چهارشنبه, ۶ تیر, ۱۴۰۳ / 26 June, 2024
مجله ویستا

زبان رمزی قصه های پریوار



      زبان رمزی قصه های پریوار
گروه کتاب و رسانه

زبان رمزی قصه های پریوار ، م.لوفلر- دولاشو ، ترجمه جلال ستاری ، انتشارات توس ، 1366
زبان رمزی قصه های پریوار( Le symbolisme des contes de Fees) کتابی ارزشمند در زمینه ی اسطوره از م.لوفلر- دولاشو، با ترجمه ی جلال ستاری -محقق، مترجم و مولف پرتلاش در زمینه های اسطوره شناسی ، ادبیات و فرهنگ-  است. این کتاب همان گونه که از نام آن پیداست ، سعی در گذر از ظواهر قصه ها و دست یابی به مفهوم و بطن آنها در پس زبان رمزی اشان دارد. جلال ستاری در مقدمه می نویسد:
« نویسنده ما را از توقف در سطح و ظاهر کلام منصرف می دارد و دعوت می کند که ورای ظاهر اشخاص قصه، در مفهوم رمزی اشان دقیق شویم و سر معنی را بجوییم. به اعتقاد وی ظاهر قصه متضمن نوعی استعاره و تمثیل رمزی مستور است که بطن مستور یا سر قصه محسوب می شود. پس قالب قصه ، ظرف معنی است و یا همچنان که مولانا گفته ، قصه همچون پیمانه ایست و سر باطنی به سان دانه ای که درون ظرف می گنجد و بنابراین آنچه اهمیت دارد، دانه ی معنی است نه پیمانه ی صورت.»

قصه ها، افسانه ها و اسطوره ها که درباره ی آنها و منشاء پیدایی و چگونگی ماندگاری اشان تا کنون از نظرگاه اندیشمندان بسیاری سخن رانده شده و مورد بررسی قرار گرفته، هم چنان یکی از جالب توجه ترین و تازه ترین زمینه ها برای تحقیق و بررسی است. مترجم کتاب که در مقدمه شرحی مختصر از مکاتب تفسیر قصه ها و اساطیر ارائه می دهد، ما را با اندیشه ی بسیاری از محققان اسطوره و داستان و مکاتبشان آشنا، و برای فهم بیشتر کتاب ما را با پایگاه و نگرش مولف برای ورود به متن کتاب آماده می سازد.

این کتاب که در بیست و دو فصل ارائه شده، جملاتی قابل تامل از نویسندگان و اندیشمندان گوناگون درباب اسطوره و داستان و مرتبط با موضوع هر فصل در ابتدای هر یک از فصول آورده است. در زیر پس از آوردن نام هر فصل، این جملات را نیز در پی اش می خوانیم:

-    شاه کهنسال؛
« من در اینجا فقط دسته گلی دستچین ساخته ام و تنها چیزی که خود آورده ام، بندی است که آنها را به هم بسته است.»/ مونتی

-    پیدایی اسطوره؛
«مبنای معتقدات مربوط به مذاهب ارباب انواع نه ابدا کنجکاوی عقلانی است و نه(حتی کمتر از آن) ستایش، بلکه ترس است. غالب اوقات این ترس در برابر اشکال شناخته شده ی خطر و تهلکه احساس نمی شود، بلکه بیشتر ترسی غیر عقلانی است که در بعضی حالات نا متعارف، در قبال خطرات نامفهوم و مجهول احساس می کنیم. ترسی که به وحشت های موهوم مردم نا متمدن شباهت دارد. این ترس را هر چیزی که تحت ضبط و اختیار تجربه ی عادی درنیاید، بر می انگیزد.»/ الکساندر کراپ

- از گردونه ی زاوش تا کالسکه ی پریان؛
«وقتی که جان از شعور ظاهر اساطیر گذشته به حقایق عمیق دست یافت (پی میبرد که) این حقایق همان نشان اساطیر را دارند، زیرا هر دو از نیرویی بیگانه نشات می گیرند.» / رودلف استینر
اسطوره از نخستین تجلیات هوش بشر است. منبع الهام نخستین قصه هایی که انسان بافت، نظاره ی چیزهایی بود که قصه معنای آنها را در نمی یافت. اما آدمی با اینهمه می خواست گاه برای تسکین وحشت و هراس خود و غالبا برای توجیه ترس و بیم خویش، آنها را تفسیر کند.» / ف.گیرو

- روایت دنیوی و روایت مینوی؛
«محتوای ناخودآگاهی از همه ی تجارب زندگانی پیشین فراهم آمده است.» / دکتر یانکلویچ
«همانگونه که طبیعیون رنگین کمان را چنان توجیه می کنند که انعکاس اشعه ی خورشید است در ابرها که به الوان مختلف در می آید، اسطوره نیز بر حقیقتی تطبیق می کند که معنایش در چیز دیگری انعکاس می یابد.» / پلو تارک

- مسیحی کردن منظومه ی نیبلونگن؛
«به مرور که از قرون وسطی دور می شویم، افسانه هایی که اشعار عامیانه از آنها تاثیر پذیرفته اند، در پرتو دین مسیح ناپدید می گردند.» / فویه دوکونش

- رمزها؛
«هرچه وقتی در خودآگاهی بوده است، در ناخودآگاهی، عامل فعالی باقی میماند.» /هرمان-پل
«اسطوره رویای جمعی قوم است.» / رانک

- عرابه ها و عرابه نشینان؛
«می دانی سرگرمی هایم چیست؟ تا وقت ناهار به رونویسی اشتغال دارم و دیر هنگام ناهار می خورم، پس از ناهار سوار اسب می شوم ؛ شب با شنیدن قصه می گذرد تا از این راه کمبودهای تربیت نفرت انگیزم را جبران کنم. » / پوشکین

- معنای رمزی جانورانی که گردونه را می کشیدند؛
«اگر اسب ها ، ببرها ، و گاوان نر می توانستند نقاشی کنند، صورت خدایان را به شکل خود می کشیدند.» / کسینو فانوس

- حماسه سرا یا مناقب خوان جاوید و کاخ بلورین؛
«دورترین و زیباترین اندیشه ها پیرامون تصاویر اولی که از قرن ها پیش مایملک مشترک نوع بشر است، نضج میگیرد.» / ک.گ.یونگ
«به نظر من فهم باید جایگزین اعتقاد گردد. بدین گونه ما زیبایی رمز را برای خود نگاه خواهیم داشت و از عواقب طاقت شکن ایمان، پرهیز خواهیم کرد.» / ک.گ.یونگ

- شاه و ملکه؛
« می توان سراسر عالم را اسطوره ای خواند که به ظاهر حاوی جسم اشیاء است و در باطن شامل نفس و روح آنها.» / سالوستر

- اطاقهای سری و زناشوئیهای عاشقانه؛
«آدم عامی هنوز می پندارد که شرک یا بت پرستی، پرستش نابخردانه و بوالهوسانه ی چند تکه سنگ یا قطعه چوب است و علم آن را تکذیب می کند. بت پرستی ثمره ی نخستین گرایش های انسان به جهان ابدیت، تقریر نخستین اصول و مبادی همه ی آئینها، نتیجه گیری طبیعی خردی است که می کوشد تا مشکل بزرگ طبیعت را بگشاید. اما رفته رفته آن زبان و بیان رمزی سنگین شد و به علت تمایلات مادی جهان، رو به زوال و انحطاط نهاد، و مردم به بت پرستی بی خردانه افتادند. لکن همواره جان های نخبه ای بوده اند که کوشیدند پاکی و صفای اصلی عقیده را حفظ کنند. آنان که خواسته و دانسته از گله ی مردمان جدائی و دوری گزیدند، هسته های جوامعه بشری را بنیان نهادند که هدفش تعلیم و پاینده داشتن آموزه های باطنی، یعنی شرح و توضیح نمادها بود.» / New London Review

- زیبارویان خفته؛
«در هر چه می بینی پری ای پنهان است.» / ویکتور هوگو
«اسطوره اثری از زندگانی روانی و دوران کودکی قوم و رویا اسطوره ی فرد است.» / کارل آبراهام

- نمادهای آب؛
«آب را بی واسطه می پرستیدند. جویبارها و چشمه سارها مقدس بودند، و مردم هر زاد و بوم رودی را که از سرزمینشان می گذشت، به خدایی برداشته بودند. چشمه ها را نیز چون ایزد پرستش می کردند و آنها را دختران جوان زیبا و خوش اندامی می پنداشتند. موزها(دختران زئوس) نیز در اصل «نمف» های چشمه ساران بوده اند.» / شانتپی دولا سوسه

- سخنان جادوئی؛
«رمزها برای روح همان حکم ابزار برای دست را دارند.» / دیون فورتون

- پرندگان؛
«اسطوره، شکل بندی فردی یا جمعی تصوراتی است که جواب گو یا برآورنده نیازهای روان پریشی است و روان پریشی آن تصورات را بر حسب حاجات خود ، به دلخواه ساخته است. » / رنه کپ

- بندانگشتی(فسقلی)، هفت برادر و هفت گانگی؛
«اساطیر از هر لحاظ ستودنی بودند، اما کلیدی برای فهم آنها می بایست. بسیاری از پژوهشگران این کلید را نیافتند. مادام که فیثاغوریان آزادی انجمن کردن داشتند، سنت آنها دست نخورده باقی ماند، اما وقتی شکنجه و آزار آغاز شد، دیگر هیچ کس نتوانست آموزش کسب کرده را ثبت و ضبط کند. در نتیجه بسیاری اطلاعات گران قیمت از دست رفت و امروزه فقط بخشی از روایات شفاهی در اختیار ماست.» / ه.دورویل

- دوک ریسه و چرخه؛
«تصاویر اسطوره در واقع نمایشگر تصورات و نیروهای طبیعی اند که تنها آدم عامی برای آنها موجودیتی شخصی قائل است.» / هنری دورویل

- زندگانی، مرگ و رستاخیز؛
«زندگانی، مرگ است.» / کلود برنار         
«بی مرگان، میرنده اند و میرندگان، بی مرگ. بی مرگان به مرگ آدمیان زنده اند و میرندگان به زندگانی خدایان، میرنده.» / هرقلیطوس

- معنای رمزی چند رقم که در قصه های پریان آمده است؛
«شکل و قالب اساطیری، صورت اولای روح انسانی است. این شکل مبنای هر شعر و ادبی است.» / ف.گیرو

- معنای رمزی آتش؛
«انسان پیش از تاریخ هنوز تا حدی هم عصر ماست.» / فروید
«دانش برتر خویش را فقط به فرزانگان بیاموزید.» / گوته

- اژدها؛
«صورت اژدها نمونه ای است از این واقعیت که اندیشه ای هرچند خیال آمیز می تواند به سهولت تمام برای همه ی کسانیکه ذهنشان بدان مشغول است، صورتی مرئی بیابد.» / پ.س.فریزر

- پریان کیستند؟؛
«همه ی معتقدات ملل از نظامی ابتدایی مشتق شده است ؛ بر همه ی اساطیر ، اصل واحدی حاکم است که اگر از پوشش عرفانی اش بدر آید، چیزی جز آموزه ی مانوی نیست.» / ناشناس

- نتیجه؛
« مسیحیت زبانی را به کار می برد که خود نیافریده بلکه ساخته و پرداخته از مذهب شرک گرفته و فقط با آرمانی کردن آن، حلقه ی کاربردش را گسترده تر ساخته است.» / ژ. دورسه



مطلب مرتبط در انسان شناسی و فرهنگ:

http://anthropology.ir/node/455