جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جای خالی ساختار


جای خالی ساختار

مهشید پژوهش, شاعر مجموعه «دفتر آخر» در سرودن شعرهای کوتاه موفق تر است

کلمه ابزار شاعر است و غایتی که هر شاعر برای کلمه قائل می‌شود شعر او را می‌سازد. عده‌ای بر این باورند که کلمه در شعر مانند نثر، داستان و مقاله در پی انتقال مفاهیم است. اما آیا براستی می‌توان با چنین نقشی از کلمه شعری زیبا پدید آورد؟ یا نه کلمه وقتی وارد ساحت شعر می‌شود نقش و کارکردش تغییر می‌کند؟ می‌توان گفت کلمه مانند مصالح یک ساختمان است و انسان این مصالح را در اختیار دارد تا خانه‌ای برای خود بسازد.

عده‌ای همین که خانه‌ای معمولی بسازند و سرپناهی داشته باشند راضی‌اند، اما گروهی دیگر با مصالحی که در دست دارند تنها به داشتن یک سرپناه راضی نمی‌شوند، بلکه سرپناهی زیبا می‌خواهند. می‌توان گفت کلمه ابزار زیبایی یک شعر است و با کلمات می‌توان ساختمان زیبایی در شعر خلق کرد تا خواننده جدای از معانی و مفاهیمی ‌که کسب می‌کند مسحور شکلی زیبا و هنری شود؛ شکلی که در تناسب با محتوای خود باشد مانند خانه‌ها که به تناسب اقلیم متفاوت خواهند بود.

با ذکر این مقدمه می‌پردازیم به کتاب «دفتر آخر» سروده مهشید پژوهش که توسط انتشارات رهام اندیشه در ۷۲ صفحه وارد بازار کتاب شد. پژوهش در بسیاری از آثارش انرژی کلمات را در جهت حدیث نفس و گفتن از خود به کار می‌برد و گفتن برای او مهم‌تر از ساختن است. چرا می‌گوییم حدیث نفس، چون زمانی که راوی اول شخص روایت‌کننده شعر است و گزاره‌های ارائه شده توسط این راوی دارای قدرت تعمیم نباشند سطرها در «من» راوی باقی می‌مانند و اجازه شراکت به مخاطب را نمی‌دهند.

اگر شعرهای پژوهش را در کلیت بررسی کنیم مکانیسمی ‌که نشان از ورود حرفه‌ای مخاطب داشته باشد در آنها دیده نمی‌شود.

آثار این مجموعه همچنین دارای ساختاری منسجم نیستند؛ ساختاری که بر پایه رفت‌وآمد‌های برونه زبان باشد و کلمات در ساخت آن نقش داشته باشند. سیستم ارتباطی در اشعار این مجموعه بر پایه خط سیر معانی و در برخی اشعار بر پایه روایت است. شاید بتوان گفت اساسا مهشید پژوهش دغدغه ساختمندی بدین شکل که مطرح شد را ندارد.

حرکت کردن بر نقش تجربه شده واژگان در شعر راه را بر نوآوری می‌بندد و در نهایت تکرار برجسته‌ترین چیزی است که حضور دارد. تکرار که فارغ از وجه زیبایی بوده و شاید از تنبلی شاعر سرچشمه می‌گیرد.

مثال: «امشب در باران‌/‌ با حسی از باران‌/‌ ای نگفته‌های خیس‌/‌ خواهم گریست.» صفحه ۱۰

«واژه‌ها برایم حصار کشیده‌اند‌/‌ من در گریز‌/‌ در بی‌خردی مردی‌/‌ تمام فکر مرا حصار کرده است‌/‌ مثل همین واژه‌ها‌/‌ در ترکم‌/‌ مثل، بیماران ان ای‌/‌ یا خواب خرگوش در بهار.» صفحه ۲۴

نقش باران که در مثال اول مرکزیت نیز دارد چیزی فراتر از نقش تجربه شده و آشنایش نیست. ارتباط ما بین باران و اشک هم که در آثار بزرگان ادبیات فارسی مورد استفاده قرار گرفته است. در مثال دوم نیز برجسته‌ترین عنصر تجربه شده در ذهن و زبان مخاطب ترکیب خواب خرگوشی است که بدون تغییر و به همان شکل معمول و آشنا در شعر مورد استفاده قرار می‌گیرد. این دو مثال و نمونه‌هایی دیگر در این کتاب نشان می‌دهند مهشید پژوهش در اشعار بلند خود نتوانسته آنچنان که باید دست به تجربه‌های نو و آشنایی‌زدایی (حال در هر حوزه از شعر که باشد) بزند.

این روند البته در کارهای کوتاه مجموعه، شکل دیگری دارد و شاهد شاعری موفق‌تر هستیم. به نظر می‌رسد کوتاه‌نویسی و تعریفی که شاعر از آن در ذهن دارد ـ‌که از ویژگی‌هایش می‌تواند ضربه زنندگی به مخاطب در فرصت‌زمان کم باشد ـ به وی کمک کرده تا مجموعه «دفتر آخر» در کارهای کوتاه بسیار موفق‌تر از کارهای بلند و نیمه‌بلند مجموعه باشد.

مثال اول: «جنگ‌های فانتزی‌/‌ قربانگاه مترسکانی است‌/‌ که جذب پرنده‌ای نمی‌شوند.» صفحه ۴۵

در نمونه بالا ترکیب جنگ‌های فانتزی نسبت به دیگر اشعار مجموعه تازه‌تر بود و در مراوده با دو سطر دیگر تاخیر در معنا را نیز به همراه دارد. مکث مخاطب بر این سطرها و به هم زدن رابطه بین پرنده و مترسک باعث می‌شود تا انرژی موجود در این کار کوتاه آن را به زیبایی برساند.

مثال دوم: «اگر چمدانم را هم ببندم‌/‌ چشم‌هایت‌/‌ پناهگاهم نخواهد شد.» صفحه ۵۰

بستن چمدان به معنی رفتن است و رفتن به هر کجا که باشد سرپناهی می‌خواهد و شاعر وجه پناهگاهی را برای چشم قائل شده و این زمانی اثر را محکم‌تر می‌کند که نوعی یقین نیز در اثر دیده می‌شود. یقین از پناهگاه نشدن چشم.

و در پایان شعری دیگر از این مجموعه:

«وقتی نگاهم خسته می‌شود‌/‌ دریاچه اتاقم‌/‌ با سنگ‌های رنگی‌/‌ و گل‌های مصنوعی‌/‌ که در بلور یخی‌/‌ گرفتار است‌/‌ تسلی می‌یابد‌/‌ شماها مثل من نیستید‌/‌ قربانی امشب‌/‌ باز هم‌/‌ خودم خواهم بود» صفحه۲۰

میثم متاجی ‌