شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
مجله ویستا

چشم انداز دشمنی استراتژیک


چشم انداز دشمنی استراتژیک

به دلیل وجود ابهامات و تردیدهای فراوان در مورد دولت جدی آمریکا, نمی توان به قاطعیت در مورد آینده روابط ایران و آمریکا نظر داد

با توجه به نگاه بلندمدت هسته‌ای ایران، ممکن است سال ۲۰۰۹ نقطه عطفی در مذاکرات آمریکا با این کشور خاورمیانه‌ای باشد.

تمایل دولت اوباما به امکان ایجاد و گسترش روابط دوستانه با کشورهایی که از انعطاف لازم در روابط بین‌المللی برخوردار هستند، می‌تواند مسیر احتمالی روابط ایران و آمریکا را در سال ۲۰۰۹ مشخص کند. همزمان با تعلیق تحریم‌های اقتصادی بین‌المللی ایران برای فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم، شرایط اقتصاد کشور که به شدت و به طرز نامطلوبی تحت تأثیر صادرات نفت قرار گرفته، تأثیر عمیقی را بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می‌گذارد، چراکه در شرایط کنونی اقتصادی ایران - که با نفت کمتر از ۴۰ دلار اداره می‌شود - تحریم‌های ناشی از فعالیت‌های هسته‌ای می‌تواند مزید بر علت باشد. این در حالی است که پیش از پیروزی انقلاب ۱۹۷۹ و در زمان رژیم سابق حاکم بر این کشور، ایران در قبال امتیازات فراوانی که می‌پرداخت از مشارکت چندجانبه صمیمانه‌ای با بسیاری از دولت‌های غربی بهره می‌برد. حتی پیشرفت قابلیت‌های هسته‌ای ایران در اواخر دهه ۵۰ با کمک و مساعدت کشورهای مهم غربی آغاز شد و چندین توافقنامه‌ مهم هسته‌ای نیز بین ایران با آلمان، آمریکا و فرانسه برای خرید رآکتورهای هسته‌ای و ساخت نیروگاه در بوشهر و دارخوین به امضا رسید.

با فروپاشی رژیم شاه و آغاز انقلاب اسلامی، روابط ایران با غرب به میزان قابل توجهی ضعیف شد. ایران، امروز به دلیل تحریم‌های بین‌المللی و مخالفت کشورهای بزرگ جهان با فعالیت‌های هسته‌ای این کشور، متحدان قابل اتکای زیادی ندارد. حتی با این که روسیه، چین، پاکستان و کره شمالی در توسعه تکنولوژی‌های هسته‌ای از این کشور حمایت کرده‌اند، اما هنوز این سؤال مطرح است که آیا این کشورها در هنگام مواجهه با یک بحران جدی به کمک ایران خواهند آمد؟ به عنوان مثال، اسراییل بارها اعلام کرده که اجرای حمله به ایران را برای خنثی کردن قابلیت‌های ایران در تولید سلاح هسته‌ای غیر محتمل نمی‌داند. اما این تهدیدات، هیچ گاه منجر به اعتراض یا اعلام حمایت جدی از سوی هیچ یک از این کشورها نشده است. ‌ ‌

همنشینان هسته‌ای مجاورت جغرافیایی با چند قدرت هسته‌ای غیررسمی همانند پاکستان و اسراییل، حس آسیب‌پذیری ایران را افزایش داده و این کشور را به سوی تأمین امکانات هسته‌ای سوق داده است. این مسأله بارها از سوی تحلیل‌گران امنیتی ایران به عنوان منابع اصلی تهدید احتمالی بر امنیت ملی ایران مطرح شده است. به هر حال، با بدتر شدن بحران اقتصادی جهانی، قیمت جهانی نفت در کوتاه‌مدت همچنان پایین خواهد ماند و تا مدت‌ها به بیش از بشکه‌ای ۱۰۰ دلار نخواهد رسید. این به معنی کاهش شدید درآمدهای دولت و تشدید اجتناب‌ناپذیر مشکلات اجتماعی - اقتصادی، همانند تورم همراه با رکود در ایران است. نرخ بیکاری در ایران نیز در سال ۲۰۰۸ برابر ۵/۱۲ درصد گزارش شده که با توجه به ماهیت ابهام‌آمیز آمار رسمی منتشر شده توسط دولت ایران، نرخ واقعی بیشتر از این ارقام به نظر می‌رسد. ‌‌

از طرفی، مردم ایران باید در آستانه انتخابات سال آتی خورشیدی، بین انتخاب مجدد دکتر محمود احمدی‌نژاد برای کسب وجهه ملی ایران از طریق ادامه برنامه‌های هسته‌ای و موشک‌های فضایی و یا حمایت از نامزدی دیگر با سیاست‌های متفاوت - که شاید بیشتر بر اصلاحات اقتصادی تمرکز دارد - تصمیم‌گیری کنند. این مسأله می‌تواند همانند انتخابات اخیر در آمریکا و کانادا، نمونه دیگری از یک همه‌پرسی ضمنی از اولویت‌ها بین امنیت ملی و نگرانی بر سر تثبیت اقتصادی باشد. اگرچه رییس‌جمهور ایران که در راCس دولت قرار دارد، دومین مقام رسمی ایران به شمار می‌رود، اما این قدرت را دارد که کشور را در مذاکرات بین‌المللی دخالت داده و سیاست‌هایی را برای تصویب نهایی به رهبر این کشور پیشنهاد کند. بنابراین، اگر فردی عملگرا و میانه‌رو در مسند ریاست‌جمهوری ایران قرار گیرد، می‌توان به برقراری روابط حسنه این کشور با غرب امیدوار بود؛ رابطه‌ای که در بالاترین حد خود با آمریکا در شرف برقراری است. ‌ ‌

در رابطه با ارتباط ایران با آمریکا، هرچند برای دولت اوباما مهم است که چشم‌اندازی مثبت و قابل قبول را نسبت به ایران از طریق مذاکره مستقیم ارایه کند،اما هرگونه مذاکره مستقیم مقامات در سطوح بالای اجرایی این کشور تا پیش از انتخابات ایران، بعید به نظر می‌رسد چراکه مذاکره با دولت کنونی ایران، ممکن است ناخواسته موجب اعطای امتیازی به آن شود که از آن برای دور دوم ریاست جمهوری استفاده کند. به علاوه اتخاذ هر نوع موضعی از سوی دولت اوباما، می‌تواند انتخابات را به نفع یک نامزد خاص سوق دهد.