یکشنبه, ۲۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 16 June, 2024
مجله ویستا

«مرگ سیاسی شده»: در باب دستکاری در مرگ



      «مرگ سیاسی شده»: در باب دستکاری در مرگ
مهرداد امامی

تفکر جامعه شناختی در باب مرگ و مردن بیش از آنکه مرگ را پدیدة فردی مرتبط با «جهان دیگر» در نظر گیرد و چیستی آن را به مباحثه نشیند، مرگ را پدیده یی جمعی و از این رو سراپا اجتماعی می داند. به عبارت دیگر، همانگونه که نوربرت الیاس در کتاب «تنهاییِ دَم مرگ» اشاره می کند، نخستین گام در جهت فهم اجتماعی مرگ «اسطوره زدایی از مرگ» و «آگاهی از این امر است که کل جامعة بشری چیزی جز جماعت میرندگان نیست» (الیاس، 1384: 29).
از نظر الیاس مرگ به مثابة پایان بخش حیات ارگانیسم، بیش از آنکه مسأله یی مربوط به درگذشتگان باشد، مسأله ای در ارتباط با زندگان است، افرادی که پس از مرگ خویشان، دوستان و عزیزانشان همچنان ناگزیر به ادامة زندگی اند. امروزه اهمیت مسألة مرگ در تحقیقات اجتماعی از آن روست که خلاف گذشته، مرگ صرفاً موضوعی در حیطة نظر دین نیست و حوزه های دیگر حیات اجتماعی و سیاسی نیز پرداختن به آن را جزء مسائل اصلی خود می دانند. بطور مثال، با پیدایش کلینیک و بیمارستان و شکل-گیری و تکوین گفتمان پزشکی، مرگ نیز مانند دیگر عوامل تهدیدکنندة حیات انسان از قبیل بیماری و جنون، تبدیل به ابژة نهادهای مراقبتی گشت و به همین دلیل، بستر طبیعی خود یعنی وقوع آن در خانه و در کنار خانواده را از دست داد و وارد محیط شدیداً نظارتی بیمارستان و کلینیک شد. وضعیتی که فوکو آن را با عنوان «دیده بانی مراقبتی» یا «نگاه بیمارستانی شده» (hospitalized gaze) توصیف می کند. بدین ترتیب، مرگ که در گذشته، فارق از مباحثات اعتقادی و مناسکی مربوط به چیستی آن، پدیده یی صرفاً زیستی به معنای پایان حیات ارگانیسم بود، تبدیل به پدیده یی سیاسی-اجتماعی و در نتیجه مسأله یی نیازمند «مدیریت» می شود.
«سیاسی کردن مرگ» فرآیندی در امتداد «سیاسی کردن حیات» است، موضوعی که جورجو آگامبن در اکثر آثار خود به ویژه در فصل پایانی کتاب هوموساکر یا انسان مقدس بدان پرداخته است. مدیریت مرگ از جمله مواردی است که می توان آن را تحت مقولات زیست-سیاست (bio-politic) و زیست-قدرت (bio-power) قلمداد کرد. حال ممکن است این سؤال مطرح شود که چگونه این امر یعنی «سیاسی کردن مرگ» به وقوع می پیوندد؟ در مقام پاسخ می توان به مثال آگامبن در مقاله های شکل-حیات (1993) و اردوگاه (1994) اشاره کرد.
یکی از ایده های اصلی آگامبن که متأثر از والتر بنیامین است «وضعیت/دولت استثنایی» نام دارد که در زمان موقعیت های اضطراری از قبیل جنگ و حکومت نظامی شکل می گیرد اما رفته-رفته تبدیل به «وضعیت قاعده» می گردد. آگامبن دو گونه وضعیت را نمونة بارز «سیاسی کردن مرگ» می داند: وضعیت تحت حکومت نظامی و وضعیت حاکم بر اردوگاه های کار اجباری. وجه اشتراک این دو وضعیت «به حال تعلیق در آمدن حاکمیت عادی قانون» در هر دوی آن ها و نیز واگذاری احتمال ارتکاب فجایع به پلیس یا مأمور دولت است. به عبارت دیگر، تحت این «وضعیت استثنایی»، حکومت است که تصمیم می گیرد چه کسی زنده بماند و چه کسی بمیرد. بدین ترتیب از نظر آگامبن «سیاسی کردن مرگ» فرآیندی است که در امتداد «سیاسی کردن حیات» به وقوع می پیوندد.
 علاوه بر این، می توان به یکی دیگر از واسطه های انجام «سیاسی کردن مرگ» نیز اشاره کرد: گفتمان پزشکی. امری که در بیانی کلی تر، فوکو از آن به مثابة پیوند دانش و قدرت سخن به میان می آورد. گفتمان پزشکی از طریق نهادهای نظارتی مانند بیمارستان و کلینیک، و به واسطة قدرت گفتمانی خود در جهت تصویرسازی و قاعده مند کردن بدن افراد به طور هژمونیک، و نیز به وسیلة دخول در سیاست های قضایی حکومتی از قبیل ارائة بدیل برای انواع مجازات ها1 به صورت مستقیم، در راستای منافع دولت-ها و حکومت ها یا بنابر اصطلاح فوکویی در جهت پیوند هر چه بیش تر دانش و قدرت خدمت می کند.
در پایان مجدداً به گفتة الیاس رجوع می کنیم: «مرگ مسألة زندگان است، مردگان هیچ مسأله یی ندارند» (ارغنون، 1388، 26/27: 449). شاید بتوان دو نکته را به عنوان مؤخرة این نوشتار عنوان کرد. نخست، در سطح اجتماعی می توان با اسطوره-زدایی از مرگ و غیر-استعلایی کردن آن، تا حدودی «معضل» اجتماعی مرگ را تعدیل نمود و در راستای باور به میرا بودن نوع بشر- و گریز از توهم اسطوره یی/علمی-تخیلی جاودانگی انسانی- قدم برداشت. دوم، پرداختن به مرگ در حیطة تحقیقات اجتماعی را نباید به مثابة کم ارزش دانستن زندگی در برابر آن و یا گرایش نظری/عملی به کلبی گرایی فاضلانه در نظر گرفت، بلکه تمامی مباحث مربوط به مرگ در حیطة مطالعات جامعه-شناختی در درجة نخست به منظور شناخت هستی و موقعیت اجتماعی آن است و سپس در جهت نقد شرایط موجود به منظور ارتقای کیفی سطح زندگی به این امید که شاید بتوان با بهتر نمودن شرایط زندگی دست کم در حوزة حیات اجتماعی، مرگ را نیز به همان اندازه بهتر نمود. به عبارت دیگر، هدف از مطالعات جامعه-شناختی پیرامون مرگ، نقد ساختارهای سیاسی-اجتماعی و پزشکی موجودی است که بنابر مقتضیات خود فرآیند حیات بیولوژیک را دچار اختلال و انهدام می کنند-دستکاری (manipulation)یی که ساختارهای مذکور به صورت تعجیل و یا به تعویق انداختن مرگ بدان تحقق می بخشند، مرگی که خواسته یا ناخواسته فرا می رسد و از این رو اهمیت دارد که مدام متناهی بودن (finitude) و زمانیت (temporality) زندگی را به یاد ما می آورد و موجب می شود که خود را بیش از پیش غرق در زندگی کنیم.    
یادداشت
1.    برای مثال اتفاقی که چندی پیش در یکی از زندان های ایران به وقوع پیوست نمونة بارز پیوند دانش و قدرت در معنای فوکویی آن بود. ماجرا از این قرار بود که حکم قصاص جوانی که به دلیل پاشیدن اسید بر صورت معشوقة خود از طرف خانوادة او محکوم به قصاص شده بود، بنا بر پیشنهاد یکی از مراجع پزشکی مبنی بر تزریق ماده یی کورکننده در چشم وی، در عوض پاشیدن اسید بر صورت او، تغییر کرد. استفادة گفتمانی یی که پزشکی از این امر برد غیر قابل توصیف است، زیرا استدلال مرجع پزشکی این بود که تزریق مادة کورکننده در مقایسه با اسیدپاشی هم درد کم تری برای فرد محکوم به دنبال دارد، هم مانع از انهدام فیزیکی صورت او می شود و هم عملی انسانی تر به نسبت اسیدپاشی است!  
منابع:
*الیاس، نوربرت، 1384، تنهایی دم مرگ، ترجمة امید مهرگان و صالح نجفی، تهران، گام نو
*آگامبن، جورجو، 1387، وسایل بی هدف، ترجمة امید مهرگان و صالح نجفی، تهران، چشمه
*ارغنون ش26/27، 1388، مرگ، تهران، سازمان چاپ و انتشارات
*فوکو، میشل، 1388، اراده به دانستن، ترجمة نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، تهران، نی
ایمیل نویسنده: Me_ir_06@yahoo.com
از همین نویسنده:
فضایی سرشار از بودن، کافه های تهران: http://anthropology.ir/node/8567
رسانه و بی اشارتی دال ها: http://anthropology.ir/node/10111
چه باشد آنچه خوانندش روشن فکر؟: http://anthropology.ir/node/10845
ترجمه
نیچه و هنرمند: http://anthropology.ir/node/12598
والتر بنیامین و نظریة هنر: http://anthropology.ir/node/11958
شکوه امرجزئی، زیبایی شناسی کانت از نگاه آدورنو (1): http://anthropology.ir/node/11623
شکوه امرجزئی، زیبایی شناسی کانت از نگاه آدورنو (2): http://anthropology.ir/node/11850
شکوه امرجزئی، زیبایی شناسی کانت از نگاه آدورنو (3): http://anthropology.ir/node/12072
فرهنگ های مطالعات فرهنگی: http://anthropology.ir/node/9466
پسامدرنیسم: http://anthropology.ir/node/9284
رولان بارت، لذت متن: http://anthropology.ir/node/8879
تغییرات در کار میدانی انسان شناسی در طول زمان: http://anthropology.ir/node/8684


پرونده «مرگ» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/4165