دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
«جهانی شدن» پدیده فراروی
ادعای اصلی «جهانی شدن» حذف موانع و مرزهای موجود بر سر راه انتقال كالاها و خدمات و كوتاه كردن فاصله زمانی و مكانی میان مبادلات انسانی است. «جهانی شدن» به مفهوم امروزی یك پدیده جدید و در حال تغییر است، هر چند قدمت این اصطلاح به بیش از چهارصد سال می رسد ولی به طور عمومی اولین بار در اوایل دهه ۱۹۶۰ از آن استفاده شد و وارد شدن آن به محافل علمی از نیمه دوم دهه ۱۹۸۰ بوده است. براساس اصول كلی جهانی شدن و مدعای آن نظریه پردازان تعاریف بسیار متفاوتی از جمله تعاریف ذیل را درباره «جهانی شدن» ارائه كرده اند:
- «جهانی شدن» عبارت است از: فرایندی كه به واسطه آن روابط اجتماعی كیفیتی اساساً فرامرزی و آنی پیدا می كند به گونه ای كه زندگی انسان به طور روزافزون در جهان واحد یكپارچه و بدون محدودیت مكانی و زمانی صورت می گیرد.
- فرایندی اجتماعی كه در آن قید و بندهای جغرافیایی كه بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افكنده است از بین می رود و مردم به طور فزاینده از كاهش قیود آگاه می شوند.
- «جهانی شدن» فرایندی از تحول است كه مرزهای سیاسی و اقتصادی را كم رنگ و ارتباطات را گسترش و تعامل فرهنگی را ازدیاد می بخشد.
-«جهانی شدن» یك پدیده چندبعدی است كه آثار آن قابل تسری به فعالیت های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی، نظامی و فناوری است، همچنین فعالیت هایی همچون محیط زیست را متاثر می كند.
با توجه به این تعاریف، «جهانی شدن» عبارت است از «فرایندی كه در آن مرزهای اقتصادی و حتی سیاسی میان كشورها هر روز كم رنگ تر می شود و تحرك روزافزون منابع، تكنولوژی، كالا، خدمات، سرمایه، نیروی كار و... باعث تغییرات وسیع اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در كل جهان می شود.»
با این مقدمه می توان عنوان كرد كه پارادایم «جهانی شدن» از جمله مفاهیم نوینی است كه در عصر كنونی مطرح و مورد استقبال تعداد كثیری از متفكران، اندیشمندان و نخبگان عرصه های مختلف قرار گرفته است و همگان بر این باورند كه در عصر كنونی ایجاد نظمی نوین برای اداره جهان، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. چراكه با وجود جامعه مصرفی كنونی و پیدایش تكنولوژی و به تبع آن عصر فراصنعتی و وجود اطلاعات و شبكه های عظیم مبادلات و... این نیاز حس می شود كه ضوابطی خاص بر آن حكم فرمایی كند كه بتواند نیازهای متعدد آدمی را پاسخگو باشد. بسیاری از آنان معتقدند، «جهانی شدن» و تن دادن به لوازم آن برای بشریت خوشبختی، افزایش كیفی سطح زندگی، ایجاد فرصت های بیشتر كار، دسترسی آزادانه به اطلاعات، بهبود درك متقابل فرهنگ ها و تمدن های متعدد و رفاه همه جانبه را برای نوع بشر به ارمغان می آورد و آن را به معنی حذف موانع دولتی، انرژی و فرهنگی و تمدنی برای گسترش جابه جایی كالا و دسترسی جوامع به آن و یافتن راهی برای برطرف كردن تناقضات اجتماعی و حصول به صلح و امنیت جهانی می شناسند. به طور خلاصه پیروان نظریه «جهانی شدن» اذعان دارند كه جهان خانه مشترك همه ماست، همه به یكدیگر حاجت دارند و در صورت درك همدیگر رفع حوائج همنوعان بهتر و برتر از گذشته خواهد بود. در این مسیر به كمونیسمی جهانی حاجت داریم كه براساس اصول متفاوت بنا شود.در مقابل طرفداران «نظریه جهانی شدن» كسانی هستند كه تحقق این پارادایم را توطئه ای جهانی برای سیطره خود بر جهانیان می دانند و آنان معتقدند در این جریان جایی برای فرهنگ ها، ارزش ها و آرمان های معنوی نژادهای آدمیان وجود نخواهد داشت و بر این نكته تاكید دارند كه «جهانی شدن» موجب از خودبیگانگی و الیناسیون آدمی خواهد شد چرا كه در «جهانی شدن» فرهنگ های بومی و محلی و خرده فرهنگ ها رنگ می بازند و در فرهنگ های طبقه حاكم هضم خواهند شد و سرمایه های عظیم انسانی در كشورهای تابع و تاثیرپذیر مورد هجمه رسانه های فراگیر و انحصاری سرمایه داری جهانی و جوامع تاثیرگذار قرار می گیرند.با این همه نمی توان در این گیر و دار فكر و فرهنگ را به صورت بكر و دست نخورده تصور كرد به این معنی كه نمی توان مدعی شد كه در مسیر «جهانی شدن» صرفاً كالاها و خدمات از منطقه ای به منطقه دیگر انتقال می یابد و افكار و عقاید و به طور كلی فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها ثابت و لایتغیر خواهند ماند بلكه مخالفان «جهانی شدن» بر این باورند كه در این فرایند احساس و شعور فردیت (Individuation) در پایین ترین و بدوی ترین سطح به توده ای بی روح تبدیل و تابعی از افكار معماران نظم نوین جهانی مبدل می شوند، به گونه ای كه تحقق این امر فردیت جوامع را به مخاطره می اندازد و وجدان جمعی (نه به معنی دقیق و جامعه شناختی مورد نظر امیل دوركیم) كنش كنشگران در سطح خرده فرهنگ ها را در سیطره خود قرار خواهند داد. آنان معتقدند؛ در فرایند «جهانی شدن» همواره مجموعه ای از تضادها در حال تقابل برای تحقق تعامل متقابلند كه در نهایت فرهنگ های با قدرت بالا به دلیل حاكمیت خود (دارا بودن نیروهای بالقوه و بالفعل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و...) هر دم انبوه كثیری از فرهنگ های با قدرت پایین و خرده فرهنگ های زیرمجموعه آنها را در خود می بلعند.در مجموع می توان عنوان كرد، جهان امروز به رغم وجود اختلافات و افتراقات متنوع و متعدد فرهنگی و دینی ناگزیر از پذیرش تغییر است و این تغییر ممكن است در گذر زمان بسیار محدودی محقق شود ولی تحقق آن حتمی و عملی خواهد بود و بدون تردید مخالفان این تغییر در جهان مطرود و منزوی خواهند گشت و این انزوا خود زمینه را برای پذیرش فراهم می آورد.الوین و هایدی تافلر در كتاب «به سوی تمدن جدید» این تغییر را این گونه تبیین كرده اند. «بشریت با جهشی كوانتومی به جلو مواجه است و عمیق ترین خیزش اجتماعی و خلاقانه ترین بازسازی همه اعصار را در مقابل خویش دارد. ما درگیر بر پا كردن تمدنی جدید و استثنایی هستیم بی آنكه شناخت روشن و درستی از آن داشته باشیم. این تمدن نوخاسته قواعد و رفتارهای جدیدی برای ما وضع می كند و ما را به حوزه ای می كشاند كه فراتر از همسان سازی و همزمان سازی و تمركز است. حوزه ای فراتر از تمركز انرژی، پول و قدرت. این تمدن جدید جهان بینی خاص و متمایز خود را دارد و با زمان و مكان و منطق و علیت به شیوه خاص خود رفتار می كند و برای سیاست آینده اصولی خاص دارد.» بنابراین علاوه بر طرح دیدگاه های متفاوت در زمینه مواجهه با «جهانی شدن» می توان عنوان كرد كه روند تغییرات اجتماعی در جامعه امروز دچار تحول شده است و زندگی تمامی آدمیان را تحت تاثیر خود قرار داده است. بدون شك همانگونه كه همگان پذیرفته اند در جهان معاصر مناسبات بین المللی روابط اجتماعی، حجم وسیع مبادلات اطلاعات و وجود شبكه های عظیم مخابراتی و ماهواره ای و... همه و همه موجبات این تغییرات را فراهم می آورد و این تغییرات در نزدیكی و تعامل فرهنگ ها تاثیر دارد به گونه ای كه تحقق این موارد موجبات تغییر نگرش آدمیان را نسبت به مسائل پیرامون خود دگرگون كرده است.با این اوصاف می توان اذعان كرد كه یكپارچگی اقتصادی و مبادلات كنونی بین دول حكم می كند كه ارتباط هر چه نزدیك تری بین كشورها وجود داشته باشد و موانع متعدد بر سر حركت كالا، سرمایه و نیروی كار برداشته شود و جهان از مرحله ای كه در آن ارتباطات بین المللی به واسطه موافقت نامه های دو یا چندجانبه تنظیم می شد عبور كند و وارد مرحله تازه شود كه در آن نهادهای سیاسی و مدنی و بین المللی دارای درجه بالاتری از انسجام، هدایت امور را به دست گیرند. من حیث المجموع با این اوصاف ما شاهد تعامل پربار گسترش یا بنده فرهنگ های مختلف در سطح جهان هستیم. فضای واحد فرهنگی جهان در حال شكل گیری است پس دوره اخیر بیش از هر چیز نشان دهنده آن است كه گسترش به پایان مرز منطقی خود رسیده و جهان در حال وارد شدن به دوره توسعه «در عمق» می شود و «جهانی شدن» متمركزتر می شود.صلح جهانی و جهان بی تنش برای بقای جهان، حفظ محیط زیست، تغذیه آحاد بشر، جمعیت روبه تزاید، یافتن منابع تازه انرژی و نجات بشریت از فاجعه هسته ای از جمله مواردی است كه نمی تواند به وسیله فرهنگ یا قدرت و دولت و موسسه خاص مرتفع شود بلكه تلاش، همت و مشاركت مجدانه و بدون غرض ورزی و سوگیری همه عوامل و دول، فرهنگ های بومی و ملی، منطقه ای و بین المللی را در عرصه های مختلف نیازمند است.جهان امروز با توجه به پیشرفت های صنعتی، دسترسی سریع به اطلاعات و دانایی به واسطه شبكه های عظیم ماهواره ای كه موجبات اتصال نوع بشر را به شبكه های اینترنتی فراهم آورده فقط به صورت یك كلیت متصل می تواند تكامل یابد در غیر این صورت و به صورت منفصل نخواهد توانست بر معضلات و مصائب موجود در روزگار معاصر فائق آید و این میسر نخواهد شد مگر به واسطه تمسك به روش های توام با آگاهی و برنامه ریزی دقیق مبتنی بر علوم نظری و عملی.با این اوصاف می توان عنوان كرد كه هزاره جدید این نوید را می دهد كه نژاد بشر به سطح كیفی نوینی دست می یابد كه به نحو قابل ملاحظه ای چهره جهان مدرن و همه پیوندها و ارتباطات بین المللی آن را تغییر می دهد و این همان چیزی است كه این روزها ورد زبان سیاستمداران، اقتصاددانان فیلسوفان و جامعه شناسان دارای عقاید و گرایشات علمی كاملاً متفاوت است و عموماً بر این امر متفق القولند كه نوع بشر با توجه به كثرت، به سرعت مسیر یكپارچگی را طی می كند (وحدت در عین كثرت).بنابراین با توجه به شرایط خاص حاكم بر جهان اگر همگان بخواهند می توانند در صورت تن دادن به لوازم بشری و انسانی «جهانی شدن» با تمسك به وجدان پاك بشری كه در ضمیر او به ودیعه گذاشته شده همانند دوره اولیه حیات بشری (تمدن اولیه) همچنین با توجه به عقاید و اعتقادات متنوع موجود در همه ادیان، مذاهب و فرق متعدد مبنی بر احترام به همنوع، مدد رساندن به دیگران و حرمت نهادن به حقوق طرف مقابل و... می توان شمار انبوهی از انسان ها را از لبه پرتگاه گرسنگی كنار كشید و به قول تافلر می توان خرابی های آلودگی عصر صنعت را ترمیم كرد و تكنولوژی تمیزتری را به وجود آورد كه در خدمت بشریت قرار گیرد. می توانیم با توجه به ویژگی ها و تنوع فرهنگ ها و با توجه به نیروهای بالقوه شان در اقصی نقاط جهان در شكل دادن به آینده جهان برای حصول به عدالت نزدیك تر شویم و بیم كشورها و قدرت های طبقه پایین و در حال توسعه را در مواجهه با بحران های فراروی جهانی شدن كه منجر به حاشیه نشینی آنها خواهد شد به امید بهره وری از تكنولوژی و یكپارچگی جهانی تبدیل نماییم كه این امر خود نیازمند روش شناسی علمی و عملی خاص است كه از مسائل بسیار بغرنج فرایند «جهانی شدن» است و همت و تلاش همه نخبگان و فرهیختگان عرصه های مختلف علمی و نظری را طلب می كند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست