جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

مروری بر کتاب «بوطیقای فضا»، اثر گاستون باشلار



      مروری بر کتاب «بوطیقای فضا»، اثر گاستون باشلار
زهرا غزنویان

کتاب «بوطیقای فضا[1]» اثر گاستون باشلار[2] و محصول 1958 فرانسه، پس از 54 سال، توسط مریم کمالی و محمد شیربچه ترجمه و در سال 1391، توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان روانه بازار شده است. این کتاب که در ده فصل مجزا به طرح ابعاد مختلف مسئله درون می‌پردازد، از مهم‌ترین آثار موجود در زمینه انسان‌شناسی فضای خانگی است، فصل‌های کتاب به این شرح هستند: «خانه»، «خانه و جهان»، »کشوها، قفسه‌ها و گنجه‌ها»، «آشیان‌ها»، «صدف»، «گوشه‌ها»، «مینیاتورها»، «بی‌کرانگی درون»، «دیالکتیک درون و برون» و «پدیدارشناسی تدور».

با این‌که باشلار، کتاب‌های بسیاری از خود برجای گذاشته اما این کتاب در میان آثار خود او نیز جایگاه ویژه‌ای را دارد که علت آن‌را باید در سرگذشت علمی این فیلسوف فرانسوی و نیز زمان انتشار آن دانست. باشلار (1962- 1884) که امروزه برای بسیاری به عنوان یکی از چند چهره شاخص پدیدارشناسی معاصر شناخته می‌شود پیشتر به جهت فعالیت‌های فکریش در حوزه «تاریخ» و «فلسفه علم» شهرت داشت؛ دو رشته‌ای که برای سالیان متمادی، کرسی استادیشان را در دانشگاه سوربن به او سپرده بودند. او درخصوص عقل و علیت و علم و روش علمی می‌نوشت تا این‌که به یکباره کتاب «روان‌کاوی آتش» را منتشر کرد و پس از آن، »آب و رویا»، «هوا و حرمت»، «زمین و نقدیس تقدیر» و «زمین و تقدیس قرار»؛ کتاب‌هایی که بیش از هر چیز به مقوله شعر و خیال تعلق داشتند.

بوطیقای فضا را نیز باید اثری از همینن جنس دانست، کتابی که محصول «خیال شاعرانه» است و «از علیت، گریزان». (ص 24) این کتاب، محصول 74 سالگی باشلار است و درواقع جزء آخرین مراحل کار فلسفی او؛  کتابی ثقیل و به لحاظ مفهومی، دیرهضم  که به ادبیات خود باشلار شاید باید گفت: «کتابی خوب»؛ چرا که او معتقد است «هر کتاب خوبی به محض آن‌که تمام شد باید از نو خوانده شود. پس از خوانش اول است که خواندن خلاقانه آغاز می‌شود.» (ص 62) مخاطب این کتاب، قطعا برای فهمیدنش نیازمند رجوع مکرر و دوباره خواندن آنست. 

«تخیل» در این گروه از آثار باشلار، کلیدواژه اساسی است. او معتقد است «اگر نتوانیم تخیل کنیم قادر به پیش‌بینی نیستیم.» (ص 35) و «خیال‌پردازی، بر ارزش واقعیت می‌افزاید.» (ص 43) به عنوان مثال، از زیرزمین صحبت می‌کند که رویای آن، بر واقعیتش می‌افزاید. او خانه را «ابزار تحلیل روح آدمی» معرفی کرده و  به دنبال آنست که نشان دهد چگونه بخش‌های غیرمادیِ ضمیمه شده به بخش‌های مادی و عینی فضا، عمل می‌کنند و به عنوان مثال «چگونه اتاق‌های اسرارآمیز، اتاق‌هایی که محو شده‌اند می‌توانند منزلگاه گذشته‌ای فراموش‌ناشدنی شوند؟» (ص 37) و یا «در گذشته، اطاق شیروانی شاید خیلی کوچک به نظر می‌رسید، در زمستان سرد و در تابستان گرم بود اما اکنون رویاپردازی درباره اتاق زیرشیروانی از آنِ ماست. دشوار می‌توان گفت در اثر چه عاملی اتاق زیر شیروانی، جدا از کوچکی یا بزرگی، گرما یا سرما آرامش‌بخش است.» (ص 51)

او معتقد است که تخیل برای فعال شدن، نیازمند شرایطی است که یکی از مهم‌ترین آن‌ها داشتن فضایی مناسب است. باشلار می‌گوید: «تخیل، به مانند آدمی، ناچیزترین پناه‌ها را جستجو می‌کند.» (45) بنابراین، اگر از او پرسیده شود که مهم‌ترین فایده خانه چیست؟ پاسخ خواهد داد: «خانه، پناهگاه رویاپردازی است.» (ص 46) «خانه، گهواره‌ایست بزرگ.» (ص 47) به همین‌جهت، او معتقد است که انسان‌ها مدیون خانه‌هایشان هستند چرا که آن‌ها بسیاری از خاطرات را در خود جای می‌دهند، اگر که استادانه بنا شده و ماواهایی برای سکونت خاطرات داشته باشند.خانه از نظر او «یکی از بزرگترین قدرت‌های ترکیب‌کننده اندیشه، خاطره و رویای آدمی است.» (ص 47)

باشلار، ارتباطی گسست‌ناپذیر بین خانه و صمیمت قائل است و  تاکید دارد که «اغراق در مناظر تماشایی خانه ممکن است صمیمیت خانه را بی‌رنگ سازد.» (ص 53) او خانه را اولین جهان هر کس می‌داند و اهمیتی ویژه برای خانه دوران کودگی قائل است، جایی که هر فرد در آن زاده می‌شود. جایی که حتی اگر به لحاظ فیزیکی محو شود ما در رویاهای شبانه‌مان به آن بازمی‌گردیم.

او منتقد وضعیت امروز خانه‌سازی، خصوصا در شهرهای بزرگ است؛ وضعیتی که به زعم او صمیمیت را گریزان کرده، عمودیت را از خانه‌ها گرفته (به واسطه وجود آسانسورها که مفهوم بالا رفتن را تغییری بنیادین داده‌اند) و با حس امنیت سطحی‌اش (که ناشی از تنگ هم چسبیدن خانه‌هاست)، انسان‌‎ها را نسبت به طوفان‌های بیرون، ناآگاه ساخته است. به طوری که او تصریح می‌کند در تمام پاریس، دیگر هیچ خانه‌ای وجود ندارد بلکه ساکنان این شهرها در مجموعه‌ای از «جعبه‌های برهم‌چیده» زندگی می‌کنند. (ص 68) به همین جهت، بسیاری به «رویای کلبه» پناه می‌برند، جایی بسیار دورتر از خانه‌های شلوغ و مراقبت‌های شهری؛ جایی که نمی‌تواند تجملات معماری و زندگی‌های امروزی را پذیرا شود و صمیمیت آن، برگرفته از فقیر بودن آنست.

تمام آن‌چه در این یادداشت مورد اشاره قرار گرفت تنها مروری بر فصل اول این کتاب است. باشلار در فصول دیگر بوطیقای فضا، سایر فضاهای درونی چون کشو و کمد (به مثابه خانه اشیاء)، آشیان پرندگان، درون صدف و... درون‌های دیگری را بررسی می‌کند و همواره، ارتباط متقابل بین فضای بیرونی و درونی، برای او واجد اهمیت است.

بوطیقای فضا بدون شک، تاثیرات بسیاری در حوزه معماری برجای گذاشته و یک کتاب جریان‌ساز بوده است. رد اندیشه او را در معماری، خصوصا در آراء و آثار «یوهانی پالاسما» معمار و نظریه‌پرداز فنلاندی و نویسنده کتاب «چشمان پوست؛ معماری و اداراکات حسی» می‌توان گرفت، کسی که به واسطه «معماری ظریف» خود شهرت دارد.

از باشلار همچنین کتاب‌هایی دیگری چون «معرفت شناسی»، «شعله شمع»، «روانکاوی آتش» و «پدیدار شناسی خیال» به فارسی ترجمه شده است.

 


[1] The Poetics of Space

[2] Gaston Bachelard
 

 

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294