چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
سلام خدای خوب و خواستنیام...
میدانی از وقتی از آسمان و آغوش قرب تو عریان و گریان و با کوله بار سنگین مسوولیت به این برزخ فرود آمدم و زنجیری زندان زمین شدم از درد دوری و داد بیتو یی بی دود و عود میسوزم. فقط بغضم و بارون، اشکم و آه با پری شکسته، پیرهن پاک پرهیز را یافتم و بر تن کردم. و به لطفت "میانه عقل و دل" را برگرفتم و بر بالای بام دنیا بر" قلهی "سپید عشق و علم "محمل" گزیدم. بعد از آن "اشراف و اشراق" بینظیر و آن قول و قرار و قسمها!
اکنون ای محبوب من اگر خواستی به دیدنم بیایی "خانهام رودی است از اشکهایم که با زورق و"محملی شکسته" به سوی تو روانم "آری" میتوان در نهایت هم آغاز شد "میتوان بعد از هبوط و سقوط " صعود" کرد. میتوان دل خون بود و خندید!
عزیزترین من: یاریام ده تا همه هستیام را، شیره جانم را در جام جمله و جرعهای نور بریزم و بر تشنگانت در این کویر سوزان بنوشانم و آنها را از عطش عشق تو سیراب سازم. تا "مباد که اسیر سراب و سوال گردند."
محبوب من: یاریام ده تا بدون اینکه از ایمان افراد بپرسم و بدون اینکه بدردم بخورند همدل و همدردشان باشم. زیرا "در سویدای هر انسانی" روح تو "خانه گزیده." پس همه را دوست دارم حتا آنانکه مرا دوست نمیدارند یا روزی مرا شکستند و روحم را سخت آزردند و یا جانم را ربودند. بعد از این به تو سوگند که "نه برنجم نه هرگز برنجانم" زیرا تو خود خواستهای که: حتی پاسخ بدی را با خوبی "بدهم و این شایستهترین برخورد است.
عزیزترینم! میدانم که تنها با "ریسمان مهر" میتوان به آغوشت باز گشت. "پس برای اینکه به تو برسم باید به خلقت برسم" زیرا مسوولیت مکتب من عشق است و ایثار پس: مهر میورزم و مرحم میشوم بر قلبهای غمگین و شکسته و خسته، چراغ میشوم بر جاده تاریک دنیا تشنگان را آب میدهم نه آدرس مردم را به مطلوب میرسانم و نه به مطلب روزی هفت آسمان را از "عطر عشق" تو گرده افشانی میکنم.
مهربانا! میخواهم به لطفت آنچنان شوم که: روزی عاشقانه بر من بنگری و ببالی و بگویی: "آفرین بر نیکوترین خلقت من" و ملائک روزی "راز تکریم" مرا دریابند.
اکنون ای محبوب: من در این "محمل" کمر همت بر "حمل" این کوه امانت بستهام. یا "میشکنم یا میشکفم" میدانم که اگر بر این بنده فرود آمده ات یاریرسانی "کوه"، "کاه" خواهد شد. بدان که نگاهم نگران به نگاه لطف توست که آیا مرا پذیرایی؟ آیا دستان ناتوان مرا با دست قدرت خود توان و گرما میبخشی ؟ به امید روزی که بمیرم و از کابوس دنیا برخیزم و دگر بار در آغوش قرب تو متولد شوم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست