شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

عدالت و تعبیر پوپولیستی برابری


عدالت و تعبیر پوپولیستی برابری

عدالت از آن دسته واژه هایی است که در طول تاریخ برای رسیدن به تعریفی واحد مورد بحث بوده است از افلاطون و ارسطو تا اندیشه ورزان قرن حاضر هر یک سعی کرده اند تا تعریفی درخور و جامع از آن داشته باشند

عدالت از آن دسته واژه هایی است که در طول تاریخ برای رسیدن به تعریفی واحد مورد بحث بوده است. از افلاطون و ارسطو تا اندیشه ورزان قرن حاضر هر یک سعی کرده اند تا تعریفی درخور و جامع از آن داشته باشند. همه تلاش ها اگر چه در نهایت روشنگری و تداعی لزوم دقت بر مفاهیم ارائه شده را به دنبال داشته است اما هر یک به بعد یا ابعادی از کارکرد این واژه معطوف بوده است.

گروهی از معتقدان به سیاست جامعه گرایی عدالت را به مفهوم «از هر کس به قدر توانش و به هر کس به اندازه نیازش» به کار گرفته اند. برخی دیگر در پی توجیه مصادیق بی عدالتی همواره ترجیع بند گفتارشان این است که عدالت به معنی برابری نیست. نحله فکری یی که خود را روشنفکران دینی نام نهاده اند نیز در پی دستیابی به تفسیری از این واژه به اسناد مذهبی رجوع کرده و حقانیت عدالت اجتماعی را از جمله احکام الهی و توصیه و نظریه پردازی پیرامونی را منتسب به عالمان دینی برمی شمارند.

تلاش برای بومی کردن عدالت و حتی اثبات زایش آن از بطن مفاهیم الهیات در کنار کنکاش های فلسفی و به عبارتی دیگر فلسفیدن حول آن، بی شک از اهمیت و عطش بشریت درباره عدالت خبر می دهد.

عدالت همان حقی است که بشر در پی کسب آن، تاریخ ها نوشته است.

از این رو به نظر می آید توده ها بی آنکه توان و ابراز بیان داشته باشند بر مفهوم این واژه آگاهند. اقشار مردم به ویژه گروه های فرودست جامعه به تحقق عدالت میل دارند و جویندگان عدالت در دهک های اقتصادی پایین جامعه به سادگی نسبت به شعارها واکنش نشان می دهند. پیروی محض از برخی سیاست ها بی آنکه به حافظه تاریخی و تجربیات گذشته نگاهی شود، مهمترین منفعتی است که پوپولیست ها از آب گل آلود جامعه به نفع خود و البته به صورت مقطعی به دست می آورند.

جدای از آنکه فلاسفه و متفکران چه تعریفی از عدالت دارند، مردم برای رفاه اجتماعی و آسودگی زیست خود به شدت به مقوله عدالت حساسند.

مردم را نباید اما به عنوان عناصری نامتغیر درنظر آورد. چه بسا با همه کوتاه بودن حافظه تاریخی افزایش یا کاهش فاصله طبقاتی جامعه بر شیوه تفکر اکثریت اثرگذار است، پس شاید یکی هم به این علت است که پوپولیست ها چه در قامت پرطمطراق لیبرالیسم و چه در لباس سرخ زندگی اشتراکی می توانند در مقطعی کوتاه عامه مردم را به دنبال خود بکشانند.

باید پذیرفت که عدالت هم به مانند بسیاری دیگر از واژه های مهم ادبیات سیاسی و اقتصادی هر روز دستمایه بسیاری از منفعت طلبان می شود. پوپولیست ها که اینک در جنب و جوش آنند تا هرگونه برابری خواهی را سیاستی همسو با طیف عوام گرایان جلوه دهند گویی فراموش کرده اند که حق برابری انسان ها نه تنها از عدالت جدا نیست بلکه در فقدان این حق اساساً به کارگیری مفهوم عدالت بی معنی است.

جامعه یی که عدالت در مناسبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن لحاظ شده باشد همچون دادگاهی است که در پی بازستاندن حقوق انسانی شهروندان است. همان اندازه که در این دادگاه دادستان از حق طرح اتهامات برخوردار است، وکیل مدافع هم فرصت دفاع دارد و همان قدر که شاکی از زمان و دیگر امکانات برای احقاق حق خود بهره می جوید، متهم هم.

پس قاضی با رعایت اصل برابری و رجوع به قوانین عدالت گستر است که حکم می کند. آیا با کسر اصل برابری در فرصت دفاع و طرح اتهام اساس رعایت عدالت در دادگاه زیر سوال نمی رود؟

علی خردپیر