پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا

جهانی شدن مدرنیته در ایران و پیامدهای آن


جهانی شدن مدرنیته در ایران و پیامدهای آن

هر چند كه با آمدن مدرنیته و جهانی شدن آن در ایران, پیشرفت و رشد ایجاد شد, امّا این پدیده یك بحران تمدن در ایران و ماهیت ایرانیان ایجاد كرد و تحولات اساسی در بخش های گوناگون به وجود آورد البته به گونه ای نامحسوس این پدیده, ایران را در مسیری قرار داد كه بازگشت به قبل برایش غیر ممكن است

پرسش محوری ما در طول این نوشته، سنجش و درك ماهیت ایران و مدرنیته است. كه برای پاسخ به آن چهار پرسش پایه ای دیگر را طرح می كنیم.

نخست آنكه: جهانی شدن چیست؟ دوم اینكه: مدرنیته چسیت؟ و چگونه می توان از آن تعریف دیگری كه به ایران مربوط باشد، به دست داد. سوم اینكه: پدیده ی جهانی شدن مدرنیته كدام است؟ و چگونه می توان از جهانی شدن دریافتی فراتر از مفهوم صرفاً اقتصادی عرضه كرد. و چهارم اینكه: اثرات مدرنیته ی جهانی شدن در ایران چه بوده است؟

بیشترین پدیده ای كه ایران را تحت تأثیر خودش قرار داد و در واقع تحول اساسی در ماهیت ایران ایجاد كرد، پدیده ی مدرنیته و جهانی شدن آن بود، كه پیامدهای مثبت و منفی زیادی از خود در ایران به جا گذاشت. البته به نظر می رسد كه پیامد منفی آن بیش از پیامد مثبت آن بود. هر چند كه با آمدن مدرنیته و جهانی شدن آن در ایران، پیشرفت و رشد ایجاد شد، امّا این پدیده یك بحران تمدن در ایران و ماهیت ایرانیان ایجاد كرد و تحولات اساسی در بخش های گوناگون به وجود آورد البته به گونه ای نامحسوس. این پدیده، ایران را در مسیری قرار داد كه بازگشت به قبل برایش غیر ممكن است.([۲]) انتخاب این موضوع، به دلیل اساسی ترین اثراتی است كه این پدیده در ایران داشته است. تا ابعاد گوناگون و پیامدهای مختلف این پدیده بررسی و شناخته شود (هر چند به طور مختصر) و با شناسایی پیامدهای منفی آن جلوی ضرر بیشتر گرفته شود. امید است كه این اثر، مفید واقع شود.

●فصل اول: جهانی شدن

ـ مقدمه

جهانی شدن به مثابه یك واژه، عبارت، اصطلاح و یا حتی فكر و اندیشه، از جمله مفاهیم و اصولی است كه امروزه در كمتر حوزه ای از حوزه های علمی، سیاسی، اقتصادی، فكری و فلسفی است كه مورد بحث و گفتگو و یا چالش و مناقشه نباشد و با آنكه عمر آن ـ به منزله ی یك تئوری یا نظریه ـ چندان زیاد نیست و هنوز سال های آغازین عمر واقعی خود را سپری می كند از چنان وسعت و گسترش برخوردار شده كه بسیاری از تئوری های قدیمی و با سابقه ی حوزه های علمی و فكری بشر را از رونق انداخته و بیش از همه ی آنها در عالم فكر و فرهنگ، مورد توجه و نظر واقع شده است و حتی چنان بر حوزه های معرفتی سایه انداخته كه كمتر اصطلاح، تئوری و یا پدیده ای باقی مانده كه بدون فهم دقیق ارتباط آن; پدیده ی جهانی شدن، قابل فهم و تبیین و یا حداقل قابل طرح باشد.

برخوردهایی كه با جهانی شدن صورت گرفته و هنوز هم ادامه دارد. برخوردهایی اكثراً احساسی و ایدئولوژیك بود. و میان دو طرف افراط و تفریط در دَوَران و نوسازی دائمی و همواره قرار داشته است. این است كه امروزه كمتر نوشته ای را می توان پیدا كرد كه بدون در نظر گرفتن دیدگاه های جناحی و یا فرا رویهای مهیج و احساسی به تبیین جوانب این مسأله پرداخته باشد و همین امر موجب شده كه پدیده ی جهانی شدن با وجود شهرت و اعتباری كه پیدا كرد، هنوز به صورت دقیق و عمیق تعریف نشده است. به طوری كه مفهوم بنیادین و اصیل آن برای اكثر حوزه های فكری و فرهنگی و یا حتی سیاسی و اقتصادی قابل فهم باشد.

از سوی دیگر عدم احاطه ی كامل طراحان و طرفداران این نظریه بر میزان تأثیر دقیق و گستره ی آن نیز به نوبه ی خود موجب تعدد آراء و كثرت تعابیر و تعاریف موجود شده و همین امر نه تنها حاكی از ابهام و ناگویایی خود مسأله است، بلكه موجب غموض و پیچیدگی مضاعف آن نیز شده است. قبول بی چون و چرا و یا ردّ كامل، راهكار درستی نیست; پس بهترین راهكاری پیشنهادی، شركت در جریان جهانی شدن است. بنابراین با كاوش در بنیادهای این پدیده، فهم جان مایه های آن، بررسی همه جانبه ی پیامدهای ذاتی و اجتماعی آن از یك سو، و احیای توانمندی های ذاتی خویشتن، و به كارگیری نیروهای مفید و مؤثر برای انجام امور لازم و پیش برنده، درك اقتضای زمان و مكان، و از همه مهم تر توجه به نوع رسالتی كه بر عهده داریم، می تواند به ما این جسارت را بدهد كه در اقیانوس سر و ته ناپیدایی كه به نام جهانی شدن بر سر زبان افتاده است، با گام های استوارتری حركت نماییم و باید توجه داشت كه هیچ گونه برخورد «جزیره ای» یا «گزینشی» نظیر برخوردهای صرفاً سیاسی یا اقتصادی و یا فرهنگی و... نمی تواند پاسخ آگاهانه و خردمندانه برای برخورد با پدیده ی جهانی شدن باشد. زیرا این پدیده پروژه ای است كه حتی اگر در پیدایش خود از این مایه ها بهره نگرفته باشد. امروز به صورت مرموز و پر اسراری با همه ی این حوزه ها در ارتباط است.

با این مقدمه مشخص شد كه بررسی مقوله ی جهانی شدن در یك مجموعه ـ تحقیق، مقاله یا كتاب نمی گنجد و پرداختن به آن نیازمند به تلاش های جدی تر و جدیدتری نیاز دارد كه هر امت و یا ملت خردمندی خود را مكلف می داند در برابر این مسئولیت سهل انگاری و اهمال نكند. زیرا بدترین بلایی كه در دراز مدت یك فكر و عقیده را به كام مرگ و نابودی می كشاند «توهم استغنا» و «ساده كردن مسائل جدی» است. و ما امید داریم كه چنین امری رُخ ندهد.

الف) تاریخچه ی جهانی شدن

وقتی جهانی شدن به عنوان ظهور فوق قلمروگرایی تلقی شود، پدیده ای عمدتاً جدید در تاریخ معاصر است. فقط پس از دهه ی ۱۹۶۰ م. جهانی شدن در بخش های بزرگی از زندگی انسان نقش محوری، جامع و مداوم پیدا كرده است. در مجموع آهنگ جهانی شدن با گذشت زمان شتاب فزانیده ای پیدا می كند. شاید گسترش فوق قلمروگرایی در قرن ۲۱، با سرعتی كه طی دهه ی ۱۹۸۰ م. و ۱۹۹۰ م. شاهد آن بوده ایم، ادامه پیدا نكند; امّابیشتر نشانه های جاری حاكی، از گسترش هر چه بیشتر قلمرو زدایی در سال های آینده است.

جهانی شدن، همه ی مردم را به یك اندازه تحت تأثیر قرار نداده است. به علاوه، ظهور فوق قلمروگرایی بر مراكز شهری ـ به ویژه شهرهای به اصطلاح جهانی ـ بیش از مناطق روستایی تأثیر گذاشته است. این گرایش بیشتر در طبقات مرفه و متخصصان دیده می شود تا در طبقات فقیر و كم سواد. زنان و افراد رنگین پوست به طور كلی كمتر از مردان و سفید پوستان بر فضای جهانی دسترسی دارند. بنابراین جهانی شدن معاصر از جنبه های گوناگون اغلب نادیده انگاشته شده است.([۳])

▪دوره ی قبل از قرن ۱۸

تعیین دقیق نقطه ی آغازین جهانی شدن دشوار است و از این لحاظ، جهانی شدن خاستگاه ندارد. دوره ی تكوین این روند بسیار طولانی بوده است، امّا لحظه ی دقیق شكل گیری آن مشخص نیست. تكنولوژی لازم برای ایجاد فضای اجتماعی فرا مرزی مادی از قرن ۱۹ فراهم نشده است. با این وجود، هشیاری جهانی مدت ها پیش از این دوره وارد برخی از تصورات مردم شده است.([۴])

▪مرحله ی آغازی جهانی شدن: دهه ی ۱۸۵۰ تا دهه ی ۱۹۵۰

امكانات تبدیل جهان گرایی از تصور به روابط اجتماعی مستقل تر از اواسط قرن ۱۹ به تدریج فراهم شده است. حدود یك قرن پس از دهه ی ۱۸۵۰، شاهد ظهور نخستین تكنولوژی های ارتباطات جهانی، تحكیم نخستین بازارهای جهانی برخی از عناصر سرمایه گذاری جهانی، و بخشی از جهان گرایی در سازمانی خاص هستیم. این جهانی شدن از نظر وسعت به هیچ وجه با پدیدار شدن فوق قلمروگرایی سریع كه از اواسط قرن ۲۰ شاهد آن بوده ایم قابل مقایسه نیست. به علاوه زنجیرهای تولید برون مرزی و مشكلات زیست محیطی فرا جهانی، در این سال های اولیه به هیچ وجه وجود نداشتند. با این وجود، در فاصله ی میان اواسط قرن ۱۹ و اواسط قرن ۲۰ برای جهانی شدن در مقیاس وسیع اقدامات مقدماتی زیادی انجام شد.([۵])

▪جهانی شدن كامل: دهه ی ۱۹۶۰ تا امروز

اگر جهانی شدن را به عنوان توسعه ی فضاهای فوق قلمرو تلقی كینم. شكوفایی آن عمدتاً از دهه ۱۹۶۰ م. آغاز شده است. اگر چه روابط فرا جهانی، پدیده ی كاملا جدیدی نیست. طی چهار دهه ی پایانی قرن ۲۰، آهنگ و مقیاس گسترش آن به لحاظ كیفی بیشتر شده است. طی سالهای یاد شده افزایش بسیار زیادی را در تعداد، تنوع، شدّت، تثبیت آگاهی و تأثیر پدیده های فرا مرزی شاهد بوده ایم.([۶])

ب) تعریف جهانی شدن

اصطلاح جهانی شدن، ترجمه ی عبارت «Globalization» انگلیسی است و این عبارت از مصدر «to Global» گرفته شده كه با توجه به فرهنگ لغت های موجود، بر معانی و مفاهیمی نظیر گرد مثل توپ یا هر چیز كروی دیگر، كره ی زمین و... اطلاق می شود. فعل این مصدر هم به صورت متعددی و هم لازم بیان شده است. از این رو باید به خاطر ترجمه ی دقیق آن به فرا خور حوزه ی مورد استفاده از معادل های دقیق استفاده شود.([۷])

جهانی سازی از نظر لغوی به معنی عملكرد یا اقدام برای جهانی كردن تعریف شده است و از نظر مفهومی، هم به یك پارچگی جهان و هم به تراكم آگاهی نسبت به جهان به عنوان یك كل دلالت می كند این فرآیند و یا تمایل، با وجود برخی گسست ها در طول تاریخ بشر وجود داشته و امروزه به یك موضوع مهم در كانون توجه سیاست مداران و پژوهشگران در زمینه های مختلف و یكی از پراستفاده ترین و رایج ترین مفاهیم علوم انسانی تبدیل شده است و از نیمه ی دوم دهه ۱۹۸۰ م. به چنان اعتبار علمی دست یافته كه دیگر، نه ردیابی نحوه ی انتشار آن در سراسر جهان ممكن است و نه می توان ادعای كنترل آن را كرد.

جهانی سازی در كنار و پس از نظریه های مشهودی هم چون نظریه ی امپریالیسم هابسون ولنین وابستگی فرانك، نظریه جهانی والر شتاین، نظریه نوسازی پارسونز، آلموند و وربا و همچنین نظریه تجدد گیدنز، از جمله نظریه های كلان اجتماعی و روابط بین الملل است كه در واكنش به كوتاه بینی ها و ایرادهای آن ها مطرح گردیده است.([۸])

ادعای اصلی جهانی شدن، حذف موانع و مرزهای موجود بر سر راه نقل و انتقال كالا و خدمات و كوتاه كردن فاصله ی زمانی و مكانی میان مبادلات انسانی است. در مسیر جهانی شدن، علاوه بر انتقال كالاها یا خدمات منطقه ای به منطقه ی دیگر، افكار و عقاید نیز منتقل می شوند; پس نمی توان در این گیر و دار، فكر و فرهنگ را به صورت دست نخورده و بكر تصور كرد; پس پدیده ی جهانی شدن، فقط فاصله ی نقل و انتقال كالاها و خدمات را نزدیك نمی كند، بلكه فرهنگ ها را نیز به هم می پیوندد پس، نمی توان نتایج و پیامدهای ذاتی و اجتماعی آن را نادیده گرفت.

مسأله ی جهانی شدن كه ظاهراً به عنوان یك تئوری در عالم اقتصاد مطرح شده است هرگز نمی تواند با سیاست و فرهنگ چنان قطع رابطه كرد. باشد كه هیچ حرف و حدیثی در رابطه با پیوند و یا تأثیر و تأثرات آن ها قابل طرح نباشد. برعكس اقتصاد به عنوان یكی از امور مربوط به انسان، بی گمان با سایر مسائل انسانی ارتباط تنگاتنگی دارد. به طوری كه هر گونه اثر و تأثیری در آن، بر سایر موارد زندگی انسان مؤثر است.([۹])

ج) علل جهانی شدن

جهانی شدن از چهار علل ناشی می شود: ۱. گسترش عقل گرایی به عنوان چارچوب دانش غالب، ۲. برخی چرخش ها در تحول سرمایه داری، ۳. نوآوری تكنولوژیكی در ارتباطات و داده پردازی، ۴. تشكیل چارچوب های نظارتی توانمند.([۱۰])

جهانی شدن به عنوان فرآیندی ساختارمند ظاهر شده است; یعنی جهانی شدن مستلزم رابطه ی متقابل نیروهای ساختاری و ابتكار عمل نیروهای تأثیرگذار بوده است. از این دیدگاه، جهانی شدن، از رابطه ی متقابل محرك های ساختاری و تصمیمات عامل ناشی شده است. نیروهای ساختاری مرتبط با عقل گرایی و سرمایه داری چند صد سال قبل به ایجاد امكانات و فرصت هایی برای جهانی شدن اقدام كرده اند. بازرگانان، مخترعان و دانشمندان براساس این امكانات اقدام كردند و در نتیجه نخستین فضاهای فرا جهانی را گشودند. در میان این ابتكارهای عاملان، تعدادی از نوآوری های تكنولوژیكی و اقدامات نظارتی از اهمیت سرنوشت سازی برخوردار بودند. این گام ها همراه با تحولات دیگر در عقل گرایی و سرمایه داری. در اواسط قرن ۲۰، پویایی هایی را برای گسترش عمده ی فوق قملروگرایی فراهم آورده اند. طی دهه های بعدی پیشرفت های تكنولوژیكی بیشتر شوند و قوانین زمینه ساز، جهانی شدن پرشتاب كردند.([۱۱])

ـ عقل گرایی

عقل گرایی، پیكربندی كل دانش است كه تفكر جهانی و از آن طریق، روند وسیع تر جهانی شدن را گسترش داده است. این چارچوب دانش چهار ویژگی اصلی متمایز دارد. نخست اینكه; عقل گرایی جنبه ی سكولار دارد; یعنی واقعیت را بر حسب دنیای فیزیكی تعریف می كند. دوم; عقل گرایی جنبه ی انسان مدارانه دارد; یعنی واقعیت را عمدتاً بر حسب علایق و فعالیت های انسان قرار می دهد. سوم; عقل گرایی مشخصه ی دانشمند را دارد; یعنی معتقد است كه پدیده ها را می توان بر حسب واقعیات مسلم قابل كشف، به وسیله ی كاربرد دقیق روش های پژوهش عینی درك كرد. چهارم; عقل گرایی، جنبه ی ابزاری دارد; یعنی بینش هایی را دارای بیشترین ارزش می داند. كه به مردم امكان می دهند تا مشكلات را بلافاصله حل كنند.

عقل گرایی مانند هر ساختار اجتماعی، پدیده ای تاریخی است كه در زمان و مكان های خاص، تحت شرایط ویژه ای ظاهر شده است. در واقع می توان مواردی از تفكر سكولار، انسان مدارانه، علمی، ابزاری را در دوران های گوناگون باستان پیدا كرد. با این وجود، ساختار اجتماعی عقل گرا ـ یعنی ساختاری كه به طور نظام مند سایر شكل های دانش را كنار می زند ـ مشخصه ی تاریخ نوین است.

تفكر عقل گرا به شیوه های مختلف موجب ترغیب رشد تصور جهانی و فعالیت های فوق قلمرو مادی گوناگون كه تفكر جهانی عامل مروج آن بوده، شده است.([۱۲])

نویسنده:رقیه جاویدی ـ فخر السادات هاشمی

فهرست منابع:

۱. آشوری، داریوش، فرهنگ علوم انسانی، تهران: نشر مركز، ۱۳۷۴.

۲. احمدی، بابك، معمای مدرنیته، تهران: نشر مركز، ۱۳۷۷.

۳. احمدی، بابك، مدرنیته و اندیشه ی انتقادی، تهران: نشر مركز، ۱۳۷۳.

۴. بهنام، جمشید، ایرانیان و اندیشه تجدد، تهران: انتشارات فرزان روز، ۱۳۷۵.

۵. تاملینسون، جان، جهانی شدن و فرهنگ، ترجمه ی محسن حكیمی، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، ۱۳۸۱.

۶. شولت، یان آرت، نگاهی موشكافانه بر پدیده جهانی شدن، ترجمه ی مسعود كرباسیان، تهران: شركت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲.

۷. قطب، محمد، مسلمانان و مسئله ی جهانی شدن، ترجمه ی زاهد ویسی، تهران: مؤسسه انتشارات امیركبیر، ۱۳۸۱.

۸. نوازنی، بهرام، جهانی شدن و پیامدهای آن برای ایران، تهران، نگارش علوم، ۱۳۸۲.

۹. مورشیتان، عطاء، مدرنیته، جهانی شدن و ایران، تهران: چاپخش، ۱۳۸۰.

[۱]رقیه جاویدی ـ فخر السادات هاشمی دانشجویان كارشناسی علوم سیاسی ـ مؤسسه آموزش عالی باقرالعوم(ع) ـ قم.

[۲]. محمد، قطب، مسلمانان و مسئله ی جهانی شدن: ترجمه ی زاهد ویسی، تهران: مؤسسه انتشارات امیركبیر، ۱۳۸۱، صص ۵ ـ ۱.

[۳]. یان آرت، شولت، نگاهی موشكافانه بر پدیده جهانی شدن، ترجمه ی مسعود كرباسیان، تهران: شركت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲، ص ۷۱.

[۴]. همان، ص ۷۳.

[۵]. همان، ص ۷۶.

[۶]. همان، ص ۸۷.

[۷]. محمد، قطب، پیشین، صص ۲ و ۱.

[۸]. بهرام، نوازنی، جهانی شدن و پیامدهای آن برای ایران، تهران، نگارش علوم، ۱۳۸۲، صص ۱۳۰ ـ ۱۲۹.

[۹]. محمد، قطب، پیشین، ص ۲.

[۱۰]. یان آرت، شولت، پیشین، ص ۱۰۸.

[۱۱]. همان، ص ۱۱۰.

[۱۲]. همان، صص ۱۱۳ و ۱۱۲.

[۱۳]. همان، ص ۱۱۹.

[۱۴]. همان، صص ۱۲۸ و ۱۲۲.

[۱۵]. بهرام، نوازنی، پیشین، صص ۱۳۳ ـ ۱۳۲.

[۱۶]. عطاء، مورشیتان، مدرنیته، جهانی شدن و ایران، تهران: چاپخش، ۱۳۸۰، صص ۶۱ و ۶۰.

[۱۷]. بابك، احمدی، معمای مدرنیته، تهران: نشر مركز، ۱۳۷۶، ص ۳.

[۱۸]. داریوش، آشوری، فرهنگ علوم انسانی، تهران: نشر مركز، ۱۳۷۴، ص ۱۳۰.

[۱۹]. عطاء، مروشتیان، پیشین، ص ۱۳.

[۲۰]. بابك، احمدی، مدرنیته و اندیشه ی انتقادی، تهران: نشر مركز، ۱۳۷۴، ص ۹.

[۲۱]. همان، ص ۱۲ ـ ۱۰

[۲۲]. عطاء، مورشتیان، پیشین، صص ۷۲ و ۷۱.

[۲۳]. همان، صص ۷۵ ـ ۷۴.

[۲۴]. جمشید، بهنام، ایرانیان و اندیشه تجدد، تهران: انتشارات فرزان روز، ۱۳۷۵، ص ۱۲۸.

[۲۵]. عطاء مورشتیان، پیشین، ص ۷۶.

[۲۶]. جمشید، بهنام، پیشین، صص ۱۳۶ و ۱۳۵.

[۲۷]. همان، صص ۱۳۹ و ۱۳۸.

[۲۸]. عطاء، مورشتیان، پیشین، ص ۲۹.

[۲۹]. همان، صص ۳۱ و ۳۰.

[۳۰]. عطاء، مورشتیان، پیشین، ص ۱۰ و ۹.

[۳۱]. همان، صص ۹۰ ـ ۸۷.

[۳۲]. همان، ص ۶۳.

[۳۳]. جان، تاملینسون، جهانی شدن و فرهنگ، ترجمه ی محسن حكیمی، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، ۱۳۸۱، ص ۵۳.

[۳۴]. عطاء، مروشتیان، پیشین، صص ۶۸ ـ ۶۳.

[۳۵]. جان، تاملینسون، پیشین، ص ۷۲.

[۳۶]. عطاء، مروشتیان، پیشین، صص ۷۹.

[۳۷]. همان، ص ۸۰.

[۳۸]. همان، ص ۸۱.

[۳۹]. همان، صص ۸۷ ـ ۸۳.

[۴۰]. همان، صص ۹۹ ـ ۹۳.

[۴۱]. همان، ص ۱۷۴.

[۴۲]. همان، صص ۱۸۰ ـ ۱۷۷.

[۴۳]. همان، ص ۱۷۴ ـ ۱۷۱.

[۴۴]. همان، صص ۱۰۳ ـ ۱۰۱.

منبع:www.bou.ac.ir


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.