جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

قدرت, گفتمان و زبان


قدرت, گفتمان و زبان

در این مقال سعی می شود به گزارشی کوتاه از کتاب قدرت, گفتمان و زبان نوشته سیدعلی اصغرسلطانی که اختصاص دارد به چرخه گفتمانی قدرت در نظام جمهوری ا سلامی ایران پرداخته شود

در این کتاب انقلاب اسلامی به مثابه گفتمانی عام درنظر گرفته شده است که در گذر زمان خرده گفتمانهایی را نیز از دل خود پرورانده است. موضوع کتاب تحولاتی است که منجر به ایجاد شقاق در درون این گفتمان شد و به پیدایش راست و چپ و راست سنتی و به ویژه در دهه اخیر منجر به پیدایش گفتمانهای محافظه کار و اصلاح طلب از دل گفتمان انقالب اسلامی شد. و نهایتا ، نقطه کانونی این کتاب را می توان در تعاملاتی دانست که گفتمانهای اصلاح طلب و محافظه کار از ۸۶ تا ۸۲ داشته اند و منتهی به طرد و حذف اصلاح طلبان شد.

موضوع این کتاب، بررسی چگونگی شکل گیری گفتمان انقلاب اسلامی و تحولات درونی آن به طور عام، و همچنین بررسی چگونگی شکل گیری گفتمان اصلاح طلب و شیوه تعامل اصلاح طلبان و محافظه کاران به مثابه دو گفتمان است. در این راستا نمود تعامل و نزاق میان ایند دو گفتمان در متون مطبوعاتی نشان داده شد.

این کتاب در دو بخش و هفت فصل سازماندهی شده است. در بخش اول، که به مباحث نظری اختصاص دارد، ابتدا در فصول یک تا سه، رویکردهای مختلف تحلیل گفتمانی مورد بررسی قرار گرفت. در فصل چهارم بخش اول، بعد از ذکر نقایص رویکردهای مطرح شده، تلاشد کرده بر اساس برداشتی متفاوت از برجسته سازی و حاشیه رانی چارچوب نظری مناسبی برای بررسی مورد مطالعاتی تحقیق به دست داده است.

ایشان بیان می دارد که دو رویکرد گفتمانی قابل ملاحظه در تحلیل حوادث اجتماعی وجود دارد که همان رویکرد لاکلا و موف و رویکرد فرکلاف می باشد. اما در عین حال هرکدام از این دو رویکرد دارای نقایصی مختص به خود می باشد تحلیل انتقادی گفتمان قابلیت ارائه تحلیل های کلان سیاسی ـ اجتماعی را به صورت منسجم ندارد و نظریه گفتمان لاکلا و موف قابلیت ارائه تبیین های خرد زبانی را ندارد. لذا نظر نویسنده کتاب این است که نظریه لاکلا و موف در خصوص منازعات گفتمانهای سیاسی _ اجتماعی با تحلیل های دقیق متنی تقویت می شود. به نوعی ایشان دست به ترکیبی از این دو نظریه می زند که در حقیقت نداشته های همدیگر را به نحوی جبران کنند.

بخش دوم این کتاب تلاشی است برای بررسی تحولات سیاسی اچتماعی ایران در قالب نظریه ی گفتمان آنگونه که در فصل چهارم شکل گرفت.

در فصل پنجم تحلیل گفتمانی کلانی از شکل گیری و انشقاق گفتمان انقلاب اسلامی صورت گرفت تا زمینه ی پیدایش گفتمانهای اصلاح طلب و محافظه کار با حدودی روشن شود.

برای تحلیل چگونگی شگل گیری گفتمانهای محافظه کار واصلاح طلب، زمینه های تاریخی آن در چارچوب نظریه گفتمان لاکلا و موف مورد بررسی قرار گرفت و نشان داده شد که چگونه گفتمان انقلاب اسلامی تحت تاثیر بوجود آمدن فضای استعار ی اول انقلاب، توانست عناصری از تجدد گرایی را با عناصری از سنت گرایی حول نقطه مرکزی امام مفصل بندی کند. این فضای استعاری مدتی بعد ناپدید شد و منجر به ایجاد شقاقی میان اسلامگراها ( بنایدگراها و رادیکالها) که با اسلامیت نظام گره خورده بودند و سکولارها( لیبرالها و مارکسیست ها) که با جمهوریت نظام گره خورده بودند و در نتیجه سکولارها حذف شدند و جمهوریت به حاشیه رانده شد.

دور دوم غیریت سازی ها شقاقی بین اسلام گرایان بنیادگرا و اسلام گرایان رادیکال بوجود آورد، اما این شقاق تا زمان حیات حضرت امام چندان برجسته نشد. فوت امام رحمه الله ، پایان جنگ و آغاز بازسازی اقتصادی شرائطی را ایجاد کرد که ابتدا راست سنتی به گفتمان محافظه کار که نقطه مرکزی آن ولایت بود تبدیل شد و سپس چپ سنتی به گفتمان اصلاح طلب حول دال مردم تغییر شکل داد.

نظام معنایی گفتمان محافظه کار و اصلاح طلب در سه مرحله مورد بررسی قرار گرفت: یک ، منشاء آنها در سال ۱۳۵۷ در گفتمان کلان انقلاب اسلامی، دو ، مفصل بندی آنها در سال ۱۳۷۶ در هفتمین انتخابات ریاست جمهوری، سه، مفصل بندی آنها در سال ۱۳۸۲ در هفتمین انتخابات مجلس. مفصل بندی نظام معنایی آنها در دو مرحله اخیر با تحلیل متون مطبوعاتی همراه بوده است، ولی در سال ۱۳۵۷ فقط تحلیل کلی بدون تحلیل متن صورت گرفته است.

درفصل ششم به طور کلی دو انتخابات، انتخابات ریاست چمهوری در سال ۱۳۷۶ و انتخابات مجلس هفتم را به عنوان زمان ظهور و افول گفتمان اصلاحات در نظر می گیرد و سعی می کند تا نشان دهد این گفتمان چگونه و در چه شرائطی در سال ۱۳۷۶ شکل گرفت و به گفتمان مسلط تبدیل شد، واکنش گفتمان رقیب محافظه کار چه بوده و به چه سازو کارهایی با آن به مقابله برخاست، و در نهایت چگونه انتخابات مجلس هفتم به حوزه ی مقاومت رانده شد. برای پاسخ به این سولات از دو گونه تحلیل های کلان نشانه شناختی لاکلا و موف و تحلیل های خرد متنی مبتنی بر مطبوعات استفاده شد.

تحلیل های متنی که در فصل ششم صورت گرفت نشان داد که سامان یافتن انسجام معنایی متن بر محور دو قطب مثبت و منفی " ما " و " آنها " در حقیقت حاصل تلاش های یک گفتمان برای تولید "دشمن" و " غیر" است که ذهنیت سوژه را قطبی می کند و این ذهنیت قطبی باعث قطبی شدن متن و زبان می گردد.

سرانچام در فصل آخر این کتاب، ابتدا خلاصه ای از مطالب فصول پیشین را ارائه کرده و سپس تلاش کرده تا فرضیه اصلی ادعا شده در مقدمه را با نتایج به دست آمده از بررسی مورد مطالعاتی تطبیق داده .

بنا براین ، دستاوردهای این تحقیق را می توان در سه زمینه خلاصه کرد. در زمینه کارکردهای اجتماعی مطبوعات، نشان داده شد که نظام گفتاری مطبوعات تحت تاثیر نظام معنایی گفتمانهای کلان سیاسی اجتماعی شکل می گیرد.

شیوه ی تعامل گفتمانهای محافظه کار و اصلاح طلب نیز مورد بررسی قرار گرفت و محل های نزاع معنائی آنها با تحلیل متن روشن گردید. و همه دستاوردهای فوق در سایه افزودن سازوکارهای تحلیل متن به نظریه گفتمان لاکلا و موف بر اساس دستور نقش گرای هیلدی و به تبعیت از تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف صورت گرفته است.

سید ابوالحسن توفیقیان