دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

مالزی از فقر تا ثروت


مالزی از فقر تا ثروت

در سال ۲۰۰۳ , ۱۳ میلیون نفر به نام توریست از كشورهای خارج به خصوص كشورهای اروپایی و كشورهای عربی خلیج فارس به مالزی سفر كردند و این تعداد سال به سال رشد حدود ۱۰ درصدی را نشان می دهد درآمد متوسط هر نفر مالزیایی در سال گذشته از تمام كشورهای مجاور و نزدیك به مالزی مانند تایلند, فیلیپین و اندونزی بسیار بالاتر است

در میان ممالك آسیای جنوب غربی كه مستعمره های سابق كشورهای پرتغال، اسپانیا، هلند و بعدها فرانسه و انگلستان بودند، مالزی و اندونزی دو كشوری هستند كه به ترتیب ۶۰ و ۸۲ درصد جمعیت آن را مسلمان تشكیل می دهند. از میان این دو كشور مالزی با وجود این كه درصد مسلمان آن كمتر از اندونزی است، خود را متعلق به جهان اسلام و دارای مذهب رسمی اسلام می داند. روسای این كشور با این كه نمایندگی دوره تمام كشورهای اسلامی و همچنین جنبش كشورهای غیرمتعهدها را داشته اند مفتخر بوده و در گفت وگوهای بین المللی خود با سایر كشورهای دیگر به آن تاكید می كنند. از سوی دیگر، كشورهای اروپایی و غربی كشور مالزی را مدرن ترین و پیشرفته ترین كشور اسلامی می دانند، از این دو جهت برای مردم كشور ما و مسئولان محترم آن مهم است كه شرایط كشور مالزی و عواملی كه در پیشرفت این كشور در مدت زمان كمتر از ۲۵ سال تاثیرگذار بوده مورد مطالعه قرار دهیم و برای مملكت خود درنظر بگیریم.

• نفوذ سوماترا

كشور مالزی شبیه جزیره ای است كه از شمال به تایلند و از همه طرف دیگر به دریا متصل است كه در غرب با جزیره سوماترا و اندونزی فاصله كمی دارد و در جنوب هم با كشور كوچك سنگاپور همسایگی دارد، یك قسمت دیگر مالزی با فاصله دریایی ۶۰۰ كیلومتر در شمال جزیره برنئو (Borneo) قرار دارد كه در تركیب اجتماعی و قدرت دولت نقشی ندارد. وسعت هردو قسمت آن یك پنجم كشور و جمعیتی برابر ۲۴ میلیون دارد. به خصوص با ممالك همجوار و نزدیك تایلند، چین و هندوستان، اندونزی و دیگر كشورهای آسیایی داد و ستد می كند.

در زمانی كه سواحل جنوب غربی این كشور در پنج قرن پیش هنوز به وسیله پرتغالی ها تصرف نشده بود اكثر مردم این كشور تحت نفوذ جزیره سوماترا و دادوستدها با كشورهای عربی به اسلام روی آوردند و حكمرانان محلی هم بالاجبار در نقاط مختلف این مملكت به دین اسلام گرایش پیدا كردند و نام سلطان را برای خود انتخاب پیدا كردند. سلطان ها به علت نبود پشتیبانی مردمی و دشواری های مختلف برای حفظ قدرت منطقه خود مجبور به انتخاب هم پیمان قوی بودند؛ هجوم پرتغالی ها از بندر گوآ (Goa) در هندوستان به طرف شرق و شبه جزیره مالزی فرصت خوبی برای سلطان ها جهت دریافت كمك نظامی از پرتغالی ها بود و پرتغالی ها هم با دادن توپ و چند كشتی به بعضی از حاكمان سواحل مالزی حكومت خود را با مهاجمان اروپایی تقسیم كرده و كم كم امكان تسلط اروپایی ها را بر تمام سواحل این شبه جزیره به وجود آوردند و مهاجمان اروپایی هم ابتدا با داشتن پایگاه كوچك قدرت خود را به مرور بسط داده و اختیارات سلطان ها را محدود ولی حاكمیت آنها را به عنوان سلطان بر مناطق كوچك تر بر مردم تحمیل می كردند. طی دو تا سه قرن پرتغالی ها با جنگ و شكست جای خود را اجباراً به هلندی ها و بالاخره به انگلیسی ها دادند. استعمارگران اروپایی برای استفاده از منابع طبیعی این شبه جزیره مجبور به جذب نیروی كار از كشورهای مجاور به خصوص چین و بعدها هندوستان به این شبه جزیره شدند. مردم چین بیشتر در سواحل شمال غربی جزیره سكونت یافتند به طوری كه در اوایل قرن بیستم ۲۵ درصد مردم مالزی، چینی بودند. سلطان های حاكم بر مناطق مختلف مالزی به علت وابستگی استعمارگران اروپایی نتوانستند نفوذ خود را نه تنها در زمان حاكمیت اروپایی ها بلكه پس از استقلال مالزی در سال ۱۹۵۷ به عنوان سلطان در ۹ منطقه مختلف حفظ كنند. در اوایل جنگ جهانی دوم ژاپنی ها با تصرف كشورهای جنوب غربی آسیا از جمله سنگاپور و مالزی، انگلیسی ها را از این كشور بیرون كردند. مردم منطقه هند و چین (ویتنام، كامبوج و لائوس) توانستند خود را از زیر تسلط انگلیسی ها خارج كرده و راه استقلال را در پیش گیرند. مردم مالزی به علت اختلافات قومی به خصوص بین چینی ها و مسلمان ها از یك طرف، بین سلطان های حاكم بر مناطق مختلف از طرف دیگر و نفوذ حزب كمونیست دچار جنگ های داخلی شده و نتوانستند مانند سنگاپور و كشورهای هند و چین بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم استقلال خود را كسب كنند و با وجود منابع ثروت زیاد كشور به خصوص كائوچو كه نیمی از مصرف جهانی را تامین می كرد و قلع كه اولین صادر كننده در جهان بود دچار جنگ های داخلی شده و نتوانستند از این ثروت طبیعی خود بهره مند شوند. پس از كسب استقلال در ۱۹۵۷ و آمادگی مسلمان ها و اقلیت های قومی برای قبول سه اصل آزادی در انتخاب دین و پیروی از آن، انتخاب زبان مالزی به عنوان زبان رسمی و اسلام به عنوان دین رسمی كشور و مورد احترام ۴۰ درصد اقلیت غیر مسلمان كشور در انتخابات اكثریت آرا را به دست آورده و توانستند به جنگ های داخلی پایان دهند و نفوذ كمونیست ها را كه از جنگل ها به شهرها حمله می كردند از بین ببرند.

• قوانین بدون امضا

در جریان این كشمكش های قومی مردم مالزی با قبول ملیت بعضی از افراد چینی و هندی كه در چند دهه گذشته برای استخراج منابع قلع و همچنین تولید كائوچو جذب كار در مالزی شده بودند و با حزب كمونیست هم همكاری می كردند مخالفت می كردند، ولی برای كسب استقلال و بالاخره ایجاد صلح چاره نبود كه توافق كنند و تقاضای ملیت مالزی اقلیت های مهاجر را بپذیرند به شرط آن كه زبان مالزی را به عنوان زبان اصلی مملكت انتخاب كرده و با آن صحبت كنند. در این جریان برادر یكی از سلطان های منطقه هم به نام عبدالرحمان كه رهبر حزب اتحاد ملی جدید (UMNO) شده بود نقش بسزایی در ایجاد وحدت داشت و برای این كه ۱۱ استان مختلفه را در تشكیل كشور مالزی با پایتخت كوالالامپور با هم متحد كنند، سلطان ها هم اختلافات خود را با هم كنار گذاشتند و حاضر شدند كه تابع نظر نمایندگان انتخابی برای پارلمان بشوند. در سال ۱۹۵۷ استقلال كشور مالزی به نام مردكا (Merdeka) از طرف بریتانیا مورد قبول قرار گرفت. سلطان ها كه در ۹ منطقه حزب مالزی برای خود كاخ ها و زمین داشتند قرار گذاشتند كه بین خود یك نفر را انتخاب كنند كه تنها برای ۵ سال به عنوان پادشاه كشور مالزی در كاخ سلطنتی كوالالامپور حكومت كند و بعد از آن جای خود را به سلطان دیگری بدهد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.