جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

حکایت شیشه و سنگ اروپا تحمل دوری سربازانش را ندارد


حکایت شیشه و سنگ اروپا تحمل دوری سربازانش را ندارد
در اروپا بعد از جنگ جهانی دوم بسیاری چیزها تغییر یافته است و قاره یی که فاشیسم، نازیسم و فرانکوئیسم را در خود پرورده بود، خسته از تمام این منازعات به سمت طرد مظاهر خشونت سوق یافت. این تحول اجتماعی بیش از آنچه یک تحول در ساختار قدرت باشد، به مفهوم دگردیسی در تفکرات لایه های اجتماعی و جوامع مدنی بوده است وگرنه تا به امروز هم بسیاری از صاحبان قدرت در این دیار برای حفظ منافع خود بی میل نیستند که از اسلحه استفاده کنند. نمونه این تناقض را در جنگ های بالکان و گسترش پیمان نظامی آتلانتیک شمالی (ناتو) می توان سراغ گرفت.
امروز دیگر بختک دیوار آهنین یا دیوار برلین نیز وجود ندارد تا به یمن آن مردمان دو سوی قاره را در غرب و شرق در مقابل هم قرار دهد. به همین دلیل زمانی که در روز یازدهم سپتامبر تروریست های القاعده یی هواپیماهای مسافربری را به برج های دوقلوی سازمان تجارت جهانی در نیویورک کوبیدند، این پندار خام دوباره در بین دایناسورهای اروپایی زنده شد که زمان وداع با اسلحه هنوز نرسیده است. نبرد با تروریسم در چنین شرایطی مورد توجه و اجماع نظر جامعه بین الملل قرار گرفت و از همه سو نظامیان به سوی افغانستان که تحت سیطره رژیم ارتجاعی و تروریستی طالبان بود شتافته و رهبران طالب و القاعده را از کاخ ها و برج و باروی کابلی به غارهای « توره بوره» فراری دادند.
تا اینجای قضیه هیچ تناقضی بین خواست مسالمت جویانه زندگی در اروپا با حمله برای درهم شکستن دشمنان چنین آرامشی وجود نداشت. اقبال عمومی از سرکوب طالبان و القاعده دیری نپایید چرا که جنگ عراق به یکباره همه برنامه ها و امیال انسانی جامعه مدنی اروپایی را به تاراج داد. داستان عراق و مخالفت قاطع مردم اروپا با این جنگ غیرمشروع حدیث جداگانه یی دارد که برگ های کتاب قطورش هم اکنون در مقابل دیدگان همگان است. تنها تعداد محدودی از رهبران اروپایی برخلاف خواست مردم خود در این تهاجم غیرقانونی شرکت کردند که بعداً همگی تاوان این خیره سری را با رای منفی جوامع خویش به بهای گرانی پرداختند.
آنچه بعد از این گذشت، بی سر و سامانی بیشتر خاورمیانه و برجای نهادن یک دنیای ناامن تر از گذشته بود که به کلی با منویات اولیه منافات داشت. در شرایطی سربازان اروپایی در عراق و افغانستان به زمین می افتادند و پیکر بی جان و پیچیده در پرچم به کشورشان باز می گشت که هیچ نتیجه مثبتی عاید نشده بود. سیکل معکوس بازگشت طالبان از توره بوره و مناطق قبیله یی پاکستان به قندهار و کابل و همچنین رشد شتابناک کشت و تجارت مواد مخدر در افغانستان پس از این همه سال و هزینه های سرسام آور مالی و انسانی، شروع تردیدهای رای دهندگان اروپایی به دولت های خود بود.روز ۱۸ آگوست بنا بر خبرهای مستند یک زن مددکار آلمانی در کابل توسط گروگانگیران در روز روشن ربوده شد.
این موضوع شاید چندان مهم تلقی نشود ولی چنانچه با سلسله وقایع اخیر در افغانستان نگریسته شود، خبر از شروع کارزار جدیدی در مورد چرایی حضور نظامی اروپاییان در افکار عمومی کشورهای عضو اتحادیه می دهد. هفته گذشته نیز سه پلیس آلمانی طی یک عملیات انتحاری در شهر کابل توسط تروریست ها به قتل رسیده بودند. این در حالی است که بحث حضور نظامی آلمان در افغانستان به جهت گروگانگیری دو شهروند این کشور در روز ۱۸ ژوئیه که بعداً جسد یکی از آنان که با اما و اگرهای زیادی در خصوص چگونگی نحوه مرگ وی پیدا شد، دولت ائتلافی برلین را با پرسش های بی شماری روبه رو کرده است.
هرچند که «آنگلا مرکل» و «فرانک اشتاین مایر» با اطمینان از تداوم حضور نیروهای آلمانی در افغانستان سخن گفته اند ولی به نظر می رسد که چشمان روئین تن در معرض تیر دشمن قرار گرفته است. بعد از به گروگان گرفته شدن خبرنگار ایتالیایی و معامله یی که بر سر آن انجام شد، طالبان و القاعده به این موضوع پی برده اند که گروگانگیری اتباع غربی و کشورهایی که نیرو به افغانستان اعزام کرده اند بزرگ ترین برگ برنده در دست آنان خواهد بود. نمونه بارز آن نیز هم اکنون در مورد گروگان های کره جنوبی نمایان است که حداقل نتیجه آن به رسمیت شناختن طالبان به عنوان طرف مذاکره و به احتمال زیاد وداع زودهنگام کره یی ها با دنیای پرآشوب دامنه های هندوکش است.
با همه لفاظی های مقامات آلمانی با توجه به نظرسنجی های اخیر و شکاف در بین نمایندگان سوسیال - دموکرات به عنوان شریک ائتلافی دولت، بسیار بعید است که آنان بتوانند در برابر این موج اعتراضی دوام بیاورند. حکایت اروپا و افغانستان داستان شیشه و سنگ است، سربازان شیشه یی برلینی در مقابل تفنگچیان شولاپوش طالبان و القاعده، در زمانی که جامعه و خانواده های آنان هر چه بیشتر خواهان بازگشت شان به خانه هستند، دیر یا زود مقاومت دولت مرکل را درهم خواهد شکست. چنین فضای شکننده یی در آلمان در شرایطی رقم خورده است که همگان بر این باورند که با اولین عقب نشینی یکی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا از افغانستان دیگر هم پیمانان نیز راهی جز این پیش رو نخواهند داشت.
سربازان آلمانی و اروپایی بسیار زودتر از آنچه دولت های آنان می گویند و قبل از بسامان شدن اوضاع امنیتی این کشور به خانه بازخواهند گشت و این به مفهوم خاورمیانه یی به مراتب خطرناک تر و ناامن تر از گذشته است. زمانی که پیشرفت و امید برای بهبود اوضاع متصور نباشد، هرگونه اصراری برای ماندن نیروها، سر بر دیوار کوبیدن خواهد بود .اروپای مدرن دیرزمانی است با دنیای کرگدنی وداع کرده است.
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید