دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

کلاه قرمزی و دگردیسی احساس به ادراک


کلاه قرمزی و دگردیسی احساس به ادراک

نویسنده : مجتبی اردشیری

شاید اولین باری که توانستم سینما را به طرزی کاملا مفهومی تجربه کنم، سال ۷۳ و در زمان اکران فیلم «کلاه قرمزی» بود. در آن زمان، جو خیلی شلوغی برای این فیلم …

نویسنده : مجتبی اردشیری

شاید اولین باری که توانستم سینما را به طرزی کاملا مفهومی تجربه کنم، سال ۷۳ و در زمان اکران فیلم «کلاه قرمزی» بود. در آن زمان، جو خیلی شلوغی برای این فیلم در دبستان راه افتاده بود و همه جا از کلاه قرمزی و پسرخاله صحبت می شد.من که تا آن زمان چندین و چند بار سینما رفته بودم و مسحور سالن‌های تاریک و پرده عریض آن شده بودم، این بار اما مصمم تر از هر زمان دیگری، به صورت مستقل و تنها برای تماشای فیلم به سینما رفتم.صف زیادی جلوی درب سینما به وجود آمده بود و گویا مردم این صف را تشکیل داده بودند تا بتوانند از خرید بلیط دو سانس دیگر که ۴ ساعت بعد شروع می شد عقب نمانند. برای این فیلم بود که ساعتی در صف ماندم و وقتی وارد سالن شدم احساس کردم که عشق من به این سالن تاریک، ورای آن چیزی است که تا به حال احساس می کردم، گویا این عشق در من درونی شده و از احساس به ادراک رسیده بود.آن جمعیت شلوغ، آن فیلم ساده و موزیکال، یکی از اولین و بهترین خاطرات سینمایی را در من به وجود آورد تا امروز که نزدیک به دو دهه از آن روز می‌گذرد، شیرینی آن را با تمام وجودم احساس کنم.