چهارشنبه, ۲۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 12 March, 2025
جولیان استیوارد

انسان شناس
1902-1972
دوران کودکی و نوجوانی
جولیان هاینز استیوارد Julian Haynes Steward در 31 ژانویه ی سال 1902 در واشنگتون دی سی آمریکا زاده شد و در 1972 در سن 70 سالگی درگذشت.
جولیان دومین فرزند توماس Thomasو گریس Grace استیوارد بود. پدرش رئیس داوران اداره ی اختراعات امریکا Chief of the Board of Examiners of the US Patent Office بود و عمویش به عنوان هواشناس ارشد در سازمان هواشناسی آمریکا کار می کرد. در مجموع خانواده استیوارد از فرهیختگان مسیحی محسوب می شدند. پدر استیوارد بر خلاف مادر او میانه ی خوشی با مذهب نداشت و از این رو هنگامی که مادر به مسیحیت رو آورد ارتباط آن دو به تیرگی گرایید . این واقعه در ذهن جولیان 9 ساله به تلخی باقی ماند زیرا سرانجام اختلاف مذهب میان والدین موجب جدایی آنها از یکدیگر شد و جولیان را دلزده از مذهب و مخالف با دین کرد. جولیان استیوارد در زندگینامه ای که به قلم خود دانشمندان در مرکز آکادمی ملی علوم موجود است، می نویسد که هیچ چیزی در پیش زمینه ی خانوادگی یا در تحصیلات ابتدایی وی وجود نداشته که او را به انسان شناسی علاقمند کرده باشد. اما از سو ی دیگر هم به دلیل مکان مدرسه و محل زندگی اش در حومه ی شهر واشنگتون وی توانست با فرزندان نویسندگان ، سناتورها، نمایندگان، پزشکان و " به طور کل آدمهای ویژه" که ظاهرا به مسائل علمی اهمیت می دادند ارتباط نزدیک برقرار کند. مدرسه ی استیوارد چشمه های ژرف Deep Springs نام داشت که مدرسه ای بود در نزدیکی دره ی مرگ Death Valley و به توسعه ی مهارتهای عملی و ارتقاء به " بالا ترین سطح رفاه" اختصاص یافته بود. استیوارد درباره ی تحصیل دوران کودکی اش به اختصار می نویسد " من این هدف را خیلی جدی پی گرفتم ولی نمی دانستم که می خواهم با آن چه کار کنم" . حسنی که درس خواندن در مدرسه ی چشمه های ژرف داشت این بود که باعث شد او در همسایگی اقوام سرخپوست شوشونی و پایوتهای محلی قرار بگیرد ، تجربه ای که تا زمان ورود آن در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی به شکل خفته باقی ماند. استیوارد در سنین کودکی علاقه ی خاصی نسبت به انسان شناسی از خود بروز نداد ولی در سن 16 سالگی ، ورود او به همین مدرسه نقشی تایین کننده در ایجاد علاقه وی به انسان شناسی ایفا کرد. نتیجه ی شکل گیری این علاقه ایجاد حوزه ی ویژه ای در انسان شناسی و تربیت رهبران آینده ی آن بود. او در آنجا به علوم علاقمند شد. تجربه ی حضور در کنار کوه های بلند و اقوام بومی شوشونی و پایوت در آن منطقه عشق به انسان شناسی را در او بیدار کردند.در همین زمانها او با سرخپوستان پایوت شمالی و شوشونیها ملاقات کرد، با آنها ارتباط طولانی مدتش را برقرار کرد و تا پایان عمر این علاقه در او باقی ماند. مدرسه ی چشمه های ژرف در دره ی اونز Owens Valley قرار داشت. بعدها نام آن به دانشکده ی چشمه های ژرف را Deep Spring College تغییر یافت. هیچ یک از کسانی که زندگی استیوارد مطلبی نوشته اند تاثیر چشمگیر چشمه های ژرف را در شکل گیری علایق او و انتخاب حرفه ی آکادمیکش را نادیده نگرفته اند. تعهد مستقیم او با زمین به ارتباطش به ویژه با پایوتهای شمالی (1) Northern Paiute که در آن منطقه زندگی می کردند عامل محرکی برای روش بوم شناسی فرهنگی و نظریه پردازی اش شدند.
تحصیل در دانشگاه، علاقه به انسان شناسی
پس از اتمام مدرسه، استیوارد در دانشگاه کالیفرنیای برکلی در سال اول ثبت نام کرد. نخستین نشانه های علاقه ی استیوارد به روشهای تجربی و مطالعه ی بوم شناختی در همان سالهای نخست دانشجو یی اش در درس زیست شناسی شکل گرفت. از سوی دیگر در همان دانشگاه با نوشته های انسان شناسانی چون آلفرد کروبر و رابرت لوی Alfred L. Kroeber/ Robert H. Lowie آشنا و متوجه برپایی کلاسهای انسان شناسی به عنوان رشته ای آکادمیک شد. این کلاسها توسط کروبر ، لوی و ادوارد جیفورد Edward Gifford برگزار می گشتند. ارتباط با اثار این انسان شناسان تاثیر هنگفتی بر آینده ی او گذاشت. سالهای نخست آشنایی او با کروبر و لولی موجب علاقه ی او به مطالعات انسان شناسی و تغییرات فرهنگ شد. به همین دلیل او علاوه بر ادامه ی تحصیل در رشته ی تحصیلی خود در سخنرانیهای مربوط به این رشته در دانشگاه کورنل نیز شرکت می کرد. تناوبی که استیوارد میان دو حوزه ی مطالعات فرهنگی و علوم محیطی داشت تا پایان عمر با او همراه بود. سال بعد، او به کورنل رفت. دانشگاه کورنل Cornell University فاقد گروه انسان شناسی بود و به دلیل نبود رشته ی انسان شناسی در آن دانشگاه، استیوارد به تحصیل در رشته ی جانور شناسی و زمین شناسی پرداخت. دانشگاه کورنل مانند بیشتر دانشگاه های آن زمان دانشکده ای مختص به رشته ی انسان شناسی نداشت اما رئیس آن ، لیوینگستون فاراند Livingston Farrand مدتها پیش به عنوان استاد انسان شناسی در دانشگاه کلومبیا Colombia University خدمت کرده بود. فاراند با مشاهده ی علاقه ی زیاد استیوارد به انسان شناسی به وی پیشنهاد کرد که به علایقش در انسان شناسی ( یا به گفته ی خود استیوارد زندگی کاری تعیین شده اش) در برکلی Berkeley ادامه دهد.
بنابراین استیوارد در 1925 کارشناسی خود را در رشته ی جانور شناسی از کورنل اخذ کرد و برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری در انسان شناسی به برکلی باز گشت. استیوارد زیر نظر کروبر و لوی در برکلی مشغول به ادامه ی تحصیل شد. در سال 1929 رساله خود را با عنوان دلقک مجلسی سرخپوستان آمریکایی، بررسی دلقک بازی مناسکی و تغییر نقش The Ceremonial Buffoon of the American Indian, a Study of Ritualized Clowning and Role Reversals دفاع کرد. استیوارد مدرک دکتری خود را در سال 1929 در رشته ی انسان شناسی اخذ نمود.
در آن زمان انسانشناسی هنوز رشته ی تازه نفس و جوانی بود. اعضای گروه انسان شناسی شامل کروبر و لولی می شدند که هر دویشان از شاگردان فرانز بوآس Franz Boas بودند. تاثیری که کروبر در طول اقامتش در برکلی بر جای گذاشت یکی از جهت گیریهای کلی محسوب می شد. دغدغه ی خاطر کروبر برای بررسی انسان از میان دیدگاه های زبان شناسی، تاریخی، فرهنگی و زیستی اش تاثیری قابل توجه بر روی این رشته داشت. استیوارد برای شناخت انسان ها از هر جنبه ی ممکن از زندگی آنها کمک می گرفت.
دانشگاه میشیگان، نخستین کرسی انسان شناسی
در سال 1928، استیوارد به دانشگاه میشیگان University of Michigan رفت و نخستین دوره ی انسان شناسی را برای بار اول برگزار نمود و در همانجا نیز تا سال 1930 به تدریس مشغول شد. این گروه بعدها با همکاری و راهنمایی لسلی وایت Leslie whiteصاحب نام و شهرت بیشتری شد. البته این دو به هم اختلافاتی هم داشتند از جمله آنکه استیوارد با الگوی "جهانی" تطور فرهنگی وایت مخالف بود. بنابراین نخستین کرسی دانشگاهی استیوارد در دانشگاه میشیگان بود یعنی همان جایی که او برای نخستین بار رشته ی انسان شناسی را راه اندازی کرد. استیوارد به عنوان استاد، به ایراد چکیده ی سخنرانی ها با جزئیات تجربی می پرداخت. او در حقیقت استادی سازمان یافته،مصمم و هدفمند بود. فلسفه ی او از این نقل قولش استنباط می شد که " هیچ نظریه ای جز بر اساس واقعیت وجود نخواهد داشت ، اما واقعیتها هم تنها در متن نظریه وجود دارند". در دهه ی 20 قرن 20 برکلی مرکز و هسته ی تفکر انسان شناسانه محسوب می شد. انسان شناسی آن زمان در آثار فرانتز بوآس و در دانشگاه کلومبیا ریشه داشت. دو تن از شاگردان برجسته ی بوآس کروبر و لوی گروه انسان شناسی را در این دانشگاه راه اندازی کرده بودند. این دو تن به همراه انسان شناسان دیگر از جمله ادوارد جیفورد Edward W. Gifford برکلی را به قطب ساحل غربی West Coast center این رشته تبدیل کرده بودند.
دانشگاه یوتا
در سال 1930 استیوارد به دانشگاه یوتا Utah رفت و در انجا به تدریس و هدایت پژوهشهای باستان شناسی در فرهنگ های پوابلواید Puebloid تا سال 1933 مشغول شد. این منطقه به دلیل نزدیک بودنش به سیرا نوادا Sierra Nevada (2) و موقعیتهای مناسب باستان شناسی در کالیفرنیا، نوادا Nevada ، ایداهو Idaho و ارگون Oregon مورد پسند استیوارد بود. او می توانست پژوهشهای میدانی خود را در این مناطق به انجام برساند. علاقه ی اصلی استیوارد بر " موجودیت " بود_ تقابل پویای آدمی، محیط، فن آوری ، ساختار اجتماعی، و سازمان دهی کار _ رویکردی که کروبر آن را غیر مرسوم “eccentric” ، اصلی و نوآورانه تلقی می کرد. در سال 1931 استیوارد به دلیل نیاز مالی شروع به انجام کارهای میدانی بر روی اقوام شوشون Shoshoneدر صحرای Great Basin (3) شد که برای این هدف از" اشاعه ی عنصر فرهنگی" Culture Element Distribution کروبر یاری گرفت. . در سال 1934 استیوارد همراه با همسرش ، جین کنن Jane Cannonدر دره ی اوونز Owens Valley، دره ی مرگ و به سمت شمال از نوادا تا ایداهو Idaho و اورگون به پژوهش پرداخت.
موسسه ی پژوهشی اسمیت سونیان
در سال 1935 استیوارد تدریس در دانشگاه را رها کرد تا به عنوان انسان شناس همکار در اداره ی مردم نگاری آمریکا در موسسه ی اسمیت سونیان مشغول به کار شود. در اداره ی اسمیت سونیان مردم نگاری آمریکا Smithsonian’s Bureau American Ethnography (BAE)بود که توانست بسیاری از کارهای تاثیر گذار خود را به چاپ برساند. در میان آنها: گروه های اجتماعی-سیاسی بومیان تنگه-فلات (1938) Basin- Plateau Aboriginal Sociopolitical که در آن به طور کامل به شرح پارادایم بوم شناسی فرهنگی پرداخت و از اشاعه گرایی انسان شناسی آمریکا فاصله گرفت. استیوارد با این مرکز تا سال 1946 همکاری کرد. در مدت یک سال کار در ب.آ.اف BAF با خواهش مدیر آنجا جان کلیر John Collier به تدوین برنامه های امور سرخپوستان BIA, Bureau of Indian Affairs در آن مرکز پرداخت. محصول این همکاری، یک تغییر اساسی و بنیادی در سازمان دهی و کارکرد BIA بود. در واقع او از طریق همین موسسه با اداره ی امور سرخپوستان bureau of Indian Affairs آشنا شده بود. استیوارد در اصلاح یک سازمان با نام " لایحه ای جدید برای سرخپوستان آمریکا" عضو کلیدی بود. یک بازسازی که استیوارد را در انواع مسائل سیاسی و مالی درگیر کرد و از ان پس با نام برخورد نوین با سرخپوستان آمریکا New Deal for American Indians خوانده شد. این نتیجه با ارزش بود. زیرا در اینجا بود که استیوارد توانست کارآمدی برنامه ی مالی خود را در انسان شناسی کاربردی به بوته ی آزمایش بگذارد. او توانست به مشاهده ی اهمیت نظری و عملی ارتباط میان خرده فرهنگها و جامعه ی وسیع تر که این خرده فرهنگها بخشی از آن هستند دست یابد. این مسئله جایگاهی مطرح را در تدریس، پژوهش و نوشته هایش تا پایان عمر به خود اختصاص دادند. در واقع این مسئله درونمایه ی اصلی و مرکزی کارها و آثار اساسی او بودند. آثاری از جمله" پژوهش منطقه ای : نظریه و عمل، قوم پوارتو ریکو "، "تغییرات معاصر در جوامع سنتی" Contemporary change in traditional Societies در سه جلد و همچنین تعدادی آثار کوتاه تر که در رابطه با بررسی فرهنگهای غیرخودکفا یا خرده فرهنگها بودند . استیوارد همزمان با خدمتش در BAEبرای نخستین بار موسسه ی انسان شناسی کاربردی را راه اندازی کرد . در سالهای آخر فعالیتش در ،BAE استیوارد ریاست شورایی را بر عهده گرفت که سازمان دهی مجدد اداره ی انجمن انسان شناسی آمریکا را انجام می داد. او در برنامه ریزی و تاسیس بنیاد علم ملی national science foundation نیز سهیم بود و نقشی اساسی در ترغیب کنگره برای در نظر گرفتن بودجه های کافی در جهت بازسازی بقایای باستان شناسی ایفا کرد. در مجموع از میان تمام توانمندیهایی که استیوارد در طول سالهای خدمتش در BAE به عنوان یک انسان شناس از خود نشان داده بود ، مهمترین و تاثیرگذارترین آنها شامل همکاریهای گروهی و تشکیل گروه ( بیش از 100 دانشمند در این همکاریها شرکت داشتند) و ویراستاری 6 جلد راهنمای سرخپوستان آمریکای جنوبی می شد. استیوارد مسئولیت ویرایش کتاب راهنمای سرخپوستان آمریکای جنوبی Handbook of South American Indiansرا بر عهده داشت
انجمنی برای احیاء بقایای باستان شناسی
استیوارد در موسسه ی اسمیت سونیان Smithsonian Institution توانست نهاد انسان شناسی اجتماعی را در سال 1943 پی ریزی نماید و مدیریتش را تا سال 1946 بر عهده بگیرد. استیوارد در مسائل باستان شناسی هم از فعالان بود. او توانست با موفقیت، شورا را متقاعد کند تا انجمنی برای احیاء بقایای باستان شناسی Committee for the Recovery of Archaeological Remains ( آغاز فعالیتی که بعدها با نام " نجات باستان شناسی"salvage archaeology شناخته شد) تشکیل دهد. و سپس و با وندل بنت Wendell Bennett برای شکل دادن به پروژه ی دره ی ویرو Viru Valley project که یک پژوهش پر ماجرا در پرو بود همکاری نمود. استیوارد به دنبال قواعد میان فرهنگی می گشت تا بتواند به قوانین فرهنگ و تغییرات فرهنگی دست یابد. در این همکاری برنامه ی راه اندازی پروژه ی دره ی ویرو در پرو به عهده ی استیوارد بود. برنامه ی پژوهشی ای که ارتباط آن با نظریه در باستان شناسی و به ویژه باستان شناسی آمریکای جنوبی اهمیت بسیاری داشت. اگرچه نام استیوارد همواره به عنوان یک انسان شناس فرهنگی بر زبانها آورده می شود اما مطالعات و پژوهشهای وی در رابطه با باستان شناسی نیمی از پژوهشهای سالهای 1920 تا 1940 وی را به خود اختصاص داده است. این می تواند تا حدی توضیح دهنده ی شگفتی همیشگی او از الگوهای تطوری در گستره ی زمانی طولانی باشد. استیوارد اشاره می کند که ارتباط میان باستان شناسی و انسان شناسی فرهنگی بسیار مصنوعی ست؛ داده های باستان شناسی باید به عنوان تاریخ قومی روی زمین در نظر گرفته شود. به این دلیل که استیوارد معتقد بود که باستان شناسی چیزی بیش از خرده شکسته های سفالی یا بناهای قدیمی ست. او قویا از گوردون ویلی Gordon Willey خواست تا بر خلاف آرزوها و خواسته هایش به شکلی جدی و متمرکز، با الگوهای یکجا نشینی در پروژه ی دره ی ویرو روبرو شوند. ویلی مغلوب استیوارد شد . استیوارد بر مطالعه ی متمرکز بر الگوهای یکجانشینی در این دره تاکید می کرد زیرا یقین داشت چنین تمرکزی شان خواهد داد که " چه زمان و چگونه این الگوها در طول زمان تغییر کرده اند و چه تغییراتی را نیز اعمال داشته اند" .کار ویلی در حقیقت برپایی الگوی پژوهشهای باستان شناختی بود . استیوارد خود هم در رساله ی " جنبه های بوم شناختی جامعه ی جنوب غربی " به اهمیت چنین پژوهشی اشاره کرده بود، اثری که تا زمان چاپ کار دره ی ویرو توسط ویلی ، به شکلی گسترده مورد بی توجهی قرار گرفته بود.
ریاست گروه انسان شناسی در دانشگاه کلومبیا
کار استیوارد در سال 1946 به اوج خود رسید و این زمانی بود که او ریاست گروه انسان شناسی دانشگاه کلومبیا را بر عهده گرفت. این گروه مرکز انسان شناسی امریکا بود.او زمانی وارد آن فضا شد که هنوز تاثیرات بوآس بر جو آنجا غالب بود. مهمترین رویکردهای نظری استیوارد در همان سالهای تدریسش در کلومبیا (53-1946) حاصل شد.در این زمان کلومبیا پذیرای تعداد زیادی از سربازان کارکشته ی جنگ جهانی دوم بود. یکی از مهمترین فعالیتهای پژوهشی استیوارد زمانی بود که او در کلمبیا مشغول به کار بود.این سربازان به لطف لایحه ی Gl می توانستند در کلاسهای درس شرکت کنند. استیوارد به سرعت توانست با این سربازان گروه کوچکی را تشکیل دهد. سربازانی از جمله سیدنی مینتز Sidney Mintz، اریک ولف Eric Wolf ، روی راپاپورت Roy Rappaport، استنلی دایموند Stanley Diamond، رابرت منرز Robert Manners ، مورتون فراید Morton Fried، رابرت اف مورفی Robert F Murphy،که اینده ی انسان شناسی را دگرگون کردند. استیوارد بر بسیاری از پژوهشگران دیگر از جمله ماروین هریس Marvin Harris نیز تاثیر گذاشت. در طول سالهایش در کلومبیا استیوارد استاد راهنکای 35 رساله ی دکتری بود. در مجموع او بر تعداد زیادی از دانشجویان تاثیر بسیاری گذاشت. بسیاری از آنها استادان برجسته در دانشگاه های اطراف کشور شدند. در ان هنگام، استیوارد به برنامه ریزی و آماده سازی، کارهای میدانی، و فعالیتهای نوشتاری 5 دانشجوی فارغ التحصیل که پژوهش انها نخستین تلاشهای این رشته برای مطالعه ی فرهنگ کل مناطق بود نظارت داشت. او جزیره ی پوارتو ریکو را انتخاب کرده بود. بسیاری از همین دانشجویان در پروژه ی پوارتو ریکو Puerto Rico شرکت کردند. آنها در ارئه ی سمینارهایی با موضوع تاریخ ، اقتصاد، سیاست، ساختار اجتماعی، و محدودیتهای استقلال و موقعیتهایی که در پوارتو ریکو درست پیش از ارتباط انها با مهاجمان اسپانیایی در سال 1942 تا دوره ی کنترل آمریکایی ها و تا پایان دهه ی 40 قرن 20 وجود داشت شرکت فعالانه داشتند. تحقیق میدانی از پایان سال 1947 تا آگوست 1949 ادامه داشت. پوارتو ریکو نخستین کوشش انسان شناسی برای بررسی تمام حوزه های فرهنگی از جمله روابط بوم شناختی، اقتصادی و سیاسی بود. استیوارد نخستین نمونه ی شناخته شده ی آبیاری گیاهان وحشی خوراکی را کشف کرد و بر روی ارتباط متقابل و کار در زندگی روزمره ی جامعه متمرکز شد. مهمترین پژوهش او بوم شناسی فرهنگی و قوانین معتبر میان فرهنگی ست. استیوارد پیش از انکه تمامی داده های با ارزش فرهنگ سرخپوستان آمریکایی از بین برود انها را جمع اوری کرد و به جهان شناساند و به این ترتیب علاقه ی طولانی مدت و پیوستگی اش را با شوشونیها و سرخپوستان پایوت شمالی حفظ کرد. در این دوره بود که استیوارد تحقیقش با نام پژوهش منطقه نظریه و عمل (1950) را کامل کرد. چاپ نتایج این پروژه ی گروهی نام " اقوام پوارتو ریکو" را داشت که تا سال 1956 به تاخیر افتاد. این کتاب همچنان هم به عنوان یکی از مهمترین آثاری ست که جایگاه بالای استیوارد را در میان سایر انسان شناسان سالهای میانی قرن بیست نشان می دهد.
تدریس در دانشگاه ایلینوآس و کتاب "تغییرات معاصر در جوامع سنتی"
استیوارد تا سال 1952 در کلومبیا باقی ماند و سپس آنجا را به قصد دانشگاه ایلینوآس در اوربانا-شامپاین University of Illinois at Urbana-champaign ترک کرد و تا زمان بازنشستگی اش یعنی سال 1968در آنجا به تدریس مشغول بود. او در ان دانشگاه پژوهش دیگری را در مقیاسی وسیع آغاز نمود. پژوهش او عبارت بود از یک ارزیابی مقایسه ای از تجددگرایی در جوامع جهان سوم. مطالعه ای مقایسه ای در 11 جامعه ی جهان سومی . نتایج این مطالعه در سال 1967 و در 3 جلد با عنوان تغییرات معاصر در جوامع سنتی Contemporary Change in Traditional Societies به چاپ رسید. او 4 سال پس از بازنشسته شدنش، دیده از جهان فرو بست. اگرچه نقطه ی اوج کاری استیوارد سال 1946، زمانی که او مدیر گروه انسان شناسی در دانشگاه کلومبیا –مرکز انسان شناسی در آمریکا- شد محسوب می شود اما تدریس در این دانشگاه هم از اهمیت بالایی برخوردار بود. در دانشگاه ایلینوآس بود که، استیوارد به پژوهشهایی با درجات بالاتری از جاه طلبی پرداخت " فرایندهای تغییر در نظامهای کشاورزی روستایی که در فروشگاه های خارج از روستا ارائه می شوند و حقوق کارگری" . برای این منظور او برنامه ای را تدوین کرد با نام" مطالعاتی بر روی قواعد فرهنگی" با کمک هزینه ای از بنیاد فورد Ford Foundation ، استیوارد 11 کارگر زمین را انتخاب کرد تا به آزمون نظریه های موجود در برنامه ی قواعد فرهنگی بپردازد. یکی از کارگران مزرعه به نیجریه فرستاده شد، دیگری به مکزیک، دو تن به پرو، یکی به کنیا ، دو کارگر به تانگانیکا، یکی به مالایا و دیگری به بورما و دو تن هم به ژاپن فرستاده شدند. تحقیق میدانی بین سالهای 1957 تا 59 انجام شد، و نتایج آن در کتاب تغییرات معاصر در جوامع سنتی مندرج گشت در سال 1967 به چاپ رسید.
بوم شناسی فرهنگی و نوتطورگرایی
استیوارد علاوه بر نقشی که در حوزه ی مدیریت و معلمی بر عهده داشت بیشتر از جهت نظریه اش با عنوان بوم شناسی فرهنگی cultural ecology شناخته شده است. او بر فرایند تطور تاکید می کرد. او همچون سایر تطورگرایان سعی در توضیح فرایند تطور داشت و در این راستا به دنبال الگوی تطابق با محیط بود. اینکه جوامع انسانی از طریق چه مکانیسمهایی با محیط انطباق می یابند. البته استیوارد بر این نکته تاکید می کرد که منظور او از انطباق با محیط، سرسپردگی کامل فرهنگ به طبیعت نیست. بلکه انطباق فرهنگ با محیط به مثابه عاملی ست که موقعیت زیستی انسان را ارتقاء می بخشد. استیوارد بر آن شد تا نشان دهد که محیطهای مشابه ،فرهنگهای مشابه می سازد. او بر خلاف بوآس ، موافق ارائه ی یک قانون کلی بود زیرا در این صورت بود که انسان شناسی می توانست پیشرفت کند. شیوه ی تحلیل استیوارد عبارت بود از 1) جمع آوری اطلاعات مربوط به اینکه چگونه می توان از محیط بهره برداری کرد. 2) تبیین الگوهای رفتاری انسان با محیط . 3) ارزیابی تاثیر این الگوهای رفتار بر سایر ابعاد فرهنگ.در کتاب "نظریه ی تغییر فرهنگ" ، استیوارد مفهوم "هسته ی فرهنگ" را مطرح کرد. هسته ی فرهنگ یعنی تمام مکانیسمهایی که در یک فرهنگ برای امرار معاش وجوددارد که البته ورود عنصر معیشت در این نظریه موجب نزدیکی آن به مارکسیسم می شود. این هم امری بدیهی ست چرا که اساسا پایه ی نظریه ی استیوارد در مارکسیسم بنا شده است. در واقع می توان گفت که محیط شناسی فرهنگی نقطه ی میانی یک طیف است که در سر آن مارکسیسم و در انتهای آن ماتریالیسم فرهنگی قرار گرفته است. هسته ی فرهنگ استیوارد بر خلاف لسلی وایت کاملا مساوی با اقتصاد نیست. بلکه دامنه ی وسیع تری دارد و شامل تکنولوژی نیز می شود. در جریان سه دهه ی نخست قرن بیست، انسان شناسی آمریکا به نتیجه گیریهای گسترده از پژوهشهای تک موردی که جزئیات فراوانی را در بر می گرفت به دیده ی تردید می نگریست. استیوارد انسان شناسی را از چنین رویکرد خرد گرایی خارج و مسیری قاعده مند تر با رویکردی علمی-اجتماعی اتخاذ کرد. نظریه ی تکامل فرهنگی چند خطی multilinear cultural evolution او به بررسی روشی پرداخت که جوامع از آن طریق با محیط سازگار می شوند. این رویکرد از نظریه ی تکامل جهانی لسلی وایت که تحت تاثیر متفکرانی چون هربرت اسپنسر Herbert Spencer بود متفاوت تر به نظر می رسید. به زبان تطوری ، استیوارد نگاه بوم شناسی فرهنگی " چند-خطی" را در مقابل دو رویکرد قرار می داد: نخست مدلهای تک خطی ای که در قرن 19 طرفداران زیادی به خود جلب کرده بود و دوم رویکرد " جهانی" لسلی وایت. علاقه ی استیوارد به تکامل اجتماعی او را به بررسی فرایندهای تجددپذیری نزدیک کرد. او نخستین انسان شناسی بود که به بررسی روشی پرداخت که در آن سطوح ملی و محلی جامعه به یکدیگر مرتبط می شدند. پرسش او از امکان ایجاد یک نظریه ی اجتماعی بود که بتواند کل تکامل بشریت را پوشش دهد. با این حال ، او تاکید کرد که انسان شناسان محدود به توصیف فرهنگهای ویژه ی موجود نمی باشند. استیوارد یقین داشت که می توان نظریه هایی ساخت که بتوانند فرهنگ رایجی را که نماینده ی دوره یا نواحی ویژه ای هستند تحلیل کنند. به عنوان عوامل تعیین کننده ی رشد یک فرهنگ، استیوارد به اقتصاد و فن آوری اشاره می کرد و عوامل ثانویه را نظامهای سیاسی ، ایدئولوژیکی، و مذهبی می دانست. به باور او این عوامل تکامل یک جامعه را در یک زمان و در چندین مسیر هدایت می کند.
ژولین استیوارد یک نوتطور گرا بود که بر رابطه ی میان فرهنگها و محیط طبیعی تاکید می کرد. اگرچه او هنگامی که دانشجوی فارغ التحصیل رشته ی انسان شناسی بود با جزئی گرایی تاریخی اشنا بود بعدها علاقه ی او به سمت تاثیرات زیست بومی بر روی فرهنگها و تطور فرهنگی کشیده شد. بحث او این بود که فرهنگهای گوناگون ویژگیهای مشابهی در تطورشان دارند که این ویژگیها به مثابه تطابقهای موازی با محیطهای طبیعی مشابه می باشند. او کار مردنگاری خود را در میان قوم شوشون آغاز کرده بود- مردمی از اقوام بومی آمریکا در پهنه ی گسترده Great Basin واقع در غرب ایالات متحده ی آمریکا. با مطالعه ی این قوم ان هم در ان محیط سوزان با شرایط دشوار، به طرح نظریه ای پرداخت که نظامهای اجتماعی را با رویکرد تطابقشان با شرایط محیطی و فن آوری توضیح می داد. نظریه ی تطوری استیوارد یعنی بوم شناسی فرهنگی بر اساس این تفکر که منابع و سرچشمه های محیط تایین کننده ی نظامهای اجتماعی می باشند شکل گرفته بود. همانگونه که پیشتر اشاره شد، استیوارد سه گام اساسی را در یک بررسی فرهنگی-بوم شناختی بر می شمرد. نخست آنکه رابطه ی میان راهبردهای موجود و منابع طبیعی باید بررسی شود. دوم آنکه الگوهای رفتاری دخیل در یک راهبرد ویژه باید ارزیابی گردد. برای نمونه برخی از شکار ها باید به صورت فردی انجام شود حال انکه برخی دیگر باید در گروه انجام پذیرد. این الگوهای فعالیت نشان می دهند که رفتارهای اجتماعی متفاوت در به کار بستن منابع گوناگون دخیل هستند. گام سوم این است که تعیین شود چگونه این الگوهای رفتاری بر روی جنبه های دیگر جامعه تاثیر خواهند گذاشت. به این ترتیب نقش محیط زیست در ارتباط با اشکال کار در جامعه تعیین می گردد. با توجه به اینکه کل فرهنگ گروه ،تحت تاثیر کار است، اهمیت محیط نیز آشکار می شود. نگرانی اصلی نسبت به بوم شناسی فرهنگی این است که آیا تطابقهای فرهنگی با محیط طبیعی، آغازگر تغییر شکلهای اجتماعی در دگرگونی تطوری هستند یا خیر . اگرچه استیوارد به یک مسیر جهانی در تطور فرهنگی باور نداشت اما به اینکه جوامع گوناگون می توانند به شکل مستقل به توسعه ی خصوصیات موازی بپردازند توجه کرد. با به کار بستن بوم شناسی فرهنگی او به شناسایی چندین خصوصیت مشترک تطور فرهنگی که در جوامع گوناگون و در محیط های مشابه دیده می شد پرداخت. او از حذف عبارات کلی درباره ی فرهنگ اجتناب کرد و در عوض، با عناصر موازی در تعداد محدودی از فرهنگها روبرو شد و توضیحات ویژه ای برای دلایل چنین تناظرهایی ارائه داد. نظریه ی تطوری استیوارد با نام تطور چند خطی هم خوانده می شود زیرا تطور او بر این اساس است که چندین الگوی متفاوت پیشرفت به سوی پیچیدگی فرهنگی وجود دارد. به بیان دیگر استیوارد تصوری از مراحل تطوری جهانی و تعمیم پذیر برای تمام جوامع نداشت. برای نمونه او به ردیابی شباهتهای تطوری در 5 تمدن باستان پرداخت: خاورمیانه، مصر، چین، آمریکای میانه، و رشته کوه های آند Andes پرداخت. این فرهنگها در توسعه ی شکل و کارکرد با یکدیگر متناظر هستند زیرا همشان در محیط های خشک و نیمه خشک که پایه های اقتصادی شان بر مبنای آبیاری و کشاورزی سیلابی ست توسعه یافته اند. استیوارد به بیان این اندیشه می پردازد که ریشه ی این شباهتها نه در مراحل جهانی رشد فرهنگی یا پراکنش تمدنها میان این مناطق بلکه در محیط های طبیعی مشابه است.
در تاریخ انسان شناسی نام ژولین استیوارد مترادف با بوم شناسی فرهنگی است. او در کنار لسلی وایت در سطر اصلی انسان شناسان نوتطور گرا قرار می گیرد. در واقع او به شکلی تند، هر گونه ارتباط میان عقایدش و الگویی برای قوانین عمومی علمی را انکار کرد. او هیچگاه ادعا نکرد که تئوریهایش کاربردی جهانی دارند. اما رویکردی هم که او نسبت به موضوعات ویژه داشت، از جهت گیری علمی روش او نمی کاهد. استیوارد بر آن بود که روشهای تجربی خود را بدون تایید جبرگرایی محیطی به کار ببرد ، رویکردی که او به گونه ای کنایه آمیز با دیگر نظریه های انسان شناسی مانند ساختارگرایی – که بیش از اندازه آن را فلسفی و غیر علمی می انگاشت در هم آمیخت. درک این که او چگونه به چنین ترکیب پیچیده ای از جزئی گرایی و پوزیتیویسم رسیده است ریشه در علایق او و تاثیراتش بر جریان حرفه ی آکادمیک وی دارد.به این ترتیب استیوارد طرحی کلی ترسیم کرد و نام آن را طرح تطوری چند خطی گذاشت. رویکرد او توجه ویژه ای به تنوعات بومی ، فن آوری، و شرایط تاریخی داشت. " خود او می نویسد " این فرضیه که قواعد با اهمیت در تغییر فرهنگ و در ارتباط با تصمیمات قوانین فرهنگی اتفاق می افتد، ، نوعی روش شناسی محسوب می شود."
استیوارد همواره در کارهای آکادمیک و پژوهشهایش به دنبال قواعد معتبر میان فرهنگی بود. در واقع امر، او ماموریتهای انسان شناسانه را پژوهشی برای رسیدن به دلایل می دانست. هنگامی که او به در رسیدن به این منظور تلاش بسیار می کرد، از گزند افرادی که با دیده ی شک و تردید به جستجو برای قواعد فرهنگی می نگریستند و اشاعه ی فرهنگی را راه حل مناسب تری نسبت به پیشنهادهای تطوری استیوارد می انگاشتند در امان نبود. او در پاسخ به چنین اعتراضاتی مخالفین را به توجه به عوامل بوم شناختی فرهنگی در تعیین اینکه چه زمانی، کجا، چگونه و اینکه ایا اشاعه ی پدیده های فرهنگی یا صنایع دستی می تواند اتفاق بیفتد فرا می خواند. بنابراین اشاعه یافتن به مثابه جنبه ای از تطور فرهنگی، متغیری مستقل خواهد بود و نه وابسته. به طور خلاصه استیوارد چندان امیدوار نبود که انسان شناسان بتوانند جایگاه فرهنگ را به عنوان حوزه ای فرمانده بپذیرند . حوزه ای که در آن علیتها هستند که عمل می کند و عملکرد انها هم از طریق روش علمی قابل بررسی ست. از نظر استیوارد اینها اصول و مبناهای ناگفته ای هستند که از نظریه هایش حمایت می کنند.
پروژه ی پوارتو ریکو و کاری که از دل برنامه در مطالعات قواعد فرهنگی در امد با اصول پژوهشی ای هدایت می شد که به تمام فعالیتهای پزوهشی استیوارد به غیر از پژوهشهای سالهای نخست او اشاره داشت. او با خواندن و مشاهده ی فراوان و با استفاده از " نتیجه گیریهای منطقی" موفق به ساختن فرضیاتی شد. او میدان تحقیق را فضایی نمی دید که محقق به آنجا برود و داده ها را با دقت بسیار بالا گرداوری کند تا به یک توصیف عمومی از فرهنگ برسد. بر عکس، استیوارد از نخستین انسان شناسانی بود که با ورودش به میدان تحقیق با یک سری مشکلات جدی، دسته ای فرضیات قیاسی deductive که می بایست با بررسی منابع اسنادی و آرشیو شده آزمون شوند و در استقرا induction توسط مجموعه ای دقیق از داده های گردآوری شده در میدان بررسی گردند مواجه بود. این مقایسه های میان فرهنگی- که او بر آنها تاکید عمده ای داشت- شامل ازمونی محاسبه شده و پیوستاری از میدان تحقیق فرضیه/ مسئله محور می شد که او و شاگردانش خود را برای رویارویی با ان آماده کرده بودند. اهمیت استیوارد در تاریخ انسان شناسی به دلیل تعدادی از انگاره ها و عملکردهای نوآورانه ای می باشد که بسیاری از آنها تعیین کننده ی پیشرفت اساسی در روش شناسی پژوهشی می باشند. او با" نظریه ی بوم شناسی فرهنگی" اش در خاطره ی انسان شناسی باقی ست، نظریه ای که مورفی Murphy آن را " بزرگترین سهم او در انسان شناسی " می داند. انسان شناسان دیگر با نیروی شکل دهنده ای که عوامل زیست محیطی از خود نشان می دهند روبرو بوده اند( در این دسته افرادی مانند کروبر، ویسلر و غیره را می توان جای داد). اما به جرات می توان تاکید بر اهمیت فرهنگ و آثاری را که فرهنگ بر محیط زیست باقی می گذارد سهم استیوارد دانست. به این معنا که ایستوارد زیستگاه های طبیعی را به متغیرهایی مستقل در تعیین شیوه ها ی زندگی یک گروه ، جامعه، یا منطقه مرتبط دانست. متعاقبا، استیوارد نسبت به انسان شناسانی که دو واژه ی محیط زیست environment و بوم شناسی ecology را در معنای یکدیگر به کار می بردند بسیار ناشکیبا بود. از دید او نظریه و شیوه ی بوم شناسی فرهنگی از تاثیری که زیستگاه های طبیعی بر جای می گذارند فراتر می رود. باید رابطه ای میان منابع محیط زیستی ویژه ، فن آوری (ابزار و دانش) موجود در یک زمان به منظور بهره برداری از این منابع، و الگوهای کاری که برای ایجاد فن آوری مربوط به منابع طراحی شده اند در نظر گرفته شود. " سازمان دهی کاری با تاثیر ویژه اش بر روی دیگر عملکردها و نهادهای اجتماعی به عنوان فرضیه در نظر گرفته می شود. عنصر کلیدی در این معادله محیط زیست نیست" (مورفی. ص 22) . بر خلاف تعلق خاطر وی به پژوهش برای کشف قواعد و دلایلی که در فرایندهای تغییر فرهنگی وجود دارد، استیوارد نسبت به اصول و وعده های انسان شناسی کاربردی بی تفاوت بود به این دلیل که او هوشیارانه از ارزشهای متغیر ، جایگاه های نظری ، و نسخه های متناقض برای عملکردهای اجتماعی ای که در هر گوشه ای از این رشته دیده می شد آگاهی داشت. او به شکلی زیرکانه از کاستی هایی که در درک ما از فرایند فراز و فرود پدیده های اجتماعی-فرهنگی ویژه وجود دارند حساسیت نشان می داد. استیوارد چندین واژه را ابداع کرد که امروزه به شکلی وسیع در انسان شناسی به کار می رود. واژگانی از جمله "تطور چند خطی" و " سطوح ترکیب اجتماعی فرهنگی" . همچنین نام او با عمومی کردن مفاهیم دیگری چون " پژوهش برای دستیابی به قواعد" "علیت فرهنگی" و اهمیت "بافت وسیع تر"، عجین شده است. او بسیاری از همکارانش را ترغیب کرد که به جای "ناحیه ی فرهنگی" cultural area از مفهوم " گونه ی فرهنگی" culture type استفاده کنند.
همچنین استیوارد در قیامهای موفقی بر ضد محدودیتهای جزئی گرایی تاریخی و واداشتن نسبی گرایی فرهنگی به کنار گذاشتن ابزار روش شناسی و در اختیار گرفتن اصول تغییر ناپذیر تشخیص، شرکت داشت. او برای این که انسان شناسی را ذیل علوم قرار دهد تلاش بسیار کرد. زیرا او ماموریت انسان شناسی را در جستجو برای یافتن توضیح می دانست و نه تنها جستجویی نا امیدانه برای رسیدن به حقایق تغییر ناپذیر.
قدردانی از استیوارد
در سال 1952، استیوارد جایزه ی وایکینگ Viking Fund Medalرا در انسان شناسی عمومی دریافت نمود. که البته کروبر سالها پیش استیوارد را به دلیل همکاریهای چشمگیری که داشت به عنوان " بهترین معلم در رشته ی انسان شناسی طی این 20 سال" معرفی کرده بود. در سال 1954، استیوارد یکی از قدیمی ترین پژوهشگران خارج از علوم دقیقه که توسط آکادمی ملی علوم برگزیده شد به شمار می رفت. در سالهای 57-1956 استیوارد به عنوان مدیر سمینار مطالعات آمریکا در کیوتو به ژاپن رفت. در سال 61-60 او به عنوان عضو مرکز مطالعات عالی در علوم رفتاری در پالو آلتو Palo Alto انتخاب شد. و هنگامی که دانشگاه ایلینوآس مرکز مطالعات عالی خود را راه اندازی کرد، استیوارد یکی از 4 فرد منصوب (و تنها دانشمند علوم اجتماعی) در دانشکده ی 4000 نفری بود.
در جشن تولد 60 سالگی استیوارد ، 26 تن از همکاران و شاگردان قدیمی اش به او کتابی تقدیم کردند که موضوع آن شخص استیوارد و کارهایش بود: فرایند و الگو در فرهنگ (1964) Process and Pattern in Culture . در سال 1969 دسته ای از دانشجویان فارغ التحصیل از گروه انسان شناسی دانشگاه ایلینوآس فعالیت در "مجله ی انجمن انسان شناسی استیوارد" را که در هر سال دو بار منتشر می شد آغاز کردند. به دلیل آنکه استیوارد در کاربرد داده های تجربی در الگوهای نظری اش مصمم و پر کار بود، در چندین نقد نتایج او را استقرایی و تعمیمهایی تجربی دانستند. استیوارد از داده های تجربی پژوهشهای خود و پژوهشگران دیگر به عنوان تسریع کننده ی پرش هایی به عنوان توضیحی برای " ورای واقعیتها" استفاده می کرد. به طور خلاصه استیوارد عنوان می کند که او می تواند به تنها روش ممکن نظریه پردازی کند- با اذعان به ارزش گریز ناپذیر واقعیتها بدون پیوند دادن انحصاری دامنه ی تبیین به آنها. شاید بتوان به طور خلاصه بیشترین شهرت او را به دلیل نقش مهمی دانست که او در ارتقاء نظریه ی علمی توسعه ی فرهنگی پس از جنگ جهانی دوم داشت. استیوارد به عنوان یک پژوهشگر برجسته، نقش بسیار مهمی در راه اندازی انسان شناسی به عنوان یک رشته ی دانشگاهی در ایالات متحده ایفا کرد. در منصب آموزگار و استاد، شاگردان بسیاری را برای جامعه ی علمی تربیت کرد و در جایگاه پژوهشگر ، بررسی های ارزشمندی را بر روی قبایل سرخپوست در شمال و جنوب آمریکا به انجام رسانید. رویکرد نوتطوری استیوارد بر اهمیت تطبیق با محیط فیزیکی پیرامون در ارتقاء جوامع انسانی پا می فشارد. اما علی رغم تمام نکات قوتی که نظریه ی استیوارد داراست، نظریه ی وی به دلیل عدم تشخیص دیگر عوامل هدایتگر از جمله نقش اجزاء مذهبی و روحی روانی زندگی بشری در دسته ی نظریه های تقلیل گرا جای می گیرد. او قابلیتهای دانشگاهی خود را با تدریس انسان شناسی در دانشگاه های مختلف و هدایت چندین پژوهش میدانی مردم نگارانه در میان اقوام آمریکای شمالی و جنوبی را نشان داد. سرانجام استیوارد در سال 1968 بازنشست شد و در 1972 درگذشت.
"تطور فرهنگی" استیوارد با الگوی " بوم شناسی فرهنگی" اش، در کنار نقش معلمی و مدیریت او تاثیر زیادی بر انسان شناسی گذاشت. در طول سه دهه ی نخست قرن 20، انسان شناسی آمریکا نسبت به تعمیم پذیریها بدبین و شکاک بود. همانگونه که پیشتر ذکر شد انسان شناسی علاقه ای به استخراج نتایج کلی از تک نگاریهای جزئی نداشت. استیوارد انسان شناسی آمریکا را از این رویکرد خردگرا خارج کرد و به مسیری علمی-اجتماعی تر ارتقاء داد. او همراه لسلی وایت نظریه ی "تطور چند خطی" را که به نظر او جوامع از این طریق خود را با محیط سازگار می کنند مطرح کرد. این رویکرد، از نظریه ی تطور تک خطی قرن 19 که برخی از اندیشمندان از جمله اسپنسر عنوانش کرده بودند ظرافت بیشتری داشت. علاقه ی استیوارد به تطور جامعه او را به بررسی بر روی فرایندهای تجدد پذیری علاقمند کرد. او به تحلیل روشی پرداخت که از آن طریق سطوح محلی و ملی جامعه به یکدیگر مرتبط می شدند. پرسش استیوارد این بود که آیا ممکن است نظریه ی فرهنگی ای ساخت که بتواند تمامی تاریخ تکامل آدمی را پوشش و توضیح دهد . به همین دلیل هم می گفت که انسان شناسان نباید به توصیف فرهنگهای ویژه و موجود بسنده کنند. او باور داشت که امکان پرداختن نظریه ای که قادر به تحلیل فرهنگهای رایج و معمولی که نماینده ی دوره ها یا مناطق ویژه هستند وجود دارد. او " فن آوری" و " اقتصاد" را دو عامل تعیین کننده در پیشرفت یک فرهنگ دانست و اشاره کرد که علاوه بر این عوامل اولیه ، عوامل ثانویه ای هم وجود دارند مانند نظامهای سیاسی ، عقیدتی، و مذهبی. تمام این عوامل، فرهنگ یک جامعه را در یک زمان در چندین مسیر پیش می راند. به بیان دیگر، آن طور که تطور گرایان تک خطی می انگاشتند، جامعه تنها در یک مسیر مستقیم رشد نمی کند. بلکه چندین خط پیشرفت دارند: اقتصادی، فن آورانه، سیاسی، مذهبی/ عقیدتی و غیره. پیشرفت هر یک از این خطوط بستگی به شرایط ویژه ی محیطی مانند زمین، مواد پیرامون، و گروه های اجتماعی دیگر دارد. بنابراین، ارزیابی استیوارد از جوامع در اقلیم خشک، نشان داد که چگونه تاثیر کار گروهی برای آبیاری زمین موجب رشد نوعی ساختار اجتماعی می شود. در اینجا بود که استیوارد از انگاره ی داروینی " تطابق" از طریق انتخاب طبیعی استفاده کرد و آن را برای رشد اجتماعی فرهنگی به کار برد. بنابراین جولیان استیوارد تلاش می کرد تا بر اساس نظریه ی داروین ، مدل تطوری پیشرفت اجتماعی فرهنگی را ارائه کند. استیوارد به همراه لسلی وایت( که روی همین موضوع البته با رویکردی متفاوت کار می کرد) موفق شد تا پارادایمی جدید با نام نوتطورگرای neoevolutionism را توسعه دهد. انسان شناسان بسیاری راه وایت و استیوارد را دنبال کردند. برای نمونه مارشال سالینز Marshall Sahlins و المان راجرز سرویس Elman Rogers Service تلاش کردند تا رویکردهای وایت و استیوارد را با یکدیگر ترکیب کنند . دیگران از جمله پیتر وایدا Peter Vayda و روی راپاپورت Roy Rappaport برای پاسخ به آثار استیوارد و وایت، نظریه های بوم شناسی فرهنگی Cultural Ecology و انسان شناسی بوم شناختی Ecological Anthropologyرا توسعه دادند. تا پایان دهه ی 50، برخی از دانشجویان استیوارد مانند اریک وولف Eric Wolf و سیدنی مینتز Sidney Mintz از بوم شناسی فرهنگی به مارکسیسم و "مادی گرایی فرهنگی" cultural materialism ماروین هریس گرویدند.
انتقادات از نظریه ی استیوارد
در کنار تمام انتقاداتی که به استیوارد وارد است, نباید سهم عمده ی او در به زیر سوال بردن نظریه ی تطور یک خطی و نسبی گرایی فرهنگی بوآس را نادیده گرفت. متاسفانه، انزجار استیوارد از دین، او را به این نقطه نظر رساند که جنبه های مادی و جسمانی وجود انسان بیشترین تاثیر را بر روی جوامع بشری داشته است و از این رو تحلیل او را با فقدان نقش مهم حوزه هایی درونی تر روبرو کرد. حوزه هایی مانند مسائل روحی روانی که باید در یک جامعه برای برآورده کردن نیازهای حقیقی آن در نظر گرفته شود. استیوارد مرد بلند بالا و کشیده ای بود با موهای جوگندمی و سبیلی که با کت پشمی خاکستری اش هماهنگ بود. او پژوهشگری بود جدی ، فعال و کوشا، گوشه گیر و درونگرا و البته بسیار متعهد به کار و حرفه اش. نگاه او با جایگاهش به عنوان یک استاد کاملا همخوانی داشت. او یک انسان شناس آمریکایی بود و شهرتش را به سبب نقشی که در توسعه ی "مفهوم و روش"the concept and method و همینطور نظریه ی علمی "تغییر فرهنگ" cultural change ایفا کرد کسب نمود.
کتابها و مقالات:
• 1936 فرهنگ مادی پوابلو در اوتاه غربی، مجموعه ی انسان شناسی، جلد 1، شماره ی 3
1936a. Pueblo Material Culture in Western Utah. Anthropological Series, vol. 1, no. 3
• 1937 "پایه های اجتماعی و اقتصادی دسته های بدوی"، مقاله ای در انسان شناسی، ارائه شده به آلفرد کروبر و ویرایش لوی، 350-331، برکلی ، انتشارات دانشگاه کالیفرنیا
1936b. “The Economic and Social Basis of Primitive Bands.” Essays in Anthropology, Presented to Alfred L. Kroeber. Ed. Robert H. Lowie, 331-350. Berkeley: University of California Press.
• 1938 " جنبه های بوم شناختی جامعه ی جنوب غربی" انسان
1937. “Ecological Aspects of Southwestern Society.” Anthropos.
• 1941 گروه های اجتماعی سیاسی بومیان فلات پهنه. دفتر مردم شناسی آمریکا، خبرنامه ی شماره ی 120
Basin Plateau Aboriginal Sociopolitical Groups. Bureau of American Ethnology,Bulletin 120
• 1941 بازشناسایی باستان شناختی اوتاه جنوبی. مقالات انسان شناختی/ موسسه ی اسمیت سونیان، اداره ی مردم نگاری آمریکا. ایالات متحد جی.پی.ا
Steward, Julian H. 1941. Archeological reconnaissance of southern Utah. Anthropological papers/Smithsonian Institution, Bureau of American Ethnology. United States G.P.O.
• 1942 " رویکرد تاریخی مستقیم به باستان شناسی" آمریکای باستان
The Direct Historical Approach to Archaeology. American Antiquity.
• 1943 "جبرگرایی در جوامع ابتدایی؟ " ماهانه ی علمی
Determinism in Primitive Society? Scientific Monthly
• 1943 " تغییرات فرهنگی و مشکلات سرخپوستی "، بومیان آمریکا
“Acculturation and the Indian Problem.” America Indigena.
• 1946 راهنمای سرخپوستان آمریکای جنوبی : قبایل حاشیه ای ، ویرایش ژولین استیوارد ، دفتر خبرنامه ی قوم نگاری آمریکایی، جلد 1
1946. Handbook of South American Indians: The Marginal Tribes. Ed. Julian H. Steward, 1-9. Bureau of American Ethnology Bulletin, vol. 1
• 1947 "فرهنگی شدن و مشکلات سرخپوستان" بومیان آمریکا
Acculturation and the Indian problem. America Indigena
• 1949 " علیت فرهنگی و قانون" کوششی برای صورت بندی توسعه ی تمدنهای ابتدایی" انسان شناس آمریکایی
1949. “Cultural Causality and Law: A Trial Formulation of the Development of Early Civilizations.” American Anthropologist.
• 1950" حوزه ی تحقیق: نظریه و عمل" ،خبرنامه ی شورای تحقیقاتی علوم اجتماعی
1950. “Area Research: Theory and Practice.” Social Science Research Council Bulletin.
• 1951"تاریخ فرهنگ آمریکا در پرتو آمریکای جنوبی." مجله ی جنوب غربی انسان شناسی
American Culture History in the light of South America. Southwestern Journal of Anthropology
• 1955آبیاری تمدن ها: یک مطالعه ی مقایسه ای
Steward, Julian H. 1955. Irrigation Civilizations: A Comparative Study
• 1955 نظریه ی تغییر فرهنگ: روش شناسی تطور چند خطی، اوربانا، انتشارات دانشگاه ایلینوآس
1955. Theory of Culture Change: The Methodology of Multilinear Evolution. Urbana: University of Illinois Press
• 1956 " سطوح ترکیب اجتماعی فرهنگی : یک مفهوم عملی " جنوب غربی، مجله ی انسان شناسی
1951. “Levels of Sociocultural Integration: An Operational Concept.” Southwestern، Journal of Anthropology
• 1956"اقوام پوارتو ریکو: مطالعه ای در انسان شناسی اجتماعی. انتشارات دانشگاه ایلینوآس
Steward, Julian H. 1956. The people of Puerto Rico: A study in social anthropology. University of Illinois Press.
• 1958" نظریه ی تغییر فرهنگ: روش شناسی تطور چند خطی". انتشارات دانشگاه ایلینوآس
Steward, Julian H. 1958. Theory of culture change: The methodology of multi-linear evolution. University of Illinois Press.
• 1959" مفهوم و روش بوم شناسی فرهنگی" در نوشتارهایی در انسان شناسی.
Steward, Julian H. 1959. "The Concept and Method of Cultural Ecology" in Readings in Anthropology
• 1967 " دورنماهایی از متجدد شدن: مقدمه ای بر مطالعات" معاصر
1967. “Perspectives on Modernization: Introduction to the Studies.” Contemporary
• 1967 "تغییر معاصر در جوامع سنتی" انتشارات دانشگاه ایلینوآس
Contemporary change in traditional societies. University of Illinois Press
• 1969 "تطور فرهنگی" آمریکایی علمی
Cultural Evolution. Scientific American
• 1969 محدودیتهای انسان شناسی کاربردی: مورد معامله ی جدید سرخپوستان" مجله ی جامعه ی انسان شناسی استیوارد
1969. “The Limitations of Applied Anthropology: The Case of the Indian New Deal.” Journal of the Steward Anthropological Society.
• 1972 " مقدمه" اقوام پوارتو ریکو ، ویرایش چهارم، ویراستاران جولیان استیوارد، رابرت منرز، اریک وولف، النا پادیلا سدا، سیدنی مینتز و رایموند شیل ، اوربانا: انتشارات دانشگاه ایلینوآس
1972. [1956]. “Introduction.” The People of Puerto Rico 4th Ed. Eds. Julian H. Steward, Robert A. Manners, Eric R. Wolf, Elena Padilla Seda, Sidney W. Mintz, and Raymond L. Scheele, 1-27. Urbana: University of Illinois Press.
• 1977 تطور و بوم شناسی : مقالاتی پیرامون تغییر شکلهای اجتماعی . انتشارات دانشگاه ایلینوآس
1977. Evolution and Ecology: Essays on Social Transformation. University of Illinois Press
• 1991دلقک در آمریکای شمالی (تطور سرخپوستان آمریکای شمالی)، تایلر و فرانسیس
1991. The Clown in Native North America (The Evolution of North American Indians). Taylor & Francis
زمان نگاری:
1902: تولد
1925: کارشناسی خود را در زمین شناسی ، دانشگاه کورنل ، (21 تا 22 در دانشگاه برکلی)
1926: کارشناسی ارشد در انسان شناسی، دانشکاه کالیفرنیا ، برکلی
1929: دکترا در انسان شناسی دانشکاه کالیفرنیا ، برکلی
1928: سمت دانشگاهی در دانشگاه میشیگان در ان آربور به مدت 2 سال
1930: دانشگاه اوتاه، تدوین برنامه ی تدریس و پزوهش
34-1933: بازگشت به برکلی به عنوان استاد دانشگاه
35-1934: مطالعه ی تمام وقت بر روی شوشونیها و ارزیابی جامع از اقتصادف بوم شناسی، و سازمان دهی اجتماعی آنها
1935: پیوستن به اداره ی قوم نگاری آمریکا در موسسه ی اسمیت سونیان و کار در انجا به مدت 11 سال
1943: تاسیس نهاد انسان شناسی اجتماعی در اسمیت سونیان و خدمت در آنجا به عنوان نخستین مدیر
1946: بازگشت به زندگی دانشگاهی و تدریس در دانشگاه کلومبیا
1952: قبول منصب استادی در دانشگاه ایلینوآس در اوربانا
1968: بازنشستگی
1972: مرگ
یادداشتها:
1. پایوتها از اقوام آمریکای شمالی هستند. اقوام بومی آمریکای شمالی به دو دسته ی پایوتهای شمالی و پایوتهای جنوبی تقسیم می شوند.
2. رشته کوهی در کالیفرنیای شرقی و در غرب آمریکا که از صحرای موجاو آغاز می شود و بالاترین قله ی آن کوه ویتنی با ارتفاع 4417 متر می باشد.
3. صحرایی که بیشتر ناوادا و بخشی از اوتا، اورگن، ایداهو، و کالیفرنیا را می پوشاند . مس
4. مساحت آن 543900 کیلومتر مربع است. مهمترین اقوام آن پایوتها، شوشونها، و یوتی ها Ute می باشند.
برای مطالعه ی بیشتر درباره ی استیوارد می توان به این منابع رجوع کرد.
مقالات استیوارد شامل رونوشتهای مکاتبات وی بین سالهای 1926 تا 1973. این نامه ها هم اکنون در آرشیو دانشگاه ایلینوآس موجود است.
زندگینامه ی مختصری از استیوارد در "کی چه کاره بود؟ جلد 5" who was who، واژه نامه ی بین المللی انسان شناسی (1991) the International Dictionary of Anthropology و فرهنگنامه ی بین المللی علوم اجتماعی (جلد 18) International Encyclopedia of the Social Science.
کتابنامه ی کامل آثار استیوارد در تسلیت نامه ای که پس از مرگ وی در مجله ی انسان شناس آمریکا American Anthropologist به قلم مانرز Manners، روبرت. ایRobert A. و جین سی استیوارد Jane C. Steward نوشته شده است موجود می باشد.
کتابنامه ی دیگری از او در در سال 1964 در کتاب "فرایند و الگو در فرهنگ: مقالاتی به افتخار جولین استیوارد Process and the Pattern in Culture: Essays in Honor of Julian Steward با ویرایش رابرت ای و مانرز. صفحات 24 تا 418
تعدادی مقالات کتابنامه به افتخار استیوارد نوشته شده است که 4 عدد از آنها به طور ویژه درباره ی مشخصات فردی اوست که در آن نویسندگان این مقالات، به بینشهای منتقدانه ی استیوارد که در آثار او دیده می شود اشاره می کنند." جولیان هاینز استیوارد" در " چهره هایی در باستان شناسی آمریکا: خاطره ای از چندین آمریکایی برجسته " Portraits in American Archeology: Remembrance of Some Distinguished Americans, به قلم گوردون ار. ویلی ، 1988، صفحات 41 تا 218
"جولیان اچ.استیوارد : همکار با واقعیت و نظریه در انسان شناسی فرهنگی " Julian H. Steward: A Contributor to Fact and Theory in Cultural Anthropology” در"فرایند و الگو در فرهنگ: مقالاتی به افتخار جولین استیوارد ،Process and the Pattern in Culture: Essays in Honor of Julian Steward، به قلم دمیتری بی شیمکین Demitri B.Shimkin صفحات 1 تا 17 .
نوشته ها و مقالات جولیان استیوارد : بیانی مغالطه آمیز “Julian Steward’s Writings and the Essays: A post hoc Articulation” صفحات 18 تا 25.
"مقدمه : تئوریهای انسان شناسی جولیان استیوارد" Introduction: the Anthropological Theories of Julian H. Steward” نوشته ی رابرت مورفی در "تطور و بوم شناسی : مقالاتی پیرامون تغییر شکلهای اجتماعی ؛ جولیان استیوارد Evolution and Ecology: Essays on Social Transformation; Julian Steward، ویرایش جین سی استیوارد و رابرت تی مورفی، 1977، صفحات 1 تا 39
این اثار به همراه "نظریه ی تغییر فرهنگ" 1955 از جمله مقالات بسیار با ارزش استیوارد می باشند که دقت بسیار آنها را در سال 1955 انتشار داد و پس از مرگش، همسر و یکی از برجسته ترین شاگردان او به چاپ گزیده ی آثار استیوارد در قالب یک کتاب همت گذارند.
منابع:
http://www.newworldencyclopedia.org/entry/Julian_Steward
www.wikipedia.org/wiki/Julian_Steward
www.mnsu.edu/emuseum/cultural/.../Steward.html
www.answers.com/topic/julian-steward
www.indiana.edu/~wanthro/theory_pages/Steward.htm
www.library.illinois.edu/archives/ead/ua/.../1502021f.html
• Julian Steward from New World Encyclopedia
• Julian Haynes Steward , by Robert A. Manners
• Encarta 2009
• Encyclopedia of Anthropology, H.James Brix .Editor
• نظریه های جدید انسان شناسی، ناصر فکوهی
• درآمدی بر انسان شناسی، کلود ریویر،ناصر فکوهی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست