یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

سوژگی و بازاندیشی در خلال سفر



      سوژگی و بازاندیشی در خلال سفر
محمد سعید ذکایی

برای ورود به بحث نقد کتاب مردم‌نگاری سفر پیش از هر چیز بهتر است به خود سفرنامه بپردازیم و نسبت سفرنامه و مردم‌نگاری را شرح دهیم. بسیاری اعتقاد دارند که رونق مردم‌نگاری به خاطر رونق سفرنامه‌نویسی است. توجه به سفرنامه‌نویسی سه چهار سده است که به صورت جدی رونق گرفته. خیلی‌ها اشاره می‌کنند که بعد  از رنسانس شاهد رونق سفرنامه‌نویسی هستیم. جاذبه‌ها و دلایل این اقبال، هم به دلیل جنبه‌های سرگرمی و هم به دلایل فلسفی است. چرا که سفرنامه فرصت تامل و بازاندیشی در نوع بشر را فراهم می‌کند. امروز بشر در سرتاسر دنیا یک‌دیگر را می‌شناسند و شبکه‌های ارتباطی و اطلاعاتی این امکان را فراهم می‌کند که مردم لحظه به لحظه به هم متصل شوند. اما در گذشته خوانندگان دوست داشتند بدانند ویژگی‌های مشترکی با سایر مردم جهان دارند یا نه؟ آیا بشر همه  جا یک شکل است و یک روحیه دارد.
در این میان البته گسترش استعمار هم خیلی به این موضوع کمک کرد. تحولات فکری بعد از قرون وسطی در اروپا اثرات جدی روی سنت مردم‌نگاری بر جای گذاشت. شکل‌های اولیه‌ای که برای ‌سفرنامه‌نویسی مطرح بود با ماجراجویی‌ها و کشور گشایی‌ها همراه بود. در فاز بعدی این به شکلی تحول پیدا می‌کند که ارزش تاریخی و روایتی آن بیشتر است. بنابراین اکتشاف جغرافیایی دست‌مایه‌ای بود که در قرون بعد از 16 می‌تواند رونق سفرنامه‌نویسی را توضیح دهد. در فاز بعدی سنت اکتشافی جای خود را به گونه‌های گیتی‌شناسانه‌ای می‌دهد که کمی سیستماتیک‌تر به شرح جزئیات می‌پردازند. تاریخ و گیتی‌شناسی در این مقطع ژانر‌های اصلی سفرنامه‌ها هستند که تا قرن 18 ادامه داشتند. دغدغه اصلی نویسنده در این ژانرها این بود که بتواند گزارشی آماری از وضعیت کشورها از نظر جغرافیایی، اقتصادی و مردم‌نگاری ارائه کند. تدریجا با شکل‌گیری انسان‌شناسی مدرن تحولی بنیادی در سفرنامه‌نویسی شکل گرفت و اهداف عملی و مصلحتی که سفرهای اولیه داشتند جای خود را به اهداف آموزشی، فلسفی و آکادمیک داد. در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم که مردم‌نگاری حرفه‌ای سایه  خود را بر سفر نامه‌نویسی تحمیل می‌کند، سفرنامه نویسی و به خصوص مردم نگاری در سفرنامه‌نویسی اهمیت می‌یابد. تا جایی که هم‌اکنون به زعم بسیاری جهانی شدن باعث شده که بسیاری از سفرنامه‌ها با رویکردهای جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی و .. شکل بگیرند.
کار دکتر فاضلی هم نماینده گونه اتنوگرافیک و شاخه اتواتنوگرافیک آن است. اتو در این کلمه به معنای خود است. به این معنا که قرار است فرد خودش را مورد بررسی قرار دهد. یعنی از خودش فاصله بگیرد و نوعی نگاه بازاندیشانه به خودش داشته باشد. تاثیرپذیری از میدان پژوهش و تاثیرات خودش بر میدان را ببیند. اتنو به معنای فرهنگ است. یعنی خود را در متن فرهنگ دیدن یعنی خود را دستمایه‌ای برای پژوهش در فرهنگ قرار دادن. گرافی هم به معنای تفسیر و تحلیل و نگارش و روایت است.
روایت نویسی فردی که مردم‌نگاری سفر از آن الهام گرفته‌است. از گونه‌های متعارف سنت نگارش آکادمیک از چند جهت فاصله می‌گیرد. یکی این‌که زبان نگارش زبان اول شخص است و داستان اغلب یک نمونه واحد و یک تجربه خاص را شرح می‌دهد. سبک داستان‌گویی در این کتاب شبیه رمان یا بیوگرافی است. شخصیت‌ها و صحنه‌ها به تفصیل باز می‌شوند و شرح داده‌می‌شوند. کنش‌ها به صورت متوالی و پیاپی ظاهر می‌شوند. به این جهت به سبک نگارش‌های مرسوم سنتی شباهت ندارد. قابل دسترس و خواندنی است. زبانش به گونه‌ای نیست که امکان ارتباط مخاطب عام با این کتاب را بگیرد. داستان جزئیات فردی را انعکاس می‌دهد که هم منعکس کننده تجربیات حسی و هیجانی هستند و هم تجربیات جسمانی را منتقل می‌کنند. به نوعی برانگیزاننده و شورانگیز است. از تحلیل انتزاعی فاصله می‌گیرد و از توهم علمی که همه‌چیز را در کنترل دارد و گزاره‌هایی از هر جهت کامل دارد، به دور است. داستان خیلی وقت‌ها به صورت اپیزودیک تنظیم می‌شود.
وجه مهمی که در رابطه با این کتاب می‌توان روی آن تاکید کرد این است که این کتاب سوژگی را فعال می‌کند. هم مخاطب را و هم نویسنده را فعال می‌کند. روایت‌هایی از این دست بیشتر برای این نوشته می‌شوند تا استفاده شوند نه این که تحلیل شوند و در واقع عملیاتی‌ترند. قرار نیست چارچوبی داشته باشد و تحلیل منسجمی ارائه دهد. بیشتر باید این روایت‌‌ها را خواند و نقد کرد تا اینکه بخواهیم به عنوان مرجعی برای دانش تئوریزه‌اش کنیم. ممکن است به شیوه‌های دیگری به خیلی از این اطلاعات دسترسی داشته باشیم. گزارش‌های سیستماتیک هم ممکن است وجود داشته باشند. اما چنین کتاابی آشکارا چنین داعیه‌ای ندارد. بیشتر برای این نوشته می‌شود که نقل کند تا این‌که تئوریزه کند.
اگر بخواهم به سنت معمول در این جلسات نقاط قوت کتاب را بر شمارم باید به چند نکته اشاره کنم. در کتاب قوم‌محوری وجود ندارد. عدالت و تامل در بیشتر قضاوت‌های کتاب از ویژگی‌های بارز آن است.
کتاب از گنجینه ‌ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات فارسی به خوبی استفاده شده‌است. این مورد نمونه خوبی از نزدیکی میان علوم انسانی و علوم اجتماعی است. استفاده مناسب و غنی از ضرب‌المثل‌ها علاوه بر جاذبه‌هایی که برای متن دارد در ارتباط برقرار کردن خواننده ایرانی با متن بسیر کمک می‌کند. نکته دیگر در این حوزه کاربرد گسترده استعارات و صناعات ادبی است. مردم‌نگاری قرار است بیش از هر رشته دیگری از صناعاتی مثل استعاره استفاده کند.
کتاب همان‌گونه که باید، خشک و خالی از احساس نیست و خواننده را تهییج می‌کند. فهرست متنوعی از رویکردها و سبک‌های زبانی را می‌توان در این کتاب ردیابی کرد. به این معنا که بخشی از گزارش روایت فردی است، بخشی شرح اول شخص است که نویسنده در آن هم فاعل و هم مفعول ‌است. بخشی تجربه زیسته است، بخشی مردم‌نگاری روایتی و بخش دیگر هم تحلیل به شیوه متعارف مقالات علوم اجتماعی. این مزیتی مهم برای کتاب است. در خیلی از سفرنامه‌های کلاسیک علی‌رغم اطلاعات خوبی که وجود دارد اما فاقد نگاهی روایتی است که بتواند ضمن توضیح جزئیات به نوعی تحلیل دست بزند.
نکته برجسته دیگر این کار بود اذعانی است که نویسنده به تاثیرپذیری خود از محیط و زمینه‌های زندگی‌اش دارد. فاضلی در این کتاب بارها با صراحت و بی‌پیرایه اشاره می‌کند که یک موضوع خاص درک اوست به عنوان یک جوان فرنگ ندیده روستازاده. این من‌ها کمک می‌کند که خواننده هم بفهمد نویسنده از چه زاویه‌ای به طرح دعاوی خود پرداخته است.
یکی از چالش‌های عمده سفرنامه‌ها و مردم‌نگاری‌ها عدم توانایی حفظ تعادل میان یک نگاه ذهنی و یک نگاه عینی است. وی در این کتاب این تعادل را حفظ کرده است.
نکته مثبت دیگر کتاب این است که نویسنده در آن ایده‌پردازی‌‌های خوبی می‌کند. این ایده‌ها می‌تواند بعدها دستمایه‌ای برای محققان، دانشجویان و علاقه‌مندان باشد. تاکید روی ارزش، معنویت، احساس امنیت، رفتارهای داوطلبانه، فرهنگ مشاهیر و ستاره‌ها، حافظه، هویت ساکنان شهرهای توریستی، سیاست فرهنگی و محیط زیست در این کتاب بسیار قابل توجه است.
حسن دیگری که این کار را متمایز می‌کند نگاه بین رشته‌ای است. چیزی که در این کتاب هست را "بافت‌مند‌سازی" می‌نامند. بافت‌مندسازی یعنی برای شرح یک واقعه نیازمند شناخت زمینه‌ها، گفتمان‌ها و تحلیل‌های بدیل هستیم. اینجاست که باید از رشته خودمان فاصله بگیریم و به رشته‌های دیگر مثل تاریخ، تاریخ‌فرهنگی، اقتصاد، جامعه‌شناسی، ادبیات و هنر نقبی بزنیم. در این کتاب این نگاه بین رشته‌ای را می‌توان دید. در بسیاری از بخش‌های کتاب «خود» محور بحث‌ها قرار گرفته و در عین حال خیلی تلاش نکرده تا به دیگران بپردازد. توازن چشم‌انداز و روایت دیگران در این اثر هست. ایده‌هایی در کتاب ارائه شده‌ که برگرفته از طیفی از چشم‌اندازهای رشته‌ای است. گونه‌های متنوعی از دیدن ارائه می‌شود. نویسنده در جاهایی از موضوع چشم محض است که به هر کسی اجازه می‌دهد برداشت خود را داشته باشد. صداهای مختلف در این کتاب شنیده می‌شود. حسنی که این کار دارد نگاه منصفانه به غرب است. در حالی که غربی‌‌هایی که به ایران سفر کردند این نگاه را نداشتند. از جمله موارد مثبت دیگری که در بسیاری از جاهای این کتاب دیده می‌شود استفاده وسیع از منابع اولیه و اصلی است. منابعی از جمله روزنامه‌ها،‌متون کلاسیک و ... .
باید البته اشارهای‌ نیز به کاستی‌های کتاب نیز بکنیم. من شاید مانند خیلی از خواننده‌ها انتظار داشتم در مقدمه بحث نویسنده اهمیت موضوع مردم‌نگاری سفر را شرح دهد. که جای این موضوع در این کتاب خالی بود.
نکته دیگر این که در جاهایی از متن این احساس را داشتم که نویسنده مطالعات فرهنگی را گونه‌ای از مردم‌نگاری می‌داند که من با این نگاه موافق نیستم. مطالعات‌فرهنگی به عنوان یک رشته‌ از ابزارهایی استفاده می‌کند که مردم‌نگاری هم یکی از آن‌هاست.
همچنین من راغب بودم که غیر از جلوه‌هایی که به گونه‌های فرهیخته و آکادمیک مانند موزه‌ها و باغ‌ها و دانشگاه‌ها و .. مربوط می‌شود، گزارش‌هایی از صورت‌های زیرزمینی و پنهان و بخش‌هایی از زندگی روزمره ارائه دهد. منظورم در این‌جا لزوماً بخش‌های تاریک مثل خشونت در خانواده‌ها و مظاهر استثمار و ... نیست بلکه حتی از باغ‌بانی و گلکاری، چیدن مبلمان و لباس پوشیدن و گفتگوهای روزمره هم سخنی در میان نیست.
بازاندیشی سوژگی در این متن چندان یک‌نواخت نیست. جاهایی خیلی غنی است و جاهایی دیگر جنس روایت به مقالات آکادمیک نزدیک می‌شود که پیوند خود و فرهنگ در آن کمرنگ‌تر است.
ابعاد منفی و زاییده‌های سرمایه‌داری مثل خشونت، طلاق، خانواده‌های نابه‌سامان، مصرف‌زدگی افراطی، نظارت، تبعیض‌نژادی و جنسی و ... در کتاب کم‌رنگ است. به این جهت فکر می‌کنم کتاب مردم‌نگاری سفر می‌توانست نگاه بیشتری به نیمه خالی لیوان نیز داشته باشد.
در نهایت به نظرم به لحاظ روش‌شناختی، نظری و کاربردی این کتاب می‌تواند سهم خوبی در علوم اجتماعی ایران داشته باشد. به لحاظ کمک به معرفت از جامعه این کتاب نقش قابل توجهی دارد. نقد از درون و نقد از بیرون (غرب‌شناسانه و شرق‌شناسانه) توانسته در این کتاب بینش ارزش‌مندی را فراهم کند.
معیار دیگری برای ارزیابی یک اثر پیچیدگی سبک است. یعنی این‌که نویسنده توانسته از سطح توصیف فراتر رود یا نه؟ به اعتقاد من برای خواننده حرفه‌ای و نیمه حرفه‌ای این کتاب می‌تواند قالب مناسبی را برای نظم دادن به فهم از فرهنگ عمومی غرب عرضه کند. توصیف‌ها علاوه بر این که قابل دسترس هستند عمیق و پیچیده هم هستند.
معیار دیگر برای ارزیابی من میزان بازاندیشی صورت گرفته در کتاب است. همانطور که پیش‌تر گفتم این اتفاق در کتاب در جاهایی بسیار خوب افتاده است. اما در نهایت نمی‌توان تغییرات نویسنده در طول 5 سالی که ماجراهای کتاب به طول می‌انجامد را ردیابی کرد.
معیار اخر تاثیری است که کتاب می‌تواند بر خواننده بگذارد. به نظرم این کتاب می‌تواند این کار را بکند. صداقت و صراحت در افشای درونیات نویسنده به وضوح قابل شناسایی است. در ایران این تجربه کمیابی است و می‌تواند اعتماد خواننده را جلب کند.
در مجموع باید گفت که مردم‌نگاری سفر کتابی متفاوت و در میان کتب علوم‌اجتماعی ایران چشم‌گیر است. تمرین و نمونه عملی ایده‌آلی است برای کاربست مشاهده و تحلیل در یک متن فرهنگی. همت و خلاقیت و مهارت زیادی در آن است. من نیز که تجربیات مشابهی در تحصیل در خارج از کشور داشتم هم دوست داشتم چنین کتابی را می‌نوشتم.

این متن برگرفته از سخنرانی دکتر ذکایی در جلسه نقد و بررسی مردم‌نگاری سفرر در دانشگاه علامه است.

محمد سعید ذکایی عضو هیات علمی دانشگاه علامه‌طباطبایی  است.