شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به روند مهاجرت به کانادا



       نگاهی به روند مهاجرت به کانادا
محسن حافظیان

آثار بسیاری از نخستین مردمان سرزمینی که بعدها کانادا نامیده شد به جا مانده است. کهن­ترین آنها مربوط به آثار 26500 سال پیش می شود که در شمال ایالت یوکن (Yukon) یافت شده است. در سده­های پس از میلاد، وایکینگها که حدود سالهای 1000 میلادی به مدتی کوتاه در منطقه­ای به نام آنس­اومدوز (Anse aux Meadows) مستقر شدند، از نخستین مهاجرین اروپایی تبار به شمار می­روند. پس از وایکینگها، در سدۀ 15 میلادی دیگر اروپاییان در جستجوی ثروت پا به این سرزمین می­گذارند، از آن جمله­اند : باسکها، ایسلندیها، اسپانیاییها، پرتغالیها، آلمانها، ونیزیها، فرانسویها و انگلیسیها. قطبی شدن رقابت بر سر منابع طبیعی و تقسیم حوزۀ نفوذ در آمریکای شمالی میان دو قدرت برتر اروپایی، یعنی انگلستان و فرانسه، روند مهاجرتهای بعدی را شکل می­بخشد و تعیین می­کند.

 

نخست، فرانسویان در سال 1534 به سرپرستی ژاک کارتیه (Jacques Cartier) در منطقۀ کنونی استان کبک مستقر می­شوند. از این تاریخ تا سال 1763 بیش از 69000 فرانسوی به این منطقه مهاجرت می­کنند. سپس نوبت استقرار جمعیتهای مهاجر انگلیسی زبان در کانادادر سالهای 1610-1623 فرا می رسد. پس از سالها درگیری و جنگ میان این دو گروه، سال 1763 سال پیروزی انگلیسیها بر فرانسوی­های کاناداست، به ویژه انگلیسیهای سلطنت­خواهی که پس از انقلاب آمریکا به کانادا آمده­اند. با اتحاد سه گروه مهم از مهاجران انگلیسی در مناطق کبک، نیوبرونزویک و نیواکس،  دومینیون کانادا (Dominion du Canada) شکل می­گیرد و به  پدید آمدن میثاق آمریکای شمالی انگلیسی (Acte de l’Amérique du Nord britannique) در روز اول ژوئیۀ سال 1867 می­انجامد. (1)

­

هجوم اروپاییان به سرزمینی که بعدها کانادا نامیده می شود، همراه با درگیریهای خشونت­بار بسیاری با ساکنین بومی است. برای نمونه، در همین سال پیروزی انگلیسیها بر فرانسویها، شورشی از سوی بومیان به وقوع می­پیوندد. شورشی که به نام شورش پونتیاک (Rébellion de Pontiac) معروف است و تا سال 1766 ادامه می یابد. در طی سرکوب همین شورش، انگلیسیها با توزیع پتوهای آلوده به ویروس آبله در درون قبایل بومیان به جنگ علیه آنها دست می­زنند. (2)

 

1. مهاجرین در متن جامعۀ کانادا

 

اول ژوئیۀ سال 1867، که در بالا به آن اشاره شد، تاریخ بسیار مهمی در تحول پدیدۀ مهاجرت به کاناداست. از این است که گامهای نخست تشکیل دولت- ملت (با ترکیبی اروپایی و مسیحی) برداشته شده است و مهاجرین جدید دیگر نه در هیئت کاشفان و مهاجمان و نظامیان به این سرزمین پا می­گذارند و نه به عنوان برده. (3) به مهمترین ترتیبات قانونی از این تاریخ به بعد به اختصار اشاره می­کنیم: (4)

 

- در سال 1869، پارلمان کانادا نخستین قانون مهاجرت خود را تصویب می­کند.

- در سال 1885، قانونی ورود مهاجرین چینی را محدود می­کند و مالیات ورود برای این گروه وضع می شود.

- با نظر وزیر امور داخلی کشور کلیفورد سیفتون (Clifford Sifton) در سال 1896، دولت کانادا دست به تبلیغات گسترده برای جذب مهاجران کشاورز می­زند. این تبلیغات به ویژه در اروپا و آمریکا انجام می شود.

- در سال 1905، وزیر امور داخلی فرانک الیویه (Frank Oliver) مسئله گزینش مهاجران را تابعی از نژاد آنها می­کند. این موضع، با وضع قانونی دیگر در سال 1910 تقویت می­شود.

- در سال 1906، قانونی تصویب می­شود که ورود مهاجران معلول (جسمی و فکری) را به کانادا ممنوع می کند. همین قانون اجازۀ اخراج مهاجران نامطلوب را به دولت می­دهد.

 - تصویب قانون منع ورود سیکهای هندی در سال 1907. این قانون در سالهای 1920 به تدریج حذف می­شود.

- در سال 1919 قوانین جدیدی برای انتخاب مهاجران بر مبنای نژاد و فرهنگ آنها وضع می­شود. یادآوری شود که در طی جنگ جهانی اول، ورود آلمانیها به کانادا ممنوع شده بود. این قانون در سال 1923 لغو شد.

- در سال 1923، قوانین جدیدی ورود مهاجران چینی به کانادا را تقریبا غیرممکن می­سازد. این قانون در سال 1947 لغو می­شود.

- در سال 1930، بجز ورود مهاجران سرمایه گذار، ورود کل مهاجرین به کانادا ممنوع می­شود.

- در سال 1947، ورود مهاجرین با پذیرش اروپاییها آغاز می­گردد و با از سرگیری ورود دیگر مهاجرین دنبال می­شود. در همین سال، حدود 45000  مهاجر اروپایی وارد کانادا می­شوند.

- در همین سال 1947 به کانادا اجازه داده می شود که به شهروندانش ملیت کانادایی بدهد. پیش از این شهروندان کانادایی، انگلیسی محسوب می شدند.

- در سال 1951، اعلامیۀ جهانی حقوق بشر در سازمان ملل تصویب می­شود و پس از آن سه سالی طول می کشد که کانادا رسما گروهی از مهاجرین را به عنوان پناهنده بپذیرد.

- در سال 1962، سیاست گزینشی مهاجر بر مبنای نژادی لغو می­شود.

- در سال 1976، قانون منع ورود مهاجرین معلول برچیده می­شود. حضور نخستین مهاجرین از سرزمینهای مجارستان، فلسطین، اوگاندا و ویتنام  نتیجۀ این تغییرات قانونی است.

- در سالهای 1980 اولین موجهای گستردۀ مهاجرین پناهنده به کانادا آغاز می شود.

- در سال 1986 کمیتۀ سازمان ملل در امور پناهندگی به کانادا مدال نانسن را برای همیاریهای بین المللی اهدا می کند. در همین سال 3000 مهاجرِ پناهنده در کانادا مستقر می­شوند.

- در سال 1988 سیاست چند فرهنگی در پارلمان کانادا به تصویب می­رسد و پس از چندی، در سال 1994 وزارت مهاجرت و شهروندی به وجود می­آید.

 

علیرغم افت و خیزهای آمار مهاجران و تغییرات پی در پی سیاسی و سیاستهای مهاجرتی کانادا، امروزه دیگر پدیدۀ مهاجرت به عاملی ثابت در سازوکار جامعۀ کانادایی تبدیل شده است. (5)

 

2. تعارضات و تلاش برای هم­زیستی

 

پیداست که تعارضات آشکار و مخفی میان حاکمان اروپایی تبار (مهاجمان و مهاجران پیشین) و مهاجرانی که از دیگر نقاط جهان به کانادا آمده­اند، به دلایل و علل گوناگون تداوم داشته است و رخ نموده­است. برای نمونه، می­توان از مصوبه­ای قانونی سال 1896 نام برد که استخدام سیاهپوستان را در حوزۀ کارهای کشاورزی ممنوع کرد. این زمانی بود که وزیر وقت کشور کانادا کلیفورد سیفتون (Sir Clifford Sifton)  به منظور تأمین نیروی انسانی در این حوزه از ایالات متحده درخواست کمک کرده ­بود. حملۀ مسلحانۀ کاناداییهای اروپایی تبار به محلۀ چینیها و دیگر مهاجرین آسیایی در سال 1907 در شهر ونکوور و یا از در قرنطینه گذاشتن 23000 ژاپنی ساکن کانادا در شش شهر استان کلمبی بریتانیک، از سال 1942 تا سال 1944 در طول جنگ جهانی دوم نمونه های دیگری از برآمد این تعارضات بوده است.

 

پس از جنگ جهانی دوم، به دنبال تنوع قومی (6) و دینی مهاجران تغییراتی ژرف در بافت جمعیتی جامعۀ کانادا و بالطبع در قوانین به وجود می آید، از آن جمله­اند تغییراتی که در سال‌های 1960 ایجاد شد. این تغییرات آغازی بود برای دگرگونی‌های بعدی ناشی از حضور مهاجرین، به ویژه مهاجرینی که از فرهنگهایی بجز فرهنگهای اروپای - مسیحی در صد سالۀ اخیر به کانادا  آمده و یا در خاک کانادا به دنیا آمده اند. در این مورد اخیر بد نیست، به عنوان مثال، بدانیم که در سال 2001 حدود 1 درصد جمعیت مسلمانان از طریق تولد در خاک کانادا افزایش یافته است و رشد جدی جمعیت این گروه دینی در کانادا مدیون مهاجرتی 8 درصدی در همین سال است. (7)

 

این حضور، یا به تغییرات جدیدی در قوانین (فدرالی، استانی و شهری) منجر و یا به وضع قوانینی نو انجامیده است. چند نمونه از این موارد را در اینجا می­آورم:

 

- در سال 1990، سیکهای وانداهری سلطنتی کانادا با تلاش بسیار موفق شدند که مجوز بر سرگذاشتن دستار ویژۀ خود را در حین خدمت بگیرند، ولی این مجوز شامل حمل کرپان (خنجر) سنتی‌شان نشد.

- در سال 1995، علیرغم سر و صدای فراوان، پوشش اسلامی در مدارس دولتی مجاز شناخته شد.

- در ماه سپتامبر سال 2003، دانش‌آموز دختری از کالجی خصوصی در استان کبک اخراج شد چرا که به نظر اولیا مدرسه داشتن روسری اسلامی با نوع پوشش مقرر مدرسه منافات داشت.  در ماه ژوئن 2005، در کنار مدارس دولتی، مدارس خصوصی ملزم شدند که اجازه پوشش اسلامی را به دانش‌آموزان بدهند.

- از سال 2004 مرکز خدماتCLSC  در محلۀ Parc Extention در شهر مونترال از شرکت مردان در جلسات مربوط به زایمان مادران آینده جلوگیری می‌کند، برای اینکه هتک حرمتی به زنان مسلمان، هند و سیک نشود.

- در ماه فوریه 2006، استان انتاریو تشکیل دادگاه‌های شرعی را در امور خانواده ممنوع کرد و در ماه مارس همین سال دادگاه عالی کانادا به دانش‌آموزی حق حمل کرپان (خنجر سنتی) در مدرسه را داد.

- به درخواست گروه یهودی هسیدیک، در ماه نوامبر 2006، باشگاهYMCA  پوششی بر پنجره‌هایش نهاد که دانش‌آموزان مدرسه روبرو نتوانند سالن ورزش زنانه را ببینند. در همین ماه از نیروی پلیس خواسته شد که اگر زنی از گروه یهودی هسیدیک خواست که توسط پلیس مرد به کارش رسیدگی شود، آن را بپذیرند.

 

موضوع رهیابی به قوانینی که بتواند در جامعۀ چند قومی و چند ملیتی توازنی ایجاد کند، روز به روز بیشتر بر دوش حاکمان سنگینی می­کند. برای نمونه، بنا به نتایج یک نظرسنجی که در اوایل سال 2007 در استان کبک انجام یافت. نتایج این نظرسنجی نشان داد که شمار بسیاری از کبکی­ها موضعی منفی نسبت به حضور مهاجران دارند. به دنبال آن بود که در اواخر همین سال از سوی دولت کبک کمیسیونی با نام «کمیسیون هماهنگی­های خردورزانه» Accommodements raisonnables)) راه افتاد که وظیفه اش گفتگو با شهروندان (مهاجر و غیرمهاجر) برای طرح مسائل مربوط به همزیستی در درون جامعۀ کبک بود. گفتگوها بسیار زود به مسائل کهنه­ای چون تعارض دین و لائیسیته، مسلمانان و جامعۀ مسیحی، .... کشید و در گزارش نهایی این کمیسیون، (8) که بنا به نام کارپردازانش «کمیسیون تایلور- بوشار» نام گرفت، هیچ راهکار مشخصی ارایه نشد.

 

1.4. رشد جمعیت مهاجر

  

مهاجرت به کانادا، به مانند مهاجرت به هر کشور دیگری، برآیند عوامل گوناگونی است که در کشور مبدا مهاجرت و کشور مقصد مهاجرت وجود دارند. از این عوامل می توان به نیاز کشور مهاجر پذیر به نیروی کار متخصص، پیر شدن جمعیت کشورهای غربی مقصد مهاجرت، جنگ، کشمکشهای سیاسی، بحران اقتصادی، وجود یا عدم وجود ارگانهای حمایت کننده در هر دو سوی روند مهاجرت، نزدیکی و دوری جغرافیایی می­توان نام برد. چنین است که شمار این یا آن گروه مهاجر، در تاریخ مهاجرت به کانادا، ثابت نمانده است و دستخوش تغییرات شده است. برای مثال می توان از مهاجرین دو قارۀ اروپا و آسیا نام برد. در سال 1971، مهاجرین اروپایی 61.6 درصد کل مهاجرین به کانادا را تشکیل می داده اند. مهاجرین این قاره در سال 2006 تنها 16.1 درصد کل مهاجرین بوده اند. از آن سو، مهاجرین آسیایی (از جمله مهاجرین خاورمیانه) که در سال 1971 تنها 12.1 درصد کل مهاجرین به کانادا بوده اند، شمارشان در سال 2006 به 58.3 درصد  کل مهاجرین رسید. (9)

 

با این وجود و در گسترۀ زمانی وسیعتر، آن چه در تاریخ مهاجرت کانادا ثابت مانده یا رشد کرده است، درصد شمار مهاجرین نسبت به جمعیت در کاناداست. این رشد عمیق تر درک می گردد اگر توجه کنیم که مهاجران هم (با بدست آوردن ملیت کانادایی) پس از مدتی در آمارگیری کانادایی به شمار آمده اند. این رشد در جدول 1 (11) در دوره­ای 105 ساله (12)، نشان داده شده است.

 

جدول 1. درصد شمار جمعیت ناشی از مهاجرت نسبت به کل جمعیت کانادا (2006 – 1901)

 

1901، 13%

1911، 22%

1921، 22.3%

1931، 22.2%

1941، 17.5%

1951، 14.7%

1961، 15.6%

1971، 15.3%

1981، 16%

1991، 16.1 %

1996، 17.4%

2001، 18.4%

2006، 19.8%

حال اگر تنها به آمار ورود مهاجران جدید به کانادا بپردازیم، یعنی مهاجرینی که هنوز ملیت کانادایی ندارند، به آماری می­رسیم که در جدول شمارۀ  2 و 3 نشان داده شده است. در این آمار ورود مهاجرین به کانادا را در دوره ای 5 ساله (2011 - 2007) و نسبت آن را به جمعیت کل کانادا می­بینیم. (13) اکثریت کم و بیش مطلق این مهاجرین پس از 4 سال رسما کانادایی به شمار می آیند.

 

جدول 2. جمعیت کانادا ومهاجران جدید (2011 – 2007)

 

2011، ساکنین کانادا: 34.482.800، مهاجران جدید: 248748

2010، ساکنین کانادا : 34.126.200 ، مهاجران جدید: 280691

2009، ساکنین کانادا: 33.792.700: مهاجران جدید: 252174

2008 ، ساکنین کانادا: 33.319.100: مهاجران جدید: 247246

2007، ساکنین کانادا: 32.929.700: مهاجران جدید: 236753

 

جدول 3. در صد جمعیت مهاجران جدید نسبت به کل ساکنین کانادا (2011 – 2007)

 

2007، % 0.71

2008، % 0.73

2009، % 0.74

2010، % 0.81

2011، % 0.71

 

 

افزایش جمعیت مهاجر با میانگینی 0.74 درصدی در سال افزایش چشمگیری است. بیافزاییم که بافت قومی و جهت گیری و خاستگاه مهاجران نیز تغییرات عمده ای در این سالهای اخیر کرده است و مسایل نوین و پیش بینی نشده ای را برای جامعۀ کانادایی پیش رو نهاده است. به نمونه ای از این موارد اشاره می کنم. در دوره های نخست اکثر مهاجران برای کارهای کشاورزی به کانادا می آمده اند، در حالی که امروزه بیشینۀ آنها در مناطق شهری مستقر می شونند. بنا به آخرین آمار رسمی در این زمینه (سال 2006)، 93.7 درصد کل مهاجرین در شهرها مستقر شده اند. همین آمار نشان می­دهد که تنها 67.5 درصد درصد کاناداییها در شهرها ساکنند. دوم آن که استانها و شهرهای معینی در کانادا مقصد نهایی مهاجران شده اند. چنین است است که، برای نمونه، در سال 2006 از شمار کل مهاجرین 28.3 درصد در استان انتاریو، 27.5 درصد در استان کلمبی بریتانیک و 11.5 درصد در استان کبک ساکن شده اند. در همین سال، شمار مهاجرین در سه شهر ونکوور، مونترال و تورنتو به 3.9 میلیون نفر رسید. بد نیست بدانیم که تنها 27.1 درصد متولدین کانادا در این سه شهر زندگی می کنند.  (14)

 

1.5. جایگاه جمعیت مهاجر در جامعۀ کانادا

علیرغم دوری جغرافیایی کانادا نسبت به بیشتر کشورهای مبداء مهاجرت، سوابق تاریخی، روایط سیاسی میان کشورها، تنشهای سیاسی، نژاد مهاجران و دیگر عواملی از این دست، که نه به خود مقولۀ مهاجرت که به سرزمین اصلی مهاجران در پیوند است، تاثیری آشکار بر جایگاه اجتماعی مهاجران در کانادا دارند. همۀ استانهای کانادا هم رفتار کاملا همسانی در این رابطه از خود نشان نمی دهند. در این باره، آمار رسمی خود کانادا به کفایت گویاست. در ادامه به بازگویی برخی از این آمار می پردازم:  

- در سال 2006، میانگین بیکاری در کل کانادا 6.3 درصد، میانگین بیکاری مهاجران 12.3 درصد و میانگین بیکاری بومیان کانادا 14.8 درصد بوده است. (15)

- در سال 2009 ، در صد بیکاری کل مهاجران (13.7 درصد) از درصد بیکاری کل متولین کانادا (7.6 درصد) 6.1 درصد بیشتر بوده است. در همین سال، در استان کبک، 80 درصد مهاجرانِ بیکاری که از کمکهای دولتی استفاده می ­کرده­ اند، تحصیلاتی بالاتر از دیپلم متوسطه داشته ­اند. در نسبتی تقریبا وارونه، 75 درصد کبکی­هایی که از این کمکها بهره می­گرفته ­اند، تحصیلات پایین ­تر از دیپلم متوسطه داشته­اند. (16)

- در سالهای 2009 ، مهاجران استان انتاریو 55000 موقعیت شغلی از دست داده اند که برابر 33 درصد کل موقعیت شغلی از دست رفته در این استان بوده است. این در حالی است که نیروی کار مهاجر در این استان تنها 28.9 کل نیروی کار را تشکیل می داده است.  (17)    

- در سال 2011،  شمار مهاجران غیراروپایی تبار 30.7 درصد جمعیت کل شهر مونترال بوده است  و 51 درصد آنها دارای حداقل مدرک دانشگاهی کارشناسی بوده­ اند. از این جمعیت تنها 13 درصدشان وارد کارهای دولتی شده اند. (18) این امر به وضوح نشان می دهد که تنوع جمعیتی کارکنان دولتی انعکاسی از بافت جامعه موجود نیست.

 

همدوش جهان پر تنش و بحرانی امروز، پدیدۀ مهاجرت هم تندپیچهای آزمونهای جدیدی قرار گرفته است. دیگر این تنها مهاجر نیست که در سرزمین مقصد مهاجرت در کار کشف جامعه ای متفاوت است، حاکمان این کشورها نیز دیر یا زود مجبور به کشف چهرۀ دیگری از مهاجران خواهند بود. در انتخابات اخیر استان کبک، در بسیاری از نشریات جوامع مهاجر اعتراض به این که چرا احزاب کبکی در برنامه های انتخاباتی شان به مهاجران نمی پردازند به چشم می خورد. این شاید نخستین نطفه های خودآگاهی مهاجرانی باشد که از شگفت زدگیها و والگیهای اولیه در برابر جهان صنعتی بیرون آمده اند و جایگاه در خور خود را طلب می کنند.      

 

 

1. این روز به نام جشن کانادا هر ساله از سوی کانادایی­ها به ویژه از سوی اکثریت انگلیسی زبانش جشن گرفته می­شود.

 

2. Cf. Wikipedia, Histoire du Canada

3. روند لغو بردگی روندی طولانی در کانادا بوده است. در واقع، از تاریخ 1793 که  فرماندار جان گریوز سیمکو (John Graves Simcoe) لایحه‌ای در این باره به مجلس ارائه می­دهد تا 1834، که تاریخ لغو برده داری در تمامی امپراتوری انگلیسی است، این روند طول می­کشد. یادآوری کنم که نخستین آفریقاییها، به عنوان برده از قرن 17 به کانادا آورده شده­اند.

4. Cf. Understanding Canadian : http://www.edukits.ca/multiculturalism/student/timeline_f.html

5. آمار 140 سالۀ مهاجرت به کانادا را می توان در نشانی زیر به تفکیک سالهای آماری دید:

Citoyenneté et Immigration Canada (Faits et Chiffres 2008) : http://www.cic.gc.ca/FRANCAIS/ressources/statistiques/faits2008/permanents/index.asp

6. در  آمار سال 1901 ، تعداد 25 گروه قومی و ملی (از جمله کسانی که ملیت خود را کانادایی می نامیدند) ثبت شده است. در آمار سال 2006 این شمار گروههای قومی و ملی به 200 گروه می رسد. نک:

Satatistique Canada (La mosaïque ethnoculturelle du Canada, Recensement de 2006) :  http://www12.statcan.ca/census-recensement/2006/as-sa/97-562/p2-fra.cfm

7. Les immigrants récents des régions métropolitaines : http://www.cic.gc.ca/francais/pdf/recherche-stats/2001-canada.pdf, p. 17.

8. Radioo Canada, Les recommendations :

http://www.radio-canada.ca/nouvelles/National/2008/05/22/007-Bouchard-Taylor-Recommandation.shtml

9. Statistique Canada (Région de naissance des immigrants récents du Canada, 1971 à 2006) : http://www12.statcan.gc.ca/census-recensement/2006/as-sa/97-557/figures/c2-fra.cfm

10. رشد مورد نظر تنها از سال 1931 تا سال 1941 رشدی منفی است (منهای 8%) که آن هم ریشه در حوادث جنگ جهانی دوم دارد.

11. Trousse de l’enseignement-Recensement de 2006:  http://www12.statcan.gc.ca/census-recensement/2006.

12. l’Atlas du Canada:    http://atlas.nrcan.gc.ca/site/francais/aboutus/100anniversary/carto_exhibit/index.html

13. http://www.cic.gc.ca/francais/ressources/statistiques/faits2011-sommaire/01.asp

14. Human Resources and Skills Development Canada:  http://www4.hrsdc.gc.ca/h.4m.2@-eng.jsp

15. http://www4.rhdcc.gc.ca/.3ndic.1t.4r@-fra.jsp?iid=16

16. http://affaires.lapresse.ca/economie/quebec/201104/14/01-4389677-aide-sociale-la-situation-des-immigrants-se-deteriore-a-montreal.php

17. http://www.fin.gov.on.ca/fr/reformcommission/chapters/ch10.html

18. Journal Métro, Mercredi 25 mai 2011, Montréal Canada, p.1

 

دکتر محسن حافظیان مدیر گروه جهانی شدن و مهاجرت انسان شناسی و فرهنگ است.