چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

روشنفکري‌ ديني، ‌تفکر ‌يا انفعال‌



      روشنفکري‌ ديني، ‌تفکر ‌يا انفعال‌
علیرضا محمدی

تا آنجا که به تعاريف مختلف روشنفکري مربوط مي‌شود، تفکر با زمينه‌هاي قابل تغيير و نداشتن تعصب و جزميت درباره آن با ابزاري به نام عقل خود بنياد را مي‌توان مخرج مشترک تمامي اين تعريف‌ها به حساب آورد. در کشور ما نيز از هنگام مواجه شدن با علم و فلسفه جديد واژه منور الفکر وارد گنجينه لغات و واژگان ايراني شده است.   اين مفهوم، آبستن مفاهيمي مانند سکولاريسم، دموکراسي، حقوق بشر و ديگر مفاهيم مدرن مطرح شده در حوزه فکر و فلسفه است و تا آنجا که مربوط به فرهنگ ملي و ديني ايرانيان مي‌شود، جايي در اين حيطه فکري تا پيش از مشروطه نداشته است. در اين مفهوم، رويکردهايي را که بشر به واسطه تفکرات اسطوره‌اي و از پيش تعيين شده تا قبل از آن، رخصت مطرح کردن و کاوش فکري در مورد آن را نداشت، رخ مي‌نمايند. مواجهه‌اي که از دل آن تمامي مفاهيم مدرن و پست مدرن (Postmodern) با هر سود و زيان و شر و خيري زاييده شده است. در جامعه ايراني نيز با مشاهده انواع پيشرفت‌هاي تکنيکي و تسلط بشر بر طبيعت و حرکت او به سمت رفاه بيشتر ميل فراواني براي اخذ ارزش‌هاي تکنيکي و فرهنگي غرب به وجود آمد تا آنجا که قصه پرغصه ديروز تا امروز ما ايرانيان را شکل داده است. پذيرفتن شکلي و پوسته‌اي مدرنيسم بدون توجه به محتواي فلسفي آن همواره مردمان اين سرزمين را مجذوب خود کرده است. مفاهيم سنتي که تا پيش از پيدايش اين موضوع به شکل نسبتاً ثابت و ايستايي مطرح مي‌شدند و در طول چندين قرن، تحول آنچناني در شکل و محتواي آنان پديد نيامده بود در برخورد با اين مفهوم دچار دگرديسي خاصي شدند؛ مفاهيمي که اساساً در بستر فرهنگي کشور ما به دليل فاکتورهاي مختلف فرهنگي و فکري در صورت  مواجه نشدن با غرب هرگز فرصت مطرح شدن پيدا نمي‌کردند،  يک‌باره سر برآوردند و چالش عظيمي را در برابر علماي سنّتي و منورالفکرها قرار دادند. با پيدايش منابع جديد معرفت که اومانيستي و سکولاربودند و پاسخگويي آنان به امور روزمره زندگي بشر و مشکلات عمده آن، گروه‌هاي سنتي مرجع اجتماعي را به فکر چاره‌اي براي حل اين معضل انداخت.

  علماي سنّتي و ديني از برجسته‌ترين گروه‌هاي مرجع اجتماعي به شمار مي‌آمدند. عده‌اي از اينان به طور کلي با هر آنچه بوي فرنگي و غربي مي‌داد به مخالفت پرداختند و آن مفاهيم و مضامين را نشانه کفر و الحاد شمردند. مراجعه به کتب تاريخي و نحوه تعامل اين گروه با دستاوردهاي جديد، اين قضيه را بروشني آشکار مي‌‌کند. دسته ديگر که پيشرفت‌هاي آن روز و عقب افتادگي کشور را مشاهده مي‌کردند براي عقب نماندن از قافله تمدن بشري، طرحي نو در انداختند و بدون توجه به خاستگاه و زمينه پيدايش مفاهيم مدرن سعي در اخذ اين مفاهيم از کتب و متون مقدس ديني کردند و بسياري از اين ديدگاه‌ها را از زبان پيشوايان ديني تأويل و تفسير مي‌کردند. اين گروه که در نيم قرن اخير چشم‌هاي بسياري را به سوي خود معطوف کرده بود با تطابق مفاهيم غربي با فاکتورهاي سنتي موجود در دين سعي در مدرن نشان دادن مفاهيم ديني کرده و در اين ميان اسطوره قرون جديد يعني علم را به منزله قديسي براي توجيه مفاهيم ديني به کار گرفتند. اما پرسشي که  مطرح مي‌شود اين است که روشنفکري ديني، ‌جدا از خود واژه‌ که متناقض نماست، آيا توجيهات مدرن از متون ديني را وسيله‌اي براي نجات رويکرد خود نکرده است؟ اگر فرض کنيم سير تاريخ بشري با مفاهيم ضدمدرن به پيشرفت صنعتي امروز نايل مي‌شد آيا امروز شاهد سربرآوردن مفاهيمي مثل دموکراسي، حقوق بشر، علم تجربي، حقوق زنان و ... از دل مفاهيم ديني از سوي روشنفکران ديني بوديم؟

  اگر امروز بسياري از قوانين سکولار که در جامعه بين‌المللي به رسميت شناخته شده است وجود نمي‌‌داشت، آيا باز هم روشنفکران ديني سعي‌اي براي تطبيق اين قوانين با متون مذهبي مي‌کردند؟ آيا اگر اين قوانين اسباب رضايت عمومي جهاني را تا حدود زيادي فراهم نمي‌کردند باز هم از دل آيات و احاديث در پي کشف قوانين حتي کامل‌تر از قوانين فعلي مي‌بودند و به فرض جامعه مدني را به مدينه ‌النبي (ص) تحويل مي‌کردند ؟ کوشش در جهت سربلند کردن اين پارادايم در کاوش‌هاي علمي، فکري، فلسفي، سياسي و... مثال لاکاتوش(فيلسوف علم)‌ را به ياد مي‌آورد که مي‌گويد:

  اين داستاني است خيالي درباره رفتار غيرمنتظره يک سياره. فيزيکداني متعلق به عصر پيش از اينشتين، مکانيک نيوتن و قانون جاذبه او را «ن» و شرايط اوليه پذيرفته شده را «الف» اختيار مي‌کند. سپس به کمک آنها مسير سياره کوچک کشف شده «س» را محاسبه مي‌کند، اما سياره از مسير محاسبه شده منحرف مي‌شود. آيا فيزيکدان نيوتني ما چنين خواهد پنداشت که چون نظريه‌ي نيوتني نظريه‌اي اثبات شده است، بنابراين اکنون که اين انحراف از آن نظريّه‌ به اثبات رسيده است، پس نظريه «ن» ابطال شده است؟  نه. وي پيشنهاد مي‌کند که سياره تاکنون ناشناخته «س» ‌بايد وجود داشته باشد که مسير «س» را مختل کند. وي جرم، مدار و ديگر خصوصيات اين سياره فرضي را محاسبه مي‌کند و سپس از اخترشناس آزمايشگري درخواست مي‌کند فرضيه‌اش را بيازمايد. سياره «س1» به اندازه‌اي کوچک است که حتي بزرگ‌ترين تلسکوپ‌هاي موجود نيز نمي‌توانند آن را مشاهده کنند. اخترشناس آزمايشگر  درخواست يک بورس پژوهشي مي‌کند تا تلسکوپ بزرگ‌تري ساخته شود. پس از گذشت 3 سال تلسکوپ جديد حاضر مي‌شود. چنانچه سياره ناشناخته «س1» کشف شود به منزله پيروزي جديدي براي علم نيوتني قلمداد خواهد شد، اما چنين سياره‌اي کشف نمي‌شود. آيا فيزيکدان ما نظريه نيوتن و تصور سياره مخل را رها خواهد کرد؟ نه. وي بر آن مي‌شود که ابري از گرد و غبار کيهاني سياره را از ما پنهان مي‌کند. وي محل و خواص اين ابر را محاسبه و درخواست يک بورس پژوهشي براي پرتاب ماهواره جهت آزمون محاسباتش مي‌کند. چنانچه ابزار و وسايل ماهواره وجود ابر را اثبات کند ، نتيجه پيروزي مهم براي مکانيک نيوتني به حساب خواهد آمد، اما ابر يافته نمي‌شود. آيا دانشمند  نظريه نيوتن و به همراه آن تصور سياره مخل و ابر پنهان‌کننده آن را رها مي‌کند؟ نه. وي پيشنهاد مي‌کند که ميدان مغناطيسي در آن منطقه از کيهان وجود دارد که ابزار ماهواره را مغشوش کرده است. ماهواره جديدي فرستاده مي‌شود چنانچه ميدان مغناطيسي پيدا شود نيوتني‌ها پيروزي خود را به طرز شورانگيزي جشن خواهند گرفت. اما پيدا نمي‌شود، آيا اين به منزله ابطال نظريه نيوتني محسوب خواهد شد؟

  نه. فرضيه کمکي مبتکرانه ديگري پيشنهاد مي‌شود تا نظريّه سرپا نگهداشته شود. اگر اين داستان معقول به حساب آيد، نشان مي‌دهد که چگونه با عطف ابطال به بخش ديگري از شبکه پيچيده فرضيات، همواره مي‌توان نظريه‌ را از ابطال شدن مصون نگه داشت.

    به نظر مي‌رسد روشنفکري ديني با عطف به بخش‌هاي پيچيده و مختلف معارف ديني، همواره نظريات خود را از ابطال مصون نگاه داشته است. تقريباً روشنفکران ديني در سراسر خاورميانه به دليل فقدان فضاي‌ آکادميک انتقادي- علمي و نبودن مجوز رشد براي نحله‌هاي گوناگون فکري، از اين فرصت در جهت تثبيت موقعيت خود بهره گرفته‌اند. اين روش و متد ساليان متمادي و دراز است که از سوي مکاتب مختلف فلسفه‌ي علم و از جمله عقلانيّت نقّاد (critical realism) به چالش کشيده شده است.