دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
دوزخیان زمین الهیات در فیلمهای مارتین اسکورسیزی
تجربهی تماشای فیلمهای «مارتین اسکورسیزی»، مثل همراه شدن با «دانته» در «کمدی الهی»ست. یک جور گذر از دوزخ و برزخ برای ورود به بهشت؛ بیآنکه «بئاتریس»ی وجود داشته باشد و گهگاه به کمک بیاید یا اینکه پرتوهای درخشانِ بهشتی خودّنمایی کند. شخصیتهای فیلمهای «اسکورسیزی» در نبردی درونی، ترجیح میدهند گذر از رنج و آلام را تجربه کنند تا شاید در آخر به رستگاری برسند و در این تجربهی عذاب پی در پی است که میشود متوجه سویههای دینی این فیلمها شد. نکتههایی که فارغ از نشانههای آشکار مذهبی، از دلِ کتابِ مقدس بیرون میآیند و گاهی ـ مثلا در فیلمهایی که «اسکورسیزی» با «پل شریدر» همکاری کرده ـ زیربنای فیلم را شکل میدهند. در واقع میتوان رد الگوهای مذهبی را در جنبههای روایی و گاه شخصیتپردازی فیلمهای «اسکورسیزی» دنبال کرد. جستوجو برای رسیدن به آرامش در اوج ِتنهایی و احساس گناه، عدم امنیت در میان جمع و اینکه اساسا انسان موجودی است در آستانه ورود به دوزخ، از نشانههای مذهبی موجود در این فیلمهاست. اینها همان احساساتی است که باعث میشود شخصیتهای فیلمهای «اسکورسیزی» برای نجات و رهایی، به نوعی سرگردانی برسند و بعد از طیّ طریق در دل شهر و بیابان، قدری مزه آرامش را بچشند. همانطور که مسیح برای شنیدن صدای خداوند رهسپار بیابان شد، این شخصیتها هم برای درک حقیقت، دربهدر خیابان و بیابان میشوند. اگر چه سرگردانی و تمایل به آوارگی، در اینجا الزاما به رستگاری منتهی نمیشود. در «باکسکار برتا» شخصیتهای مرد و دختر، آواره خیابانها و شهرها هستند و این آوارگی، نقطه پایانی ندارد جُز مرگ. انگار خودِ آوارگی، نهایتِ خواست ضدِ قهرمانهاست. در «راننده تاکسی» این خیابانگردی است که جایگزینِ بیابانگردی میشود و در انتها فقط قدری آرامش نصیبِ «تراویس بیکل» میکند. این آرامش، البته از نوع وعده داده شده در کتاب مقدس نیست؛ که اینجا خبری از رهایی نیکبختانه و اصولا نجات نیست. این درد و رنج شخصیت، تجربه سهمگین ورود به دوزخ است از جانب کسی که میداند همانند مسیح نمیتواند جامعه را پاک کند و خیابان گردی و تلاش برای پاک کردن دنیای پیرامون، تنها بخش کوچکی از خواسته های او را به سرانجام میرساند. همانطور که «مسیح» در «آخرین وسوسه مسیح» با بیابانگردیاش به ابهت مقام «انسان/ فرشته» نائل نمیشود و تنها بعد از گذر از تجربه زیستی در دل کابوس و وسوسه است که ظاهرا راه رسیدن به مقام انسان کامل در برابر او خودنمایی میکند. این بیابانگردی/ خیابانگردی، که یادآور آوارگی قومی گناهکار است، معمولا راه به جایی نمیبرد و ظاهرا پایان محتومی دارد. انگار از گناه راه گریزی نیست. ولی این حس گناه و گریزناپذیری آن، از کجا نشات میگیرد؟ چرا «مسیح» در «آخرین وسوسه مسیح» در آن کارگاه ِصلیبسازیاش بار سنگین گناه را بر دوشش احساس میکند و آوارگی را راه گریز میپندارد؛ یا چرا «بیلی کاستیگان» این گونه باید در ترس مدام از مرگ، زندگی کند؟ یکی از عناصر اساسی در شناخت ویژگیهای شخصیتها در فیلمهای «اسکورسیزی»، قرینهسازی کهنالگوی «هابیل» و «قابیل» با شخصیتهای فیلمهاست؛ با این تفاوت که «هابیل» در این فیلمها، فردی است که نمیداند معصومیت، در ذات اوست و به همین دلیل مدام میخواهد با تطهیر خود از طریق پاکسازی خود و جامعه، گناهکاری خودش را کمرنگ کند. از اینرو، چنین شخصیتهایی مدام بهخاطر نوعِ بشر احساس گناه دارند و در واقع، همه این شخصیتها، کیفر گناهانی را پس میدهند که نقشی در آن نداشتهاند؛ ولی ناچارند سنگینی آن را بر دوش احساس کنند و بهگونهای از شرش خلاص شوند. به همین دلیل هم، حتی وقتی داستان مسیح روایت میشود، این مسیح است که مدام رنج میکشد و یهودا خباثت یک گناه کار واقعی را ندارد. حتی لو دادن مسیح در باغ هم نتیجه دستور و درخواست مسیح است تا خواست قلبی یهودا. جالبتر اینکه در نمایش وسوسه مسیح، این یهوداست که به مسیح هشدار میدهد و نتیجه گناه کبیرهاش را گوشزد میکند. در «رفتگان» هم این «بیلی کاستیگان» است که رنج میکشد تا به آرامش برسد و «کالین سالیوان» (همزاد قابیل) است که زندگی مرفه و بهراهی دارد. این الگو در «گاو خشمگین» هم در رابطه «جیک / جویی» کاملا به چشم میخورد. احساس گناه به عنوان حس همیشگی شخصیتها، راهی جز خودتخریبی برای آنها باقی نمیگذارد. از اینرو «جیک لاموتا» صورتش را مقابل مشتزن سیاهپوست میگیرد تا له و لورده شود، «چارلی» (هاروی کیتل) در «پایین شهر» مدام انگشتش را با فندک میسوزاند تا رنجِ جهنم را از یاد نبرد و «مسیح» بیابانگردی میکند و وسوسه میشود تا قدر ِرستگاریاش را بداند. این ویژگی در فیلمهای مشترک «اسکورسیزی / شریدر» بیش از پیش به چشم میخورد و نقش آنها را در بررسی ایدههای الهیاتی پررنگ میکند. جایی که تفکرات مذهبی این دو در کنار هم قرار میگیرد و چالشی جدی برای هر دو به حساب میآید. دنیای بنیادگرای کالوینیسمِ «شریدر» در کنار تفکر کاتولیکیِ «اسکورسیزی»، محصول جز حضور جدی شَرّ در سرنوشت انسان ندارد. شَرَی که امان آدمها را میبرد. البته، خاستگاه این شَرّ میتواند نهیلیسم روسیای (که نشانه هایش در ادبیات قرن 19 روسیه دیده میشود) باشد که از انکار، به شورش و عصیان میرسد که «اسکورسیزی» ( و البته شریدر( به آن دلبستهاند. همان نهیلیسمی که «داستایوفسکی» در «جنایت و مکافات» مطرح میکند یا آن نوعِ عصیانی که در «برادران کارامازوف» در قبال «مفتشِ بزرگ» به چشم میخورد. تمام وسوسهها و در نتیجه احساس گناه، سرگردانی و بیابانگردی / خیابانگردی، میتواند نتیجه همین عصیان به حساب بیاید. از وسوسه مسیح (در آخرین وسوسه مسیح) تا پذیرش نقش اَبَرمرد توسط تراویس بیکل (در راننده تاکسی) و نجات آدمهای رو به تباهی توسط یک راننده آمبولانس(در احیای مردگان)، همگی سویهای قاعدهشکن دارند که علیه قوانین بدیهی مسیحی عمل میکنند. اگر چه این مبارزه، حاصلی جز درک شکست ندارد و به نظرم این شکستها، حاصل تجربههای زیستی سازندگان فیلمها هم هست. بههر حال، همانقدر که «شریدر» علیه آموزشهای سفت و سخت ِکالوینیستی شورش میکند و مدام در فیلمهایش (والبته فیلمنامههایش) به این مضمون میپردازد، «اسکورسیزی» هم تجربههای ناکام مذهبی و دغدغه دائمیاش را با مذهب در آنها جستوجو میکند. از نظر آنها، هیچ راهی به خانه امن نیست و سرنوشت آدمی، با همین دردها و رنجها گره خورده. به همین دلیل هم در فیلمهای «مارتین اسکورسیزی» با وجود ایده روایی «کمدی الهیِ» دانته، هیچوقت سر و کله بهشت پیدا نمیشود و فرد، در انتها، تک و تنها متوجه اوضاع وخیمش میشود. ایدهای که حالا پررنگتر از 4 دهه پیش در فیلمهایش حضور دارد و از آن خیرهسری و شور بیپایانِ گریز برای رهایی ِفیلمهای ابتدایی (مثل باکسکار برتا) خبری نیست. حالا در تازهترین ساخته «اسکورسیزی» ـ جزیره شاتر ـ شَرّ و گناه، حتی طغیان را هم به دنبال ندارد و تنها سرگردانی و آوارگی است که نصیب قهرمان درمانده میشود. اینجا آخر ِخط است. آخر ِخط طغیان و شورش در برابر همه قوانین ظاهرا بدیهی...
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست