شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


نزدیک به ۴ تا ۵ برابر قیمتی که الان برای انرژی می‌پردازیم، هزینه نهایی انرژی است


هزینه نهایی باید با قیمت بازار برابر شود
آیا یارانه باعث کارایی یا عدم کارآیی می‌شود؟ برای جواب به این سؤال از یک مثال ساده مهندسی شروع می‌کنیم و آنرا به سیستم اقتصادی، تعمیم می‌دهیم. در مهندسی اصلی وجود دارد در مورد فرایندهای مختلفی که با آنها سروکار داریم. برگشت‌ناپذیریها جزء لاینفک فرایندها هستند و هر چقدر برگشت‌ناپذیری زیاد باشد، باعث افزایش انتروپی می‌شود. اگر بتوانیم فرایند‌ها را طوری طراحی کنیم که برگشت‌ناپذیریها به حداقل برسد در حقیقت به طرف یک سیستم ایده‌آل نزدیک ‌شده­ایم و کارآیی آن سیستم افزایش پیدا خواهد کرد. این مسئله‌ای است که همه با آن سر و کار داریم و کلیة تحقیقات و فعالیتهای پژوهشی و طراحی که انجام می‌دهیم در جهتی است که به یک سیستم ایده‌آل نزدیک شویم ولی هیچ وقت هم به آن نمی‌رسیم. این سیستم ایده‌آل را بر این اساس تعریف می‌کنیم که فرایند کاملاً برگشت‌پذیر است و حداکثر بازدهی فنی را دارد.
این كار الگویی را ترسیم می‌کند و کلیة کارهایی که در مهندسی انجام می‌گیرد دقیقاً در راستای ایجاد فرآیندهای برگشت‌پذیر هدایت می‌شود. حال ببینیم در اقتصاد چه تشابهی می‌توانیم برای این مسئله پیدا کنیم. در اقتصاد گرایشها و شاخه‌های مختلف وجود دارد و یکی از بخشها یا گرایشهای اقتصاد، رفاه اجتماعی است. گروه‌ها و افراد مختلف جامعه تلاش می‌کنند کار و زندگی را طوری سر و سامان دهند که حداکثر رفاه در جامعه فراهم شود. از دید من رفاه اجتماعی در فرایند توسعه پایدار مفهوم پیدا می‌کند؛ رفاهی که انسان در آن از آزادی بیشتری برخوردار است و از جبر قانونمندیهای طبیعی و پدیده‌هایی که باعث اتلاف بیش از حد وقت انسان برای تامین معاش و مسائل روزمره‌اش می­شود، تا حد امکان کاسته می­شود و انسان می­تواند وقت زیادی را در اختیار خود داشته باشد.
رفاه اجتماعی وقتی تحقق پیدا می‌کند که ما توزیع عادلانه درآمدها، امکانات و فرصتها را داشته باشیم. رفاه اجتماعی وقتی به حداکثر خودش می‌رسد که تمام فعالیتهای انسان با لحاظ کردن توان جذب طبیعت و سازگاری فعالیتهای انسان با طبیعت شکل ‌گیرد. بنابراین ابعاد مختلفی را در رابطه با اینکه رفاه اجتماعی باید حداکثر شود می‌توان ترسیم نمود. این وضع ایده‌آلی است که معمولاً در جامعه ترسیم می‌شود و یکی از مهمترین شاخه‌های اقتصاد در صدد یافتن شرایط و وضعیتی است که رفاه اجتماعی را حداكثر كند؟
یکی از مهمترین نتایجی که در هنگام حداکثر کردن رفاه اجتماعی به آن می‌رسیم، این است که باید قیمت­های کلیة کالاها و خدماتی که در جامعه تولید و در اختیار مصرف‌کننده قرار می‌گیرد، برابر با هزینه نهایی آنها باشد. اگر این تعادل در چارچوب تعادل کلی اقتصاد برقرار شد، آن موقع رقابت آزاد وجود خواهد داشت. در حقیقت هر کالایی که مورد نیاز جامعه است با حداکثر کارآیی اقتصادی و فنی تولید خواهد ‌شد. بنابراین کلیة تحقیقات، توسعه و فناوریها در راستای ایجاد حالت تعادل در بازار و رساندن هزینة نهایی به قیمتهای بازار خواهد بود و در این صورت است که ما با حداکثر شدن رفاه اجتماعی مواجه خواهیم شد. بنابراین وقتی می‌توانیم کاراترین اقتصاد را داشته باشیم که هزینه‌ نهایی کلیه کالاها و خدمات با قیمتهای آنها در بازار برابر شود. روشهای مختلفی برای بررسی این مسئله وجود دارد که در حیطة علم اقتصاد است و به نظر من اگر کسی بخواهد در مورد یارانه صحبت کند باید از این جا مسئله را شروع کند.
هزینه نهایی انرژی ابعاد یارانة پرداختی را مشخص می­کند
هزینة نهایی انرژی چقدر است؟ در سال ۱۳۷۳ که اولین بار بحث یارانه انرژی مطرح شد، یکی از سوالهای عمده این بود که هزینه نهایی انرژی چقدر است. اصلاً ما یارانه می‌دهیم یا نه. در واقع یارانه، مالیات منفی است. وقتی که ما درآمدی داریم مالیات می‌دهیم، یعنی بخشی از درآمد خود را به دولت می­دهیم. ولی وقتی که یارانه می‌گیریم یعنی دولت به ما پول می‌دهد و به جای اینکه دولت درآمدش را مثبت کند، منفی می‌کند. در این بین باید باید یک منبع درآمد دیگری برای دولت وجود داشته باشد که همان درآمدهای نفتی است. بنابراین چون دولت ما درآمدهایی خارج از تولید ارزش افزودة بخشهای اقتصادی، بنام درآمدهای نفتی دارد این امکان بوجود می­آید که بخشی از آن را برای موارد مختلف اختصاص ­دهد. یکی از این موارد تامین بخشی از هزینه‌های تولید، عرضه و مصرف انرژی می­باشد.
حالا اولین سوال این است که هزینة نهایی انرژی چقدر است؟ وقتی هزینه نهایی را شناسایی کردیم، آن­گاه تفاوت هزینة نهایی با قیمتهای بازار ابعاد یارانه انرژی را نشان خواهد داد.
ما در رابطه با بخش انرژی در کشور، ۲ حالت داریم: یکی واردات انرژی است و دیگری تولید انرژی در داخل کشور می­باشد. بنزین وارد می‌کنیم و هر ساله میزان آن افزایش پیدا می‌کند. وقتی که واردات بنزین داریم، مفهومش این است که اگر یک واحد مصرف در داخل کشور افزایش پیدا ‌کند چون ما سیستم عرضه بنزین برای افزایش یک واحد مصرف نداریم، الزماً باید وارد کنیم و در این حالت قیمت واردات در حقیقت هزینة نهایی یک واحد مصرف بنزین است؛ یعنی مقدار افزایش هزینه به ازای افزایش یک واحد مصرف آن کالا است. بنابراین قیمت وارداتی بنزین مشخص می‌كند که هزینة نهایی بنزین چقدر است و تفاوت قیمت بازار و هزینة نهایی در حقیقت مقدار یارانه‌ای می‌شود که از محل سایر درآمدهای جامعه پرداخت می‌شود و عمده‌ترین آن نفت است.
در رابطه با گاز طبیعی نیز وضع به همین منوال است. در زمستان و بویژه در ساعات پیک از ترکمنستان گاز وارد می‌کنیم و همچنین می‌توانیم به ترکیه گاز صادر می‌کنیم. چون واردات و صادرات گاز داریم، هزینه نهایی صادرات ما در حقیقت هزینة فرصت گاز را تشکیل می‌دهد و وارداتی که از ترکمنستان داریم هزینة نهایی گاز را نشان می‌دهد. در رابطه با نفت خام که وارد پالایشگاهها می‌شود نیز هزینة فرصت داریم. اگر یک بشکه نفت را در داخل مصرف نکنیم باید صادر کنیم و وقتی در داخل مصرف می‌کنیم، در حقیقت جامعه را از درآمدی که یک بشکه نفت می‌تواند برای کشور داشته باشد محروم می‌کنیم.
حال مجموع هزینه فرصت، هزینه پالایشگاهها، هزینه‌ انتقال، توزیع و پخش فرآورده‌های نفتی، هزینة نهایی فرآورده‌های نفتی را در مناطق مختلف کشور و در فصلهای مختلف سال شامل می­شود. بنابراین در حال حاضر نسبت به سال ۷۳ پیشرفت قابل‌توجهی از نظر کارشناسی کرده­ایم. هزینه نهایی انرژی در بخشهای مختلف کشور مشخص است و قیمت بازار را هم می­دانیم. تفاوت این دو نشانگر یارانة انرژی است که به­طور مستقیم و غیرمستقیم توسط دولت پرداخت می‌شود. هزینة انرژی در کشور حدود ۴ تا ۵ برابر قیمت متوسط یک بشکه نفت خام معادل انرژی است.
هزینة همة تجهیزاتی که در کشور در رابطه با بخش انرژی ساخته می‌شود مانند نیروگاهها، پالایشگاهها، خطوط انتقال، توزیع و غیره از محل بودجه‌های دولت تامین می­شود. بخش عمده بودجة دولت از محل ‌درآمدهای دولت است. بنابراین دولت بطور غیرمستقیم هزینه انرژی را تامین می‌کند. نفت خامی که به پالایشگاه‌ها وارد می‌شود با قیمت خلیج فارس و با هزینة فرصت به پالایشگاه فروخته نمی‌شود. بنابراین اطلاعات گم‌شده‌ای در این بخش وجود دارد و بسیاری از سیاستمداران و تصمیم‌گیران از این اطلاعات تا یکی دو سال پیش خبر نداشتند که چه ابعادی از منابع کشور بابت تامین انرژی پرداخت می‌شود.
نزدیک به ۴ تا ۵ برابر قیمتی که الان برای انرژی‌ می‌پردازیم، هزینه نهایی انرژی است. اصل مهم اقتصادی در رابطه با حداکثر رفاه اقتصادی می‌گوید که اگر انحراف قیمت از هزینه نهایی داشته باشیم، رفاه کاهش پیدا می‌کند و نقطة بهینه رفاه وقتی است که این دو با هم برابر شود. انحراف در قیمت وقتی است که یا مالیات گرفته نمی‌شود یا حالت انحصاری پیش می‌آید (انحصار بخش خصوصی یا پرداخت یارانه). بنابراین چه یارانه بپردازیم چه مالیات بیش از اندازه‌ بگیریم و یا انحصار بخش خصوصی اتفاق بیفتد، افت کارآیی در اقتصاد اجتناب‌ناپذیر است و در این صورت رفاه و بهره‌وری کاهش می­یابد که نتایج آن ضایعات و هرز­روی منابع خواهد بود. مالیات در همة کشورها گرفته می‌شود و لازم هم هست؛ چرا كه یکسری کالاها و خدمات عمومی مثل نیروی انتظامی یا تحقیقات بنیادی داریم که تحت مکانیزم بازار به راحتی نمی­شود برایشان منابع اختصاص داد. یارانه در خیلی از کشورها وجود دارد و پرداخت می‌شود. یارانه در آلمان در بخش انرژی پرداخت می‌شود منتهی هدفمند است. ذغال سنگ یک منبع داخلی در آلمان می­باشد. دولت آلمان به دلایل امنیتی و مسائل سیاسی و برای اینکه وابستگی خود را به اوپک کاهش دهد سعی می­کند واردات انرژی را به حداقل برساند و در راستای این هدف به ذغال سنگ یارانه می‌دهد ولی در مقابل از فرآورده‌های نفتی مالیات می‌گیرد و تلاش می‌کند که برایند اینها در بخش انرژی صفر شود. یعنی انرژی با هزینة نهایی به مصرف‌کننده داده می‌شود. دولت آلمان به­خاطر اینکه بتواند آن اهداف سیاسی و اجتماعی خودش را مبنی بر امنیت تامین کند از یک زیربخش از بخش انرژی مالیات می‌گیرد و به زیربخش دیگر مالیات می‌دهد. انحراف از قیمتها که باعث هرزروی منابع و افت کارآیی در اقتصاد می‌شود، تلفات منابع، عقب‌ماندگی اقتصادی و عدم توجه برای به­کارگیری تکنولوژی­های جدید در بخش­های تولید، توزیع و مصرف انرژی را به همراه دارد.
منبع : شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران


همچنین مشاهده کنید