جمعه, ۱ فروردین, ۱۴۰۴ / 21 March, 2025
مجله ویستا

پیری ستیزان و پیری ستایان - گفتگویی با "پی یر هنری تاهوایو"



      پیری ستیزان و پیری ستایان - گفتگویی با "پی یر هنری تاهوایو"
پی یر هانری تاهوایو برگردان محمد باغی

منازعه فلسفی در مورد پیری، یکی از قدیمی ترین منازعات تاریخ بشری است. سرآغاز آن به قرن هفتم پیش از میلاد مسیح  باز می گردد. با این شعر از "سولون": «می توانم پیر شوم و همچنان بیاموزم.» این بیت پاسخی است به شعری از "میمنرم دو کلوفون": «می توانم، بدون بیماری و اضطراب های کشنده، در 60 سالگی، دریابم مرگ مختوم را.»  شعر"سولون" جدلی واقعی  به راه می اندازد که به نقطه آغاز اندیشه ای طولانی، از افلاطون ، آریستوت ، سیسرون ، بلیز پاسکال، مونتیین، ژان ژاک روسو تا فردریک نیچه تبدیل می شود.

حق زندگی دوم

گفتگویی با "پی یر هنری تاهوایو"( Pierre-Henri Tavoillot ) :

دوره پیری می تواند ، با داشتن یک زندگی پربار و رها شدن از الزام به موفقیت، تجربه ای از آزادی باشد.

سوال -  پیشینیان از کهنسالی  چه درکی داشتند؟

منازعه فلسفی در مورد پیری، یکی از قدیمی ترین منازعات تاریخ بشری است. سرآغاز آن به قرن هفتم پیش از میلاد مسیح  باز می گردد. با این شعر از "سولون"(Solon): «می توانم پیر شوم و همچنان بیاموزم.» این بیت پاسخی است به شعری از "میمنرم دو کلوفون"( Mimnerme de Colophon) : «می توانم، بدون بیماری و اضطراب های کشنده، در 60 سالگی، دریابم مرگ مختوم را.»  شعر"سولون" جدلی واقعی  به راه می اندازد که به نقطه آغاز اندیشه ای طولانی، از افلاطون ، آریستوت ، سیسرون ، بلیز پاسکال، مونتیین، ژان ژاک روسو تا فردریک نیچه تبدیل می شود.

بدون نیاز به بازسازی تاریخ این اندیشه، برخی از استدلال های دو اردوگاه در این رویارویی را می توان تفکیک کرد.)اردوگاه پیری ستیزان و اردوگاه پیری ستایان- مترجم) در میان  «پیری ستیزان» ، آریستوت  معتقد بود که  نقطه  اوجی وجود دارد، «قله ای» در زندگی، و با یک بار عبور از این مرز، به تعبیر "رومان گری"(Romain Gary) نویسنده، «بلیط مان دیگر معتبر نیست». و اگر به آن ترتیب که  «پیری ستایان» تمایل دارند، تحسین پیران شایسته و دانا مقرر شود ،  آنچه که ما تحسین می کنیم پیری نیست بلکه شایستگی و دانایی است که آنها به رغم سن شان حفظ کرده اند. به این ترتیب پیری ستیزان بانگ بر می آورند که  پیری هرگز ستودنی نیست. سیسرون در مقابل آنها پیری را به مثابه آزادی درک می کند. در شرایطی که زندگی می کنیم تا بزرگ شویم و برتر باشیم، ورود به پیری، بیهودگی برتری طلبی را به ما می فهماند. از سوی دیگر این نظریه "سیسرونی" از پیری به عنوان آزادی، ترجمان خود را در آنچه که امروزه به بازنشستگی تبدیل شده است پیدا می کند. اکنون پرسش از حق زندگی دوم است، سخن از شکوفا شدن است اما نه برای برتری جویی، که از دیدگاه من بحث در مورد آینده بازنشستگان، بر آن تمرکز یافته است.

سوال - امروزه، پیری تنها یک مسئله فلسفی نیست، بلکه سازنده بخشی از سرنوشت عمومی است. در فهم ما از پیری چه چیز جدیدی وجود دارد؟

پیری با طولانی شدنش متکثر شده است. ما می توانم سه شکل از پیری را در جوامع معاصر غربی بر شماریم .

اولین شکل، همان بازنشسته است، افراد مسن اما نه پیر. بازنشستگی امروزه مانند «شغل دوم» شناخته می شود، دوره شکوفایی. این همان بازنشستگی "سیسرونی" است که در آن فرد بازنشسته که از الزام به برتری جویی رها شده است بیشتر و بهتر از جوانان کار می کند. در این رابطه چه بسیار شنیده می شود که بعضی از بازنشستگان می گویند که خیلی سرمان شلوغ است. فرم دیگر بازنشستگی که با تصویر مسیحایی"سنت آگوستن"(saint Augustin) مطابقت دارد بازنشستگی از جهان است. این وضعیت عبارت است از کنار کشیدن از شور و شوق پوچ دنیوی برای وقف کردن خود به چیزهایی که واقعا اهمیت دارند. جامعه معاصر در جستجوی سنتزی از این دو است: یک بازنشستگی فعال وهمزمان یک بازنشستگی «جهت دار». این تصویر از بازنشستگی قبل از هر چیز، امتداد بزرگسالی و سن پختگی است.

دومین شکل، «پیری واقعی» است. فرانسوی ها ابتدای پیری را بین 75و 80 سال قرار داده اند، و بلافاصله اضافه می کنند که پیری مسئله سن نیست ...دوره محدودیت است. هنگامی که یک فرد سالخورده مریض است و برای مثال آنگاه که با سیگار آسیب های جدی به خودش می رساند، روشن می شود که مشکلات فزاینده ای برای عبور از این شیب دارد، برای یافتن منابع فیزیکی یا اخلاقی که به او امکان فائق آمدن بر حوادث زندگی را می دهند. پیری همچنین سن محدودیت است چرا که دایره دوستان کوچک تر می شود، سنی که در آن از هم پاشیدگی وحدت خانوادگی آغاز می شود بنابراین جایگاه فرد سالخورده از مددکار به مددجو تغییر می کند. مسئله اساسی در این شرایط تنهایی و انزواست.

سومین شکلِ پیری معاصر، وابستگی است. در وابستگی سنگینی که بیماران آلزایمری به آن گرفتار می شوند، تنهایی به مسئله ای اساسی تبدیل می شود، همراهی خانوادگی دیگر کافی نیست. این موضوع یکی از مشکلات جامعه پیچیده است که چالشی همگانی را بازنمایی می کند.

سوال - جامعه ما علاقه دارد تا برتری و جوانی را ارزشمند کند. آیا پیری در جوامع غربی مورد بی مهری است؟

پیشاپیش می توان فکر کرد که ما در یک جامعه «جوانگرا» زندگی می کنیم. از نظر بعضی ها مسئله این است که جامعه ما به آینده می نگرد، که قطعا در جوانی تجسم می یابد. نظر به اینکه هر زندگی دموکراتیکی با نگاه به آینده ساختاربندی شده است، پیری در این شرایط پوچ می شود.

اما این دیدگاه متکی بر حاکمیت جوان گرایی، با استدلال دیگری متعادل یا دست کم  پیچیده تر شده است. اولا جوامع صنعتی غربی ما به رغم آن  _ که به تنفر از پیری شهرت یافته اند_ در مقیاسی گسترده برای حمایت افراد سالخورده سرمایه گذاری می کنند.

اقدام برجسته دیگری نیز صورت گرفته است: در طبقه بندی شخصیت های مورد توجه فرانسوی ها در "روزنامه یک شنبه"، (Journal du dimanche) افراد جا گرفته در بالای لیست برترین ها، بازنشستگان هستند افرادی مانند"یانیک نوها"( Yannick Noah)، ورزشکاری بازنشسته ، یا "سیمون ویل"(Simone Veil) و برای مدتی طولانی "ابِ پی یر"(abbé Pierre)، خواهر مذهبی"امانوئل"(Emmanuelle)، بطور خلاصه افرادی که تا کنون در قله موقعیت شغلی خود زیسته اند. به رغم آنکه جوامع ما  به زیستن فقط برای برتری جویی مشهور شده اند، این تکریم شخصیت های قدیمی «در نقطه مقابل برتری طلبی»، نشانه برجسته ای از منزلت والای تجربه و دانایی است.

سوال - جامعه پیر پویایی کمتری دارد؟

در اولین نگاه می توان این گونه فکر کرد. در مقابلِ نیروی جوامع در حال ظهور، ما بیشتر در جوامع دفاعی، حمایتی زندگی می کنیم. اما به همین موازات، پیری بسیار متناقض است، به این معنی که پیر شدن، پیر بودن نیست. امروزه پیری بی نهایت نسبی است: اگر در عین سلامتی کامل با فعالیت و برنامه های فراوان پیر شویم، پیری جمعیت مسئله ای نیست.  اما اگر این پیری با درماندگی و انزوا همراه باشد می تواند مسئله آفرین باشد. هر دو حالت ممکن هستند، و این چالش بزرگ جامعه ماست. از این نقطه نظر، سیاست گذاری ها باید به گونه ای باشد که پیری تا حد ممکن فعال باشد، این همان چیزی است که با خواسته افراد منطبق است.

مترجم: محمد باغی                                           

http://anthropology.ir/node/25868