یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

تالار آیینه



      تالار آیینه
علی روستاییان فرد

تالار آینه، بخشی از بنای کاخ گلستان تهران است که موضوع نقاشی محمد غفاری ( کمال الملک ) قرار گرفته  تالاری سرشار از آینه های کوچک و بزرگ و اجزای فراوان دیگر که با دقت قابل توجه اند. آینه هایی که نه خود را نشان می دهند، نه نقاش و  نه  حتی پادشاه را گویی آینه ها نیز خودکامگی را در خود جای نمیدهند. ناصر الدین شاه  تنها در مرکز تابلو نشسته است و تجسمی است بیجان  از  نگاه نقاش. پادشاهی که به مثابه شیئی همچون دیگر اشیا در گستره این چشم انداز که آشکارا وسیعتر از آنچه هست نمایش داده شده ، به تصویر کشیده شده است. نقاش فضایی با طول و عرض و عمقی بیش از حد واقعی  و بزرگتر از ابعاد واقعی تالار را پیش روی می نهد . تا پیش از  نقاشی محمد غفاری (کمال الملک) شاه در نگاره ها مرکزیت داشت و عموما در ابعادی غیرواقعی تصویر می شد . اما بعد از سفر اروپا و آشنایی کمال الملک با مکاتب هنری اروپا و روی آوردن به رئالیته شاه به مثابه فردی آنچنانکه هست نشان  داده میشود، شاهی کوچک و ریز نقش که میخواهد برگستره ای وسیع حکومت کتد.  نقاش خروجی دارد بر نقاشان دیگر و با کشیدن این اثر گویی به مکاتب پشت سرخود پشت پایی میزند و آنچنانکه سويه را بیشاز انکه هست نشان میدهند سويه را تسخیر میکند و در ابعاد واقعی نشان می دهد.  شاه اینبار چون میز و دیگر اشیا شیئ است در میانه تصویر چشم انداز. ذهنیت کودکی نقاش ووسعت آن بر خوذکامگی ادشاه چیره شذه است و پادشاه چون پاره ای از طبیعت در این چشم انداز منفعل نشسته است. پنجره ها رو به باغی بزرگ باز می شوند و رنگهای زنده باغ به درون تالار آینه انعکاس پیدا می کنندو طبیعت در تالار بیش از حضور پادشاه خودنمایی میکند . در تالار آینه آینه ها انعکاس دهنده طبیعتند، انعکاس دهنده بوی خوش باغ، صدای پرنده ها و همچون نقش قالی کف  تالار به خودنمایی خود می پردازد تر و تازه. نقاش بی آنکه بداند مضامین مدرن زمان خود را که از اروپابرگرفته است در این نقاشی نشان می دهد و نسبتهای واقعی را تاجایی که می تواند نشان میدهد گویی ناخوداگاه نقاش به خلق اولین اثر مدرن به معنی فکری آن پرداخته است. تالار آینه را شاید بتوان به تعبیری  نشانه ای از ظهور امر مدرن در ایران و باژگونن شدن نظم کهن دانشت. شورشی چند ساله در نقد زمانه خود گویی مقاومت نقاش را محک می زند تا برخودکامگی پادشاه در این چشم انداز فایق آید.  نقاش ایستاده و شاه نشسته او فاعل و شاه منفعل او کوذکی است در حال رشد و بازنمایی خود و شاه رو به پیری و افول و متناقض با رنگهای زیبای تالار اینه. استعاره ای شاید برای پایان قریب الوقوع سنتهای کهن . لکه ای سیاه بر روی صندلی چونان لکه ای سیاهی بر  میزی که در میانه تابلو قرار دارد. حضوری پررنگ بی آنکه در آینه ها نشان داده شود حضور نقاش.

پیوستاندازه
30631-380.docx16 KB