چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
سریال پلیسی بدون نقطه پایان
![سریال پلیسی بدون نقطه پایان](/web/imgs/16/149/zpby31.jpeg)
در تمام دنیا، مردم عاشق تماشای ماجراهای پلیسی هستند. معمولا هرقدر خلافکار زیرکتر باشد و خلافهایی که انجام میدهد، اعم از قتل و دزدی و...، با برنامهریزی و زیرکی بیشتری همراه باشد و تا آخرین لحظه کنجکاوی مخاطب را حفظ کند، کار موفقتر است. اصلا بهخاطر همین است که از دیرباز سریالهای معمایی- پلیسی، نظیر خانم مارپل، دِرِک و هرکول پوآرا، با استقبال مخاطبان مواجه شده است. همین استقبالها و گرایش شدید مخاطبان به این ژانر باعث شد که بعد از انقلاب، مسوولان تلویزیون ما تصمیم بگیرند آثاری از این دست را خریداری کنند و روی آنتن بفرستند و زمانی که نخستین بازتابهای مثبت را گرفتند، برای ادامه فعالیت در این راه مصممتر شدند. اما بعد از گذشت مدتی، رسانه ملی تصمیم گرفت که میل مخاطب به تماشای آثاری پلیسی را، تا حدی هم که شده، با نمونههای داخلی آن پاسخ دهد.
نخستین سریال اجتماعی با تم پلیسی که در ایران روی آنتن رفت و نیروی انتظامی در ساخت آن همکاری داشت، «هشدارهای پلیس»، به کارگردانی محسن شامحمدی، بود. اما این سریال نتوانست، آنچنان که باید، با مخاطبان ارتباط برقرار کند. کمتر از چند ماه بعد از پخش این سریال، شامحمدی سریال «آینه عبرت» را با موضوع اعتیاد ساخت. این سریال برای نخستین بار در سال ۶۸ و در پنج قسمت از تلویزیون پخش شد، اما، با توجه به استقبال مخاطبان، سری دومش هم به کارگردانی شامحمدی ساخته شد. تولید و پخش این سریال بین سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۰و در پنجاه قسمت صورت گرفت. البته یکی از مشهورترین عنوانهای آن «برگریزان» بود که خود در ۱۸ قسمت مجزا تهیه شد و شخصیتهای معروف آن «علی» و «آتقی» بودند که این نقشها را بهترتیب محمود دینی و جواد گلپایگانی ایفا کردند. استقبال از «آینه عبرت» تا حدی بود که فقط یک سال پس از موفقیت این اثر، شامحمدی سراغ ساخت «شلیک نهایی» رفت و موضوع پروندههای جنایی را مورد بررسی قرار داد. این سریال بهشکل مستقیم به مسائل پلیسی، آن هم در ژانر پرمخاطب جنایی، پرداخت و نخستین موج جدی در ساخت سریال پلیسی را ایجاد کرد. نویسندگی این سریال بر عهده حسین پاکدل و خود شامحمدی بود و بازیگرانی نظیر داریوش فرهنگ،
رضا کیانیان، آتنه فقیهنصیری و جمشید اسماعیلخانی درآن بازی میکردند. «شلیک نهایی» داستان «سرگرد کلانی» (با بازی داریوش فرهنگ) بود که مامور پیگیری و دستگیری باندی حرفهیی میشود که همه نوع خلافی مثل قاچاق را انجام میدهد. او متوجه میشود یکی از دوستان صمیمیاش به نام «جمشید» (با بازی رضا کیانیان) در این باند حضور دارد. کلانی سعی میکند از جمشید کمک بگیرد، اما او قبول نمیکند و کلانی بهناچار ازطریق عواملی وارد باند میشود. هرچند بین «شلیک نهایی» و ساخت سریال پلیسی بعدی شامحمدی، «تصمیم نهایی»، نزدیک به شش سال فاصله افتاد، در این مدت، تلویزیون از ساخت و پخش سریالهای پلیسی بینصیب نماند.
مزد ترس هم جزو آثاری به شمار میرفت که در زمان پخشش با استقبال خوبی از جانب مخاطبان مواجه شد این سریال به کارگردانی «حمید تمجیدی» در تلویزیون جمهوری پخش شد. بعدها قسمت دوم این سریال تحت عنوان «بازی با مرگ» نیز ساخته و پخش شد که البته موفقیت سری اول این سریال را تکرار نکرد. این سریال داستان سروان «ناصر محمدی» (با بازی عبدالرضا اکبری) یکی از کارآگاهان اداره آگاهی است که با همسرش مریم و دخترشان زندگی میکند اما... اوج این قصه زمانی است که سروان محمدی جنازه دخترش را در صندوق عقب ماشینش پیدا میکند و متوجه میشود که با افراد خطرناکی رو به رو است. این مجموعه تلویزیونی، جزو نخستین سریالهایی بود که در آن تابوی شکستناپذیری پلیس در مقابله با خلافکاران شکسته شد.
بعد از پخش «شلیک نهایی»، پای کارآگاهها به تلویزیون باز شد؛ بهگونهیی که جای پلیسها را با ظاهرهای امروزی گرفت. حتما شما هم بهخوبی میدانید که معروفترین این کارآگاهها، «کارآگاه علوی» بود. این سریال که در سال ۱۳۷۵ از تلویزیون پخش شد قصه کارآگاهی (با بازی احمد نجفی) را روایت میکند که در بین سالهای ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۴ در اداره تامینات فعالیت میکند و با اتفاقات عجیب و غریبی مواجه میشود. استقبال از این سریال به حدی بود که سالها بعد تصمیم گرفته شد سری دوم آن هم ساخته شود. بعد از پخش این مجموعه، سریال پلیسی دیدن، آنهم از نوع داخلیاش، به یک عادت بین مردم بدل شد. به همین خاطر، تلویزیون بلافاصله سفارش یک سریال پلیسی دیگر را داد؛ آنهم به یکی از مطرحترین کارگردانان آن دوره، یعنی کیومرث پوراحمد. «سرنخ» روایتکننده ماجراهای یک پلیس طناز اصفهانی با نام اوصیاست که نقشش را جهانبخش سلطانی بازی میکرد و سعی داشت بههمراه دستیارش (با بازی بهزاد خداویسی) مشکلات پیشآمده را حل کند. این سریال هم در زمان پخشش توانست مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد.
بعد از سریال «سرنخ»، سریالهایی با محوریت موضوعات پلیسی روی آنتن تلویزیون رفت، اما هیچیک از این آثار نتوانستند موفقیت چندانی را به دنبال داشته باشند. اما در سال ۸۱، با پخش مجموعه «خواب و بیدار»، به کارگردانی مهدی فخیمزاده، معادلات در عرصه سریالسازی پلیسی در ایران تغییر کرد. این سریال که در نیمه دوم سال ۱۳۸۱ شنبهشبها از شبکه یک سیما ایران پخش شد، استقبال خیرهکننده مخاطبان را به دنبال داشت. این سریال برای نخستین بار پای زنها را به قصه پلیسی در ایران باز کرد و نقش اصلی خلافکارها را به رویا نونهالی سپرد. او در این سریال، ایفاگر نقش «ناتاشا» بود و بهخوبی توانست از پس ایفای این نقش برآید. فخیمزاده با نشان دادن تصویر یک پلیس زن موفق با بازی لادن طباطبایی سعی کرد حضور زن و مرد خلافکار را در قصهاش بالانس کند. این سریال بهلحاظ پروداکشن هم در سطح بالایی بود و برای نخستین بار مخاطبان سریال پلیسی ایرانی چیزی بهغیراز شلیک چند گلوله و انفجارهای ساده در سریال دیدند؛ موضوعی که بعدها فخیمزاده نتوانست در کارهای دیگرش تکرار کند. هرچند «پلیس جوان» با فاصله زمانی کمی از سریال «خواب و بیدار» از تلویزیون پخش شد، هرگز نتوانست موفقیتهای سریالهای قبلی پلیسی را تکرار کند. در این سریال، شهاب حسنی در نقش پسری که بهدنبال قاتل پدرش است، در کنار مریلا زارعی که نقش یک خبرنگار را بازی میکرد، بسیار خوش درخشید. سریال «کلانتر ۱» هم در زمان پخشش توانست مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد. ایرج نوذری، که ایفاگر نقش اصلی در این سریال بود، با این اثر به شهرت و محبوبیت زیادی رسید.
هرچند کلانتر بعدها ادامه پیدا کرد، هرگز نتوانست موفقیت سری اول را کسب کند. با وجود اینکه بین سالهای ۸۲ تا ۸۹ سریالهای زیادی با موضوع پلیسی ساخته شد، هیچکدام نتوانستند به موفقیت خیرهکنندهیی نظیر «خواب و بیدار» برسند. در این مقطع بود که بسیاری دوباره پای سریالهای پلیسی خارجی را به ایران باز کردند و گفتند ما در ساخت آثاری از این دست ضعیف هستیم. اما در سال ۸۹، سریال «هوش سیاه»، به کارگردانی مسعود آبپرور، معادلات را تا حد زیادی تغییر داد. این کار سعی کرد داستان پلیسی را از کلیشه مواد مخدر و قتل بیرون بیاورد و به جرایم رایانهیی در سطح وسیع بپردازد. پرداخت درست و قصهپردازی مناسب و گرهافکنیهای بهجا باعث شد این سریال، با بازی حسین یاری و کیکاووس یاکیده، با استقبال بسیار خوب مخاطبان مواجه شود و معادلات ساخت آثار پلیسی بار دیگر تغییر کند. هرچند سریال «ماتادور»، به کارگردانی فرهاد نجفی، پیش از ساختش عنوان اکشنترین سریال پلیسی را یدک کشید، بهدلیل نداشتن قصه خوب، چندان به موفقیت نرسید. البته حسن این سریال این بود که مردم را با آخرین دستاوردهای پلیس آشنا کرد.
هر چند که روند ساخت سریال پلیسی در ایران همیشه با فراز و فرودهایی همراه بوده است مخاطبان گله داشتند که این آثار با نمونههای خارجی آن به لحاظ بار کیفی، گره افکنی و پروداکشن قابل مقایسه نیست اما تجربه نشان داده است که هرگاه سریالهای پلیسی به اهل فنش سپرده میشود ماحصل کار برای مردم قابل قبول میشود. شاید ما به لحاظ پروداکشن نتوانیم با سریالهایی پلیسی خارجی رقابت کنیم اما بیتردید به لحاظ گره افکنی و شیوه روایی معماگونه این امکان برای ما وجود دارد. اکثر سریالهایی هم که در طول سالهای اخیر در تلویزیون موفق عمل کردند از همین فرمول بهره بردند.
نگار حسینی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست