شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا

ضرورت طبقه بندی تهدیدات جریان ولایت فقیه بر اساس فلسفه تکامل اجتماعی


ضرورت طبقه بندی تهدیدات جریان ولایت فقیه بر اساس فلسفه تکامل اجتماعی

یکی از اصلی ترین تهدیدات جریان اجتماعی ولایت فقیه «تحجر» و «انفعال» جاری در جامعه است جهت مبارزه موثر با این تهدیدات در قدم اول نیاز به تعریف مجدد موضوع ولایت فقیه بر اساس فلسفه تکامل اجتماعی اسلامی ـ ایرانی بومی است

یکی از اصلی ترین تهدیدات جریان اجتماعی ولایت فقیه «تحجر» و «انفعال» جاری در جامعه است. جهت مبارزه موثر با این تهدیدات در قدم اول نیاز به تعریف مجدد موضوع ولایت فقیه بر اساس فلسفه تکامل اجتماعی اسلامی ـ ایرانی بومی است.

بدیهی است قبل از آن باید فلسفه تاریخ اسلامی و طرح توسعه بومی و استراتژی توسعه الهی به طرف طرح مطلوب و آرمانی متکی بر باورهای دینی توده های میلیونی خلق مسلمان دردسترس باشد.

آسیب شناسی جریان اجتماعی ولایت فقیه نیاز به مدل عظیم و عمیقی بر پایه مقدورات نظری فوق دارد. روشن است که این مدل به دنبال آسیب شناسی جریان اجتماعی ولایت فقیه به عنوان بخش خاصی از حکومت نیست. بلکه به دنبال دست یابی به فلسفه شدن اسلامی ای است که موجب وصول به فلسفه تکامل اجتماعی بوده و ذیل آن فلسفه تکامل نیز امکان ترسیم وضعیت آرمانی و استراتژی توسعه فراهم گردد. علاوه بر اینها قدرت شناسایی دقیق و همه جانبه وضعیت موجود – و نه شناخت انتزاعی و بخشن نگر – را هم داشته باشد. تنها در این صورت است که می توان به شکل نظام مند و علمی به شناسایی و طبقه بندی تهدیدات عینی جریان ولایت فقیه پرداخته و با پیشگویی وهدایت و کنترل تغییرات اجتماعی اسباب قدرت بیش از پیش ولی فقیه در عینیت را سبب شد.

باید توجه داشت که اولویت بندی تهدیدات ولایت فقیه بر اساس مدل علمی – دینی صحیح در شرایط کنونی اهمیت به سزایی یافته است. باید دقیقاً مشخص شود که الان نقطه کانونی هجوم دشمن بر ولایت فقیه کجاست؟ کدام تهدیدات است که در این زمان ومکان خاص باید اولویت اصلی وجهه همت مدافعان راستین ولایت فقیه قرار گیرد. اینجاست که تعریف تهدید بر اساس شاخصه گیری از محیط عینی در تحصیل این آگاهی اهمیتی مضاعف دارد.

البته روشن است که به صورت تخمینی و با برآوردهای سطحی بتوان تهدیدهایی را تعین کرد ولی اینگونه به مصاف متفکرین دشمن در جنگ نرم رفتن زینبدة افسران آگاه جبهه ولایت نیست. چه بسا که ضرر دفاع ناشیانه بیش از سکوت آگاهانه باشد. استراتژیستهای جبهه انقلاب باید همچون طبیبی آگاه و با حوصله به ارزیابی عینی شرایط اجتماعی بپردازند، فرق دکتر متخصص خبره و دکتر عمومی غیر خبره دقیقا همینجاست. پزشک غیر دقیق تانگاهش به بیمار می افتد دست به نسخه¬ای می¬برد که چه بسا نه تنها دردی از بیمار دوا نکند که مریضیش را حادتر نیز بنماید.

ولی پزشک چیره دست محال است قبل از آزمایشات دقیق راه حلی ارائه کند.حتی گاهی نیاز به گرفتن جریان قلب یا نوار مغز یا عکس های کافی از اندام و بافت های بیمار است تا ترسیم دقیقی از وضعیت بیمار به دست آید. الان دوره ای نیست که طبیب با دیدن رنگ بیمار بگوید فشارش افتاده و باید این را بخورد و این را نخورد. باید فشار خون بیمار را به شکل دقیق با فشار سنج دقیق و سالمی سنجید و آنگاه بر اساس درجه فشار برای بیمار نسخه پیچید.مبارزه در جنگ نرم جهت دفاع از ستون خیمه انقلاب نیز به همین پیچیدگی است.

گاهی مشاهده می شود که در طبقه بندی کلی تهدیدات به نظر می آید که یک امر در رده دهم تهدیدات قرار دارد ولی بعد بر پایه آمارگیری عینی از جامعه دانشگاهی و حوزوی روشن می شود که همین مطلب ساده امروز به منفذ نفوذ دشمن تبدیل شده و به تهدیدات ردة اول جریان ولایت فقیه وارد شده است. یا حتی ممکن است امری که همیشه مورد غفلت بوده و در طول سه دهه گذشته از حیات مبارک نظام اسلامی هیچ گونه تهدیدی جهت ولایت فقیه به حساب نمی آمده است ؛ اکنون تبدیل به یک تهدید جدی شده است. به تعبیر صریح تر باید علاوه بر شناخت تهدیدات عمومی در طرح نظری معلوم کرد که در محیط عینی و زمان و مکان کنونی تهدیدات جریان ولایت فقیه چیست. به عبارت دیگر وقتی موضوع کار ولی فقیه توسعه اجتماعی و تکامل الهی جامعه تعریف شد باید روی نقاط ضعف و قوت تمام قسمت های جامعه در عینیت تحقیقات نظری و میدانی دقیق صورت پذیرد.

اگر صحبت از تهدید بودن، «تحجر» و "انفعال" است باید در همه عرصه‌ها به آن پرداخت. از عمیق ترین لایه های اجتماعی که شناسایی رگه های «تحجر» و "انفعال" در حوزه های علمیه و روش اجتهاد و استنباط دینی است تا رو بنایی ترین حوزه ها که کالاهای مصرفی در بین توده های مردم است باید مورد توجه قرار گیرند. روشن است که در همه ساختارهای پرورشی «تحجر» و «انفعال» وجود دارد و باید مورد لحاظ قرار گیرد. اهمیت این مطلب وقتی روشن می شود که درک شود ولایت فقیه در صورت غفلت از نمودهای اجتماعی «تحجر» و در «انفعال» در همه سطوح فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و بدون مجرای جریان عینی هیچ وجود و کار آمدی قابل ذکر در عرصه اجتماعی و بین المللی نخواهد داشت. زیرا امکان ندارد در یک سیستم منسجم و کارآمد محوری باشد که کلیه ساختارهای اطراف آن، ضد آن محور عمل کنند. آگاهانه یا نا آگاهانه.

اتفاقاً خطرناک ترین نقطه درگیری با کفر همین جاست. یعنی کارآمدی نظام اسلامی متکی بر ولایت فقیه در جهت توسعه همه جانبه اسلام و انقلاب. به بیان دقیق تر فلسفه سیاسی به معنای مشارکت عموم مردم در روند تصمیم گیری و تصمیم سازی در یک ساختار است . بنابراین در یک نظام الهی مهم ترین پشتوانه ولی فقیه اعتقاد قلبی ساختارهای نظام و به تبع آن ها توده های مردم به تصمیمات ولی فقیه است. اصلی ترین تهدید برای چنین نظامی هم این است که ساختارهای نظام و به تبع آنها مردم در برابر ولی فقیه بایستند. بزرگترین آرزوی دشمنان مستکبر ملت ایران نیز همین است که روزی برسد که مردم روبروی «آقا» بایستند.

خواب آشفته ای که به لطف بصیرت مثال زدنی ملت ایران هرگز تعبیر نخواهد شد. از طرف دیگر بزرگترین عامل پیش گیری از چنین فاجعه ای این است که تمام ساختارهای نظام و توده های مردم در تحرکاتشان پیوسته پشت سر «آقا» باشند. تا جایی که در شرایط آرمانی جامعه به سطحی از ادارک دینی برسد که مردم در کوچکترین فعالیت های روز مره خود نیز عظمت «آقا» و «انقلاب» را مد نظر گرفته و بر منافع فردی مادی خود ترجیح دهند. روشن است که اگر جامعه تشیع به این سطح از «ولایت پذیری» دست یابد و علم متناسب با آن نیز تولید شده و ساختارهای جریان آن طراحی گردد دیگر سخن گفتن از ظهور ولی اعظم الهی به پشتوانه این امت ولایت مدار چندان گزاف نخواهد بود. باید همت مضاعف داشت که این راه رفتنی است. ان شاء الله ...