جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
اعتیاد زنان انفعالی و تسری پذیر است
مواد مخدر از بلیه های جهان امروز است . رشد بی رویه و پر شتاب اعتیاد به مواد مخدر، جوامع مختلف را با مشكلات اساسی روبرو كرده است. در این میان زنان اگر چه نسبت به مردان كمتر در معرض خطر اعتقاد قرار دارند، اما طبعاً از این آسیب یكسره بر كنار نیستند. امروزه شاهد رشد محسوس اعتیاد در میان زنان هستیم. اعتیاد زنان به عنوان ركن و اساس خانواده تأثیری فراتر از اعتیاد مردان بر خانواده و جامعه مینهد.
در مورد پدیده اعتیاد زنان و آثار آن با دكتر ساروخانی استاد جامعه شناسی دانشكده علوم اجتماعی به گفتگو نشستیم. دكتر ساروخانی در زمینه جامعه شناسی خانواده، جامعه شناسی طلاق، جامعه شناسی ارتباطات، جامعه شناسی جوانان، به تكدی گری، روش تحقیق در علوم اجتماعی و... صاحب آثار و تألیفاتی است. دایرهٔالمعارف علوم اجتماعی از جمله این آثاراست.
● ساختار اجتماعی فرهنگی ایران در رابطه با اعتیاد زنان را چگونه تبیین میكنید؟
ما از گذشته های بسیار دور یك جامعه پدرسالار داشته ایم كه هم اكنون آرام آرام از آن وضعیت خارج میشویم. در جامعه پدرسالار، پدر جایگاه بلند و رفیعی داشت و زن منقاد و مطیع بود. خانواده هم به jfu همین ساختار پدرسالار و پدر محور بود، بنابراین زنان یك پایگاه دون و بسیار پایین داشتند. این موضوع حتی درزبان جامعه و نهادهای اجتماعی هم منعكس بود. به نوعی میشود گفت زبان جامعه ما یك زبان مردانه است و نهادهای اجتماعی ما بر اساس نظر مردانه عمل میكنند. ما مزیت مردانه را پذیرفتهایم. میشود گفت كه جامعه ما در حال عبور از یك دوران گذار و ورود به یك عصر جدید است. ما اكنون در بین دو عصر پدرسالاری محض و برابری زن و مرد قرار داریم. ظاهرا در این عصر یك پدرسالاری مطلوب هم مطرح میشود ما در عصر برابری زن و مرد، برابری را گاه به ظاهر میپذیریم، ولی حاضر نیستیم هزینه هایش را بپردازیم یا حتی تحمل كنیم. مثلا اگر به ما بگویند كه با زنت مشورت كن و با نظر هم خرید كنید، در ظاهر مشورت میكنیم ولی در نهایت باز هم بر اساس نظر خودمان عمل میكنیم.
در ادبیات و زبانمان هم این موضوع محسوس است. وقتی به زنان ضعیفه میگوییم، انعكاس این مطلب است كه هنوز در فرهنگ و ساختار اجتماعی ما، زن ضعیف و پایینتر از مرد قرار دارد. ما هنوز به یك جامعه تعادلی نرسیدهایم جامعهای كه نیمی از آن زنان و نیم دیگر آن مردان باشند، و هر دو در كنار هم فعال و منسجم باشند. و رابطه ارگانیك طبیعی بین دو نیمه برقرار باشد، نرسیدهایم. برای رسیدن به چنین وضعیتی راه درازی در پیش داریم. مخصوصاً طولانی بودن راه به سبب دشواریهاییمربوط به اندیشه و ارزشهای اجتماعی مربوط است. ما اعتیاد زن را در چارچوب یك چنین شرایط اجتماعی باید قرار دهیم. در این شرایط دلیل اعتیاد زن پایگاه اجتماعی نابرابر وی در مقابل مردان جامعه است.
زن مطیع قاعدتاً تابع اندیشهها و رفتار مرد است. بنابراین اعتیاد هم به او تسریپذیر است. تئوری من تئوری اعتیاد منفعل زن است، یعنی زن به حسب اعتیاد همسرش معتاد میشود نه با خواست و اراده و عملكرد ذاتی خودش.
یعنی اعتیاد زنان ایران به انفعال تاریخی و محرومیتهای اجتماعیشان باز میگردد و البته در این زمینه پژوهش باید صورت بگیرد. یك دلیل اعتیاد زنان را باید ناتوانی و استرس موجود در جامعه دانست. وقتی زنان پایگاه طبیعی اجتماعی مشخصی نداشته باشند و از فرصتهای طبیعی نتوانند برخوردار شوند، به اعتیاد پناه میبرند. پس اعتیاد یك قبله برای زنان نیست، بلكه چون فرد به پایگاه طبیعی خود نرسیده و نابرابری را تجربه كرده به اعتیاد پناه میبرد. بنابراین اعتیاد بعنوان یك پناهگاه برای فراموش كردن تلخیها و فرصتهای از دست رفته زن است كه البته این جدایی زن از جامعه و رفتن به سوی اعتیاد نوعی فرار از جامعه محسوب میشود كه جز مشكلات زیاد نتیجهای ببار نمیآورد.
پس زن معتاد، انسانی استرس دار و ناتوان است. متأسفانه ما، در خانواده نابرابری را از طریق خود مادران برای زنان بازسازی كردهایم. نكته مهمی در اینجا وجود دارد و آن این است كه مادرانی كه از نابرابری رنج میبرند، اتفاقاً خودشان بانیان نابرابری هستند. آنها از همان ابتدا بین دختر و پسر فرق قایل میشوند و این نابرابری را در خانوادهها باز تولید میكنند. بنابراین خانواده این نابرابری را به فرزندان و دختران خود انتقال میدهد. بنابراین به نظر من اعتیاد زنان نه تنها اعتیاد منفعل و نه تنها اعتیاد فراری یعنی برای فرار از جامعه است، بلكه به نوعی میشود گفت این اعتیاد یك نوع اعتیاد تسریپذیر هم هست و اعتیاد را بیشتر به درون خانواده تسری میدهد. اعتیاد پدر به اندازهای كه اعتیاد زن میتواند به فرزندان انتقال یافته و تسری پیدا كند، قابلیت سرایت ندارد. به عبارت دیگر اگر بخواهیم اعتیاد را تیپولوژی كنیم، میتوانیم بگوییم اعتیاد زنان نسبت به اعتیاد مردان بسیار انتقالپذیر و خیلی Risk Factor (عامل خطرزا) است.
● خانواده كوچكترین و در عین حال مهمترین نهاد اجتماعی است چون شخصیت اساسی افراد در آن شكل میگیرد، نهاد خانوادهمانند سایر نهادهای اجتماعی دارای ساختار، اجراء و روابط متقابل میان اجزاء میباشد، در این میان اگر یكی از اعضای خانواده بخصوص زن یا دختر دچار اعتیاد شود، چه تأثیری در روابط اجراء این نهاد خواهد گذاشت؟
اصولاً اعتیاد ارتباط انسانی را مختل كرده و از حالت طبیعی خارج میكند. اعتیاد مردانه در خانواده ممكن است تضاد ایجاد كند یعنی به نوعی مردیت استعلایی را به مخاطره اندازد. مرد میگوید من برترم، اما معتاد و ناتوان است، پتوی بچه را از روی سرش بر میدارد و برای خرید مواد مخدر میفروشد. مادر فعال، توانا و دلسوز اعتراض میكند. مرد میگوید من رئیس خانواده هستم، چون مرد هستم و برترم، ولی عملاً همین برتری او مورد سؤال است. اعتیاد مرد آنقدر به تضعیف او منتهی میشودكه مردیت طبیعی، ذاتی و استعلایی را با شكست مواجه میكند و مرد خانواده را به حقارت میكشاند و دیگر مرد نمیتواند رهبری و هدایت خانواده را بر عهده بگیرد. در چنین وضعی این زن و مادر است كه باید خانواده را اداره كند و رئیس خانواده باشد. چون پدر خانواده دیگر مردیت استعلایی مورد نظر را ندارد. این یك نكته است. اما اعتیاد مادر از جهات بیشتری باید مورد توجه قرار گیرد. از یك طرف تسری پذیری خیلی بالایی دارد. بچهها دود مواد مخدر را كه مادر استفاده میكند استنشاق میكنند و امكان انتقال به بچهها وجود دارد. از طرف دیگر آن رابطه مادر و فرزندی كه همواره رابطهای مبتنی بر ایثار است از بین میرود، یعنی مادر معتاد، مادر گرفتار در اكثر مواقع به دنبال تهیه مواد، مصرف مواد، نشئگی و گرفتار خماری است و نمیتواند در فكر فرزندان و تربیت آنها باشد.
این زن دیگر مادر نیست در لحظات بسیار دشوار روابطش با فرزندان مشكل پیدا میكند. رابط مادرانه در آن لحظات تقلیل پیدا میكند. در چنین مواقعی مادر تعادل روانی ندارد و روابط هم به تبع آن از تعادل واقعی خارج میشود. بعد از مصرف مواد مخدر باز یك حالت شعفی بوجود میآید كه در این حالت باز هم روابط حقیقی بین مادر و فرزندان برقرار نمیشود. بنابراین میبینیم در بسیاری از زمانهای طبیعی برقراری ارتباط در خانواده از بین میرود، چه به لحاظ عدم تعادل در زمان خماری كه مواد برای مصرف كردن در دسترس نیست و چه زمانی كه به نشئگی پس از مصرف مواد رسیده و حالت غیر متعارفی بوجود آمده، نمیتواند روابط سالم طبیعی و منظم با اعضای خانواده داشته باشد. به نظر من یكی از مهمترین عوامل اختلال ارتباطی نه تنها در خانواده بلكه در سطح كلان جامعه اعتیاد به مواد مخدر است.
● زن با توجه بقه نقشهای اجتماعی متنوعی كه در جامعه و خانواده برعهده دارد، از قبیل مادر بودن، همسر بودن و... اگر با آسیبهای اجتماعی رایج مانند اعتیاد هم درگیر باشد، عملا شاهد فروپاشی خانوادهها خمواهیم بود. اگر این فروپاشی خانوادهها گسترش یافته و در سطح جامعه تعمیم یابد ما به سمت فروپاشی اجتماعی كشیده خواهیم شد. در رابطه با اعتیاد زن و فروپاشی اجتماعی نظرتان را بفرمایید؟
صددرصد. در این مورد خانوادهها از دو جهت كمی و كیفی آسیب میبینند. در هر دو حالت هم ما با بیماریهای اجتماعی مواجهه میشویم. خانواده اگر بماند و صرفاً اسكلتی از آن برجا باشد و ارتباطات درونیاش مختل شود، خانواده طبیعی نیست. در مواردی نبودنش بهتر از بودنش میباشد. تنشها، كشمكشها، اختلافها، گاهی لغات ركیك و حتی ضرب و شتم و خشونتهای شدید تعادل طبیعی بچهها را از بین میبرد. ما به این نوع خانوادهها اصطلاحاً خانواده اضطراری میگوییم. این نوع خانواده فاقد معنا بوده و فضای عاطفی بسیار پایین و در حد صفر دارد و حتی میتوان گفت خانواده متفرق است كه خود این ویژگیها روی اعتیاد خانواده تأثیر گذار است.
ولی به یقین میگویم یكی از انواع مهم طلاقهای موجود جامعه ما در نتیجه اعتیاد بوجود میآید، طلاقی كه در آن اعتیاد به جهات مختلف عامل اصلی است، قطع رابطه زن و مرد، اختلال در ارتباطات طبیعی افراد ایجاد كرده و بقای طبیعی خانواده را كه میتوانست مثلاً ۳۰ تا ۴۰ سال باشد به ۲ یا ۳ سال تقلیل و باعث كاهش عمر طبیعی خانوادهها میشود.
● درفرآیند توسعه كدام نوع از خانوادههای گسترده، هستهای، ناقص و... بیشتر دچار تحول میشوند و زنان در كدامیك از این نوع خانوادهها در معرض آسیب اعتیاد قرار دارند؟
خانوادههایی كه اصطلاحاً خانوادههای اتمیزه گفته میشوند بیشتر در معرض انواع آسیب قرار دارند. این نوع خانواده فاقد كلافه و چارچوب بوده و انسجام حقیقی ندارد. اعضای خانواده در یك سرا زندگی میكنند بدون اینكه اتحاد، انسجام و حتی پیوند عاطفی با همدیگر داشته باشند، اعضای خانواده منتظر یكدیگر هم نمیشوند و در كنار هم نمینشینند. هر كسی كلیدی دارد و در را باز میكند و به آپارتمان وارد میشود، در اطاقش را باز میكند و داخل آن میشود، یعنی در تفرد همیشگی به سر میبرد. از درون خانوادههای فاقد انتظام انواع بیماریها بر میخیزد و اعتیاد یكی از این بیماریها است. در این خانوادهها كنترلی بر رفتار و اعمال اعضای خانواده بخصوص فرزندان وجود ندارد. چون تعادل طبیعی و روابط انسانی توأم با محبت در میان اعضای خانواده برقرار نیست. نیازهای روحی، رشد طبیعی عواطف، هدایت و سرپرستی اعضای كوچكتر خانواده بصورت طبیعی برآورده نمیشود. شما تصور كنید در چنین وضعیتی به غیر از بروز آسیبهای اجتماعی میتوان انتظار چیز دیگری را داشت؟
از نظر قشربندی اجتماعی، زنان كدام طبقه یا قشر اجتماعی بیشتر به اعتیاد كشیده میشوند، آیا چنین فرضیه یا سوال مشخصی را میتوان طرح كرد كه زنان یك قشرمعین به دلایل مشخصی در معرض اعتیاد قرار دارند؟
اعتیاد زنان به دلایل مختلف میتواند در بین زنان اقشار مختلف اعم از بالا، متوسط و پایین وجود دارد اما اینكه شدت و نوع اعتیاد هر قشر و طبقه اجتماعی به چه صورت است، نیاز به انجام پژوهش دارد. دستگاههای تحقیقاتی باید امكان و فرصت انجام این پژوهش را فراهم كنند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست