جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

اوکتاویو پاز



      اوکتاویو پاز
برنار سس ترجمه سعیده بوغیری

در میان نویسندگان نخبه که بیش از نیم قرن است که صدای آمریکای لاتین را به گوش دنیا می رسانند، اوکتاویو پاز(1914-1998) نه تنها به خاطر وفور و کیفیت آثار، که نیز از روی اقتدار تفکر خود در گوناگون ترین زمینه ها و همچنین شهامتی که همواره با آن از آزادی و شرافت بشری دفاع کرده،

در میان نویسندگان نخبه که بیش از نیم قرن است که صدای آمریکای لاتین را به گوش دنیا می رسانند، اوکتاویو پاز(1914-1998) نه تنها به خاطر وفور و کیفیت آثار، که نیز از روی اقتدار تفکر خود در گوناگون ترین زمینه ها و همچنین شهامتی که همواره با آن از آزادی و شرافت بشری دفاع کرده،

در میان نویسندگان نخبه که بیش از نیم قرن است که صدای آمریکای لاتین را به گوش دنیا می رسانند، اوکتاویو پاز(1914-1998) نه تنها به خاطر وفور و کیفیت آثار، که نیز از روی اقتدار تفکر خود در گوناگون ترین زمینه ها و همچنین شهامتی که همواره با آن از آزادی و شرافت بشری دفاع کرده،متمایز شده است. آکادمی سوئد جایزه نوبل ادبیات 11 اکتبر سال 1990 را به او اعطا کرد.

"نور است و..."


اوکتاویو پاز 31 مارس 1914 در مکزیکو دیده به جهان گشود. پدرش که وکیل و روزنامه نگار بود، در جریان انقلاب مکزیک، به مشاور امیلیانو زاپاتا و بانی اصلاحات کشاورزی تبدیل شده بود. مادرش نیز به خانواده ای آندلسی تعلق داشت. پاز پس از پایان تحصیلات ابتدایی در ایالات متحده، به تحصیل در رشته حقوق در مکزیک پرداخت. بسیار جوان بود که به ادبیات علاقه نشان داد، مجله ای تاسیس کرد، نخستین کتاب شعر خود با نام Luna silvestre  را به چاپ رساند و به زودی به مدیریت مجموعه Cuadernos del Valle de México منصوب شد. در سال 1937 بازهم اشعاری دیگر با نام های "ریشه انسان" (Raíz del hombre ) و "زیر سایه روشن تو" (Bajo tu sombra clara ) را منتشر کرد. در جریان جنگ داخلی اسپانیا بین سال های 1936 تا 1939 در کنگره بین المللی نویسندگان ضدفاشیست در مادرید شرکت کرد. در آنجا با پابلو نرودا، سزار والخو، وینسنته هویدوبورو، میگوئل هرناندز، رافائل آلبرتی، لوییز سرنودا دیدار کرد.  در سال 1938 مجله تالر (Taller) را در مکزیکو تاسیس کرد تا شعر را احیا کند و در همین میان در فعالیتی سیاسی نیز وارد شد.
اوکتاو پاز که به بنژامن پره (Benjamin Péret) پیوند خورده بود، به سورئالیسم نزدیک و بیش از طرح "تطور" به "مکاشفه" آویخت. در طی سفری به ایالات متحده با ویلیامز (Williams)، فراست، کامینگز، گین (Guillén) آشنا شد. ویلیام باتلر یتز(Yeats) شاعر ایرلندی را نیز کشف کرد. پاز در سال 1945 وارد کار سیاست خارجی شد و بین سال های 1946 تا 1951 منشی سفارت پاریس بود. او در آنجا با آلژو کارپانتیه و آندره برتون آشنا شد. اثر بعدی وی "هزارتوی تنهایی" (El Laberinto de la soledad ) که درآن به تحلیل روح مکزیکی پرداخته، با موفقیتی بزرگ روبرو شد. "عقاب یا آفتاب؟" (Aguila o Sol?) نشان سورئالیسم را برایش به ارمغان آورد که البته مرد به زودی از آن کناره گرفت. او که مجذوب شرق شده و تاثیر ژرفی از آن پذیرفته بود، به هند و ژاپن سفر کرد. در بازگشت به مکزیک در سال 1955 "کمان و چنگ" (El Arco y la lira ) را منتشر ساخت که مقاله ای درباره شعر بود. سپس یک گروه تئاتر را تاسیس کرد که نمایشنامه خود او موسوم به دختر راپاچینی برگرفته از داستانی از ناتانایل هاوثرن را اجرا کرد. "سنگ خورشید" (Piedra de sol) در سال 1957 منتشر شد. بنژامن پره مترجم فرانسوی آن بود. پاز پس از اقامتی دیگر در پاریس بین سال های 1959 تا 1962، به سمت سفیر در دهلی نو منصوب شد. هنر، سیاست، فلسفه، ادیان، همگی برای نوشتن مقالات پرشماری الهام بخش او بودند. در سال 1968 به دلیل اعتراض علیه کشتار دانشجویان درتلاتلولکو(Tlatelolco) با سروصدای فراوان از سمت خود کناره گرفت. سپس در ایالات متحده و انگلستان به سمت استادی منصوب شد. او در سال 1971 پس از بازگشت به مکزیک، مجله پلورال (Plural) را تاسیس کرد. پاز که حالا مسوول کنفرانس های مشهور چارلز الیوت نورتون در دانشگاه هاروارد شده بود، موضوع اثر بعدی خود "نقطه تقارب" (Hijos del limo) درباره هنر شعر را ارائه داد. او که به عنوان استادی متفکر در کشور خود شناخته شده و در خارج نیز شهرتی به دست آورده بود، پس از سال 1971 کتاب های پرشماری درباره مقالات یا شعر منتشر کرد و بسیار فعالانه در حیات فرهنگی یا سیاسی مکزیک سهیم شد. در سال 1976 مداخله دولت در مجله پلورال را رد کرد، استعفا داد و اندکی بعد مجله ای دیگر به نام "ووئلتا" (Vuelta) را تاسیس کرد که در آن بسیاری از نویسندگان ضد همنوایی گری و به خصوص مخالف دیکتاتوری آمریکای لاتین را گردهم آورد.

"شعر، کانون پنهان زندگی حقیقی"

اوکتاویو پاز پس از سزار والخو و پابلو نرودا، به عنوان بزرگ ترین شاعر آمریکای اسپانیایی زبان شناخته شده است. اگرچه او تاثیری شگرف در این ناحیه برجا گذاشته اما در اسپانیا نیز کم تاثیرتر نبوده است. او که برخلاف شاعران اسپانیایی نسل 1927 از دنباله روان کوودو (Quevedo) بود و نه گونگورا (Góngora)، در شعرهای چند نوای خود از بازتاب بزرگ ترین شاعران مدرن از بودلر گرفته تا تی اس الیوت تاثیر می پذیرد، طوری که انگار آثار هنرمندانی چون مارسل دوشان (Duchamp) یا ژاک ویون (Villon) را منعکس می کند. گوناگون ترین جریان های تاریخی، مردم شناختی، دینی غربی یا تانتریسم تبت به همراه یکدیگر الهام بخش او می گردند تا تکوینی بدیع خلق کند، منبع یا محلی برای شناخت و نیز کشف و شهود یا شگفتی و تحسین. رویهمرفته، زبان فردی او در رتبه نخست قرار دارد. بیش از تامل یا عقل، این تپش های قلب هستند که آهنگ و قدرت مکاشفه او را در قالب واژگان شاعرانه می ریزند. در ریشه انسان، زیر سایه روشن تو و "در گوشه دنیا" (En marge du monde ) افسون های ابهام یا باطن گرایی به سمت دل نگرانی های سیاسی یا اجتماعی گام برمی دارند. عقاب یا آفتاب، همزمان جستجویی ماوراء طبیعی و کاوش سوبسترای هندی را پیش می کشد. "آزادی در کلام" (Libertad bajo palabra) حاوی شعرهایی است که بین سال های 1935 تا 1957 با ترتیبی پریشان به رشته تحریر درآمده اند، چیزی شبیه به ترتیب شعری که ذاتا ویرانگرست. سنگ خورشید، که شکل بینشی کامل از دنیا را به خود می گیرد، حاوی همان تعداد اشعار (584) است که تقویم آزتک، در خود سال دارد. در "فصل تندخو" (La Estación violenta) تاثیراتی نامتجانس از سوی سورخوانا دلاکروز، خوزه کوروستیزا، نروال، آپولینر و والری، میدان را برای برتری جنبه ناب مکزیکی یک بازنمایی بسیار تاریک از عالم باز می کنند. "سمندر" (Salamandra) دوباره به اشعار تحریر شده او بین سال های 1958 تا 1961 می پردازد. زبان فردی به بهای تاریکی ای که باز خریدار درخشش تصاویر است، در آخرین فرصت های خود طعم جبر را می چشد. واژه ها، استعارات، روشن بینی های ناگهانی همگی در جشنی متعلق به حرف ها و سرگیجه های "منجمد" می درخشند، جایی که بی منطق، فرمانرواست. اسطوره شناسی مکزیک در "سمندر" به هیجان می آید: تولدی دوباره توسط آتش همچنین از افسانه کوئتزال کواتل (Quetzalcóatl) یا گزولوتل (Xólotl) خبر می دهد که امپراطوری زیرزمینی را می کاود تا نسل انسانی دیگری خلق کند. اشعار دیگر او اعتراضی گزنده علیه بی عدالتی، بلاهت یا خشونت تمدن های مدرن را می پرورند. در "دامنه شرقی" (Ladera este) تاثیر معنویت شرقی به تاثیر ساختارگرایی یا زبان شناسی می پیوندد تا حتی به نوشتن درباره مصائب یا الهامات، برتری بخشد. حتی حروفچینی نیز در این رهایی سهیم می شود: شعر سپید (Blanco) ساخته شده از چهار بخش، هریک در دو ستون، امکان خوانشی چندگانه را فراهم آورده و به نگاه، مراقبت بر رمزگشایی یا برآورد رمزینه را می بخشد. "پاک نویس" (Pasado en claro) جشن شکوهمند زبان درون و ژرفنای واقعیت است. این ترکیب ششصد و هفتاد بیتی، که از روشنی واقعیت های متعالی نتیجه می شود، با فریاد پیروزی موجود رهاشده از ظاهر خویش به پایان می رسد. "درخت سخن می گوید" (Árbol adentro) در تسلطی سرشار بر زبان، زمان، زندگی، مرگ، هنر و عشق می خواند.

"درهم پیچیدگی فرهنگ ها..."

اوکتاویو پاز مقاله نویس باریک بین و ژرف اندیش، به موضوعات تاریخی همان قدر علاقه نشان می داد که به نقاشی، زیبایی شناسی، اخلاقیات و فلسفه. اما در هر حال مکزیک برای او به مثابه مرجعی اصلی باقی ماند. او در اثر خود هزارتوی تنهایی همزمان "نگاهی و نیز بازبینی ای از مکزیک" را مطرح می کند. "مکزیکی یک جوهر نیست، یک تاریخ است." این تفکر هر تحلیلی از انسان مکزیکی او را هدایت می کند: جستجوی هویت، منش ها یا نقاب ها، ستایش بی ثمراو نسبت به مرگ، ارثیه او از دوران پیش کلمبیایی. مکزیکی ها که سرانجام به "هم عصران تمامی انسان ها" تبدیل شدند، با آن ها در "اساس نهایی شرایط بشری"، تنهایی، اشتراک پیدا کردند. این آزمون بحرانی، بی رحم و شیفته زیر نشان هزارتو جای گرفته، محوطه کانونی مقدس که رم، اورشلیم یا مکه این حرم های بزرگ بشریت می توانند نماد آن باشند. اثر دیگر او (Posdata) در این "آزمون تخیل انتقادی" شکوهمند غور می خورد و در عین حال، به برملاساختن دلایل "عدم شایستگی برای دموکراسی" می پردازد. آنچه به نظر نویسنده یکی از حادترین نقصان های کشور اوست. پاز در کمان و چنگ رویکردی دوگانه از پدیده شعر در پیش می گیرد: دیدگاه سبک شناختی و دیدگاه "ناهمگونی وجود" به بیان آنتونیو ماکادو؛ آنچه در محتوا رخ می نماید. "گلابی های نارون" (Las Peras del olmo) به خصوص به مطالعه ای عالی درباره سورخوانا اینس دلا کروز می پردازد. بانوی متدین و شاعر مکزیکی قرن هفدهم که پاز بعدها یکی از آثار بزرگ خود را به او اختصاص داد: "سورخوانا اینس دلا کروز یا دام های ایمان" (Sor Juana Inés de la Cruz o las trampas de la fe) به جز کلود لوی استروس یا مارسل دوشان که هریک موضوع یکی از آثار او بودند، موضوعات پرشمار دیگری نیز توجه پاز را به خود معطوف کردند. او در مقالات گوناگونی به آن ها پرداخته است: "اتصال و انفصال" (Conjunciones y disyunciones)، "دیو بشردوست" (El Ogro filantrópico)، (Inmediaciones) و ... سفری به گالتا، شهر ویران راجستان (هند)، زمینه ساز و بهانه نگارش " نشانه دستوری"( El Mono gramático) می شود، اثری که در آن نوشتار و خوانش، استعاره دوگانه راه و زیارتگاه را می سازند. به این ترتیب، در "سایه کارها" (Sombras de obras)، "انسان ها در عصر خود" (Hombres en su tiempo ) یا "نخستین نامه ها" (Primeras Letras) کاوش ضمیمه دنیا و نشانه های آن ادامه می یابد.
موضوع اصلی تمامی نوشته های او چیست؟ پاز به این پرسش این طور پاسخ می گوید: " جستجوی یک واحد تنها یک وهم است." کتاب های او تکه تکه های یک عنصر کامل هستند که در هریک از آن ها انعکاس می یابد و تصویر آرمانی خود را در صدای شاعر می یابد. آنجا که "...صدای سکوت و هیاهو، عقل مجنون و جنون عاقلانه، زمزمه پنهان عاشقانه و موج ازدحام در میدانگاه عمومی در هم می آمیزند. شنیدن این صدا، گوش دادن به نوای خود زمان است، زمانی که در گذراست و با اینهمه، در قالب چند هجای بلورین باز می گردد." شاید همین گوش دادن و تداوم بی پایان این صدای هرجایی و هیچ جایی است که "مکان و رمز" تمامی آثار اوکتاویو پاز را می سازد.

برنار سس (Bernard Sesse)، استاد دانشگاه پاریس 10، نانتر.
منبع: دایره المعارف اونیورسالیس، 1999.