دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

هشتمین فروغ امامت


هشتمین فروغ امامت

حضرت امام رضا ع یكی از دوازده فروغ امامت است كه معارف معنوی قرآن و عترت را در مواقع مقتضی به اصحاب و شاگردان خویش تعلیم می داد و زمانی در پاسخ به پرسش ها پرتو افشانی می فرمود

حضرت امام رضا(ع) یكی از دوازده فروغ امامت است كه معارف معنوی قرآن و عترت را در مواقع مقتضی به اصحاب و شاگردان خویش تعلیم می‏داد و زمانی در پاسخ به پرسش‏ها پرتو افشانی می‏فرمود و نیز از طریق مباحث علمی و احتجاجات عقیدتی، كلامی و برهانی افاضه می‏فرمود، چنین برنامه هایی موجب گردید تا فرهنگ و اندیشه اسلامی، غنی و پربار گردد، باورها و ارزش‏های دینی صیانت شود. آن ستاره هشتم هدایت از عمده‏ترین پایه‏های دیانت و جوشان‏ترین چشمه‏های حكمت و یقین به شمار می‏رود كه اسرار نبوت، ودایع رسالت و امامت بعد از پدر بزرگوارش حضرت امام كاظم(ع) به ایشان انتقال یافت. حضرت علی بن موسی‏الرضا(ع) فرزند پیشوای پاك و پارسایی است كه در فرصت‏های مقتضی به رغم اختناق، فشارهای سیاسی و توطئه‏های گوناگون خلفای خلافكار معاصرش، به نشر احكام و معارف الهی پرداخت و میراث گرانقدری از فرهنگ سترگ اهل بیت(ع) را در دسترس علاقه‏مندان، در اعصار بعد قرار داد.

صبر، شجاعت، عبادت و تقوای امام هفتم و در یك كلام شخصیت ملكوتی آن حضرت در حدّی بوده است كه در زمان خود كسی در برتری مقام ورع و معنویت آن وجود بابركت هیچ گونه تردیدی نداشت. رنج‏های طاقت فرسایی كه امام موسی كاظم(ع) در راه دفاع از اسلام و مبارزه با باطل متحمل گردید اشتیاق و رسالت ایشان را در جهت گسترش حق‏طلبی و حراست از اعتقادات آسمانی نشان می‏دهد.

مقام علمی و شخصیت معنوی امام رضا(ع) نیز مورد تأیید دوستان و دشمنان بوده و می‏باشد در زمانی كه برخی علمای درباری و سیاستمداران منحرف در صدد آن بودند تا در فرهنگ اسلامی خدشه وارد نمایند آن بدر منیر با تعلیمات الهی راه اجداد و نیاكان و پدر پرهیزگارخویش را استمرار بخشید و موازین دینی ناب را از گزند انحراف و زوال رهانید و گام‏های ارزنده و مهمی در جهت تنویر افكار افراد جامعه و آشنایی مردم با چهره واقعی حكّام عباسی و نیز عدم مشروعیت آنان برداشت و لحظه‏ای از پرورش شاگردانی پرمایه، ارشاد مردم، دفاع از حریم حق و مقاومت در برابر باطل، غفلت ننمود و سرانجام در این مسیر به شهادت رسید.

● مادری نیكوسرشت

مادر آن امام همام كنیزی از شمال آفریقا یا جنوب اروپا بود كه به مدینهٔ‏النبی انتقال یافت و او را تكتم مرسیه می‏نامیدند. یاقوت حموی مرسی را از شهرهای جزیره سیسیل می‏داند(۱) ولی برخی گفته‏اند این ناحیه همان بندر مارسی واقع در جنوب فرانسه است(۲) البته در حریم امام موسی بن جعفر(ع) او را تكتم صدا نمی‏كردند و مادر امام هفتم وی را كه عروسش بود، طاهره نامید و گفته‏اند لقبش نجمه بود، هاشم معروف حسنی می‏گوید: امام رضا(ع) از مادری به نام خیزران زاده شد و اضافه می‏كند این زن، كنیزی از نوبیه (از نواحی سودان كنونی واقع در شمال آفریقا) به نام اروی ملقّب به شقراء بوده است.(۳) و در پاره‏ای منابع این بانو با كنیه امّ البنین(مادر فرزندان) معروف گردید و نامش را به استناد سروده‏ای تكتم ذكر كرده‏اند كه ترجمه‏اش چنین است: «برترین مردم از نظر شخصیت، پدر، قبیله، و اجداد همانا علی (حضرت امام رضا(ع)) بزرگوار است. او را تكتم به عنوان هشتمین سمبل دانش و بردباری به عنوان امامی كه حجت حق است برایمان به ارمغان آورد.»(۴)

امام كاظم(ع) تكتم را از مردی كه اهل مغرب( مراكش كنونی واقع در شمال آفریقا) بود، برای مادر ارجمند خویش، حمیده مصفاهٔ، ابتیاع فرمود. در ابتدا آن برده فروش آفریقایی نُه كنیز را به امام هفتم عرضه داشت، امّا، حضرت هیچ كدام را نپذیرفت و فردی جز آنها را خواستار گردید. برده فروش كنیز دیگری را نام برد كه در آن زمان دچار بیماری و كسالت بود، امّا از ارائه‏اش اجتناب نمود، امام كاظم بازگشت و روز دوّم هشام بن حمران را مأمور نمود هشتاد دیناری را كه فروشنده به عنوان بهای این كنیز می‏طلبد، به وی بپردازد او هم چنین كرد و آن فرد بیمار را خواستار گشت، لیكن مرد مزبور خودداری ورزید، مگر به شرط معرفی مردی كه روز گذشته همراه با خریدار بوده است، هشام به او گفت: مردی از بنی هاشم است و توضیح بیشتری نداد.

در این هنگام تاجر مغربی به فرستاده امام گفت: این كنیز مریض را از اقصی نقاط مغرب برای خویش ابتیاع نموده است و به زنی از اهل كتاب برخورده و آن بانو از وی خواسته است تا كنیز را به او بفروشد، امّا در جوابش، خاطرنشان ساخته است: فروشی نیست و به خودم تعلق دارد. آن زن در پاسخش گفته است: این فرد را شایسته تو نمی‏دانم. بلكه او برای مردی از بهترین انسان‏های روی زمین خواهد بود.(۵) پسری به دنیا می‏آورد كه مردمان جهان تسلیم او می‏گردند و آن كنیز باكره بود.(۶)

هنگامی كه امام هفتم آن كنیز را خریداری نمود، اصحاب خویش را فراخواند و به ایشان فرمود: وی را جز به فرمان خداوند متعال خریداری ننموده است و چون از حضرت چگونگی ماجرا را جویا شدند، فرمودند: در رؤیایی راستین ناگهان جدّم رسول خدا(ص) و پدرم كه سلام خداوند بر آنان بود، به سویم آمدند در حالی كه قطعه حریری با آن دو، بود و چون آن را گشودند، پیراهنی بود كه تصویر این كنیز بر آن نقش گردیده بود. پس گفتند: ای موسی كاظم بهترین مردمان روی زمین پس از تو، از این كنیز برایت خواهد بود، آنگاه فرمان دادند نامش را علی بگذارم و افزودند خداوند توسط او، دادگری و دل سوزی را آشكار می‏گرداند، پس خوشا به حال آن كسی كه وی را تصدیق نماید و وای بر حال آن كه با او عداوت ورزد و انكارش نماید.(۷) امّا تكتم برترین زنان در عصر خود، در دانش، دیانت، پرهیزكاری و متانت بود.

آنگاه كه حمیده مصفاهٔ وی را مالك گردید به علامت تكریمش، هرگز در مقابلش بر زمین ننشست. از نمونه‏های شگفت انگیزی كه حمیده برای فرزندش امام كاظم(ع) بیان داشت، این بود كه: من شكی در پاكی او و نسل وی ندارم و این كنیز را به شما بخشیدم. همانا من در عالم رؤیا، رسول اكرم(ص) را مشاهده نمودم كه خطاب به من فرمودند: ای حمیده، نجمه را به فرزندش موسی (ع) ببخش كه همانا بزودی برایش بهترین مردمان زمین را بدنیا می‏آورد.(۸)

● نوید نورانی

شیخ صدوق از یزید بن سلیط روایت كرده است كه گفت: همراه جماعتی امام صادق(ع) را در راه مكّه ملاقات كردیم، در آن موقع به امام عرض نمودیم: پدر و مادرم فدایت، شما امامان پاكید و مرگ چیزی است كه كسی را از آن گریزی نمی‏باشد، پس نكته‏ای بفرمائید تا به واپسین ماندگان خود برسانم، حضرت فرمود: آری این‏ها فرزندان من هستند و این بزرگ ایشان است، و اشاره فرمود به پسرش موسی كاظم(ع)، و در اوست علم، حلم، فهم، جود ومعرفت به آنچه مردم به آنها نیاز دارند در اموری از دین كه دچار اختلاف شده‏اند و در اوست حسن خلق و حسن جوار(خوش همسایگی) و او دری است از ابواب خداوند متعال و در او صفتی است بهتر از این‏ها، عرض كردم: آن خصلت كدام است؟ فرمود خداوند عزّ و جلّ از او بیرون می‏آورد دادرس و فریادرس این امّت را و نیز نور و فهم و حكم این مردم را، بهتر زائیده شده و بهتر نورسیده. پروردگار توسط او خون‏ها را محفوظ می‏دارد، نزاع بین افراد را اصلاح می‏كند، پراكنده‏ها را متحد می‏نماید، شكسته با او التیام می‏یابد، برهنه پوشیده می‏شود و گرسنه سیر می‏گردد. امور خوفناك امنیت پیدا می‏كنند، مردمان مطیع فرمانش می‏گردند، بهترین خلایق باشد در هر حال چه در حال كهولت و چه میان سالی و چه در سنین كودكی و جوانی و قبل از رسیدن به سن بلوغ، عشیره‏اش به سبب او، سیادت می‏یابند. سخنش حكمت و سكوتش علم است برای مردم در آنچه دچار اختلاف گشته‏اند.(۹) این است پیش بینی حضرت امام صادق(ع) درباره حضرت امام رضا(ع).

زمانی كه نجمه به حضرت علی بن موسی الرضا(ع) بارور گشت سنگینی حمل را حس نمی‏كرد و تسبیح، ذكر خداوند و تهلیل را از او می‏شنید در حالی كه فرزندش در رحم بود. شیخ صدوق كه از طریق اسناد معتبر این نكات را به نقل از مادر امام، روایت كرده است اضافه می‏كند: وی گفته است: چون چنین حالاتی را از درون خود گوش می‏دادم دچار خوف و هراس گشتم و وقتی از خواب بر می‏خاستم دیگر صدایی به گوشم نمی‏رسید (زیرا وی اذكار مورد اشاره را هنگامی كه خواب بود از طفل خود می‏شنید.)(۱۰)

● میلادی مبارك

سرانجام روز پنج شنبه یازدهم ربیع الاول سال ۱۵۳ هجری و پنج سال بعد از شهادت ششمین فروغ امامت در شهر مدینه حضرت امام رضا(ع) دیده به جهان گشود. البته شیخ كلینی زمان این ولادت با سعادت را سال ۱۴۸ هجری ذكر كرده و این خبر را صحیح‏تر دانسته است.(۱۱) شیخ مفید نیز با این قول موافق است.(۱۲) علامه مجلسی در بحارالانوار و كفعمی در مصباح منیر چنین نظری دارند امّا ابن شهر آشوب سروی مازندرانی نقل نخست را می‏پذیرد و می‏افزاید آن را غیاث بن امید از اهل مدینه شنیده است.

در هر حال امام رضا(ع) در میان سی و چند فرزند حضرت موسی بن جعفر(ع) به عنوان بزرگترین آنها، دانشمندتر، شریف‏تر، مقدس‏تر و زاهدتر، در این تاریخ مدینه را بوجود مبارك خویش غرق نور و سرور نمود.(۱۳)

با اعتماد به قول كلینی در «كافی» و طبرسی در «اعلام الوری»، ولادت امام رضا(ع) به فاصله كمتر از یك ماه بعد از شهادت امام ششم رخ داده است و مؤید آن خبری می‏باشد كه از امام كاظم(ع) نقل گردیده است كه آن حضرت بارها خطاب به فرزندان خویش می‏فرمود: این برادر شما، علی بن موسی «عالم آل محمد» است. راجع به امور دینی خود، از او بپرسیدو هرچه می‏گوید به ذهن خویش بسپارید چون من از پدرم جعفر بن محمد(ع) مكرر می‏شنیدم كه می‏فرمود: عالم آل محمد در صلب توست و او همنام امیرالمؤمنین(ع) است و ای كاش من او را می‏دیدم.(۱۴)

آن روز كه این وجود مبارك بدنیا آمد، نسیمی از نور، زمین را از عطر میلادش روشن ساخت، عرشیان و فرشتگان مقدم مُنورش را گلباران كردند، آسمان شادمان و آیینه بندان و زمین زیر چتر خورشیدی در انتظار در آغوش كشیدن مردی از تبار رسول اكرم(ص) پر تپش شده بود و آن روز خجسته نه تنها مدینه، حجاز كه جهان اسلام مواج از شفافی عشق شده و آسمان نورافشان گردید. لحظه‏ها بر قدوم این نوزاد كرنش نمودند. از اوج ملكوت تا سطح زمین، از كوه تا دشت، از بالا تا پایین با تابندگی جذّاب مهتاب و درخشش ستارگان، چراغانی شده بود. نور و سرور در حجاز خیره كننده، دل‏انگیز و دل‏پذیر بود، روزی كه خورشید هشتم بامداد سعادت و ابتهاج را اعلام داشت، فراز ملكوت لبخند می‏زد. مردمان نیز شكر گزار بودند چرا كه مشیّت الهی بر این تعلق گرفته تا بر جهانیان منّت بگذارد و فروغی درخشان را به گیتی بیاورد. شخصیتی مشعشع و مقدس كه نمی‏توان او را در قالب الفاظ و مفاهیم محدود وصف كرد.

● جوانه‏های جاوید

وقتی این كودك پا به عرصه وجود نهاد حمیده مصفاهٔ مادر او را ملقب به طاهره نمود.(۱۵) امام هنگامی كه متولد گردید، با دو دستش به مادر خویش تكیه نمود و سرخود را به سوی آسمان بالا برد و شهادت به یكتایی خداوند متعال، فرستاده‏اش و اوصیائش را بر زبان جاری نمود، همانگونه كه سنت متداول در فرزندان ائمه است آن حضرت ختنه شده و ناف بریده پای بر گیتی نهاد. پس از آن پدرش بر نجمه وارد گردید و فرمود: ای نجمه گوارایت باد این كرامت و لطفی كه از سوی پروردگارت می‏باشد. آنگاه حضرت، نوزاد را در آغوش گرفت، در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه را زمزمه فرمود و با آب فرات كامش را برداشت و وی را به مادرش برگردانید و فرمود بگیرش كه همانا او باقی مانده خداوند بر روی زمین است...(۱۶)

ابن بابویه به سند معتبر از محمد بن زیاد روایت كرده است كه وی گفت حضرت امام كاظم(ع) در روزی كه حضرت امام رضا(ع) متولد گردید، فرمودند: این فرزند من ختنه كرده و پاك و پاكیزه بدنیا آمد و لیكن ما تیغی بر موضع ختنه ایشان می‏گردانیم از برای متابعت سنت نبوی. نقش خاتم آن حضرت ماشاء اللّه لاقوهٔ الا باللّه و به روایتی حسبی اللّه بوده است. محدث قمی می‏گوید این دو نقل با هم منافاتی ندارد زیرا آن حضرت را دو انگشتر بوده است یكی از خودش و دیگری از پدرش به وی به ارث رسید بود چنانچه كلینی از موسی بن عبدالرحمن روایت نموده است.(۱۷) در خصوص فضایل و عبادت مادر امام نقل كرده‏اند. در ایام شیرخوارگی حضرت، یادآور شد كس دیگری را كه شیر دارد مشخص كنند تا او را در این زمینه كمك كند، پرسیدند مگر شیر تو كم است؟ جواب داد، نه از این بابت مشكلی ندارم ولی در اثر اشتغال به شیردادن، از انجام نوافل و ذكرهای مستحبی باز می‏مانم بدین جهت نیروی كمكی می‏خواهم تا از این امور بازنمانم.(۱۸)

● نام، لقب و كنیه

امام كاظم(ع) فرزندش را علی نامید، ابوعماره می‏گوید چون به امام هفتم عرض كردم، امام پس از خویش را معرفی كنید، آن حضرت پس از توضیحی در مورد امامت كه امری الهی است و امام از سوی خدا و رسولش معرفی می‏گردد، فرمود: پس از من امر امامت به پسرم علی(ع) می‏رسد كه هم نام امام اول علی بن ابی طالب(ع) و امام چهارم علی بن الحسین (ع) است.(۱۹) آری امام هشتم علی نامیده شد و به رضا ملقب گردید كه این عنوان كه برایش تعیین گشت فرمانی از جانب پروردگار برپیامبرش حضرت محمد(ص) بود كه بر زبان جبرئیل امین جاری گشت و نیز كنیه آن حضرت ابوالحسن گردید.(۲۰)

پی‏نوشت‏ها:

۱) معجم البلدان، یاقوت حموی، ذیل مرسی.

۲) معصوم نهم، جواد فاضل، ص ۶۲.

۳) الائمهٔ الاثنی عشر، هاشم معروف حسنی، ج ۲، ص ۳۵۹.

۴. اعلام الوری، طبرسی، ص۱۸۲.

۵) اثباهٔ الوصیهٔ، مسعودی، ص ۱۶۸.

۶) عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۱۴ ـ ۱۳.

۷) الامام الرضا(ع)، علامه سید عبدالرزاق مقرّم، ص ۲۴.

۸) كشف الغمه فی معرفهٔ الائمه، علی بن عیسی اربلی، با ترجمه فخرالدین علی بن حسن زواری با عنوان ترجمهٔ المناقب، ج ۳، ص ۱۳۱.

۹) منتهی الآمال محدث قمی، ج ۲، ص ۴۵۶ ـ ۴۵۵.

۱۰) عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۴، مأخذ قبل، ص ۴۵۹.

۱۱) اصول كافی، كلینی، كتاب الحجهٔ باب الاشارهٔ و النص علی الامام الرضا(ع)، ج ۲، ص ۴۸۹.

۱۲) الارشاد شیخ مفید، ج ۲، ص ۲۴۳.

۱۳) همان، ص ۲۴۴.

۱۴) اثباهٔ الهداهٔ، شیخ حر عاملی، ج ۶، ص ۲۸؛ اعلام الوری، ص ۱۹۰.

۱۵) بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۵ ؛ عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۶ ؛ اعلام الوری، ص ۳۱۳.

۱۶) ترجمهٔ المناقب، ج ۳، ص ۱۳.

۱۷) منتهی‏الآمال، ج ۲، ص ۴۶۰.

۱۸) همان و نیز كتاب حضرت رضا، فضل اللّه كمپانی، ص ۱۳.

۱۹) كافی ج ۱، ص ۳۱۶ ؛ اعلام الوری، ص ۳۰۵.

۲۰) كفایهٔ الاثر، ابن خراز قمی، ص ۳۰۶ ؛ الامام الرضا، علامه مقرّم، ص ۲۶.

۲۱) مناقب، ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۳۶۶.

۲۲) تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج ۱۳، ص ۵۶۵۹.

۲۳) علل الشرایع، شیخ صدوق، باب ۱۷۲، ص ۹۰.

۲۴) الامام الرضا، ص ۲۶.

۲۵) منتهی الآمال، ج ۲، ص ۴۵۶، معصوم نهم و...، ص ۱۲۰.

۲۶) جلاء العیون، مجلسی، ص ۵۴۲.

۲۷) عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۸۷.

۲۸) اثباهٔ الهداهٔ، ج ۶، ص ۲۱.

۲۹) كشف الغمه فی معرفهٔ الائمه، ج ۳،ص ۹۴.

۳۰) تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۴۰۵ ـ ۴۰۲.

۳۱) تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص ۲۷۶ ؛ حیاهٔ امام موسی بن جعفر، ج ۱، ص ۴۳۴.

۳۲) بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۱۴۸، وفیات الاعیان، ابن خلكان، ج ۴، ص ۳۹۳ ؛ الكامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج ۵، ص ۷۲ ؛ تاریخ بغداد، ج ۱، ص ۳۹۴ ؛ احقاق الحق، قاضی نور اللّه شوشتری، ج ۴، ص ۳۲۳.

۳۳) نك: ماهیّت قیام فخ، سید ابوفاضل رضوی اردكانی.

۳۴) پیشوای آزاده، مهدی پیشوایی، ص ۶۸ ـ ۶۷ ؛ مروج الذهب، مسعودی، ج ۲، ص ۳۱۴ ـ ۳۱۳.

۳۵) عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۰۸ ؛ اثباهٔ الوصیهٔ، ص ۱۵۱ ؛ تتمهٔ المنتهی، محدث قمی، ص ۱۷۶


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.