پنجشنبه, ۱۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 6 March, 2025
مجله ویستا

انسانشناسی هنر (9) : هنر جهان امروز



      انسانشناسی هنر (9) : هنر جهان امروز
رزمن، پاول و ویزگراو، برگردان پرستو جوزانی

آنچه سبک سنتی جوامع کوچک مقياس بود، مانند نيوايرلند و سواحل شمال غربی، امروزه پرجنب و جوش و زنده ادامه يافته و به رسانه های جديد برگردانده شده است. در اين فرم های جديد، هنر تبديل به بخشی از بازار تجارتی هنر شده است، در گالری های زيبا به نمايش گذاشته می شود و به خريدارانی از سراسر دنيا فروخته می شود. برگردان از سبک مجسمه سازی به گرافيک مدرن نه تنها در نيوايرلند، بلکه همچنين در ساحل شمال غربی روی داده است. برای مثال، هنرمند کواکيوتل تونی هانت[1] هنرمند چاپکار و به همان اندازه مجسمه ساز است. هنرمندان استراليا نقاشی های بی نظيرشان را در گالری های هنری از سيدنی تا سانتافه به نمايش می گذارند. بيل ريد،[2] هنرمند معاصر هيدا که مجسمه ی او در تصوير نماش داده شده است همچنين خالق جواهراتی از نقره و طلا است.

هنگامی که توريسم در منطقه گسترش يافت، نسخه ی ساده شده ای از هنر سنتی و اشيای پيکربندی شده با نقش مايه های سنتی در رسانه های جديد تحت عنوان هنر توريستی به فراوانی آغاز به توليد کردند. در ميانه ی قرن نوزدهم، هيدا از بريتيش کلمبيا آغاز به تراش مينياتور ديرک های توتمی، صفحه ها، و جعبه هايی از سنگ لوح نرم، سياه، فرمی آسان تراشيده شده از زغال، با استفاده از تزئينات سنتی برای فروش به توريست ها کرد. اين واسطه ای است که هيدا پيش از تماس اروپاييان از آن استفاده نمی کرد. برخی از لوح سنگ های تراشيده شده اروپاييان را تصوير می کنند، مانند کاپيتان کشتی و همسرانش. آنچه هنر فرودگاهی ناميده می شود را می توان از نايروبی[3] تا فرودگاه مورسبی[4] پيدا کرد. هنگامی که سبک و محتوا توسط آنچه توريست ها خريداری می کنند ديکته می شود، و ناواجويی ها صليب و ستاره ی داوود از نقره و فيروزه را برای فروش در آلبوکرک[5] می سازند، سبک های سنتی هنر ديگر کاملاً حافظ هويت دوره ی اخير هستند. گاهی وقت ها، طرح های هنر توريستی بسيار مردمی تر از مينياتور ديرک توتمی عاجی می شود، نمادهای ساحل شمال غربی، در ژاپن ساخته می شوند و در تورنتو فروخته می شوند، و نقره های نواجا و جواهرات فيروزه، که در هنگ کنگ توليد انبوه می شوند، در سانتافه فروخته می شوند. اين هنر توريستی کاملاً از انتقال خلاقيت از فرم های سنتی توسط هنرمندانی مانند ريد،[6] هانت،[7] و لاسيسی[8] متمايز است.

در دهه ی 1970، انسان شناسان فرهنگی آغاز به بررسی جامعه ی شهری مدرن کردند، و بررسی ها نگاهش را معطوف به  انواع جديد جوامع کرد. دنيای هنر نيويورک مرکز يک چنين جامعه ای است، ترکيبی از شبکه های تجاری، ارتباطی، و اجتماعی که از آنجا به تمام دنيا انتشار يافته است. اين دنيای هنر هنرمندان، معامله گران، تئوری ها و نقدهای هنری، مجموعه داران، موزه داران مجموعه شرکت های بزرگ، موزه داران و راهنمايان موزه ها، و کارکنان خانه ی حراج که تصميم می گيرند چه تصويرهايی برای نمايش در مجلات هنری بين المللی و ارائه در نمايش های موزه اهميت خواهند داشت، و کسانی که تنظيم می کنند که چه چيز در جهان مدرن هنر خواهد شد را در بر می گيرد. اجتماع نه تنها بر حسب هويت مشترک، علايق مشترک، و شبکه ی ارتباطات اجتماعی، بلکه همچنين بر حسب سياست ها و اقتصادها تعريف می شود.

ساليوان[9] روی اين اجتماع و تغييراتی که آن را در سی سال گذشته دگرگون کرد تمرکز کرده است (1995). در آغاز دهه ی 1960، انفجار ارتباطات جايگاهی گرفت که شيوه ی مواجه ی مردم با هنر را از طريق توسعه شمار و انواع محيط ها -استوديوها، موزه های جديد، و کلکسيون های عمومی- در آنچه چنين مواجه ای می توانست در آن جای گيرد، تغيير داد. همچنين رشد گسترده ای در شمار انتشارات هنری علاقمند به بازنگری و نقد هنر معاصر وجود داشت. هنرمندان خود را به طور فزاينده ای در حال انحراف از هنر خود و از دست دادن کنترل آن می ديدند. آنها احساس می کردند که به اندازه ی کافی از هنرشان سود نمی برند و خواستار قرارداد قانونی از طرف خريدار شدند که مقداری پاداش در فروش مجدد برای آنها تضمين کند، که به صورت فزاينده ای در حال گسترش بود. هنر به عنوان يک کالا تلقی می شد، به خصوص توسط هنرمندان، تا بيشتر اوقات در حراجی ها خريد و بازخريد شود. دهه ی 1970 هنرمندان زيادی پيدا شدند، که کارهايشان به طور فزاينده ای در حال افزايش ارزش بود، و از نظر اقتصادی موفق، وارد طبقه ی مرفه و مرتبط با سطح متوسط و بالای مجموعه داران و معامله گران شده بودند. اين در تضاد با موقعيت پيرامونی هنرمندانی بود که پيش تر در جامعه ی آمريکا و ديگر جوامع قرار داشتند. تصميمات خالقان اثر بر آنچه نمايش داده شود و تصميمات منتقدان درباره کيفيت هنر ارزش زيبايی کار هنری را تعيين می کرد. تصميمات قاطعانه آنها تعيين می کرد که کدام هنرمندان مورد حمايت قرار می گرفتند و هنرشان را می فروختند و کدام هنرمندان نه. معامله گران هنری و صاحبان گالری در موقعيت موازی قرار داشتند، تصميم می گرفتند که کار چه کسی شامل نمايش بشود و کار چه کسی به مجموعه داران برای خريد توصيه شود. در راس اين ساختار هنرمندان مشهور جهانی، مجموعه داران و معامله گران، و راهنمايان موزه ها قرار داشتند. در دهه ی 1970 اين جهانِ آغاز به تغيير کرده به عنوان هنر معاصر به سمت گالری های حراج حرکت کرد و قيمت عموماً به وسيله ی توافق های پشت درهای بسته و با سفارش قبلی معامله گران و مشتری ها تعيين می شد. مجموعه داران در حراجی ها آغاز به خريد و پرداخت قيمت های نجومی برای کارهای هنرمندان مشهور جهانی کردند. ثروت تازه وارد صحنه شد، و سرمايه داران بسياری از مليت ها، که به عنوان يک سرمايه گذاری به هنر علاقمند بودند، قيمت ها را بالا بردند. در اين بين، قيمت هنر دوران گذشته نيز افزايش يافت. نقاشی ونگوگ به 53 ميليون دلار در 1987 افزايش قيمت فروش داشت، و پرتره ی او از دکتر گچت در 1990 برای 5/82 ميليون دلار فروخته شد، بيشترين قيمتی که تا آن موقع برای يک نقاشی پرداخته شده بود. هر موزه ای برای تجديد ساخت مجموعه هايشان به سمت بازار حراج حرکت کرد، کارهای نزول يافته "نه در کيفيت موزه ای" با توجه به آنچه رهبران آنها فکر می کردند برای گسترش مجموعه هایشان گرايشات مهم جلوه داده شد. رهبران موزه ها "هنر معامله" را در حراجی ها به خوبی معامه کننده ها آموختند. اين روند همچنين در محدوده ی  قوم نگاری هنری رخ داد. ساتبی[10] يک صندوق از خانه مائوری، که قيمت آن بيش از يک ميليون دلار بود، و يک روکش ناواجو، که صدها هزار دلار فروخته شد، را به حراج گذاشت. با تمرکز بر هنر "اجتماع"، که بازنمای گونه هايی است که افراد انسان شناس همواره مطالعه کرده اند، می توان طريقه ی تغيير نقش ها و موقعيت های مردم در دنيای هنر را مشاهده کرد. هنر، مانند مصنوعات مذهبی در کايرو، تبديل به کالايی شد، که توسط فرد ثروتمند به عنوان سرمايه يا برای نشان دادن سليقه ی خوب او خريداری می شود. تمام اشکال هنر امروزه کالاهايی شده اند، که مشخصه ی کاپيتاليسم و بازار آزاد هستند. بازار هنر و معنای هنر هر دو در روند دگرگونی قرار گرفته اند.  

 

Rosman, Abraham & Rubel, Paula G. & Weisgrau, Maxine (2009) THE TAPESTRY OF CULTURE : An Introduction to Cultural Anthropology; New York: Altamira (295-296)

 

 

[1] - Tony Hunt

[2] - Bill Reid

[3] - Nairobi

[4] - Moresby

[5] - Albuquerque

[6] - Reid

[7] - Hunt

[8] - Lasisi

[9] - Sullivan

[10] - Sotheby