پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آنجا که آسمان زرد است


آنجا که آسمان زرد است

درباره فیلم آسمان زرد کم عمق

یکی از فیلم‌های مطرح روز دوم -جمعه سیزدهم بهمن‌ماه- سی‌و‌یکمین جشنواره فیلم فجر فیلم «آسمان زرد کم عمق» به کارگردانی «بهرام توکلی» بود. بهرام توکلی که تاکنون سابقه کارگردانی فیلم‌های «پابرهنه در بهشت»، «پرسه در مه» و «اینجا بدون من»را در کارنامه هنری خود دارد، با ساخت فیلم جدیدش علاقه خود را به قصه‌پردازی مبتنی بر روایت‌های غیرخطی و البته مدرن همچنان به اثبات می‌رساند.

فیلم «آسمان زرد کم‌عمق» درباره زندگی یک زوج جوان است که حوادث مختلفی بر شکل‌گیری روابط‌شان تاثیر می‌گذارد. با آغاز تیتراژ ابتدایی فیلم و تعلیقی که با موسیقی «حسین علیزاده» به تماشاگر منتقل می‌شود، کشش لازم برای دیدن فیلم برای مخاطب به وجود می‌آید. نخستین پلان فیلم نمایی از چهره بدون احساس یک زن جوان با بازی «ترانه علیدوستی» را نشان می‌دهد که فقط اشک از چشمانش سرازیر می‌شود و بعد صدای گرفته مردی جوان با بازی «صابر ابر» که فرجام غمناک زندگی زناشویی خود را بازگو می‌کند و اصل داستان را با جمله از دست دادن عشقش، همسرش و... بازگو می‌کند.

یعنی همه چیز از انتها شروع شده. تماشاگر آخر ماجرا را می‌فهمد و دیگر تعلیقی برای تماشاکردن فیلم و عاقبت کار را فهمیدن وجود ندارد. اما آن چیزی که این اثر را به سینمای مدرن نزدیک می‌کند، چگونگی روایت شخصیت‌ها و آگاه شدن مهران و غزال از حال و ذهنیات هم است؛ روایتی غیرخطی و البته رفت و برگشت‌های زمانی که حال و گذشته به گونه‌ای در هم تنیده شده‌اند که تفکیک آن چندان راحت نیست.

این شکل از روایت چندان برای مخاطبانی که پیگیر فیلم‌های ایرانی هستند، آشنا نیست. هرچند که به وفور سینمای جهان این تجربیات را پشت سر گذاشته است. اینجاست که فیلمساز دست به ابتکار می‌زند و درام خود را براساس وقایع و دیالوگ‌ها پیگیری می‌کند. اصلا دیالوگ‌ها در فیلم‌های توکلی مهم هستند نظیر فیلم «پرسه در مه.» به طوری که تا اواسط فیلم دیالوگ‌های مهران و غزال گره‌افکنی می‌کنند. اما با ورود زوج تازه ازدواج کرده و کشف قضیه تصادف کم‌کم گره‌گشایی صورت می‌گیرد. خانه نیمه ویرانه، راه رفتن‌های عصبی مهران در خانه متروک و... ارتباط فاصله‌دار این زوج را بیشتر نمایان می‌کند. هرچند فیلمساز قصد ندارد فرمالیستی به روابط آدم‌ها نگاه کند، ولی بی‌برو برگرد فرم غالب فیلم، محتوا را شکل می‌دهد.

البته به نظر می‌رسید اگر روی شخصیت زوج دوم فیلم بیشتر پرداخته می‌شد از ابهامات فیلم کاسته می‌شد. اما با این حال ابهام از عناصر لاینفک سینمای مدرن است. به جای شخصیت‌پردازی‌ها و تبارشناسی هر یک، پلان‌های فیلم بیشتر در نماهای بسته فیلمبرداری شده‌اند تا چهره و بازی‌های بازیگران شخصیت‌ها و اندوه‌شان را نمایش دهند. فقط عکس‌های کارت‌پستالی از ناکجاآبادی در ایران که در فیلم روی آن تاکید می‌شود، بکر و رنگین‌اند و در عوض در طراحی و نورپردازی نماهای داخلی خانه طیفی از رنگ‌های خاکستری و بی‌روح و سرد به کار برده شده است که تضاد درون شخصیت‌ها را به نمایش می‌گذارد. شاید همین ایده را فیلمساز از فیلم «رویاها»ی کوروساوا وام گرفته باشد. به عبارت دقیق‌تر تضاد دنیای آرمانی و واقعی به فاصله رنگ‌هاست؛ جایی که آسمان، زرد و کم‌عمق است.

فرانک آرتا