پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
شیرینترین و پرکاربردترین ضرب المثلهای فارسی و ایرانی (گ)
- گاوبندی
همدستی و تبانی دو نفر برای کلاه گذاشتن طرف مقابل.
- گاو پیشانی سفید
کسی که همه و در هر کجا او را میشناسند و معروف است.
- گاوش زائید
گرفتاری و بدبختی یا ضرری برایش پیش آمد.
- گاو نُه من شیرده
خوبی و خدمت کردن اما در آخر با یک کار یا حرف آزار دهنده زحمت خود را پایمال کردن و از بین بردن.
- گاهی به اداگاهی به اصول، گاهی به خدا گاهی به رسول
کسی که بیعقیده است و بنابر مصلحت رنگ عوض میکند و خود را با تغییر موقعیت و با هر عقیدهای هماهنگ و همسو میکند.
- گدا به گدا رحمت به خدا
کمک و دستگیری یا راهنمایی فقیری به مستحقتر از خود، پناه بردن بینوا به بینوای دیگر.
- گذر پوست به دباغخانه میافتد
به کسی میگویند که به دیگری بدی کرده، اما بالاخره روزی با همان شخص سرو کار پیدا میکند و احتیاجش به او میافتد.
- گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه بو میده
کسی که از بدست آوردن یا انجام خواسته و موقعیت مورد نظرش محروم و ناامید شده روی آن چیز عیب میگذارد و اینطور خود یا دیگران را قانع میکند که مناعت طبع دارد.
- گربه را باید دم حجله کُشت
همان اول کار باید از طرف زهره چشم گرفت تا حساب کار خودش را بکند.
- گربه رقصاندن
بازی در آوردن، کسی را سر دواندن و بازی دادن.
- گربه شور
تمیز و درست و حسابی نشُستن، شستشوی سرسری و ناقص (مثل گربهای که خود را فقط در آب میغلتاند).
- گردنم از مو باریکتر
در مقابل حرف حق و سخن به جا تسلیم هستم و آن را میپذیرم.
- گرسنگی نکشیدی عاشقی یادت بره
فقیر و درماندهای که از کمترین امکانات و رفع احتیاجات خود محروم است، دیگر نمیتواند به عشق و عاشقی فکر کند.
- گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی
با صبر و حوصله کمکم کارها درست میشود، به طوری که حتی میتوان ازغوره ترش حلوای شیرین به دست آورد.
- گرگ باران دیده
اشاره به شخص بسیار با تجربه.
- گرگ در لباس میش
ظاهری در فریبنده و مظلوم نمایانه برای آسیب رساندن و نابودی.
- گرم گرفتن
تحویل گرفتن کسی و با او خودش و بش کردن و صمیمی شدن.
- گل از گُلش شکفت
خوشحال و خندان شد (اشاره به غنچه که بر اثر نسیم صبحگاهی شکفته شده و تبدیل به گل میشود).
- گُل گفتن و گل شنیدن
رد و بدل شدن حرفهای خوب، زیبا و صمیمانه بین دو نفر.
- گل بود به سبزه نیز آراسته شد
در ظاهر یعنی: خوب بود خوبتر هم شد، اما غالباً برعکس و به طعنه در مورد زیادتر شدن عیب کار گفته میشود یعنی: خیلی کم عیب و مشکل داشت یکی دیگر هم اضافه شد.
- گل بیخار نمیشود
به دو معنا بکار میرود:
1- هیچ کس و هیچ چیز بیعیب و نقص نیست حتی گُل.
2- برای رسیدن به هدف و مطلوب خود باید بهایی پرداخت و متحمّل رنج و زحمت شد.
- گل بیعیب خداست
همه انسانها عیب و نقطعه ضعف دارند، فقط خدا از هر گونه عیب و نقص مبرّاست.
- گل پشت و رو ندارد
به کسی میگویند که به ناچار پشت بر شخص یا جمعی کرده و معذرت میخواهد.
- گل سر سبد
بهترین و عزیزترین فرد یا چیز در میان بقیه.
- گل گفتی اما شل گفتی
توی ذوق زدن کسی که اظهار نظر بیارزش و نه چندان درست و حسابی بکند.
- گله دست گرگ افتاده
عدهای که گیر حکم و سرپرست حریص و بیرحم افتاده باشند.
- گلیم خود را از آب بیرون کشیدن
از پس کارهای هر چند سخت خود بر آمدن و برای رفع مشکلات، درمانده و محتاج کسی نشدن.
- گنجشک را رنگ میکنه جای قناری میفروشه
آدم نادرست و متقلّب و فریبکار.
- گندم برشته شدن
به جِلز و وِلز افتادن، ناشکیبایی.
- گندم نمای جو فروش
کاسب متقلّب که جنس مرغوبی را نشان داده اما موقع تحویل، نامرغوب آنها را تحویل دهد.
- گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری
هنگامی که تاوان گناه و خطای کسی را دیگری پس بدهد.
- گورم کجا بود که کفنم باشه
بیچیز و فقیر و تهیدست.
- گوز را به شقیقه زدن
دو چیز و دو موضوع بیربط را به هم مربوط ساختن.
- گوش اگر گوش تو و ناله اگر نالة ماست/ آنچه البته به جایی نرسد فریاد است
کسی که نسبت به درخواستها و نصایح دیگران بیتوجه و بیاعتناس و یا عمداً نمیخواهد آنها را بشنود و بپذیرد، بنابراین با زور و داد و فریاد هم نمیتوان به او فهماند.
- گوش به زنگ
آماده و منتظر شنیدن خبری یا وقوع امری بودن.
- گوشت از دهان گرگ کشیدن
کار بسیار سخت و خطرناکی را با مهارت و شجاعت و از جان گذشتگی انجام دادن.
- گوشتش زیر دندونشه
کسی را میگویند که جگر گوشهاش تحت اراده و اختیار کسی دیگری است و باید در برخورد با او احتیاط و مدارا کند.
- گوش خواباندن
منتظر فرصت شدن.
- گوشش بدهکار نیست
به نصایح، ایرادها و خواستههای دیگران گوش نمیدهد و توجهی ندارد، نسبت به اوضاع و احوال پیرامونش بیتفاوت و بیخیال است.
- گوش شیطان کر، چشم شیطان کور
هنگامی که بخواهند از روبراه شدن وضعیتی خبر بدهند میگویند.
- گوشی دست کسی آمدن
حقیقت موضوعی را فهمیدن و حواس خود را جمع کردن.
- گیرم پدر تو بود فاضل/ از فضل پدر تو را چه حاصل؟
ارزش و اعتبار هر فرد به علم و هنر سرمایه وجودی خود اوست نه به فضائل پدر یا اصل و نسبش.
- گیوه را ور کشیدن
آماده شدن و راه افتادن برای اقدام و دست زدن به کاری.
گردآوری: مجله اینترنتی وب
سایر ضرب المثلهای فارسی و ایرانی به ترتیب حروف الفبا:
الف | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ |
ر | ز | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف |
ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |