سه شنبه, ۱۹ تیر, ۱۴۰۳ / 9 July, 2024
مجله ویستا

چمدانهایتان را کجا باز می کنید؟: مساله مهاجرت و نژادپرستی در سوئد



      چمدانهایتان را کجا باز می کنید؟: مساله مهاجرت و نژادپرستی در سوئد
ترجمه و تلخیص از زهره رهبري

امروزه صد هزار ایرانی در سوئد زندگی می کنند که نسبت به جمعیت اندک سوئد، 9 میلیون نفر، رقم نسبتا بالایی محسوب می شود. این مهاجرین عمدتا در دهه های 70 و 80 میلادی به سوئد پناهنده شدند و درشهرهای بزرگ مثل استکهلم و گوتنبرگ ساکن شدند.  در سالهای اخیر موج جدیدی از  مهاجران از طریق سرمایه گذاری و تحصیل به سوئد روانه شدند. برای بسیار از مهاجران غیر غربی جذابیت سوئد در رویکرد ضد نژادپرستانه آن است. مساله ای که در طی دوره های زمانی مختلف، فراز و فرودهایی داشته است. این مقاله برخورد جامعه سوئد با مساله مهاجرت، به عنوان کشوری که  بسیار به روحیه مداراگرانه خود مغرور است، را بررسی می کند.

از نقطه نظر تاریخی سوئد کشوری است  که در یک دوره زمانی بسیار کوتاه از یک کشور هم گون به یک کشور چند قومیتی تبدیل شد. پیشنیه مهاجرت به سوئد به قرن دوازدهم برمی گردد وقتی که بازرگانان وصنعت گران آلمانی به سوئد مهاجرت کردند. حجم فعالیتها و گستردگی  این مراودات به حدی بود که در قرن چهاردهم زبان آلمانی زبان رسمی استکهلم شد. ولی پس از این مهاجرت، تا قبل از دهه 1970 مهاجرت عمده دیگری به سوئد صورت نگرفت . ولی در عوض اواخر قرن 19 واوایل قرن بیستم حدود 1.2 میلیون سوئدی یا حدود 20 % جمعیت سوئد، کشور را عمدتا به مقصد آمریکا ترک کردند که این مساله کشور را با مشکل جدی  کمبود نیروی کار مواجه کرد. در پی این مشکل سوئد در سالهای نخست قرن بیستم مرزهای خود را کاملا به سوی مهاجران گشود، طوری که هر کس که مایل بود می توانست وارد خاک سوئد شود و آنجا اقامت کند. ولی بعد از جنگ جهانی اول سوئد مرزهای خود را به حالت سابق برگرداند و اقامت مهاجران را محدود به شرایط پناهندگی سیاسی کرد. که این قانون اولین لایحه حمایت از پناهندگان در  سوئد محسوب می شود. حدود 5000 آلمانی بعد از به قدرت رسیدن حزب نازی تحت حمایت این لایحه به سوئد پناهنده شدند. در دهه 1960 میلادی که سوئد شکوفاترین سالهای اقتصاد خود را می گذراند سالانه بین 30 تا 60 هزار نیروی کاری به سوئد مهاجرت می کردند. در همین سالها بود که لایه حمایت از حقوق مهاجران به تصویب رسید که در این لایحه بر حق کامل مهاجران برای حفظ فرهنگ و زبان بومی خود تاکید شده بود. تا این مرحله هیچ سخنی از انطباق پذیری و سوئدی شدن ، مهاجران مطرح نشده است. اما در دهه 70 و 80  موج جدید مهاجران پناهنده وارد سوئد شدند. سالانه  10 تا 30 هزار ایرانی، عراقی، کرد، شیلیایی، یوگوسلاو و.. وارد سوئد می شدند که این مساله الگوی برخورد با مهاجران را تغییر داد. شدید ترین موج مهاجرت  مربوط به سالهای 94 و 95 است که 170 هزار نفر در پی جنگ ها ونسل کشی های بالکان از یوگوسلاوی سابق به سوئد مهاجرت کردند. این رقم بالا جامعه سوئد را شوکه کرد و مشکلات زیادی هم برای مهاجران و هم جامعه میزبان ایجاد کرد. در میانه دهه 90 میلادی 1.5 میلیون نفر از جامعه 9 میلیونی سوئد  در کشور دیگری متولد شده بودند. در دهه هفتاد مهاجران سالانه 6 میلیارد کرون معادل 600 میلیون یورو به اقتصاد سوئد کمک می کردند،چرا که آنها عمدتا نیروی کار بودند ولی امروزه جامعه مهاجر سالانه 20 میلیارد کرون یا 200 میلیون یورو برای جامعه سوئد هزینه دارد. چرا که این مهاجران-پناهندگان- اغلب بیکار هستند و برای تامین مخارج زندگی به کمک های  عمومی وابسته هستند. همه این مسایل تصویر عمومی از مهاجر را در سوئد تغییر داد. ایده هایی نظیر حفظ فرهنگ و زبان مادری به حاشیه رانده شد و تطبیق پذیری و پیروی از الگوی زندگی سوئدی در اولویت قرار داده شد. دولت در اواسط دهه 90  هدف خود را بر آموزش و آماده سازی نیروی مهاجر برای وارد شدن به بازار کار معطوف کرد. با عوض شدن تصویر عمومی از مهاجران،برخوردهای  رسمی و غیر رسمی با مهاجران نیز تغییر کرد؛ که مهاجران را در انزوا و حاشیه قرار می داد . دولت سوئد برای حل این مشکل تصمیم گرفت مساله مهاجرت را با مساله ادغام باهم دنبال کند. به همین دلیل تشکیلاتی مستقل که تا حد یک وزارت خانه نیز رشد کرد با نام "ادغام یا integration” ایجاد کرد که پس از چند سال ذیل مجموعه وزارت فرهنگ قرار گرفت.  یکی از تلاشهای این وزارت خانه یا تشکیلات اسکان مهاجران بود که تحت برنامه " یک میلیون خانه" انجام شد. با اینکه این خانه ها قرار بود از استاندارهای بالایی برخوردار باشند و محیط فردی و اجتماعی مناسبی را برای مهاجران ایجاد کنند،در عمل این خانه ها به خانه هایی بااستاندارد های پایین تر ،در محله های مهاجر نشین،با نرخ بالای جرم و جنایت و سطح بسیار پایین استفاده از زبان سوئدی تبدیل شدند. دولت سوئد کوشید محله های مهاجر نشین که عملا به گتو تبدیل شده بودند را باز سازی کند، برای آموزش زبان سوئدی سرمایه گذاری بیشتری کند و ارتباط این محله ها را با جامعه بیشترکند. این تلاشها همیشه موثر نبود چرا که رویکرد منفی و تبعیض در بازار کار مساله جدی بود که  مهاجران را به زندگی حاشیه نشینی می راند و دولت نیز به راحتی نمی توانست کاری برای آن انجام دهد. گرچه دولت سریعا به  موارد شکایت علیه تبعیض قومی رسیدگی می کند،  اما رویکرد منفی و بیگانه گریزی پنهان در روحیه کارفرمایان  مشکل  عمیق تریست که باعث شده بسیاری از مهاجران با زمینه تحصیلی بالا در پیدا کردن شغل دچار مشکل شوند.  روحیه مهاجر ستیزی در سوئد در دهه نود به اوج خود رسید وقتی که افرادی با ظاهر خارجی و غیر سوئدی در  خیابانها در معرض حمله گروه های نژادپرستانه بودند  و خانه های سیاهپوستان به آتش کشیده می شد. در این مرحله رسانه ها و دولت سوئد سخت به تکاپو افتادند، برنامه های رادیویی و تلویزیونی زیادی درباره خطرات نژادپرستی تولید شد، در مدارس، محله ها و انجمن ها آموزش های مدارای شهروندی برگذار شد و چندین سازمان مبارزه با نژادپرستی تاسیس شد. امروزه  نژادپرستی رسما جرم شناخته می شود و هیچ یک از نمادهای نژادپرستی در امکان  عمومی تحمل نمی شود.  این تبلیغات تا حد زیادی موثر بود و حزب نژادپرستانه"دموکراتهای سوئد" سوئد تا قبل از انتخابات اخیر " در هیچ یک از انتخابات سوئد کرسی در مجلس کسب نکرد. سال 2010 حزب "دموکراتهای سوئد" برای اولین بار توانست در مجلس سوئد نماینده داشته باشد؛ مساله ای که بسیاری از سوئدی ها را شوکه کرد. کسانی که فکر می کردند غول نژاد پرستی را شکست داده اند، متوجه شدند این غول هنوز ریشه هایی زیر خاک دارد.اکنون مهاجران سوئدی از سویی با دولت و سازمانهایی طرفند که حقوق قومی آنها را به رسمیت می شناسند و از آنها دربرابر نژادپرستی محافظت میکنند ولی از طرف دیگر با جامعه ای مواجه اند  که چشم و دلشان از مهاجران سیراست و با آنها مانند باری بردوش برخورد می کنند. به انزوا راندن مهاجران، تبعیضات پنهان و پیدای  بازار کار و جریانات نژادپرستانه ای  که در لایه های پنهان جامعه وجود دارد شرایط زندگی را برای مهاجران  از آنچه خود جریان مهاجرت خود به خود ایجاب می کند،دشوار تر می کند.
•    Jederlund, Lars "In transition: From immigration policy to integration policy in Sweden".
American Scandinavian Foundation Spring 1999. Provided by ProQuest Information and Learning Company.