چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

مقالات قدیمی: نوروز باستانی و فروهَرها ( بهمن‌ماه 1341)


نوروز قدیم‌تر از زردشت است و ارتباطی بدین مذهب ندارد. قرن‌ها است که مردم این سرزمین نوروز را جشن می‌گیرند. عیدی که در میان جشن‌های ملی و مذهبی جهان قدیم‌ترین اعیاد به‌شمار می‌رود و تا کنون هیچ محققی نتوانسته به‌طور قطع و یقین معلوم کند که آغاز این جشن چه زمانی بود و برپاکنندگان آن برای نخستین‌بار در کدام سرزمین این جشن را برپا داشته‌اند.

نوروز در برابر همه‌ی وقایع سیاسی و مذهبی که روی داده، مقاومت کرده و توانسته است موجودیت خود را حفظ کند و هیچ‌یک از این وقایع حتی دین اسلام که با تمام اعتقادات و سنن ملی اقوام مغلوب به‌سختی روبرو شده است ناچار در برابر این جشن عقب نشست و آن را پذیرفت و قبول کرد. چنان‌که در دربار خلفای اسلامی و سلاطین ترک و متعصب و سخت‌گیری مثل محمود غزنوی با جلال و شکوه خاصی برپا می‌شده است؛ و جشن‌های مذهبی اسلامی با تمام اهمیت و قدرت خود نتوانستند از ارزش و احترام نوروز بکاهند؛ و ما در این مقال می‌خواهیم درباره این جشن و به‌اصطلاح شأن نزول آن مختصر توضیحی بدهیم.

***

نوروز جشن نزول و فرود آمدن فروهرها است. بهمین مناسبت اولین ماه سال را فروردین نامیده‌اند. اما اینکه فروهر چیست نکته‌ای است قابل بحث و توجه.

ایرانیان قدیم به نیروهای علوی و آسمانی و ماوراءالطبیعه معتقد بودند که فروهر یکی از آن نیروها است. این نیروها در درجات مختلفه قدرت و اهمیت قرار داشتند مهر- ورثرغنه (بهرام) و مزدا در درجات بالا بودند و پس از آن امشاسپندان و آن‌گاه نیروهای باطنی چون «اهو» یعنی «جان»، «دئنا» یا دین که گاه معنای دین و زمانی معنای وجدان را می‌داد. این نیروها پنج بودند که توضیح درباره آنان خارج از این مقال است و پنجمین آن که «فروهر» است موضوع بحث ما است.

فروهر یک نیروی آسمانی است که برای هر موجودی یکی وجود دارد البته برای موجودات پاک و مینوی چنانچه برای موجودات ناپاک و اهریمنی «دیو» وجود دارد. حتی اهورامزدا خدای بزرگ و قادر متعال نیز خود دارای فروهری است چنان‌چه بارها در یشت‌ها و دیگر کتب دینی مزدیستا اهورامزدا به زردشت می‌گوید فروهر مرا که اهورا هستم به‌یاری بخوان. فروهرها نه این‌که مخصوص انسان‌ها یا خداوند و فرشتگان هستند، بلکه گیاهان، حیوانات نیک و مفید و حتی صفات، مثل خوبی- درست‌کاری نیز دارای فروهری می‌باشند. آن‌چه که در جهان روی می‌دهد: اگر درختان ثمر میدهند، اگر زنان بارور میشوند، اگر در روز رستاخیز مردگان برمی‌خیزند و در پای میزان آماده می‌گردند، همه و همه در اثر وجود فروهرها است حتی تابش خورشید رخشان و پرتوافکنی ماه.

فروهرها هستند که جنگ‌آوران پاک آریائی‌نژاد را نیرو می‌دهند تا بر دیوصفتان پیروز شوند. فروهرها ستارگان را در آسمان می‌گردانند و نگه‌می‌دارند.

البته باید دانست که فروهرها با یکدیگر برابر نیستند. فروهر اهورامزدا در راس فروهرها قرار دارد. و هم‌چنین فروهرهای مردان پاک‌دل و درست‌کار و جنگ‌آور، یا فروهر زردشت بر دیگر فروهرها برتری دارند. و مردمان پاک‌دل و مومن از فروهر هریک از مردان بزرگ و نام‌آور برای کار به‌خصوصی یاری می‌طلبند چون از فروهر گرشاسب برای جنگ و پیکار و جز  آن. اعتقاد بر این بود که قبل از آفرینش جهان اهورای بزگ فروهرها را مختار کرد بر این‌که در عالم بالا بمانند یا به عالم خاکی نزول کنند و حامی موجوداتی باشند که بدان‌ها مربوط هستند. فروهرها قبول کردند که حامی و رهنما و هادی موجودات نیک باشند و با سپاه اهریمن یعنی «دیو»ها به جنگ و مبارزه پردازند و نگذارند زمین پاک و آب زلال دستخوش «دیو»ها و اهرمن ناپاک گردد و به ویرانی گراید، آنگاه اهورای بزرگ به آفریدن جهان پرداخت.

یهود و مسیحیان و مسلمین معتقدند که جهان در شش روز آفریده شد و روز هفتم را خداوند به استراحت پرداخت و ایرانیان قدیم نیز یک چنین اعتقادی داشتند. با این تفاوت که معتقد بودند جهان در شش نوبت ولی در عرض یکسال آفریده شده است. و هر روز آفرینش را جشن میگرفتند و این جشن و روز را «کهنبار» می‌نامیدند که به ترتیب عبارت هستند از «میدیوزرم» یعنی روز آفرینش آسمان بلند که در روز پانزده اردیبهشت بود. سپس «میدیوشهم» در روز پانزده مهر و روز آفرینش آب. سوم «پتیه‌شهم» روز سی شهریور که روز آفرینش زمین است. چهارم «ایاسرم» در سی مهرماه و روز آفرینش گیاه. پنجمین آن «میدیارم» که بیستم دی‌ماه است و در این روز جانوران خلق شدند. ششمین «کهنبار» یعنی روز خلقت بشر «همسپتدم» نام دارد که در این روز بشر آفریده شد. مدت این جشن‌ها هریک پنج روز بود جز آخرین آن که از بیست‌و‌شش اسفند تا پنجم فروردین‌ماه ادامه داشته.

معتقد بودند که این زمان و فاصله فروهرهای گذشتگان برای دیدن بازماندگان خود به زمین باز می‌گردند. پس فروردگان، یا نوروز یعنی جشن نزول فروهرها برای دیدار بازماندگان خود و چون ایرانیان قدیم کار را اعم از زراعت یا پرورش دام و آباد کردن اراضی و جلوگیری از ویرانی را عملی اهورائی و خدائی می‌دانستند و معتقد بودند تنبلی، سستی، کاهلی، ویرانی، و رها کردن مزارع و نرسیدن به دام‌ها کاری است اهرمنی و چون نتیجه کار «اهورائی» بدون شک عبارت بوده از ثروتمند بودن، لباس نو پوشیدن، خانه‌ای تمیز و اغذیه و میوه فراوان داشتن و خوشحال و خندان بودن، لذا ایرانیان در مدت نزول فروهرها، کهنبار همسپندم را هرچه باشکوه‌تر برپا می‌کردند تا به فروهرهای گذشتگان خود نشان دهند مردانی کارکن و درست‌کار هستند و در نتیجه غنی و خندان و شاد می‌باشند و در مبارزه علیه اهرمن بدکنشت و دیو فقر و خستگی و ویرانی پابرجا و استوار هستند. تا فروهرها به دعا و نیاز آنان توجه داشته باشند و حامی آنان باشند.

زندگان در روزهای عید فروردگان مردگان را نیز فراموش نمی‌کردند یعنی در اطاق متوفی، عطریات و صمغ‌های خوشبو بخور می‌کردند و غذا و میوه می‌نهادند. و هم‌چنین روی بام‌ها این‌کار را می‌کردند، و در این مورد ابوریحان بیرونی و جاحظ در کتب خود آثارالباقیه و المحاسن و الاضداد اشاره کرده‌اند که در زمان آنان هنوز در شهرهای ایران به‌خصوص سرزمین خراسان مرسوم و معمول بوده است.

آیا فروردین و فروهر مربوط به دین زردشت است

به‌طور قطع و یقین می‌توان گفت نه، و به‌طور خلاصه می‌توانیم بگوئیم که زردشت به‌هیچ‌وجه توجهی به دین ایرانیان زمان خود نداشته و در «گاثا»ها که مسلما اثر پیامبر پارسی است کوچک‌ترین اشاره‌ای به آداب و رسوم دین قدیم و آنچه که در یشت‌ها هست نشده است. آن‌چه مسلم است سرودهای یشت‌ها به دین ایرانیان قبل از زردشت متعلق است که پیروان مذهب قدیم و رهبران آن دین که «کرپان» نام داشتند سینه‌به‌سینه نقل می‌کرده‌اند. مثلا در «گاثا»ها کوچک‌ترین اشاره‌ای به آنان که در یشت‌ها جزو مقدسین هستند نشده است از کسانی مثل کی‌قباد، کی‌خسرو، کی‌پشین و غیره نامی در این کتاب نیست و درباره «جم» که در یشت‌ها از او به‌سان نیمه پیامبری نام برده میشود که اهورا بدو پیشنهاد پیامبری کرد ولی او خود را قابل ندانست. و همه جا به فروهر او اشاره شده و به‌نام فروهر وی سوگند یاد کرده‌اند و در بیماری از وی استمداد می‌کنند زردشت در گاثاها به‌بدی از او یاد کرده در آنجا که زردشت میگوید: آشکار است که جم پسر ویونگهان از همین گنهکاران است، کسی که برای خشنود کردن مردمان خوردن گوشت را بدانان آموخت و در آینده تو ای مزدا میان من و او خود قضاوت کن. (بند 8 صفحه 37 گاثاها ترجمه آقای پورداود)

در مورد کی‌قباد و کی‌خسرو و دیگران اگر زردشت در گاثاها سکوت کرده شاید برای این بوده که نخواسته است علیه کسانی که پدران شاه حامی او گشتاسب بوده‌اند سخنی بگوید.

اما در مورد فروهر در هیچ‌جا و به‌هیچ‌وجه در گاثا نامی نیست. این نیروی باطنی عظیم که در مذهب ایرانیان قبل از زردشت دارای قدرت و اهمیت بی‌نظیری است در گاثاها هیچ محلی ندارد و زردشت به‌هیچ‌وجه نامی از این نیرو نبرده است. و این دو نکته و بسیاری نکات دیگر خود می‌رساند که یشت‌ها به‌هیچ‌وجه به زردشت مربوط نیست (برای توضیح مفصل در این‌مورد به کتاب کیانیان اثر خاورشناس کریستن‌سن ترجمه آقای دکتر ذبیح‌الله صفا مراجعه شود) و چنان‌چه امروز مورد قبول همه هست پس از زردشت، شاید پس از کورش کبیر بین دو مذهب یعنی به‌قول برخی از مورخین «مزدیسنای» قدیم و «مزدیسنای» جدید یعنی مذهب زردشت توافق‌هائی شده است و در نتیجه با تغییراتی «یشت‌ها» جزو ستون مذهبی زردشتیان پذیرفته شد. لذا میتوان گفت که جشن نوروز جشنی است قدیم‌تر از زردشت و ایرانیان قدیم در آن زمان که شاید در سرزمینی ناشناس، سرزمین (ایران واج) زندگی می‌کرده‌اند این جشن را برپا می‌داشته‌اند و سپس در سرزمین  جدید، و با مذهب جدید رونق دیگری بدان دادند. و چنانچه در ابتدای این مختصر آمد. جشن نوروز پس از اسلام در دبار خلفای عباسی و سلاطین ترک با عظمت و جلال بی‌نظیری برپا می‌شده. به‌وسیله سلاطین تیموری هند در هندوستان و در سراسر ترکستان رسوخ پیدا کرد و مسلمین برای ساعت تحویل و جشن مزبور دعای خاصی ترتیب دادند.

یادآوری این نکته زائد به‌نظر نمی‌رسد که اغلب محققین معتقدند «مُثُل» افلاطون و اعتقاد او به‌این‌که صورت روحانی و آسمانی همه‌چیز قبل از خلقت وجود داشته است از همین اعتقاد به فروهر نشات گرفته است و همچنین باید گفت که پرستش و احترام به مردگان عقیده‌ایست بس قدیم چنان‌چه بابلیان، مصریان، رومیان، یوناینان مراسمی برای این پرستش داشته‌اند، ولی این اعتقاد، که درمیان ملل مزبور به‌صورت پرستش بود در میان ایرانیان قدیم چه قبل و چه بعد از زردشت و اصلاحات در دین او به‌صورت پرستش نبوده است بلکه ایرانیان از فروهر به‌سان واسطه‌ای برای درخواست حاجات خود از درگاه خدایان -قبل از زردشت- و از درگاه اهورامزدا -بعد از زردشت- استفاده می‌کرده‌اند. هیچ بعید نیست و به‌احتمال قوی می‌توان اعتقاد داشت که عقیده به مَلِک محافظ در مذاهب سه‌گانه سامیت خود صورت دیگری است از اعتقاد به فروهر چنان‌که در مورد شیطان و اهرمن، و ما میدانیم که اعتقاد به شیطان در مذهب یهود وقتی وارد شد که یهود با ایرانیان برخورد کردند، یعنی پس از فتح بابل بوسیله کورش بزرگ.اطلاعات مقاله:

 

اطلاعات مقاله:

مجله کاوش، شماره 9، بهمن 1341، از صفحه 65 تا 67

مجموعه: ابراهیم میرهاشم زاده

 

 

ورود به صفحه مقالات قدیمی 
http://anthropology.ir/old_articles