شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
آنچه انسانشناسان انجام می دهند (3) تسهیل کردن ارتباط بین فرهنگی

گاهی "دادخواهی خاص" نگرانی های یک گروهی را که ممکن است به طریقی دیگر شنیده نشوند، بیان می کند. به عنوان مثال، ژاکلین سالوی، در بتسوانا به عنوان یک مدافع برای گروه های زبانی اقلیت حتی در یک دموکراسی صلح آمیز چند حزبی کار می کند که تا حدودی محروم باقی می مانند با برقراری ارتباط میان واقعیت های زندگی آنها و تصمیم گیرندگان در عرصه سیاسی، کار او به دنبال راه هایی بود تا به دولت در توجه بیشتر به گروهها کمک نماید (سالوی 2004). الیزابت گراب اسمیت با زندانیان بومی در زندانی در نبراسکا کار کرد که اگر چه جامعه آنها تنها یک درصد از جمعیت را به عنوان کل شامل می شود، چهار درصد از جمعیت زندان را تشکیل می دهند. کار او در دهه 70 شروع شد زمانی که دادگاه ها حقوق زندانیان1 را بر حسب آزادی مذهب و آموزش تایید می کردند و او به کار گماشته شد تا یک برنامه را در مطالعات سرخپوستان آمریکایی2 تدریس کند. همانطور که او می گوید، زندانیان تحمل کردند تا هم از منظر آکادمیک و هم از جنبه احترام به خود که آموزش و پرورش فراهم می آورد سود ببرند. فرهنگ آنها از طریق دروس دانشگاهی ارائه شده در زندان اعتبار به دست آورد (گراب اسمیت 2002:166). بنابراین او قادر به کاستن از نگرانی های مقامات درخصوص اعمال مذهبی مانند پیپ کشیدن شد:
در اینجا سهم انسان شناس می تواند بزرگ باشد، خدمت کردن به عنوان یک مشاور برای مقامات تادیبی و هدایت کردن آنها به عنوان بر حق بودن و مفهوم اعمال مذهبی. عدم برنامه های آموزشی منظم و تعویض کارکنان منجر به جهالت و بی عاطفه بودن در بخشی از مامورین تادیبی و اشتباهات مداوم ]آنها[م ی شود که زندانیان را عمیقا خشمگین می سازد. متخصص انسان شناسی ]از این راه[ سود نمی برد زیرا آنها ]زندانیان[ در توضیح سنت خودشان ناتوان هستند. به جای استفاده از یک "متخصص خارجی3" یا مشاور ]خارجی[ مشروعیت را در کل روند تهیه می کنند (گراب اسمیت 2002:167).
گراب اسمیت همچنین در طراحی برنامه های درمانی شرکت داشت تا با مشکلات الکلی و مواد مخدر در جمعیت زندان مقابله کند، اشاره کردن به اینکه عواقب نادیده گرفتن نیازهای زندانیان بومی آمریکا، بازگشت نهایی بیشتر زندانیان بومی به حبس است (گراب اسمیت 2002: 168). اوآزادی مشروط هیئت مدیره را در روش های فرهنگی بومی بر حسب توانبخشی توصیه می کند و به عنوان یک شاهد متخصص در نزاع ها بر سر حقوق زندایان عمل می کند.
یک نیاز عظیمی در امور اصلاحی برای انسان شناسان وجود دارد. با بیشترین تعداد زندانیان که اقلیت ها و کارکنان تادیبی را نشان می دهد که به ندرت حاکی از این گروه های مشابه می باشد، انسان شناسان اغلب به عنوان رابط ها، افراد منابع فرهنگی، و حقیقتا دیگری های دانایی پنداشته می شوند که می توانند به تعامل افراد اقلیت با جهان قانونی و پیچیده ای که در آن زندگی می کنند، کمک کنند. مقامات تادیبی نیز از این تعامل، از طریق بهبود بخشیدن روابط کارکنان زندان، کاستن دادخواهی، استاندارد های اعتبار بخشی زندان سود می برند که به نهاد هایی که اجازه می دهند و با پژوهش همکاری می کنند پاداش می دهد ( گراب اسمیت 2002: 170).
همانطور که او ]گراب اسمیت[ نتیجه گیری کرد: فعالیت های اندک رضایت بخش تر از کمک کردن به بهبود یک شبکه ارتباطی بین فرهنگی است که از بین می رود (گراب اسمیت 2002: 171).
مشکلات ارتباطی4 به طور مشابه با حمایت باربارا جونز که با زنان بومی آمریکایی شوشونی و وایومینگ کار کرد، کنترل شده است. زمانی که برخی از زنان برای پنهان داشتن اطلاعات از خدمات اجتماعی تحت پیگرد قانونی بودند، تحقیق او نشان داده بود که ]این مساله[ به دلیل استفاده متفاوت زنان و کارکنان خدمات اجتماعی از زبان انگلیسی رخ داده بود. قاضی دادگاه حکم داده بود که زنان بی گناه بودند، و اینکه در آینده، باید از یک مترجم برای اطمینان از وضوح در ارتباطات استفاده گردد (در اروین 2005: 106). تسهیل کردن فرم های مناسب فرهنگی نیز در مرکز کار پیتر بلک و کوین آوروچ در نقش انسان شناسی در "حل نزاع متناوب5" (ADR) می باشد که به طور فزاینده ای به عنوان یک جایگزین رسمی در اقدام قانونی در آمریکا محبوب شده است (آوروچ و بلک 1996). آنها اشاره می کنند که انسان شناسی یک گرایش را برای ADR فراهم می سازد، زیرا برخی از اصلاح طلبان از درون حرفه های حقوقی، قوم نگاری را می خوانند و گمان می کنند که آنها الگوی مناسب برای اصلاح خود را یافته اند: حل اختلاف در جوامع قبیله ای (آوروچ و بلک 1996: 50). هرچند، انسان شناسان خودشان، کاملا درباره سوء استفاده فرهنگی از مردم نگاری برای ساخت یک تصویر ایده آل از زندگی اجتماعی قبیله ای، و اینکه روش های خاص حل و فصل کردن اختلافات می تواند به سادگی از یک زمینه فرهنگی بهplanket down دیگر برطرف شود، انتقادی بوده اند. همانطور که ADR در فرهنگ حقوقی آمریکا تثبیت شد، تلاش های فزاینده ای برای کالاسازی و صادر کردن آن وجود داشته است و آرویچ و بلک که برای مبلغان ADR جدید ذکر کردند . . . به نظر نمی رسد که ارتباط با تفاوت های فرهنگی بالقوه در نتیجه داشتن تاثیرات مهم برای مدت زمانی طولانی آنها را بازداشت کند (آوروچ و بلک 1996: 53). پژوهش آنها تلاش می کند تا نتیجه اختلافات متناوب را در جزیره پالائو اقیانوس آرام تعریف کند:
شاید چیزی کنایه آمیز در آوردن ADR وجود داشته باشد، یک آرایش (شکل گیری) ایدئولوژیک که تا حدی از قوم نگاری غلط الهام می گیرد، بازگشت به گونه ای از زمینه فرهنگی مردم ]است[ . . . که گمان می کردند که آن در اولین موقعیت ظهور یافت. اما لذت می برد که پنهان سازی شاید که هزینه هایی را که چنین صادرات ریاکارانه ای می تواند وارد کند رادست کم بگیرد. . . مهم این است که ADR که به پالائو معرفی شد، در یک روشی که رضایت محلی ایجاد می کند، انجام می شود. به نظر ما، این چیزی نیست که بتواند توسط مشاوران برای جامعهADR آمریکایی نوشته شود و مهم هم نیست که آنها از منظر فرهنگی چقدر ممکن است حساس باشند. آنهایی که ADR را برای پالائو طراحی کردند ]آن را[ به خوبی انجام خواهند داد تا آن را برای مفروضات پالائویی درباره جنگ و مدیریت آن مستند سازند، فرض هایی که بخشی از فرهنگ پالائویی هستند . . . یک راه برای اطمینان حاصل کردن از اینکه این اتفاق می افتد تا طراحی روند را به صورتی محکم و پایدار در دستان پالائویی قرار دهد . . . همکاری که محیز های انسان شناسانه می توانند پیش رو قرار دهند این است که پیشنهاداتی را درباره طراحی روند ارائه دهند (آوروچ و بلک 1996: 54 – 9).
از دیدگاه آنان مسمر ثمرترین کمکی که انسان شناسی می تواند به ایجاد یک تناسب انسانی بین ADR و جامعه انسانی حاصل کند همان پافشاری اش بر اهمین فرهنگ است (آوروچ و بلک 1996: 47) و به همین منظور هم آنان از اصرارهای خود دست نمی کشند.
دفاع از معیشت و دانش
اهمیت فرهنگ6 همچنین زمینه کاری است که الکساندر اروین در کمک به جوامع کشاورزی روستایی برای حمایت کردن از شیوه زندگی (آن ها) انجام می دهد. آنطور که وی می گوید: صنعتی شدن کشاورزی مدت ها یک تهدید در برابر آمریکای شمالی روستایی بوده است. این رویه فرم خانواده و جامعه را تضعیف می کند، استقلال روستا و عزم و اراده اش را نابود می سازد، و می تواند تاثیر منفی بر سلامت و محیط داشته باشد. انسان شناسان برای دهه های بسیاری درباره اثرات اجتماعی صنعتی سازی در بخش کشاورزی گفت و گو کرده اند؛ مباحثی که با کار والتر گلد اشمیت در دهه 1940آغاز شد. وی دو جامعه کشاورزی کالیفرنیا را مقایسه می کند: یکی تا حد زیادی توسط مزارع کارخانه هایی که به وسیله شرکت های بزرگ جای دیگر را بنیان نهاده بودند غالب شد. ]آنها[ نیروی کار مهاجر و فقیر یودند، و شهر محلی یک نرخ جرم بالا داشت. جامعه دیگر تا حد زیادی از کشاورزان مستقل تشکیل شده بود. آنها سطوح بالاتر تولید و درآمدهای خانگی بالاتری را به دست آوردند و شهر محلی آنها کسب و کار پر رونق، کلیساها و انجمن های خانواده داشت. تحقیق، مزایای حمایت کردن از زندگی اجتماعی را در مناطق روستایی نشان می دهد. هرچند، الگوهای مخل توسعه اغلب تکرار شده اند. برای مردم روستایی، زوال جامعه توسط سیاست های کشاورزی ایالتی و فدرال تقویت می شود که از اهداف و انگیزه های سود شرکت های بزرگ محصولات کشاورزی در سودمندی منافع مفروض و فرض های تست نشده، طرفداری می کند که تنها کشاورزی صنعتی شده می تواند به ارزانی جهان را تغذیه دهد (اروین 2005: 5-154).
تحقیق کندال سو و پاول دورنبرگ به طور مشابه انتقاد از اثرات اجتماعی و زیست محیطی7 کشاورزی صنعتی8 است، که نشان می دهد چگونه کارخانه های بزرگ در لاوا و کالیفرنیای شمالی برای مایل ها بوی زننده ای را ایجاد کردند، ارزش املاک را کاهش دادند و به زندگی اجتماعی تجاوز نمودند، همچنین آلوده کردن رودخانه ها و آسیب رساندن به ماهی و ماهی گیری. آنها یک گزارش از هزینه های اجتماعی این تغیرات ارائه دادند: از دست دادن مزارع خانوادگی، خطرات زیست محیطی و بهداشتی، عدم قطعیت بیشتر در اشتغال، و راهی که این فشارها منجر به تقسیم اجتماعی و درگیری می شود. از این رو، کندال سو نیاز روشنی برای تحقیق داد که منجر به حمایت می شود:
کار کاربردی من شامل یک استراتژی می باشد که تحقیق را با طرفداری از طریق رسانه و زبان عمومی، گواهی قانون گذار، شهادت، کار شهادت متخصص در دادگاه، برگذاری صنایع ترکیب می کند که به طور عمومی برای به همکاری پیوستن علم ، کار کردن با سازمان های غیرانتفاعی و همکاری کردن میان گروه های اجتماع جوابگو است. . . تحقیق و حمایت، شرکای ضروری هستند. علم هرگز در یک خلا سیاسی وجود نداشته است و نخواهد داشت. اگر ما بر اساس سخت گیری قوم نگارانه خودمان به طور پیش فرض طرفداری نکنیم، ما یک تصمیم می گیریم که بر زندگی کسانی که دانش را برای حرفه های تخصص ما فراهم کردند، تاثیر می گذارد (اروین 2005: 157).
در یک زمینه معاصر، یکی از مسائل عمده در کشاورزی، معرفی محصولات اصلاح شده ژنتیکی9 می باشد. برخی از اینها ژن های نابودکننده ای را حمل می کنند که، با جلوگیری کردن از گیاهان برای تولید کردن دانه های قابل دوام برای محصولات بیشتر، که کشاورزان را به شدت به شرکت های بزرگ وابسته می کند که دانه GM و آفت کش ها را که اینها نیازمندند، عرضه می نماید. محصولات اصلاح شده ژنتیکی نیز دانش محلی درباره اصلاح نباتات را به حاشیه راند، برای مثال: کار گلدن استن در هند (استن 2002، 2007)، به بررسی چگونگی تولید پنبه GM پرداخت که دانش محلی و سیستم های تبادل اجتماعی را ناپایدار کرده است، قرار دادن فشار زیاد بر کشاورزان که منجر به افزایش سریع در نرخ خودکشی در میان آنها می شود (از قضا، با نوشیدن آفت کش ها حمل می شود). استون (2007: 67) توصیف می کند: ' . . . مخل ساختن، نشان دهنده ی روند آزمایش و توسعه مهارت مدیریت ]است[. در حقیقت، کشت پنبه وارانگال یک مطالعه موردی را در غیرپردازنده کشاورزی ارائه می دهد که پیوند حیاتی را میان یادگیری زیست محیطی و اجتماعی منفصل می کند. واضح است که این کار در بحث های جاری در خصوص محصولات GM و درباره نگرانی های گسترده تر درمورد نیاز به حفظ دانش های محلی10 مهم می باشد. هر دوی اینها مسئله مطمئن شدن است که آنها از طریق استفاده، و حمایت کردن از مالکیت این تخصص حفظ می شوند. همچنین داشتن یک روش زندگی که آنها امیدوارند، جوامع محلی را، محافظت کنند- چه آنها کشت و زرع 11 کنند یا در نتیجه روش های اقتصادی دیگر معیشت کنند- اغلب دانش زیست محیطی ارزشمندی دارند، و حوزه دیگر حمایت از انسان شناسی با حمایت حقوق مالکیت خردمند، سرو کار دارد. کار کردن برای مرکز بین المللی سیب زمینی ( که در اسپانیایی the Centro Internacional de la Papa (CIP)) نامیده می شود، رابرت روز متوجه شد که در (حظور) دانشمندانی که فارماسئوتیکال هستند و همینطور شرکت های غذایی که به دنبال یافتن فرصت های جدید رشد گیاه هستند، مسئله مالکیت منبع ژنتیکی گیاه12 در سطح جهانی مطرح است. زیرا مربوط به سودها، قدرت و سیاست ها در بالاترین سطوح دولت بین المللی است (رودز 2005:75). پس از میانه دهه 1980، انسان شناس ها به جوامع محلی و مرکز در حمایت کردن از مالکیت فکری بومی کمک کرده اند:
به عنوان نگهبانان سنتی گونه های کشت شده . . . مردم محلی به حقوق و نقش حیاتی خودشان در حفاظت آگاه تر شده اند. این ارتباط بین فرهنگ های بومی و تنوع محصول تقاضا را برای انسان شناسان ، به خصوص گیاه شناسان نژادی در تحقیق فرهنگی افزایش داده است . . . سهم انسان شناسی در این حوزه در چندین مسیر اتفاق می افتد. اول، مطالعات در سطح حوزه نشان می دهد که کشاورزان یک نام گذاری پیچیده ای از سیب زمینی های بومی در اختیار داشتند . . . مطالعات گیاه شناسان نژادی اطلاعات پایه ای در مورد انتخاب کشاورز به دست می آورد تا به تلاش های مرکز کمک کنند . . . یک روش " روی هم انباشتن حافظه" نامیده می شود که توسط ویریجینیا ناظاری انسان شناس پیش قدم شد . . . نشان داد که چگونه دانش فرهنگی باید همراه با ژن معمولی حفظ شود که داده های کلیدی را روی هم انباشته می کند . . . انسان شناسانی که به اعضای هیئت منصفه و کمیسیون های بین المللی خدمت کرده اند، به تشویق اجرای حقوق کشاورزان به عنوان یک راهی برای حفظ تنوع ژرم پلاس می پردازد. یک تلاشی شده است که از جرم های قانون گذاری صحبت می کند و پیامی در مورد فرسایش ژنتیکی و فرهنگ های بومی به عموم مردم می رساند. . . امروزه چندین مرکز بین المللی – از جمله موسسه منابع ژنتیک گیاهان بین المللی واقع در رم – انسان شناسان و گیاه شناسان ژنتیکی را استخدام می کند تا به جهت دهی تلاش ها برای اصلاح نباتات به صورت مشارکتی کمک کنند که شامل هر دو انسان شناسان و کشاورزان می شود (رودز 2005: 8-76).
کشاورزی صنعتی یکی از تنش های عمده در مناظر بومی است و دیگری گسترش جست و جوی جهانی برای مواد معدنی و منابع می باشد. همانطور که آلن رومسی و جیمز وینر (2001) نشان داده اند، استخراج معدن اغلب فهرست فعالیت هایی که اثرات اجتماعی و زیست محیطی عمده در جوامع بومی داشته است را عنوان می کند. استوارت کیروش درمورد این مسائل در پاپوآ واقع در گینه نو، جایی که معدن کاری به طور انبوه مخرب شده است و او به نقش شرکت های چند ملیتی از این نقض حقوق بشر، توجه داشت (کیرش 2003). یک مدافع متعهد، او به طور گسترده در مورد تظاهرات جوامع بومی در برابر تخریب اکوسیستم های محلی13 خود نوشته است (و در نتیجه معیشت آنها) و استفاده مشترک آنها از روش های انسان شناسانه در تلاش برای اینکه این واقعیت ها را توضیح دهد و نگرانی های آنها را به تصمیم گیرندگان مکاتبه کند(کیروش 2006).
1 Prisoners’ rights
2 American Indian studies
3 Outside expert
4 Communication problems
5 Alternative dispute resolution
6 The importance of culture
7 Social and ecological effects
8 Industrial farming
9 Genetically modified crops
10 Local knowledge
11 Farm
12 Ownership of plant genetic resources
13 Local ecosystems
صفحه شخصی مترجم در انسانشناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/25534
این نوشتارها ترجمه ای است از کتاب زیر
Strang, Weronica (2009) What Anthropologists do; Osford: Berg Publisher
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست