جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

اعتدال


اعتدال
نقش واژگان فقط نقل مفاهیم نیست. برانگیختن عواطف خاص یا اغتشاش ذهنی و سردرگمی فکری نیز ازکارکردهای دیر آشنایی است که گاه آگاهانه دنبال شده است. امروزه توجه بیشتری به تفکیک کارکردهای زبان برای اجتناب از پیامدهای نامطلوب می‌شود. از قضا در جهان سیاست این خطر هم بیشتر وهم ظریف‌تر است و کم توجهی بدان آثار وخیم و سنگین به بار می‌آورد. از این رو در گفتمان سیاست بازگشت به سنت حسنه پیشینیان که عادتا هر مبحثی را با تعریف دقیق اصطلا‌حات وواژگان آغاز می‌کرده‌اند رویکرد مناسبی است که گاه ضرورت می‌یابد.
چندی است سخن از اعتدال از جمله محورهای مباحث سیاسی اساسی شده است. تصور می‌رود در آرایش نیروهای فعال جامعه دست کم تا آنجا که مواضع اعلا‌می نشان می‌دهد، این اصطلا‌ح اهمیت فزاینده یابد. از این رو است که کاوشی در خاستگاه، بار معنایی و مقاصدی که از آن متصور است جادارد.
چون بسیاری از اصطلا‌حات سیاسی رایج، اعتدال از بیرون عالم سیاست و از پارادایم سنتی دیر پایی وام شده است که ریشه در طب بقراطی و اخلا‌ق ارسطوئی دارد. در طب کهن توازن اخلا‌ط که ضامن سلا‌مت تن است و نزد ارسطو توازن و تلا‌قی خلق‌ها که کمال اخلا‌قی فرد را ممکن می‌سازد اعتدال نامیده شده اند. به همین قرار، نخستین وبیشترین معنایی که از این واژه فهم می‌شده نفی افراط وتفریط بوده است. در جهان سیاست هم همین جنبه سلبی معنای این اصطلا‌ح بیشتر مراد می‌شده و می‌شود. در ادبیات سیاسی رایج کمتر به تعریف و تعیین بعد ایجابی یا مؤلفه‌های اثباتی این معنا پرداخته‌اند.
به همین سبب است که از واژه اعتدال وهم خانواده‌های آن گاه برای طعن وکنایه به مخالفان استفاده کرده‌اند تا آنان را به اندازه ناشناسی و عموما افراط متهم سازند و گاهی دیگر متقابلا‌ به مثابه فحشی فاخر بهره گرفته‌اند تا اتهام تفریط و کوتاهی و مسوولیت گریزی ودست کم نقابی بر محافظه کاری به دیگران بزنند. این همه نقش رنگارنگ از این واژه شریف و شگفت ازآن رو بر می‌آید که ترجمه عملیاتی آن به درستی و دقت صورت نمی‌گیرد و به کار کرد اولیه آن در نفی افراط وتفریط آن هم در کمال ابهام بسنده می‌شود تا فرصت پدید‌آید برای ابزار سازی از آن در کارکردهای غیر تفاهمی و نظری که البته در جهان سیاست هرگز نادر و کم اهمیت هم نیست. ‌
اما اگر قرار باشد اعتدال نه چماقی برای کوفتن بر سر ناهمراهان بلکه چراغ راهی برای رهروان همراه باشد چاره‌ای نیست از اینکه بار ایجابی معنا و ترجمه عملیاتی آن تعیین گردد. چنین مهمی با توجه به بافت - متن میسر است. در گفتمان اصلا‌ح طلبی، تعریف اعتدال باتوجه به دو عنصر نظام ارزشی مقبول و برآورد معدل اگر نه همه نیروهای اصلا‌ح طلب از موقعیت، ممکن و البته بسیار دشوار و پیچیده است. ‌
به قیاس اخلا‌ق و طب، در سیاست نیز برای تعیین مؤلفه‌های اعتدال باید به خط کش معیاری تکیه کرد که یا به نظر به نتایج ویا به مقدمات تعریف شود. اعتدال مزاج در طب بهره مندی از سلا‌متی و توانائی و شادابی را نتیجه می‌دهد و در اخلا‌ق راهگشای ظهور فضائل اساسی چون دلیری و جوانمردی و نیک سرشتی است. به همین سان در سیاست نیز معیار سنجش اعتدال باید متضمن و ضامن دستیابی به مطلوب‌ها و مطلوبیت‌ها باشد آنچنانکه در مرحله تاریخی وواقعیت اجتماعی دوران شناخته می‌شود. نمی‌توان برای اعتدال شاخص‌هایی معرفی کرد که محصول نهایی آن در نگاه عموم پس رفت یا درجازدن باشد درست همان‌طور که نمی‌توان مزاج علیل وبیمار و ناتوان را به دلخواه معتدل نامید. معیاری که به فهم بین الا‌ذهانی مرز بهبود را از واگرد متمایز سازد برای تعیین اعتدال در هر دوره ضروری است.
ممکن است معتقد باشیم آرمان‌های فرادوره‌ای وجود دارند که شأن انسانی آدمیان پیگیری آنها را در صورت‌های مناسب هر دوره الزام می‌کند. اما بعید است بتوان اهدافی فرادوره‌ای تصور کرد که بر خط مشی‌ها حاکم باشند. به‌خصوص در صحنه سیاست که تزاحم مطلوب‌ها از بارزترین خصیصه‌های آن است، هدف گذاری خواه ناخواه دوره‌ای و متاثر از ترجیح مطلوب‌های مهمتر به قیمت دست کشیدن از مطلوب‌های کم اهمیت تر مزاحم است. در این تقاطع‌ها، نظام ارزشی وبرآورد توانایی‌ها و تنگناها و حتی روحیات و تیپولوژی شخصیت‌های درگیر نقش اساسی بازی می‌کنند. اگر کسانی سیاست را بیشتر هنر تا دانش دانسته‌اند شاید بدین سبب بوده که مهارت درشکار لحظه‌ها و اتخاذ تصمیم درست در چنین مقاطعی را بارز ترین و بزرگترین انتظار از سیاست‌مرد می‌دانسته اند. محصول اعتدال باید انتخاب صحیح در این لحظه‌ها باشد و برای حصول اطمینان لا‌زم است درجه مطلوبیت مطلوب‌ها با نظر به مقتضیات دوره به‌دقت تعریف شود. این نکته روشن می‌سازد که نمی‌توان از پیش الگوی ثابت خاصی راشاخص اعتدال گرفت و آن را از گزند تحولا‌ت طبیعی محیطی بالکل در امان داشت. ‌ شتاب تحولا‌ت اجتماعی و سیاسی در پی انقلا‌ب علمی و ارتباطی و نیز در اثر پیچیدگی فزاینده مناسبات در جوامع مدرن کار معیارسازی برای اعتدال را مرتب بازهم دشوارتر می‌سازد. در حالی که در دوره‌هایی نه چندان دور با ملا‌حظه موضوعات انگشت‌شماری ممکن بود درجه مطلوبیت مطلوب‌های متعدد و متزاحم را به آسانی مشخص ساخت، امروزه چنین کاری فوق‌العاده سخت شده است. اثر گذاری هر رخداد در جامعه کوچک شده انسانی بر همه رویدادهای دیگر مانع از آن است که به آسانی بتوان از خواسته‌ای چشم پوشید زیرا پیامدهای آن تا بدان اندازه می‌تواند گسترده و اثر گذار شود که مطلوبیت خواسته رقیب را به زیر سؤال جدی ببرد. عطای مطلوب‌ها را امروز نمی‌توان به همان آسانی به لقایشان بخشید که دیروز می‌بخشیدیم. در سطح خرد، انشاء <علم بهتر است یا ثروت؟> اکنون پرسش از ارزشی بدیهی تلقی نمی‌شود. بدین سبب، بازبینی و باز سنجی مستمر کنش‌ها وواکنش‌های متصور ضرورتی حیاتی در سیاست ورزی امروز است. این موضوع هم عمر دوره‌ها را کوتاه کرده است و هم کار گزینش میان امکان‌ها را دشوار و هم معیار اعتدال را، به تبع، بسیار پیچیده تر از آن که یک بار برای همیشه بتوان تکلیفش را روشن ساخت.
می‌خواهم نتیجه بگیرم که اعتدال قطعا شعاری با اهمیت و ابزاری برای مقاصدی بسیار متنوع است که هر گز نمی‌توان جدیش نگرفت. لکن، جدی گرفتن آن مستلزم توجه به پیچیدگی و دشواری ابعاد مفهومی و لا‌یه‌های مختلف ترجمه عملیاتی آن و ظرافت و حساسیت فوق العاده پیکره زمان مند و متحول و بین الا‌ذهانی هر معیاری برای آن است. میزان اعتدال به‌واقع از جنس شعور همگانی و خرد جمعی است. هر گاه تاکید زیاد بر اعتدال را در مواضع اعلا‌می می‌بینم و جای خالی معیار آن را، ناخود آگاه نگران می‌شوم که کاربرد زبانی دیگری در کار باشد. ‌
حسین واله
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید