جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

عبرت یا ترفند


عبرت یا ترفند

این روزها بخشی از زمینه چینی های گروه های موسوم به اصلاح طلب برای انتخابات مجلس هشتم, مصاحبه اصلاح طلبانی است که با عبور از افراط گرایان خواستار معرفی لیست افرادی از میان اعتدالیون می شوند

این روزها بخشی از زمینه چینی های گروه های موسوم به اصلاح طلب برای انتخابات مجلس هشتم، مصاحبه اصلاح طلبانی است که با عبور از افراط گرایان خواستار معرفی لیست افرادی از میان اعتدالیون می شوند. آنها معتقدند که بایستی دنبال افرادی معتدل و مقبول در لایه های پایینی جامعه باشند، چرا که افراطی گری و تندروی برخی از اصلاح طلبان و گروه های سیاسی آنان در دوره گذشته- خصوصاً در مجلس ششم- باعث شکست آنان شده است.

دیروز نیز نامه سرگشاده یکی از اعضای شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در رسانه ها منتشر شد که با حمله به رفتارهای افراطی اکثریت مجلس ششم، آنان را تازه از راه رسیده هایی خطاب کرد که با انحصارطلبی و مدیریت های استصوابی برای رسیدن به هدفشان دست به هر کاری زدند و با هرکس که فکر می کردند تابع آنان نخواهد شد، رفتاری جفاکارانه داشتند.

هم چنین یکی از اعضای ستاد انتخاباتی خاتمی در نامه ای به رئیس جمهور سابق کشورمان با یادآوری مجلس ششم و تندروی های آن دوران، به خاتمی تذکر می دهد تا از زمینه سازی برای پیروزی آن دسته از اصلاح طلبان تندرو و تکرار چنان حوادثی خودداری کند. وی در این نامه می نویسد: در بهترین حالت اصلاح طلبان جبهه مشارکت با حمایت و رهبری شما رای می آورند و به مجلس می روند و مجلسی مثل مجلس ششم را تشکیل می دهند تا باز تندروی های غیرلازم بکنند... چطور رضایت می دهید سکاندار جریان اصلاحات شوید در حالی که اصلاح آنقدرشکننده و ظریف بود که با گذشت تنها دو سال، امروز دیگر هیچ اثری از آن باقی نمانده است.

و اما، ماجرا چیست؟ چرا اصلاح طلبان به اعتدال گرایی-هر چند در ظاهر - روی آورده اند؟ آیا این پروژه هم، شگرد جدید اصلاح طلبان برای جذب افکارو آراءعمومی است؟ و یا آنکه می توان آن را رویکرد جمع اصلاح طلبی دانست که ظاهراً قرار است قدری عاقلانه تر به موضوع حیات و حضور خود در عرصه سیاسی کشور نگاه کنند.

حقیقت آن است که یکی از مألفه های شاخص در دوره اصلاحات، افراطی گریهایی است که دامن گیر شعارهای پرطمطراق و ژست های مدنی مآب و قانون گرای آنان در آن روزها شد. اگر نگاهی به پرونده برخی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب و مشارکتی ها بیندازیم، به وضوح پرچمداری حرکت های گوناگون افراطی را در میان آنان می بینیم. جریاناتی چون؛ چاپ نامه منسوب به سعید امامی در روزنامه سلام و پیامد آن آشوب های خیابانی ۸۱تیر و حضور و خط دهی بعضی از مسئولان وقت آن روز مثل معاون وزیر کشور در جمع آشوبگران، توهین به مقدسات توسط آغاجری و حمایت بی قید و شرط سازمان متبوعش و جمع افراطیون اصلاح طلب از وی، توهین به مقدسات دینی و اعتقادی مردم در روزنامه های وابسته به جریان افراطی که تأسی به امام حسین(ع) در شهادت طلبی را نوعی نگرش خشونت گرایانه می خواندند و یا زیارتنامه های آن حضرت را عامیانه و شامل انتقام گیری و اختلاف و وسیله کینه توزی شیعیان برمی شماردند و یا در جای دیگر -نستجیربالله- گفتار حضرت فاطمه(س) را فاقد ظرفیت لازم برای الگوی زنان امروز معرفی می کردند، کنفرانس برلین، جشن ایران زمین اهواز و از همه مهمتر ناکارآمد کردن قوه مقننه از طریق گذراندن وقت مجلس به مباحث تند سیاسی که تا سرحد تحصن و تعطیلی مجلس پیش رفت و دهها نمونه دیگر.

افراطیون سعی داشتند نسخه سکولاریزه کردن نظام را جایگزین اصل محکم ولایت فقیه و هویت اسلامی نظام کنند. در این میان هم دیگر اندیشه های امام(ره) که انقلاب و مردم با آن پیوند عمیق داشتند، جایی نداشت و به زعم باطل آنان بایستی به موزه تاریخ سپرده می شد!

مقام معظم رهبری در تعریف تندروها می فرمایند «جاده صاف کن دشمنند؛ یعنی مدل یلتسینی. همه دستگاهها باید با مدل یلتسینی به شدت مقابله کنند و نگذارند یک جاه طلب، یک فریب خورده، یک مغرض و یک غافل بیاید و حرکت را از حالت صحیح خودش خارج کند و حالت مسابقه و تعارض به وجود بیاورد».

آنچه مردم از دوره اصلاحات در ذهن و جانشان مانده، جراحاتی است که از لبه های تیز جریان افراطی اصلاح طلبی تحت لوای شعارهای نرم و زیبایی چون جامعه مدنی، توسعه سیاسی، گفتگوی تمدنها و امثالهم مطرح می شد. معمولاً سر یک چهار راه همه ماشین ها ترمز می کنند اما، نگاه و توجه مردم معطوف به ماشینی که ترمز شدیدتر و با صدای ناهنجارتری کرده است، می شود. شاید آن روزگار اصلاح طلبان افراط گرا می پنداشتند هر چه صدایشان بلندتر باشد و رفتار سیاسی غلیظ و شدیدتری از خود بروز دهند، بیشتر و بهتر دیده می شوند و امروز که در گوشه میدان سیاست طرد شده اند و گوی حکومت را به دست رقیب سپرده اند، گمان می کنند می توانند سابقه تاریک افراطی گریهای خود را که در اذهان مردم به جای گذاشته اند، با چراغ اعتدال گرایی روشن کنند. هدف هم آن است که ذهن مردم عملکرد تندروی های مجلس ششم را به فراموشی بسپارد. اما؛ پاسخ آنان را آقای کروبی- که خودشان وی را شیخ اصلاحات می خوانند- در مرداد ۶۸ در گفت وگو با یکی از خبرگزاری ها صراحتاً داده است: «شک ندارم اگر در مجلس هشتم هم پیروز شویم، باز هم عده ای تندروی های خود را شروع خواهند کرد».

از سوی دیگر بدون تردید راه نجات اصلاح طلبان عبور از افراطیون است. دیر یا زود جریان اصلاح طلبی برای آبروی خود هم که شده بایستی افراط گرایان را کنار بزند تا شاهد تولد جریان جدیدی از بطن رخوت زده و رنجور جبهه دوم خرداد باشد. باید یک بازنگری جدی در مواضع گذشته و حال خود داشته باشند تا مشخص شود روش های آنان برای رسیدن به هدف- که ان شاءالله سربلندی اسلام و ایران است- تا چه حد توانسته مطابق با مشی اسلامی و انقلابی و برگرفته از راه امام راحل (ره) و کلام هدایت گرایانه سکاندار نظام، مقام معظم رهبری باشد.

آیا اینکه یکی از مسئولان ارشد ستادهای انتخاباتی اصلاح طلبان بدون هیچ پرده پوشی اعلام می کند که مانعی برای ائتلاف اصلاح طلبان با گروه های ملی- مذهبی وجود ندارد، با مشی نظام اسلامی سازگاری دارد؟ این پیشنهاد از سوی کسانی مطرح می شود که مدعی پایبندی به نظام مقدس جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن هستند و دائماً نسبت به دیگران در رابطه با تخطی از قانون و قانون اساسی هشدار می دهند! جالب آن است که جمله ای از محمد سلامتی، دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب، پیرامون نهضت آزادی وجود دارد که گفته است «نهضت آزادی در جریان جنگ تحمیلی به مرز خیانت رسید و امام هم دست رد به سینه آنها زد». حال، معنای ائتلاف با همین گروه هایی که به قول خودشان خائن و مطرود از سوی امام (ره) هستند، چیست؟ بی جا نیست که خود آقای خاتمی هم اعتراف می کند که «من صدای پای دشمن را از اردوگاه اصلاح طلبان می شنوم».

دایره ای وجود دارد که اگر جریانات سیاسی کشور اعم از اصلاح طلبان و دیگران بتوانند خود را درون آن جای دهند، مورد پذیرش مردم قرار گرفته و در فضای سیاست و حکومت کشور جایی برای تنفس سالم پیدا می کنند. مقام معظم رهبری می فرمایند: «اصولگرایی نحله یا جریانی در مقابل دیگر جریان های رایج سیاسی نیست. هرکس و هر جریانی که به مبانی انقلاب علاقمند و پای بند و هر نامی که داشته باشد، جزء اصولگرایان است». این گوی و این میدان!

حمید امیدی