شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

حوادث تاریخی مكه


حوادث تاریخی مكه

خانه كعبه, كه خداوند آن را حرم امن و مقدّس و هدایت كننده جهانیان قرار داده, شاهد حوادث ناگواری بوده كه هر یك در پی دیگری به ویرانی و خرابی آن انجامیده است

● حوادثی كه در طی قرنهای گذشته در مكه اتفاق افتاده است.

خانه كعبه، كه خداوند آن را حرم امن و مقدّس و هدایت كننده جهانیان قرار داده، شاهد حوادث ناگواری بوده كه هر یك در پی دیگری به ویرانی و خرابی آن انجامیده است. در كنار سیلها و تند بادهای ویرانگری كه به كشته شدن هزاران نفر از زائران و از بین رفتن كالاها و دارایی‏های آنان، و ویران شدن خانه‏های مجاور كعبه و متوقّف شدن رفت و آمد بازرگانی منجر گردیده و خسارتهای فراوان و مصیبتهای بزرگ را در پی داشته، عنایت خداوندی هماره شامل بیت‏اللَّه‏الحرام بوده، مردان با همّتی به تجدید بنای آن قیام كرده‏اند. در اینجا تنها به ذكر حوادثی كه در عهد اسلام واقع شده اشاره می‏شود، این حوادث را می‏توان به دو قسمت تفكیك كرد:

۱) حوادث و آفات طبیعی

‏ ۲) حوادث ناشی از تعصبات

● جاهلیّت و بی‏بندوباریها

۱) حوادث و آفات طبیعی‏ موقعیت جفرافیایی مكّه به گونه‏ای است كه اطراف آن را كوهها احاطه كرده است و در گذشته هرگاه بارانهای تند می‏بارید، آب باران از كوهها به سوی مكّه سرازیر شده و در بسیاری از مناطق آن، دریاچه‏ها و گردابهایی را به وجود می‏آورد كه خانه‏ها در میان آنها به صورت جزیره‏ای جلوه‏گر می‏شد و مسجدالحرام كه چندین متر پایین‏تر از سطح آب قرار گرفته، هنگام طغیان سیل به دریاچه عمیق و گودی مبدّل می‏شد. بدین جهت، از قدیم در اطراف آن خانه‏هایی بنا شده تا خانه كعبه را از طغیان سیل، حفظ كند. سیل‏های مكّه، حوادث مصیبت‏بار و خسارتهای فراوانی را باعث شده است كه در ذیل آنها را شرح می‏دهیم:

۱ - ۳۵ سال پس از تولّد پیامبر، مكّه را سیل فرا گرفت، به گونه‏ای كه پایه‏های كعبه را برانداخت. در میان كعبه، چاهی بود كه اموال و نذورات و هدایایی را كه از طرف مردم، داده می‏شد، در آن نگاهداری می‏كردند. مردی به نام «دویك» این اموال (یا قسمتی از آن را) بدزدید، قریش دستش را بریدند، سپس برای مشورت گرد آمده، تصمیم به بازسازی آن گرفتند. امواج دریا یك كشتی را به بندر جدّه افكنده بود، كشتی درهم شكسته شده بود، قریش آن را اوراق كرده، چوبش را جهت تعمیر خانه استفاده كردند. آن روزها در مكّه یك نفر نجّار قبطی سكونت داشت. او این چوبها را آماده ساخت تا خانه را به بلندی هیجده ذراع بنا كردند. در كتاب كافی با سندهای مختلف از علی بن ابراهیم و دیگران، روایت شده است كه: قریش كعبه را فروریختند، زیرا سیل از بالای مكّه، به درون آن سرازیر می‏شد. كعبه، شكاف برداشته بود و غزالی زرین كه پاهایش ازگوهر بود به دلیل كوتاه بودن دیوارهای كعبه به سرقت رفت. این واقعه، سی‏سال قبل از بعثت پیامبر اتفاق افتاد. قریش تصمیم گرفتند كعبه را فرو ریزند و دوباره بسازند و بر مساحتش بیفزایند، امّا در عمل ترسیدند كه با تیشه زدن به آن، عذابی بر ایشان نازل شود. «مغیرهٔ بن مغیره» به آنها گفت: بگذارید من این كار را شروع كنم، اگر خداوند از این كار راضی باشد، صدمه‏ای به من نخواهد رسید و اگر مورد رضایت خداوند نباشد ما را از این عمل باز خواهد داشت. پس بر كعبه بالا رفت و سنگی از آن را بجنبانید، ماری از آن بیرون آمد و قرص آفتاب بگرفت. مردم چون این بدیدند، بنای گریه و زاری و نیایش گذاشتند و گفتند: خدایا! جز نیّت خیر و صلاح نداریم، پس مار پنهان شد و آنان كعبه را خراب كردند و سنگهایش را در اطرافش چیدند تا به پی ساختمان كه ابراهیم(ع) كار گذاشته بود، رسیدند. چون خواستند بر پهنای كعبه بیفزایند و پایه‏هایی را كه ابراهیم(ع) بنیان كرده بود، تكان دادند، زلزله‏ای سهمناك درگرفت و تاریكی همه جا را گرفت، پس دست از آن كشیدند. بنای ابراهیم(ع)، طولش سی‏ذراع و عرضش بیست و دو زراع و ارتفاعش نه ذراع بود. قریش گفتند: پس بر ارتفاعش می‏افزاییم، با این تصمیم، به بنای آن پرداختند. چون ساختمان به محلّ حجرالاسود رسید، بین قریش در كارگذاری آن مشاجره درگرفت، هر قبیله مدّعی شد كه در انجام این كار سزاوارتر از دیگران است و این كار به عهده اوست.

وقتی مشاجره بالا گرفت و به طول انجامید بدین رضا دادند كه هر كس از باب بنی‏شیبه داخل شود، سخن و قضاوت او را در این امر بپذیرند. اتفاقاً پیامبر(ص) سر رسید قریش گفتند: «این امین است كه آمده است» و او را داور و حاكم ساختند. پیامبر(ص) ردای خویش را گسترد و حجرالاسود را بر آن نهاد و گفت: «از هر طایفه قریش مردی بیاید». «عتبهٔ بن ربیعهٔ بن عبد شمس» و «اسود بن المطلب» از بنی اسد بن عبدالعزّی‏، و «ابوحذیفهٔ بن المغیره» از بنی فخروم، و «قیس بن عدی» از بنی سهم آمدند و چهار گوشه ردای رسول‏اللَّه(ص) را برگرفتند و بلند كردند، پیامبر(ص) سنگ را برگرفت و بر جایش نهاد. پادشاه روم، یك كشتی از چوب و ابزارآلات و پوشش سقف، همراه جمعی كارگر، به جانب حبشه روانه ساخته بود تا در آنجا صومعه‏ای بنا كنند. طوفان، كشتی را به ساحل افكند، قریش خبردار شدند، رو به ساحل نهادند و چوب و تخته و زیورآلاتی را كه به درد ساختمان كعبه می‏خورد، خریدند و به مكّه آوردند. مقدار چوبها درست برابر با بنای كعبه (به استثنای حجرالاسود) بود و چون كعبه را بنا كردند، آن را با جامه‏هایی پوشاندند. در اصول كافی از حضرت صادق(ع) روایت شده است كه فرمود: «قریش در عصر جاهلیّت، خانه كعبه را فرو ریختند و چون خواستند دوباره بنایش كنند، امر مرموزی مانع آنها می‏شد وترس درونشان را فرا می‏گرفت تا آنكه یكی از آنان گفت: باید هر كدامتان، پاكترین مالتان را بیاورید و مبادا مالی بیاورید كه از راه حرام به دست آمده و یا در جریان كسب آن، احترام پیوند خویشاوندی رعایت نشده باشد. پس چنین كردند و بر اثر آن، مانع بر طرف شد و به تجدید بنای آن موفق شدند تا به محل حجرالأسود رسیدند.

بر سر اینكه چه كسی حجرالأسود را در مكانش قرار دهد، اختلاف و مشاجره در گرفت و نزدیك بود فتنه‏ای بر پا شود كه در این هنگام پذیرفتند نخستین كسی را كه از درِ مسجد در آید داور و حاكم قرار دهند، در همین موقع رسول‏خدا(ص) داخل شد و فرمود تا جامه‏ای گستردند و سنگ را در میان آن نهاد و قبیله‏های مختلف، اطراف آن جامه را گرفته، بلند كردند و رسول‏خدا(ص) سنگ را برگرفته، به جای خود نهاد، بدینسان، آن افتخار را، خداوند مخصوص وی گرداند»۱. این خلاصه حادثه‏ای بود كه ۲۰۷۵ سال پس از ساخته شدن كعبه توسط ابراهیم خلیل(ع) رخ داد۲.

۲) سیل امّ نهشل؛

در زمان خلافت عمر بن خطاب، از جانب شمال مكّه سیلی داخل مسجدالحرام شد، این سیل امّ‏نهشل دختر عبید بن سعید بن عاص بن امیّه را با خود برد و در پایین مكّه، جسد او یافت شد. این سیل را به نام او، «امّ‏نهشل» نامیده‏اند. این سیل، مقام ابراهیم را از بنیان كند و با خود برد و در پایین مكّه یافت شد و اثر جای آن نیز از بین برفت.

پس آن را در كنار كعبه قرار دادند و در این‏باره به عمر بن خطاب نوشتند. پس او نیز با پریشانی آمد تا اینكه مقام را در مكان خود قرار داد. در همان سال، آب بندی بنا شد كه «آب‏بند عمر»، خوانده می‏شود و آن آب‏بند، بندی است كه از سرای «جحش بن رباب» كه به آن «دارابان بن عثمان» نیز گویند، تا سرای «ببه» كشیده شده است. ۰ این آب‏بند با صخره و سنگهای بزرگ و ساروج بنا شد و رخنه‏های آن گرفته شد، از هنگام ساخته شدن این آب‏بند، هیچ سیلی از ارتفاع آن تجاوز نكرد، با آنكه سیل‏های بزرگی بعد از آن آمدند۳.

نوشته: هادی امینی‏ ترجمه: محسن آخوندی‏

پاورقی‏ها:

۱ - كافی ج ۴ ، ص ۲۱۷ .

۲ - شهداء الفضیلهٔ، ص ۱۸۹ .

۳ - اخبار مكه، ج ۱ ، ص ۳۹۴ .

۴ - البدایه و النهایه، ج ۹ ، ص ۳۱ ؛ اخبار مكه، ج ۱ ، ص ۳۹۵ ؛ تاریخ طبری ج ۷ ، حوادث سال ۸۰ هجری.

۵ - تاریخ طبری، ج ۸ ، ص ۳۴۷ ؛ المنتفی فی اخبار ام‏القری، ص ۳۰۲ .

۶ - مراهٔالحرمین، ج ۱ ، ص ۱۹۸ ؛ اخبار مكه، ج ۱، ص ۳۹۷ ؛ شذوات‏الذهب، ج ۲ ، ص ۲۰.

۷ - مراهٔ الحرمین، ج ۱ ، ص ۱۹۹ .

۸ - مروج الذهب، ج ۴ ، ص ۳۰۷ . ۹ - المنتفی فی اخبار ام‏القری، ص ۳۰۵ - ۳۰۱


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.