دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

مرمت و احیاء بناهای خشتی(اسفند 1355)


بزرگترین مشکل احیاء و حفاظت و نگهداری بناهای خشتی، مسئله هجوم ساختمانهای نو، در قلب بافتهای دیرینه است. بافتهای خشتی باید بصورت یک مجموعه یک‌پارچه و هماهنگ معماری حفاظت شود و باید در زندگی و حیات آیندهء شهر ، سهم و وظیفه اساسی را بآنها بازگردانید. باید یک‌یک بناهای شهر از نقطه‌نظر اقتصادی، اجتماعی و وضع استحکامی، مورد بررسی قرار بگیرد.
****
تغییر شکل و تحول وضع اقتصادی و صنعتی شدن بسیاری از دست‌پرورده‌ها و دست‌ساخته‌های مردم ، باعث تغییرات بسیار در نوع داد و ستدها – در حدود و ثغور درآمدها -  و در نحوهﺀ زندگی مردم گردیده است. هجوم مردم به شهرهای صنعتی جهت کار در کارخانه‌ها و کسب درآمد بیشتر، باعث متروک شدن بسیاری از شهرها و یا بفراموشی مطلق سپردن مراکزی شده است که در آنها دیگر هیچگونه فعالیتی بصورت گذشته و بصورت اصل وجود ندارد.
این بافتهای یزرگ خشتی که روزگاری مرکز تهیه وسائل زندگی روز مره و فروش بوده است، دیگر هیچگونه عملی را انجام نمیدهد. بناهای آن متروک شده و روز به روز ویران میگردد. بازارها و سراها و فضاهای آن بصورت انبارها و یا مراکز تجمع خاکروبه‌ها و اشیاﺀ اسقاط و غیره درآمده است. این مشکل بزرگ شهرهای ما است. نگاهی به مرکز یزد، به میدان خان و بازارهای اطراف آن، این منطقه را بسیار مشخص و روشنتر منعکس مینماید.
در قسمتهای مسکونی این بافتها نیز، مردم که فاقد معابر تمیز و راحت و بهداشتی و نیز فاقد تأسیسات شهری مناسب و فاقد وسایل ایاب و ذهاب هستند. بشدت بری از ماندن و ادامه زندگی در خانه‌های آباﺀ و اجدادی خود میباشند. چه باید کرد؟ آیا بازهم شاهد فراموشی بیشتر و ویرانی این مراکز باشیم؟ باز هم امکان تخریب و ایجاد مراکزی زشت با معماری غیر انسانی و غیر منطقی امروزی را بدهیم؟ چه کنیم ؟.
یکی از راههای پیشنهادی که ضمنا در پروژه کوتاهی که در مرکز یزد تهیه شده ، منعکس گردیده ، این است که این مراکز باید از نقطه نظر اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مورد مطالعه قرار گیرند. از یک یک بناها و فعالیتهای آنها آمارهای دقیق تهیه شود و این آمار مورد استفاده قرار گیرد. در پروژه فوق‌الذکر، فعالیت مردم، مورد پژوهش قرار گرفته، یک یک مغازه‌ها و دکانهای بازار یزد و میدان خان و فعالیت‌های بناهای این مجموعه بررسی گردیده و راه احیاﺀ مجدد این زندگی از دست رفته پیشنهاد گردیده است.
بزرگترین مشکل احیاء و حفاظت و نگهداری بافتهای خشتی، مسئلهﺀ هجوم ساختمانهای نو، در قلب بافتهای دیرینه است. منکر نمیتوان شد که مردم به سرویسهای نو و ساختمانهای جدید با عملکردهای مشخص امروزی احتیاج دارند و معماری امروزی نیز مانند تمام ادوار گذشته تاریخ، سهمی دارد و باید بوجود آید.






شهرهای ما در تمام دورانهای تاریخی ساخته شده‌اند، دوره‌ای نیست که بنا به عللی (هرگونه که باشد) معماری آن دوره در کنار معماری گذشته آن شهر احداث نگردیده باشد، پس دلیلی ندارد که معماری مدرن امروزی نیز، در بافتهای خشتی ما وارد نشود. نمیتوان زندگی مردم امروز را دور از تحولات عصر و فاقد راحتی‌ها و وسایل امروزی نگهداشت، باید بهترین وسایل آسایش را به مردم این شهرها ارزانی بخشید. باید محیط زندگی آنان را بنحوی تغییر شکل داد که میل و رغبت به ادامهﺀ زندگی را در محله‌های خود داشته باشند. مشکل بزرگ چنانچه در بالا اشاره شد، ایجاد نو در کنار کهنه است. باید دید این نو، چه شکلی را در این بافت‌ها بخود میگیرد. آنچه تاکنون از معماری نو در شهرهای تاریخی و بافتهای قدیمی بوجود آمده، بدون مطالعه، تقلید بی اساس، عدم توجه به خصوصیات اقلیمی و سنتی بوده است، و در نتیجه فاقد عمل‌کرد و فاقد جنبه‌های انسانی زندگی است.
باید نو در کنار کهنه بوجود آید، باید سرویسها و بناهائی را که یک بافت خشتی فاقد آن است ایجاد و احداث گردد، باید یک مرکز قدیمی و کهنه قابل زندگی شود و دارای راحتی و آسایش باشد منتها قبل از هر اقدامی اگر ارزشهای معنوی یک بافت بدقت مطالعه شود و اگر ارزشهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی ارزشیابی گردد، بهتر و آسانتر میتوان نتیجه گرفت. باید حتی‌الامکان سعی شود بناهای موجود قابل استفاده گردد، فضاهای داخلی یک بنای قدیمی میتواند بآسانی قابل زندگی شود. با تغییر شکل میتوان همه‌گونه سرویسهای امروزی را باین بناها ارزانی داشت، اما بزرگترین توجه و دقتی که درخور اهمیت است و باید مبذول گردد ، توجه به حجم و فرم و فونکسیون بناهای موجود است، توجه به مصالح ساختمانی بکار رفته و سنتی این شهرهاست، توجه به رنگ و شکل معماری قدیمی در رابطه با احداث نمونه‌های جدید است. تمام این مسائل را باید با دقت و توجه فوق‌العاده مورد مطالعه و بررسی قرار داد، تا راه نیل به مقصود، براساس منطق انتخاب گردد، لذا توصیه میشود که:
1 – بافتهای خشتی باید بصورت یک مجموعه یک‌پارچه و هماهنگ معماری حفاظت شود و باید در زندگی و حیات آینده شهر، سهم و وظیفه اساسی را بآنها بازگردانید، بنابراین تهیه یک طرح جامع، نه فقط ناحیه‌ای، بلکه منطقه‌ای، برای آنها توصیه میشود.
2- باید یک یک بناهای شهر ، از نقطه نظر اقتصادی، اجتماعی و وضع استحکامی، مورد بررسی دقیق قرار گیرد و ارزش معماری آنها بطور صریح و صحیح ثبت و ضبط گردد، تا بسادگی مورد تخریب و دستکاری قرار نگیرد.
3 – یک بودجه قابل توجه با برآورد صحیح قبلی از طرف دولت و همچنین از طرف بخش خصوصی، جهت عملیات و تلاشهای حفاظتی و مرمتی و ترمیمی و احیاﺀ این مجموعه‌های خشتی اختصاص داده میشود.
4 – طرح تفصیلی بسیار دقیق در کلیات و جزئیات، همراه با نقشه‌ها، دسن‌ها و عکسهای گویا جهت مطالعات و بررسی های لازم تهیه شود.
فقط با در دست داشتن اطلاعات کامل و جامع فوق، میتوان به هدف احیاﺀ این بافتها نزدیک شد.
مسلما در این احیاﺀ باید درنظر گرفت که راههای ارتباطی داخل مجموعه شهری و سرویسهای لازم از جمله برق و آب و سایر خدمات و نیز وسایل اولیه، جهت یک زندگی مرفه و درخور اجتماع امروزی، برای مردم پیش‌بینی گردد.
در پایان پیشنهاد میگردد یک محله و یا جزئی از یک محله بعنوان نمونه از طرف دولت به دستگاههای علمی و آموزشی و فرهنگی واگذار گردد و با کمک افراد کاردان و با اطلاع در این زمینه مورد بررسی قرار گیرد تا با ضوابط فوق‌الذکر و با تجسس و تفحص شاید بتوان الگوئی جهت احیاﺀ این مراکز یافت.
اطلاعات مقاله:
مجله هنر و معماری، دوره هشتم، شماره 37-38، اسفند 2535(1355)، صفحه 66-64
مجموعه: ناصر فکوهی
آماده سازی برای انتشار: نسرین راستگو(انسان شناسی و فرهنگ)