دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

حمایت و پشتیبانی افراطی والدین بزرگترین مانع بر سر راه موفقیت جوان است


حمایت و پشتیبانی افراطی والدین بزرگترین مانع بر سر راه موفقیت جوان است

جوانی مرحله ای از زندگی است که گذشته و آینده فرد را به هم پیوند می دهد

جوانی مرحله ای از زندگی است که گذشته و آینده فرد را به هم پیوند می دهد؛ بسیاری از والدین وقتی متوجه رشد و بلوغ فرزندشان می شوند، دل نگرانی شان افزایش می یابد و به عبارتی تمام شیرینی های دوران کودکی جایش را به نگرانی های امروز و فردا می دهد؛ دلمشغولی از وضعیت تحصیل، ورود به دانشگاه، انتخاب شغل مناسب، درآمد کافی، همسرگزینی، مسکن و... بر دوش خانواده ها سنگینی می کند.

گویی واژه جوان در کنار تمام این واژه هاست که اعتبار پیدا می کند اما اگر والدین یک لحظه به خود بیایند و به گذشته خود نگاه کنند، درمی یابند که همه این مشکلات به نوعی در زمان آن ها هم وجود داشته است. اگر فکر کنیم می بینیم که ما نیز با سختی و مشکلات، موفقیت هایی را به دست آورده ایم که امروز به آن افتخار می کنیم و لذت می بریم. پس بگذاریم جوانان ما هم فراز و نشیب های زندگی را تجربه کنند. اگر ارزش ها و مفاهیم انسانی را به خوبی به فرزندانمان آموزش داده باشیم، دیگر امروز نباید نگرانی زیادی داشته باشیم.

باید راه را به جوانمان نشان دهیم و دورادور مراقبش باشیم اما بگذاریم شکست بخورد، به زمین بخورد و دوباره بلند شود. به مناسبت روز جوان با دکتر شهرام ناصری روان پزشک در این زمینه گفت وگویی انجام دادیم که در ادامه می آید.

● جوان و کمال طلبی

دکتر شهرام ناصری با اشاره به این که ما هنوز شیوه گفت وگوی صحیح را با یک جوان نیاموخته ایم، تاکید می کند: ما ایرانیان انسان های کمال طلبی هستیم و به همین دلیل از یک جوان توقعات زیادی داریم و می خواهیم در یک آن در تمام ابعاد زندگی به کمال برسد. البته نفس کمال طلبی نامطلوب نیست به شرطی که با واقعیات هم خوانی داشته باشد. لازم است در انتقال ارزش ها اصول را حفظ کنیم اما در دیگر موارد تنوع را بپذیریم و اجازه دهیم جوان بتواند با انعطاف لازم درباره امور مربوط به خود تصمیم بگیرد.

● به جوانان کمک کنیم یا نه!

دکتر ناصری با اشاره به این که لازم است این ذهنیت را که «باید به جوان کمک کرد» دور بریزیم تصریح می کند: فرهنگ ما در برخورد با جوانان «بابا آب داد»، «بابا نان داد» است. یعنی فکر می کنیم وظیفه ماست که تحت هر شرایطی به جوان کمک کنیم. در خانواده والدین از خود برای تحصیل، زندگی و... جوان از هر جهت مایه می گذارند. وقتی جوان وارد جامعه می شود، بابای بزرگ تری به نام دولت پیدا می کند و توقع دارد که دولت به او از هر جهت کمک کند. با این وجود بیشتر جوانان با وجود حمایت های زیاد خانواده و دولت از شرایط زندگی شان ناراضی هستند و از نبود استقلال گلایه می کنند. این درحالی است که در کشورهای دیگر وقتی جوان به سن ۱۸ سالگی می رسد، اولین گام های استقلال و حضور در جامعه را به طور جدی تجربه می کند. او باید خودش درباره تحصیل، اشتغال و زندگی آینده اش تصمیم بگیرد و خانواده فقط دورادور بر او نظارت می کند. البته نمی گوییم که این طرز برخورد باید الگوی ما باشد اما باید در نظر داشته باشیم که وابستگی و علاقه بیش از حد و افراطی به جوان باعث دلزدگی و دلسردی او می شود. والدین باید اجازه دهند جوان خود را پیدا کند و به استقلال اقتصادی و فکری برسد. باید اجازه دهند جوان خطا کند، شکست بخورد، تجربه پیدا کند و راه خودش را بیابد. والدین همیشه زندگی خود را فدای فرزندان می کنند و این حمایت و پشتیبانی افراطی بزرگ ترین مانع بر سر راه موفقیت او در آینده است. به عبارت دیگر بندناف جوانان از نظر فکری تا سال های سال از والدین جدا نمی شود و اسم آن را عشق و عاطفه گذاشته اند در حالی که این امر، وابستگی است.

● جوان و وابستگی

وی تاکید می کند: وابستگی یعنی این که والدین جوان را برای خودشان می خواهند تا از طریق او به آرزوهای خودشان برسند. والدین احساس مالکیت دارند و فکر می کنند بچه ها متعلق به آن ها هستند در حالی که این طور نیست و فرزند آن ها به حکم این که والدینی دارد که در تمام جوانب او را تحت حمایت قرار می دهند، تحت مالکیت آن ها درنمی آید، والدین تصور می کنند فرزند آن ها نباید رنج بکشد غافل از این که اگر رنجی نباشد، لذتی هم در کار نیست پس سختی، مرارت و رنج لازمه یک زندگی سالم است. والدینی که اجازه نمی دهند جوانشان رنج بکشد او را به سمت پوچی هدایت می کنند. حتما دیده اید جوانانی که تمام امکانات مادی برای آن ها فراهم است اما دچار افسردگی و پوچی شده اند.

نکته این است که تربیت از ۳ سالگی و توسط مادر شروع می شود و والدین باید بدانند که از همان سن شروع به آزمون و خطا می کند. این آزمون و خطا باعث می شود او پس از تجربه های چندباره و شکست و رنج و سختی بهتر بتواند از لذت ها بهره ببرد.

● جوان و حجاب

به عقیده دکترناصری در بحث عفاف و حجاب نیز دلیل اصلی ناتوانی ما، نحوه انتقال ارزش ها به نسل جوان است. باید توجه داشت که در انتقال ارزش ها باید حداقلی عمل کنیم تا همه بتوانند به آن دست یابند. نکته مهم این است که تا به حال تعریف ما از حجاب حداقلی نبوده است و قوانین ما درباره پوشش سلبی است و نه ایجابی و ما با این که سال هاست در حوزه پوشش کار کرده ایم هنوز نتوانسته ایم قانون جامعه پسندی را که تمامی سلایق و علایق در آن جا گرفته باشد تصویب کنیم.

● جوان و انتقال ارزش ها

باید گفت که برای انتقال ارزشی مثل حجاب ۳شیوه تشویق، تنبیه و شرطی سازی وجود دارد. اما ما با ارتباط دادن پوشش با ناامنی، اوضاع را بحرانی جلوه می دهیم و بعد به ناچار طرح های ضربتی را اجرا می کنیم. اجرای طرح ضربتی یعنی استفاده از شیوه تنبیهی.

واکنش های ما نسبت به حجاب و پوشش تاکنون به نحوی بوده است که به معلول ها پرداخته ایم نه علت ها. تمام سال علت را رها می کنیم و فقط در فصول خاصی به یاد پوشش و حجاب می افتیم. در صورتی که انتقال ارزشی مثل حجاب باید در تمام طول سال انجام شود و نه در فصل و زمان خاصی.

وی با اشاره به این که وقتی می توانیم بگوییم امنیت اجتماعی وجود دارد که هر یک از ما در درون خود احساس امنیت کنیم، تاکید می کند: امنیت یک احساس درونی است وقتی انسان احساس امنیت می کند که هر چیزی سر جای خودش باشد. امنیت یک فاکتور بیرونی نیست که به انسان تزریق شود بلکه یک احساس درونی است که از تمام عوامل اجتماعی پیرامون نشات می گیرد و به امنیت درونی منجر می شود.

● جوانان پر شتابند

رمضانی- هر خطایی که سرمی زند آن را به پای جوان می گذاریم و من و شما به عنوان متولیان فرهنگی جامعه ، پدر و مادر هیچ گاه خود را مقصر نمی دانیم و این احتمال را نمی دهیم که نکند ما در بیان مفاهیم و ارزش ها کوتاهی کرده ایم. کدام یک از ما به عنوان پدر و مادر در کنارجوانمان نشسته ایم و درباره مفاهیم والای انسانی، عشق واقعی، دوست حقیقی،ازدواج، آداب همسرداری و... با وی صحبت کرده ایم؟ از سویی بسیاری هنوز خود گرفتاررفتار غیر اخلاقی هستند؛ مردی که در خارج از چارچوب خانواده رابطه برقرار می کند، زنی که با نامحرمان در گفتار و نشست و برخاست حرمتی قائل نمی شود نمونه هایی از رفتارهای ناشایست است که حریم ها را برای کودک و نوجوان می شکند و آفت جوانی شان می شود. جوان پاک است و تشنه یادگیری و مصداق آن سخن امام صادق(ع) است که می فرمایند: جوانان را دریاب که آنان به سوی هر نیکی پرشتاب ترند. پس چه شده است که به سوی غیرنیکی ها شتاب گرفته ایم...

نویسنده: عظیمی مروی