سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
یک عطاران تازه را می بینید

برای گفت و گو با رضاعطاران به لوکیشن مجموعه جدیدش می روم. عطاران و گروهش درگیر پیشتولید هستند و سرشان شلوغ است.
بعد از ۴۵ دقیقه انتظار او مقابلم نشسته با ذهنی منضبط و آماده. سرحال و قبراق و همه اینها را به صمیمیت و سادگی همیشگیاش اضافه کنید تا متوجه شوید که با یک عطاران ویژه روبهرو بودهام! وقتی مصاحبه تمام میشود یک روی دیگر شخصیت این بازیگر و کارگردان را کشف کردهام، بخشی که با وجود جذابیتش کمتر دیده شده؛ کارگردان باهوش و جدی تلویزیون که بعد از هر تجربه کارگردانی ۲ سال پیرتر میشود.
▪ در یکی دو سال گذشته در سینما پرکار شدهاید. پیش از این پیشنهادهای مناسبی نداشتید یا نمیخواستید در سینما به دنبال بازیگری بروید؟
ـ من از بازیگری لذت میبرم، اگر قبلا کمتر مقابل دوربین میرفتم به خاطر نوع پیشنهادها بود، نقشهایی که پیشنهاد میشد یا خوب نبودند یا برای من جای کار نداشتند. اما در یکی دو سال اخیر، نقشهای جذابتری پیشنهاد شد. بعد از «ترش و شیرین» عادت کردهام که خستگی کارگردانی در تلویزیون را با بازیگری سینما جبران کنم. این پرکاری، اتفاقی است و شاید امسال دیگر در سینما مقابل دوربین نروم. فکر میکنم کارگردانی سریال برای ماه رمضان چند ماه وقتم را بگیرد و تا اواخر مهر درگیر این پروژه باشم.
و نیمی از سال ۸۷ تمام میشود.
▪ بله، بعد از آن هم وقت زیادی تا پایان سال نمیماند و در این مدت مگر چند فیلم میشود، بازی کرد.
گفتید با بازیگری سینما، استراحت میکنید. بازیگری برایتان جنبه تفننی دارد؟ به عنوان تفریح به آن نگاه میکنید؟
ـ بازیگری را بیشتر از کارگردانی دوست دارم به خاطر ماهیت نقش بازی کردن و در قالب آدمهای دیگر زندگی را تجربه کردن. کارگردانی را هم دوست دارم اما سختیهای کارگردانی بیشتر از بازیگری است. هر پروژهای که تمام میشود، آدم جدیدی میشوم . کارگردانی تمرکز و دقت زیادی میخواهد و من آدم متمرکز و دقیقی نیستم، پس طبیعی است که برای کارگردانی انرژی زیادی بگذارم. هر کاری که تمام میشود، پیرتر میشوم. چین و چروک صورتم بیشتر و موهایم سفیدتر میشود و معمولا هر کس در این مواقع مرا میبیند میگوید ۲ سال پیر شدهام.
▪ پس چه چیزی ترغیبتان میکند که کارگردانی کنید؟
ـ علاقه هم هست.... بازیگری را البته بیشتر دوست دارم. آدم تنبلی هستم و کارهای راحتتر را ترجیح میدهم.
▪ بعد از «ساعت خوش» مشکلاتی پیشآمد و نتوانستید کار کنید دوریاجباری از بازیگری چطور گذشت؟
ـ خیلی سخت بود.
▪ جای خالی بازیگری را چطور پر میکردید؟
ـ آن زمان میخواستم دفتر پخش مواد غذایی راه بیندازم. یک سال بعد خبر دادند که میتوانید کار کنید و دوباره به سراغ بازیگری آمدم. نمیتوانم از هنر فاصله بگیرم، منظورم فقط بازی و کارگردانی نیست. در خانه با چوب کار میکنم، طراحی میکنم به هر حال سرم را گرم میکنم (میخندد) اگر این کارها را نکنم، زندگی برایم جذابیتی ندارد.
▪ طراحی صنعتی خواندهاید، هیچ وقت در این شاخه کار نکردید؟
ـ این رشته را انتخاب کردم چون با طراحی و هنر بیگانه نبود. آن زمان، طراحی صنعتی رشته متفاوت و تازهای بود و دوستش داشتم. فکر میکنم الان هم همین طور است که وقتی طرف این رشته میروی فقط میبینی یک نام است و دیگر هیچ و در دانشگاه چیز زیادی یاد نمیگیری. سال سوم شرایط کار در تلویزیون پیشآمد و تحصیل را نیمهکاره رها کردم...
▪ بعضی بازیگرها که با تعدادی نقشها به محبوبیت میرسند سالها این نقشها را تکرار میکنند. شما در اغلب مجموعهها نقش آدمی را داشتهاید که ترکیب معصومیت و خلافکاری بوده و برای رسیدن به اهداف کودکانهاش دست به هر کاری میزند، گویا بخشی از ویژگیهای شخصیتیتان مثل خونسردی و آرامش هم در این آدمها هست. از اینکه چند بار این شخصیت را تکرار کنید خسته نمیشوید؟
ـ البته اینکه آدم بخواهد خودش را بازی کند کار سادهای نیست. این شخصیتی که ویژگیهایش را توضیح دادید دوست دارم. از اینکه چند بار تجربهاش کنم ترسی ندارم و اگر پیشنهاد خوبی داشته باشم از این شخصیت استفاده میکنم. البته به این شکل که این آدم را در جاهای مختلف و شرایط متفاوت ببینیم. مثلا عطاران نقاش، عطاران دزد، عطاران قاتل.... این شخصیت میتواند شغلها و دغدغههای مختلفی داشته باشد. از این کار بدم نمیآید و به نظرم تکرار نیست.
▪ پس این همان آدم است که کمی هم به شما شباهت دارد اما در موقعیتهای مختلف قرار گرفته.
ـ البته شخصیتهای تازه، فیلمنامههای متفاوت و نقشهای عجیب و غریب را هم دوست دارم. پارسال چند تا از این نقشهای متفاوت را تجربه کردم.
▪ این آدم در مجموعههایی که کارگردانی کردهاید جنبه منفیاش قویتر است. خبیثتر و بدجنستر است. اما مثلا در «کلاهی برای باران» یا «هوو» ویژگیهای مثبتاش قویتر است.
ـ من این نقشها را منفی نمیبینم و آنها را دوست دارم. وقتی عطاران دزد را بازی میکنم به آن بخش از سرنوشت اشاره میکنم که میشد برایم اتفاق بیفتد. اگر درس نمیخواندم، بازیگر نمیشدم و فرصتهای خوب نداشتم شاید دزد میشدم... این آدمها را شرایط میسازد، نمیشود نادیدهشان گرفت. گاهی سرنوشت باعث میشود شما مسیری را طی کنیدکه اصلا نمیخواستید.
▪ با این آدمها بیشتر از بقیه شخصیتهای کارهایتان همدلی میکنید.
ـ بله... بقیه بازیگرها روی نقشهای منفی حساس هستند خیلی دلشان نمیخواهد این نقشها را بازی کنند. اما من موقع بازی کردن سعی میکنم طوری این آدمها را بسازم که واقعی و قابل باور باشند، با همه خصوصیات مثبت و منفی که دارند.
▪ اما به خاطر همدلی شما، این آدمها شیرین و دوستداشتنی از کار در میآیند، حتی بیشتر از آدمهای اصلی قصه.
ـ اگر یک آدم درسخوان که در المپیاد مقام آورده را کنار یک سارق مسلح بگذارید، ما با سارق ارتباط برقرار میکنیم. انسان موجود تنوعطلبی است و از تکرار خوشش نمیآید. زندگی این آدمها جذابیت دراماتیک و تنوع خاصی دارد.
▪ برخلاف دیگر کارگردانها، برای خودتان نقشهای کوتاه در نظر میگیرید. چرا؟
ـ دوست دارم تمرکز بیشتری روی کار داشته باشم، نقشهایی را بازی میکنم که کوتاه است و زمان و انرژی کمتری از من میگیرد و فرصت پرداختن به بازیگرهای دیگر را دارم. البته در سریال جدیدم، این ماجرا کمی فرق کرده است.
در«قرنطینه» هم باز با چهره تازهای از آن عطاران روبهرو میشویم. عطارانی که در قرنطینه بستری است.
عطاران در یک موقعیت تازه. اینجا فرصت کار تازه با همان شخصیت آشنا را داشتم.
▪ نقش غلامرضا برایتان وسوسهکننده بود؟
ـ وقتی فیلمنامه را خواندم از قصه خوشم آمد. شخصیت غلامرضا هم سرجای خودش بود. در پیشبرد قصه نقش داشت و به او به اندازه پرداخته میشد. اولین بار که فیلمنامه را خواندم، بله را گفتم. (میخندد)
در «قرنطینه» گریم خاصی هم دارید. این گریم در اجرای نقش کمک میکرد؟
نمیتوانم بگویم غلامرضا نقش تازهای بود، یا من آن را متفاوت بازی کردم. گریم، شمایل و اتفاقهایی که برای غلامرضا میافتاد او را از نمونههای مشابه جدا میکرد. من در این نقش، باز هم عطاران بودم. فکر میکردم اگر این طور بازی کنم تاثیری که قرار است بیننده از مرگ او بگیرد، بیشتر میشود.
▪ به خاطر تجربههایی که در زمینه کارگردانی دارید، سر صحنه با کارگردان زیاد صحبت میکنید یا تابع نظر او هستید؟
ـ حرف نهایی را کارگردان میزند. اما در هر پروژهای نظرم را میگویم و بدون پیشنهاد و ایده با هیچ نقشی روبهرو نمیشوم. اما به هر حال ماجرا را سبک و سنگین میکنم. گاهی بعضی کارگردانها خیلی حساس هستند و نمیشود وارد حوزه مسوولیتشان شد. اما بعضی دیگر، با بازیگر تعامل دارند و اجازه میدهند پیشنهادهایش را بگوید.
▪ خودتان سر صحنه چطور رفتار میکنید؟
ـ با همه عوامل تعامل و گفتوگو دارم. حرفهای بازیگرها درباره نقش را هم میشنوم.
▪ برای پذیرفتن یک پیشنهاد بیشتر به فیلمنامه اهمیت میدهید یا کارگردان؟
ـ مجموعهای از عوامل را در نظر میگیرم. نقش، فیلمنامه ،کارگردان و گروهی که با آنها همکاری میکنم.
▪ به خاطر یک کارگردان پیشنهادی را نمیپذیرید؟ بعد از «هوو» با علیرضا داودنژاد در «تیغ زن» همکاری کردید.
ـ آقای داودنژاد را دوست دارم، و همکاری با او لذتبخش است.
▪ در «هفتوبیستوپنج دقیقه » در کنار رضا کیانیان تنها بازیگران ایرانی فیلم بودید. نقشتان جدی است؟
ـ تجربه خوبی بود از این جهت که در کنار سفر به فرانسه، با بازیگرانی همبازی بودم که زبان من را نمیدانستند. ارتباط با آنها سخت بود. باید ذهنیتم را از طریق مترجم به آنها منتقل میکردم و فضایی به وجود میآوردم که حسمان شکل بگیرد و ارتباطمان قابل باور شود.
▪ روبهروی رضا کیانیان بازی داشتید؟
ـ یک پلان بدون دیالوگ روبهروی هم بازی داشتیم.
▪ جنس بازی بازیگران فرانسوی کاملا باجنس بازی بازیگران ما متفاوت است. هماهنگ شدنتان راحت بود؟
ـ همین موضوع ارتباط با آنها را سخت میکرد. اما بعد از مدتی هماهنگ شدیم.
▪ فکر میکنم نقشی که در «صندلی خالی» (ساماناسترکی) بازی کردید، تجربه متفاوتی بوده. فضای فیلم با فیلمهای عامهپسند و قصهگو متفاوت است.
ـ فیلمنامه امتیازهایی داشت که هرکس آن را میخواند میپذیرفت در این فیلم بازی کند. نقشی که بازی کردهام متفاوت است، گریم و شکل و شمایلی که در این فیلم دارم هم متفاوت است.
▪ «نشانی» (فریدون حسنپور) هم گویا خیلی با کارهای قبلیتان فرق دارد؟
ـ آن نقش را میشود گفت متفاوت. با یک عطاران تازه در این فیلم روبه رو میشوید.
▪ در این فیلم با لهجه شمالی صحبت کردهاید؟
ـ بله. قصه فیلم در شمال میگذرد.
▪ به جز شما و خانم فاطمه صادقی بقیه نابازیگر بودند.اولین بار بود چنین فضایی را تجربه می کردید؟
ـ فیلم فضایی بومی داشت و ما دو نفر به عنوان دو بازیگر حرفهای سعی میکردیم در فضای رئالیستی حل شویم. باید سعی میکردیم شبیه نابازیگرها شویم و جلوهای از بازیگری در کارمان دیده نشود. جنبههای شهری بودن و هرچه بین ما و آدمهای فیلم فاصله میانداخت را باید حذف میکردیم. این جنس کار را دوست داشتم، فیلم را که دیدم احساس کردم این اتفاق به شکل درستی افتاده است.
▪ فروش فیلم چقدر در انتخابهایتان موثر است؟
ـ تعدادی از فیلمهایی که بازی کردهام، اصلا در گیشه فروش نمیکنند. اگر قرار بود فقط فیلمهای پرفروش را انتخاب کنم، در آنها بازی نمیکردم. حتی «قرنطینه» به نظرم فیلمی نیست که صرفا برای فروش ساخته شده باشد.
▪ اما «توفیق اجباری» فقط به قصد فروش ساخته شده بود و اتفاقا نقشی که شما در این فیلم بازی کردید مورد توجه مخاطب قرار گرفت.
ـ آن هم تجربهای بود، نقش را دوست داشتم و استقبال از فیلم خوشحالکننده بود.
▪ به جز بازیگری، با کدام یک از شاخههای هنری ارتباط برقرار میکنید؟
ـ تئاتر، موسیقی، مجسمهسازی، نقاشی... در همه هنرها به دنبال کار خوب هستم و دنبالش میروم. از دیدن یک نقاشی خوب به اندازه شنیدن موسیقی متفاوت لذت میبرم.
▪ بعد از «ساعت خوش» دیگر با مدیری کار نکردید. دوست دارید با او همکاری کنید؟
ـ دوست دارم این اتفاق باز هم بیفتد. حوالی عید در مراسم شبکه سوم با پیمان قاسمخانی درباره این موضوع صحبت کردیم. همیشه در ملاقاتهایمان در این باره حرف میزنیم که خوب است با هم کار کنیم، اما نمیدانم چرا این اتفاق نمیافتد.
▪ دوست دارید با کارگردان خاصی کار کنید که تا به حال فرصت همکاری با او را نداشتهاید؟
ـ بله. زیاد هستند.
▪ نمیخواهید اسم ببرید؟
ـ (مکث) نه (میخندد)
▪ به نظر میرسد به خوانندگی هم علاقهدارید. در بعضی آیتمهای «ساعت خوش» هم آواز میخواندید. برای بعضی مجموعههایتان ترانه خواندهاید. در «کلاهی برای باران» هم همینطور، خوانندگی برایتان چقدر جدی است؟
ـ بیشتر تفننی است. ترانههایی که خواندهام نیازی به صدای خوب نداشته. در «کوچه اقاقیا» ترانهای خواندم که باید قدیمی، گرامافونی و فالش به نظر میرسید. آقای حمید صدری سازنده موسیقی مجموعه به من گفت صدایم قابلیت صدای فالش را دارد! در «متهم گریخت» و «ترش و شیرین» رپخوانی کردم که ممکن است نوع خواندن سخت باشد اما نیاز چندانی به صدای خوب ندارد. به موسیقی علاقه دارم، اما بیشتر دوست دارم بشنوم تا بخوانم.
▪ پیشنهادی برای کاست داشتهاید؟
ـ پیشنهادهای زیادی برای کنسرت و سیدی داشتهام، ولی دلیلی نمیبینم وارد این حوزه شوم.
با مجموعه «بزنگاه» دوباره به تلویزیون برمیگردید. با بازیگرانی که در کارهای قبلیتان بودند کار میکنید؟
حضور حمید لولایی و علی صادقی قطعی شده، اما ترکیب بازیگران کامل نشده. احتمالا با گروه تازهای کار میکنم.
▪ میرسید مجموعه را تا ماه رمضان تمام کنید یا روزپخش میشوید؟
ـ سعی میکنیم روزپخش شویم (میخندد) هر وقت روزپخش شدهایم و با عجله کار کردهایم به نتیجه بهتری رسیدهایم.
▪ بعد از «بزنگاه» دوباره به سراغ سینما میروید؟
ـ نمیدانم، تا پاییز امسال کار دیگری نمیشود قبول کرد.
محدثه واعظی پور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست