سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

نقش ایرانیان در تغییر سیاست خلافت و انتخاب امام رضا ع به ولایت عهدی


نقش ایرانیان در تغییر سیاست خلافت و انتخاب امام رضا ع به ولایت عهدی

نحوه مخالفت هر خلیفه ای با امامان عصر خود و نیز سیاست و راهبرد امامان معصوم در قبال آنان متفاوت بوده است در زمان حضرت علی ع سیاست سکوت از طرف ایشان و جلوگیری ازنشر فضایل اهل بیت از طرف خلفای وقت اتخاذ می شود

نحوه مخالفت هر خلیفه ای با امامان عصر خود و نیز سیاست و راهبرد امامان معصوم در قبال آنان متفاوت بوده است. در زمان حضرت علی(ع) سیاست سکوت از طرف ایشان و جلوگیری ازنشر فضایل اهل بیت از طرف خلفای وقت اتخاذ می شود. امام حسن مجتبی ابتدا آماده جنگ با معاویه می شوند و زمانی که ادامه جنگ را به ضرر اسلام می بینند از جنگ منصرف و حاضر به پذیرش صلح با معاویة بن ابوسفیان می شوند. در عاشورا، تقابل امام حسین(ع) با خلیفه وقت به اوج خود می رسد و زمانی که ایشان می بینند ٧٢ تن یار باوفا و صادق و آماده شهادت دارند به طور آشکار در مقابل حکومت می ایستند و با آماده شدن خلیفه وقت برای جنگ، امام هم خود را برای دفاع از اسلام و حفظ آن در میدان شهادت آماده می کنند. پس از ایشان امام سجاد(ع) در معرض خفقان شدید از سوی حکومت قرار گرفتند و بهترین شیوه برای نشر معارف اسلامی را با توجه به شرایط موجود در دعا و با زبان دعا با مردم صحبت کردن، می یابند. از ایجاد فضای اختناق و محدود کردن ائمه در زمان امام باقر(ع) و به ویژه امام صادق(ع) کاسته می شود. با وجود این که در این زمان سلسله بنی امیه ضعیف شده و روزهای پایانی حکومت خود را سپری می کند. این دو قیام آشکار علیه حکومت را به نفع اسلام نمی بینند، از این کار خودداری کرده و به جای آن با نشر تعالیم و تربیت شاگردان -به ویژه امام صادق(ع)- به حفظ و دفاع از کیان اسلام می پردازند.

زمان هفتمین اختر تابناک آسمان امامت به دلیل تثبیت حکومت عباسیان دوباره همان سیاست کنترل شدید امام(ع) از طرف خلیفه وقت (هارون الرشید) در پیش گرفته می شود. در زمان مامون عباسی سیاست کنترل و کم کردن دایره نفوذ امام(ع) در مردم تغییر می کند. مامون، امام رضا(ع) را به اجبار در سمت ولایت عهدی خود قرار می دهد. اما این سیاست پایدار نمی ماند و بعد از به شهادت رساندن امام رضا(ع) توسط مامون بقیه ائمه به جز آخرین حجت خدا در زمین گرفتار همان سیاست اختناق می شوندحال سوال این جاست که چرا مامون هم چون بقیه خلفا برای حفظ حکومت خود از خطری که از جانب امام رضا(ع) آن را تهدید می کند، ایشان را به زندان نیفکند یا محدودیت های شدیدی در تماس مردم با ایشان قرار نداد. بلکه با اعلام عمومی، امام رضا(ع) را وارد دستگاه خلافت کرد. سوال دوم در همین زمینه این است که این سیاست مامون و ورود امام رضا به دستگاه خلافت اولا چه تاثیری در جریان های پیرامون مامون و امام رضا در همان زمان داشته و همچنین چه تاثیری بعدها بر رابطه بین امام و خلیفه وقت گذاشته است.در گفت و گویی با غلام رضا جلالی، محقق، نویسنده و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نظر ایشان را در این باره جویا شدیم. این گفت وگو با حذف سوال ها پیش روی شماست.

● امویان و ایرانیان

به دلیل همین نزدیکی فرهنگی امویان با مردم شامات و عدم تطابق فرهنگ آن ها با آموزه های اسلامی، امویان خطر جدی از سوی مردم شام احساس نمی کردند و حساسیت آن ها بیشتر روی آموزه های اسلامی و مردم مکه، مدینه، کوفه و بصره بود. اطراف کوفه بیشتر، ایرانیان ساکن بودند که شناخت بنیادی تری از اسلام پیدا کرده بودند. ساکنان مدینه هم که سال ها زیر نظر تعالیم پیامبر بودند، نمی توانستند تفکر و فرهنگ امویان را بپذیرند.بنابراین در آن زمان سه جریان وجود داشت، اول جریانی که آموزه های پیامبر به وجود آورده بود. دوم، جریان امویان بود که بیشتر از این که از اسلام تاثیر بپذیرند، از غرب آن زمان تاثیر پذیرفته بودند. سومین جریان، ایرانیان بودند که چون تازه به دین اسلام رو آورده بودند و قبلا هم خودشان دارای فرهنگ و تمدن بودند با نگاهی بازیگرانه به دین، با اسلام روبه رو نشدند. به همین دلیل حضرت علی(ع) مرکز خلافت خود را کوفه انتخاب کرد چون ایرانیان که از طرفداران جدی ایشان بودند بیشتر در اطراف کوفه سکونت داشتند. بعدها هم در سپاه مختار ثقفی خیلی از کسانی که با هم حرف می زدند و گزارش هایی از آن ها نقل شده است به زبان فارسی سخن می گفتند. به نوشته کتاب تاریخ سیستان که مرحوم ملک الشعرای بهار آن را تصحیح و منتشر کرده است؛ اولین اعتراضی که نسبت به شهادت امام حسین(ع) صورت گرفت از طرف ساکنان سیستان بود. لذا به تدریج ایران و به خصوص خراسان به مرکز اصلی اعتراض ها علیه بنی امیه تبدیل شد.

علاقه مندان به دین در ناحیه خراسان بیشتر حضور داشتند زیرا بیشتر پایه گذاران علوم حدیث و علوم نقلی خراسانی ها هستند و در حوزه عرفان و حکمت نیز تلاش های قابل توجهی انجام داده بودند. وقتی به منطقه خوارزم نگاه می کنیم کهن ترین متن ها در فضایل اهل بیت (علیهم السلام) مربوط به این ناحیه است و ناحیه خوارزم از لحاظ علمی و تمدنی بسیار تاثیرگذار بوده است لذا خراسان جریان پویایی بوده که نمی توانسته فرهنگ جاهلیت را بپذیرد.در زمان امویان از یک طرف ایرانیان به انسان های درجه دو تبدیل شده بودند و از طرف دیگر عملکرد امویان با عقاید آن ها سازگاری نداشت؛ بنابراین سعی کردند امویان را کنار بگذارند. در سقوط امویان و روی کار آمدن عباسیان حداقل می توانیم ٢٠ نهضت را در خراسان شناسایی کنیم. پایگاه شعوبیگری هم بیشتر در خراسان شکل گرفت. شعوبی ها هم بیشتر بر مسئله عدالت و این که اسلام آمده تا تبعیض ها را برطرف کند تاکید می کردند. ابومسلم خراسانی به امام جعفر صادق(ع) پیشنهاد داد که ایشان عهده دار خلافت مسلمین شوند. اما ایشان نپذیرفتند. لذا این ها به سمت عباسیان رفتند. چون عباسیان فرزندان عباس عموی پیامبر بودند و کسی تصور نمی کرد که علیه خاندان پیامبر عمل کنند اما متاسفانه از اوایل خلافت بنی عباس نشانه های این مخالفت آشکار می شود به طوری که عباسیان سه رویکرد را در مقابله با ائمه اتخاذ کردند.

یکی استبداد و سرکوب مخالفان و قیام هایی بود که از طرف شیعیان انجام می شد. به همین منظور هارون الرشید به خراسان می آید و دلیل آمدن او به خراسان هم ترسی بوده که از این ناحیه داشته است. او با وجود مریض بودن به خراسان آمد که در ناحیه سناباد از دنیا رفت. هارون امین را برای خلافت تعیین می کند. حالا مامون است و امین، بنابراین مامون از یک جهت رقیب دارد و از جهت دیگر تعداد علویان در خراسان زیاد است. در چنین شرایطی چه باید بکند؟بنابراین در چنین شرایطی رویکرد دوم یعنی رویکرد تحبیب از سوی مامون عباسی بیش از گذشته در پیش گرفته می شود. مامون براساس یک بازی سیاسی سعی کرد خود را به شیعیان نزدیک کند و وقتی فهمید در بین بنی هاشم و علویان با نفوذتر از علی بن موسی الرضا وجود ندارد؛ از ایشان خواست که به خراسان بیایند. استقبال باشکوهی که از آن حضرت هنگام ورود به خراسان شد محبت مردم این ناحیه را به خاندان رسول خدا نشان می داد.حاکم نیشابوری تعداد کسانی را که به استقبال امام رضا(ع) آمده بودند هزاران نفر نقل می کند. قوی ترین ارتباط مردم ایران با جریان امامت و ولایت در زمان امام رضا(ع) به وجود می آید؛ لذا آمدن آن حضرت به این سرزمین باعث توسعه تشیع در ایران می شود.

امام رضا(ع) آموزه های پیامبر اکرم(ص) را به طور عملی به مردم آموزش می دهند. زمانی که امام رضا(ع) به خانه یکی از اشراف نیشابور دعوت می شوند به جای این که بر تختی که برای ایشان آماده شده بود بنشینند در کنار خدمت کاران و بقیه اهل آن مجلس می نشینند. حاکم نیشابوری نقل می کند که از آن به بعد بزرگان و عالمان دینی به جای این که در بالای مجلس بنشینند در پایین مجلس و در آستانه در می نشستند.سومین رویکردی که در زمان عباسیان به طور ویژه شاهد آن هستیم رقابت در حوزه فکر و اندیشه بود. آن ها در تحلیلی که با خود داشتند نفوذ ائمه اطهار را بیشتر از سمت معارف آن ها می دانستند.لذا برای این که بتوانند اهمیت این معارف را کم جلوه دهند و بگویند کانون معارف فقط خاندان رسول اکرم نیستند به سمت مکاتب هند، ایران، یونان و روم رفتند. این سیاست در زمان منصور پایه گذاری و در زمان مامون به اوج خود رسید. ولی این سیاست هم به دلیل عدم شناخت آن ها از امام و علم امام به شکست انجامید.مامون زمانی که گسترش و نفوذ روزافزون امام را در بین مردم و متفکران سایر ادیان و فرقه ها می بیند و زمانی که از توانایی بر غلبه کردن بر امین و تصرف بغداد مطمئن می شود سیاست خود را تغییر می دهد و اقدام به قتل فضل بن سهل و شهادت امام رضا(ع) می کند؛ تا هیچ رقیبی برای خلافت نداشته باشد.

بنابراین به طور خلاصه در جواب به پرسش شما که چرا در زمان مامون سیاست رابطه بین خلیفه و امام تغییر می کند می توان گفت، عباسیان توسط ایرانیان به حکومت رسیده بودند و مردم ایران به ویژه خراسانی ها اهل شورش و اعتراض بودند. علاوه بر این فرهنگ ایرانی در آن زمان بسیار قوی بود.در آن زمان جریان های مختلف فکری اسلامی و غیراسلامی از قبیل مزدکیان، مانویان، زرتشتیان، بوداییان، معتزله، اشاعره، مرجئه و جریان های صوفیانه در خراسان وجود داشت و هر کدام از آن ها نماینده هایی در سرتاسر خراسان داشتند.لذا در آن زمان، چون امام رضا حجتی بودند که از موضع اسلام سخن می گفتند و مردم ایران به خصوص خراسان توجه زیادی به خاندان پیامبر خدا(ص) می کردند، مامون به سراغ آن حضرت می رود.در جواب این سوال هم که اگر مامون نمی توانسته بر شورش های مردم خراسان غلبه کند چرا باید برای به خطر افتادن حکومت خود امام رضا(ع) را به خراسان بیاورد؟ باید بگویم که، در این جا مسئله فقط به خراسان محدود نمی شود. بلکه باید جریان های دیگر در بغداد و بقیه مناطق امپراتوری اسلامی را هم در این تحلیل در نظر گرفت تا جایگاه خراسان در آن زمان مشخص تر شود. حداقل از آمدن هارون به خراسان می توانیم این گونه برداشت کنیم که خراسان یکی از حساس ترین مناطق در زمان حکومت هارون و مامون بوده و بنابراین تهدیدی محسوب می شده است که شخص خلیفه به این ناحیه می آید.

● بازگشت به گذشته

؛در جواب به این سوال که چرا بعد از شهادت امام رضا توسط مامون دیگر مردم خراسان شورش و اعتراضی نمی کنند و مامون هم امام جواد(ع) را مثل امام رضا(ع) وارد دستگاه خلافت نمی کند؟ باید گفت که مامون برای جلوگیری از اعتراض مردم اعلام نمی کند که من ایشان را به شهادت رساندم بلکه مخفیانه این کار را انجام می دهد و بعد از شهادت ایشان تظاهر به ناراحتی و عزاداری می کند. دیگر این که عباسیان هم چون امویان به این نتیجه می رسند که برای حفظ حکومت خود باید برای ائمه محدودیت اعمال کنند و دیگر سیاست تحبیب کارایی ندارد و همچنین خراسانی ها دیگر مثل زمان امام صادق(ع) تا امام رضا(ع) اهل اعتراض و شورش نیستند.



همچنین مشاهده کنید