جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

دولت بیدار


دولت بیدار

ماهم آمد به درخانه و درخانه نبودم
خانه گویی به سرم ریخت چو این قصه شنودم
آن‌که می‌خواست به رویم در دولت بگشاید
با که گویم که در خانه به رویش نگشودم
آمد آن دولت بیدار ومرا بخت …

ماهم آمد به درخانه و درخانه نبودم

خانه گویی به سرم ریخت چو این قصه شنودم

آن‌که می‌خواست به رویم در دولت بگشاید

با که گویم که در خانه به رویش نگشودم

آمد آن دولت بیدار ومرا بخت فروخفت

من که یک عمر شب از دست خیالش نغنودم

آن‌که می‌خواست غبار غمم از دل بزداید

آوخ آوخ که غبار رهش از پا نزدودم

یار سود از سرخم سربه ثریا و دریغا

که به پایش سر تعظیم به شکرانه نسودم

ای نسیم سحر آن شمع شبستان طرب را

گو به سر می‌رود از آتش هجران تودودم

جانفروشی مرا بین که به هیچش نخرد کس

این شد ای مایه امید زسودای تو سودم

به غزل رام توان کرد غزالان رمیده

شهریارا غزلی هم به سزایش نسرودم

استاد محمد حسین شهریار