پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا

عکاسـی آماتـور به مثابه استراتـژی اجتماعــی



      عکاسـی آماتـور به مثابه استراتـژی اجتماعــی
حامـد يغمائيــان

گاهی با خود فکر کرده‌ام که حیات همزاد رازورزی انسانهاست, آنجا که امر واقع به مدد افسونکاری بشر (که از خواست قدرت سرچشمه گرفته), رازآمیز شده و جنبه‌ی نمادین یافته, تا شاید به دستاویز آن تکثیر گردد و نشر یابد و با دست‌و‌پا کردن هاله‌ای از وهم و خیال استیلا یابد.
با رنسانس و مرکز‌زدایی از واقعیت, گسترش حیطه‌ی تجربی زندگی انسان ممکن شد و تجربه میانجی شکل‌گیری واقعیت (واقعیت فردی) گردید و تا بدانجا پیش رفت که امروز شاید بتوان گفت تنها آن چیزی واقعی پنداشته می‌شود که به تجربه درآید. گشودگی نسبت به آزمون زندگی, بنیان بسیاری از ترس‌ها و وهم‌های بشر را متزلزل کرد و به زندگی همچون یک پدیدار نگریست و سویه‌های متکثر جسمانی و انسانی آن را مرکز نظاره و خلق قرار داد, مرزهای خواست انسان برای از آن‌ِ خود ساختن جهان را فروریخت و متوجه‌ی حیطه‌ی خصوصی و فردی انسان‌ها شد؛ در پی ارائه‌ی تصویری واقعی/تجربی از زندگی, از تصاویر الوهی چشم پوشید و با دقت در "جهان‌های کوچک١" به مثابه‌‌ی گستره‌ی قاطع حضور و تکثیر امر ممنوع روایت‌های آرمانی‌نشده از روزمرگی‌های زندگی را جایگزین نمادها و ایماژ‌های بشر ساخت.
مواجهه‌ی با جهان و گسترش امکانات مداخله‌ی بشر در واقعیت, اگر چه با لذت و نوید زندگی آرمانیِ آینده همراه بود, و اگر چه با زمینی و این‌جهانی کردن تصاویر الوهی و حذف واسطه‌های فیض, به شخصی و درونی شدن اخلاق و امور معنوی زندگی انجامید, اما مغاکی از رشد و توسعه‌ی سرسام‌آور, در کنار جنگ و مرگ و نابودی را آفرید که با وجود تمامی امکانات مادی تجربه, آدمیان خودخواسته از نگریستن در آن چشم پوشیدند, به این امید که واقعیت نیز از نگریستن به آنها درگذرد.
افسون‌ِ پیشتاز دوربین در مقام یک رسانه, شاید از امکان‌ِ فاصله‌گذاریِ نمادین با واقعیت برخواست. شیوه‌ی ابزارمند تصویربرداری در کنار امکانات عصر تکثیر مکانیکی, آداب و اخلاقیات دیدن را دگرگون ساخت و تسخیر تجربه به واسطه‌ی آن با احساس آرامش درونی, همچون سپری دفاعی در برابر تنش و اضطراب, ممکن شد. حضور همزمان و همه‌جانبه‌ی تصاویر در حین عدم انفعال انسان‌ها در برابر آن , چنان‌که هر گاه که خواسته باشی از نگریستن به آن درمی‌گذری٢, همراه با رابطه‌ی معصومانه‌ی عکس‌ها با واقعیت, امکان حضوری آفرید که با آن فاصله‌ی امنِ نمادین, ایمن و آرام بود.
ابزار عکاسی به واسطه‌ی سرخوشی و شیطنت نهفته در استفاده‌ی از آن, ذوق‌ورزی‌های کودکانه‌ای را ممکن ساخت, و با اتکا به جایگاه آیینی که از تماس بلافصل با زندگی و رؤیای جاودانگی موجب می‌شد, حداقل‌هایی از آزادی عمل را به همراه آورد. میلیون‌ها دوربین در دستان مردم, طرح‌واره‌ای از رویاها و نحوه‌ی برخورد با جهان را صورت‌بندی کرد, که از هویت فردی و شکل نگاه انسان‌ها به واقعیت برمی‌خواست. آلبوم‌های عکس, کتابچه‌های مقدسی که با احترام مرور می‌شدند و بدنه‌ای از هویت اجتماعی مردم جامعه را در خود حمل می‌کردند.
صنعتی شدن عکاسی و استفاده از آن در مقام رسانه موجب کارکرد اجتماعی آن شد, ولی در عین آن همچون هر واقعیت اجتماعی دیگری به واسطه‌ی ابزارهای سلطه, ضد خود را نیز در بطن خود پرورش داد. ابزار تصویربرداری در خدمت ساختار‌های قدرت برای سیطره و اداره‌ی جامعه به کار گرفته شد و استفاده‌ی ابزاری از واقعیت عکاسانه, موجب استحاله‌ی باور به معصومیت عکس‌ها شد و این تراژدی تا به آنجا پیش رفت که عکس‌های رنج در بافت تصاویر تبلیغاتی قرار گرفت و برای پیشبرد اهداف اقتصادی, از خود تهی شد.
ماهیت جهان مدرن, مالامال از چنین چرخش‌هایی است. انقلاب‌های مدام و تخریب و بازسازی پیاپی همه‌ی قلمروهای زندگی, جهان امروز را ساخته است. اما در چنین جهانی که همه چیز آبستن ضدخویش است, آیا ایجاد حداقلی از اعتماد به هیچ واقعیت و کنش بشری ممکن خواهد بود؟ آیا همچنان می‌توان از عکس‌ها و کنش عکاسانه انتظار داشت که قدرت را محدود کند و دریچه‌ای به سوی حداقل‌هایی از آزادی بگشاید؟
شاید راهکار رودررویی با چنین وضعیت لغزانی در تاروپود آن نهفته باشد. قدرت خلاقیت انسانی, استفاده از تفکر چند سطحی و عدم تقلیل واقعیت‌ها به یک بعد از آن‌ها, امیدوار بودن به دستیافته‌های انسانی و تقویت آنها با انرژی‌های فردی, و در نهایت اعتقاد به این نکته که انسان امروز باید بتواند بر سطح اتفاق‌ها بلغزد و از حوادث پیش آمده ابزارهایی برای ارتقای وضعیت بشری خلق کند.
عکاسی عنوانی برای یک سبکِ صُلب هنری نیست که بتوان به دستاویز آن که ”عکس‌های عذاب“ موجب خو گرفتن انسان‌ها با خشونت و بالابردن آستانه‌ی احساس آدمی شده است, آن را از خود تهی کرد, بلکه یک کنش انسانی است که به قامت اندیشه و احساس فردی ‌که دوربین در دست دارد, شکل می‌گیرد. شاید اعتقاد به این نکته که ”کارکرد عکاسی در عصر قاطعیت رسانه‌های دیداری (تلویزیون) محکوم به فناست“,  موجب خالی کردن عکاسی از مشخصات کارکردی و اهداف اخلاقی آن گردد, اما آیا این ایده تنها نوعی عذر و بهانه و یا غسل تعمیدی بر احساس انفعال و درماندگی, نخواهد بود؟
برای این که بتوان عکاسی را بیشتر از پیش به مثابه یک آیین اجتماعی و راهکاری در برابر اضطراب و ابزار سلطه نگریست, باید دوباره به خصوصیات بنیادی و امکانات ماهوی آن بازگشت. عکاسی همبسته‌ی ارتباط انسان‌ها با یکدیگر است و به واسطه‌ی توان بازیابی خاطرات گذشته از حضور با دیگران, هاله‌ی معنوی عکس‌ها شکل می‌گیرد. ”عکاسی مشارکتی“, شکل دوسویه‌ی ارتباط بلافصل عکاس و آن‌که از او عکاسی می‌شود, آنچنان که در عکاسی خانوادگی تجربه کرده‌ایم, می‌تواند به احیای معصومیت تصاویر برخیزد.
انقلاب عکاسی با دوربین‌های کوچک کداک شکل گرفت, میلیون‌ها چشم به جهان نگریستند و آن را قطعه‌قطعه کرده و در قالب عکس‌ها و آلبوم‌های عکس بسته‌بندی کردند. اگر امروز مرور دوباره‌ی آن عکس‌ها می‌تواند دریچه‌ای بر خواست‌ها, عقاید, باورها و هویت فردی و اجتماعی پدران و مادران ما بگشاید, امروز هم عکس‌های ما می‌تواند حامل خواست‌ها و هویت ما باشد و با اتکا به ابزار‌های اطلاع‌رسانی همگانی, فراتر رفته و شکلی از گفت‌و‌گوی رودرروی با دیگری و دیگران را برای ما بگشاید. سوزان سونتاگ در درباره‌ی عکاسی می‌نویسد:
“اگر چه وضع به گونه‌ای است که فقط چیزی واقعه به حساب می‌آید که ارزش عکس گرفتن داشته باشد, باز هم تنها ایدئولوژی (به معنای وسیع آن) تعیین می‌کند که چه چیزی یک واقعه را می‌سازد, تا زمانی که خود واقعه نامگذاری و تعریف نشده است, نمی‌توان از آن مدرک عکس یا غیر عکس تهیه کرد و هرگز هم امکان ندارد که شواهد عکس بتواند واقعه را بسازد یا به عبارت بهتر آن را تعریف و مشخص کند. عکاسی همیشه نقشش را پس از نامگذاری واقعه ایفا می‌کند. وجود آگاهی سیاسی مربوطه پیش‌شرط تأثیر اخلاقی عکس است. اگر سیاست نادیده گرفته شود, عکسی از مسلخ تاریخ به اعتبار قریب به یقین مسئله‌ای است غیرواقعی, ضربه‌ای عاطفی برای تضعیف روحیه و نه چیزی دیگر.”
شاید تکثیر میلیونی تصاویر توانسته باشد شکلی از باورهای اخلاقی عمومی مردم جامعه را, در پرتو یک رویکرد سیاسی واحد, صورت‌بندی کند, تا به آنجا که به مثابه یک باور جمعی در برابر ایدئولوژی حاکم بایستد و با اعتباری که از همبستگی انسان‌ها می‌یابد, به نام‌گذاری واقعه برخیزد.□








پانوشـت
١. “جهان‌های کوچک” حریم‌های متکثر کوچک, منزوی و بسته‌ای است که در حاشیه‌ی تنش زندگی روزمره‌ی انسان‌ها در شهر‌های مدرن تکثیر گردیده و هر یک به نوعی از مقتضیات جهان مدرن مستثنی گشته‌اند و اینگونه مرز‌های جهان مدرن را شکل داده‌اند.
٢. شاید توفیق چشم‌گیر دوربین‌های کوچک عکاسی در مقایسه با ابزار‌های عمومی تصویربرداری جدای از تفاوت هزینه‌ی تهیه‌ی آنها به این نکته نیز بازگردد. عکس گزینش ظریفی است از میان لحظات زمان که امکان آن را دارد تا با تو, و حتی در جیب‌های پیراهن‌ات, همراه شود برای هر لحظه که بخواهی؛ فیلم اما رشته‌ای از تصاویر است که روبروی آن می‌نشینی, و هر تصویر خاطره‌ی تصویر قبلی را کمرنگ می‌کند.