یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

رویکرد چندسویه‌: نظریه رفتار‌درمانی عقلانی-عاطفی الیس



      رویکرد چندسویه‌: نظریه رفتار‌درمانی عقلانی-عاطفی الیس
الهام فخاری

تصویر: آلبرت الیس
آلبرت الیس از جمله نظریه‌پردازان امروزین است که رویکردی همه‌جانبه در تبیین شخصیت ارایه نمود. نظریه الیس را نظام انسان‌گرایانه‌ی فلسفی و علمی نسبتا جامع توصیف کرده‌اند که بر پایه‌ی فلسفه رواقی بنا شده و رفتار را برخاسته از عاطفه‌ها(دل‌پیشه‌ها) و اندیشه‌ها تبیین می‌کند.

 

الیس با نگاهی مبتنی بر دو‌گانه‌پنداری ذات آدمی(خیر/شر و یا منطقی/غیرمنطقی) رویکردی درمانی ارایه نموده‌ است که هرگونه بهبودِ پایدار در روش‌ها و برداشت‌ها را ناشی از دگرگونی یا بهبود نظام منطقی و عاطفه‌های برخاسته از این دگرگونی‌ی اندیشه‌ها می‌داند. همه‌جانبه‌نگری این نظریه که هماهنگ با وجود آدمی و واقعیت زندگی است از جمله دلایل کارآمدی راهبردهای درمانی پیشنهادی آن به‌شمار می‌رود. این نظریه چنان که از نام آن بر‌می‌آید بیشتر در نوشته‌های روان‌درمانی و نظریه‌های مشاوره توضیح داده‌شده‌است.

          آلبرت الیس متولد 1913 در ایالات متحده آمریکا، دوران کودکی پر‌مشقتی داشت که کم‌توانی و بیماری جسمانی او برایش رقم زد. این کشمکش کودکانه با بیماری‌های جسمی و از سر‌گذراندن جراحی‌های پی‌در‌پی گویی او را برای نگاهی همه سویه به زندگی آدمی آماده می‌ساخت! میل‌ها و دل‌خواسته‌هایی که از چگونگی اندیشه ریشه می‌گرفت و او را در این رویارویی سخت یاری ‌رساند(شاید چنین تفسیری با آموزه‌های مشرقی درباره ریاضت جسمی برای آمادگی اندیشه هم‌خوان باشد). وی در 34 سالگی(سال1947) موفق به دریافت مدرک دکتری از دانشگاه کلمبیا شد. الیس با نگاه انتقادی به روان‌کاوی، کار درمان‌گری حرفه‌ای خود را از رفتار‌درمانی آغاز و با بنا‌نهادن رویکرد همه‌سویه رفتار‌درمانی عقلانی-عاطفی را با روش‌های چندی با همراهی و پیگیری توسط دیگران بسط و گسترش داد.

          رویکرد الیس از آن رو که همه‌جانبه به شخصیت و در پی آن به شیوه درمان پرداخته، رویکردی کل‌نگر و فراپوش، هرچند با بنیان شناختی به شمار می رود. مفهوم‌های بنیادین نظریه‌ی شخصیت الیس بر سه پایه‌ی زیستی-عصبی، اجتماعی و روان‌شناختی بنا شده است. الیس بر این باور است که آدمی با برخورداری از توانایی‌های سرشتی برای اندیشیدن و کنش‌ورزی به شیوه‌ی ویژه می‌تواند منطقی یا غیرمنطقی باشد. دوگانه‌انگاری فلسفی وی درباره‌ی سرشت بشر در آنچه او تمایل برای سهل‌انگاری نامیده به چشم می‌خورد. وی ریشه‌ی چگونگی سازمان خرد‌ورزی و دلبستگی آدمی را در بافت و ساختار گروه(جامعه و خانواده) می‌بیند و این فرایند شکل‌گیری را در سازمان اجتماعی و بایسته‌ها و شایسته‌های این سازمان، شدنی ارزیابی می‌کند. چگونگی تعامل‌های اجتماعی و زیاده‌روی یا کوتاهی در برقراری و پافشاری بر پیوندهای بین فردی را نیز زمینه‌ساز شخصیت سالم یا ناسالم می‌پندارد. الیس با کنار‌گذاشتن سازه‌ی غریزه به معنای سنتی آن، نیازهایی که مزلو به آن‌ها اشاره کرده را به رسمیت شناخته است. آنچه الیس با به‌کار بردن واژه Attitude به آن پرداخته بازخورد سه سویه(آن‌چه دیگران در برگردان‌های فارسی نگرش نامیده‌اند) است که با دیدگاه سازایی‌گری در آموزش‌شناسی(حمیدی، 1387) هم‌آیند به‌نظر می‌رسد.

          این رویکرد آدمی را خرد‌ساز و خرد‌ورز، کارآمد و توانمند و دارای توانایی‌ نماد‌پردازی(از جمله زبان) می‌داند و بر همین اساس به آزادی انسان باور داشته، انتخاب‌گری آدمی را زمینه آفریننده‌گی(شر/خیر) او به حساب می آورد. چنین آفریده ای(انسان) با چنین توانایی‌هایی می‌تواند از بند و بست‌ها(محدودیت‌های) خویش آگاه شده و با این شناخت آفریننده باشد!

الیس اضطراب، ترس و بیماری‌های روانی را با توجه به سازمان شناختی-عاطفی و بازخورد(واکنش‌های از ‌پیش آموخته‌ی چند‌سویه) تحلیل می‌کند چنان‌که ترس را حالت پیشگیرانه ناشی از استنباط رویدادی خطرناک(واقعی) و ضرورت دفاع می‌داند. البته از نظر الیس اضطراب با ترس از آن جهت که اضطراب نتیجه تفکر غیرمنطقی(دیدگاه و تعبیرِ بی‌معنی فردی) است متفاوت می‌شود. الیس سیاهه‌ای از یازده باور غیرمنطقی که به اضطراب و بیماری روانی می‌انجامد ارایه نموده که از برخی از آن‌ها چنین‌اند: کمال‌گرایی افراطی، نیاز مفرط به جلب محبت دیگران، شرور‌پنداری ذات دسته‌ای از مردم(سیاه/سفید دیدن آدم‌ها)، فاجعه‌آمیز پنداشتن شکست، اسناد‌های بیرونی، مسوو‌لیت‌گریزی، وابستگی و اتکا، هم‌رنگی با گروه، گرفتاری در گذشته و سرنوشت و مطلق‌گرایی و پی‌جویی راه حل یگانه و نهایی اشاره‌نمود.

رویکرد الیس نگاهی همه‌سویه به شخصیت است که با ارج‌نهادن به آزادی و آفریننده‌گی آدمی، کنش‌های وی را برخاسته از اندیشه و دل‌پیشه‌ی(عاطفه) او ارزیابی می‌کند. آدمی توانایی‌هایی بدنی و زیست‌بنیاد دارد که او را قادر به شناخت و بهره‌گیری از نماد‌پردازی و زبان ساخته است ولی این توانش‌های سرشتی در بستر گروه(خانواده و جامعه) شکل می‌گیرد و بارور می‌گردد. اگر فردی با سازمان بازخورد‌(نگرش)ی نامناسب با رویدادها روبرو شود اضطراب و بیماری‌های روانی پدید می‌آیند. بهترین راه برای از میان برداشتن این کژ‌کاری، دریافتن و پرداختن به ریشه آن که همانا اندیشه و باور(ساختار فکری و بازخورد همه سویه)فردی است، خواهد بود./

 

اشاره‌ها:

سازمند،ع.ح. و فیروزبخت،م.،(1383)، آلبرت الیس: پنجاه سال رفتار‌درمانی عقلانی-هیجانی، تهران: دانژه.

حسینی‌بیرجندی، م.، (1385)، اصول و روشهای راهنمایی و مشاوره، تهران: دانشگاه آزاد اسلامی.

حمیدی، م.ع. (1387). آموزش و پژوهش: فرایندی از آمایش، سنجش، پردازش، و نگارش، تهران: سوگند.

خدایاری‌فرد، م.(برگرداننده)، (1386)، مشاوره شناختی‌رفتاری، (اسکات، استرادلینک و درایدن)، تهران: دانشگاه تهران.

قشلاقی، م.، (1373)، روانشناسی مشاوره و راهنمایی، اصفهان: نشر مانی.