شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

گره فروبسته صلح در کوزوو


گره فروبسته صلح در کوزوو
جبهه و شکاف میان صرب ها و آلبانیایی تبارهای کوزوو همچنان پابرجا مانده است و این تندرو ها و افراطیون دو طرف هستند که در این میان یکه تاز شده و با آتش بازی می کنند.
آنها بار دیگر آنجا هستند یعنی همان دسته های دوازده نفری با آن اونیفورم های سیاه و سلاح های مدرن خودکار در خیابان های کوزوو که ماشین ها را کنترل و بازرسی می کنند. سخنگوی ارتش کوزوو اعلام کرد: «مبارزه اجتناب ناپذیر است مگر آنکه بالاخره کوزوو بتواند استقلال کامل را بدست آورده و این استقلال از سوی جامعه بین الملل به رسمیت شناخته شود».
طرف دیگر قضیه یعنی صرب ها آمادگی خود برای جنگ را اعلام کرده اند. گارد ملقب به «تزار لازار» در اواسط اکتبر با برگزاری یک به اصطلاح تظاهرات که بیشتر به یک حمله مسلحانه شبیه بود و در شمال کوزوو انجام گرفت، عملاً به تهدید طرف مقابل دست زد. این سازمان شبه نظامی که متعلق به تندروهای صرب است اعلام کرده که همه آلبانیایی تبارهای کوزوو را بیرون خواهد کرد تا رؤیای آنها مبنی بر تشکیل یک دولت مستقل هرگز محقق نشود.
البته در حال حاضر نه آن شبه نظامیان به اصطلاح «آلبانی بزرگ» و نه آن به اصطلاح «مدافعان سرزمین مقدس صرب» ازنظر نظامی جدی گرفته نمی شوند. اما مسأله این نیست بلکه مسأله اصلی این است که این گروه های تندرو در اغلب موارد از استعداد کافی برای تأثیرگذاری بر اتمسفر سیاسی برخوردار بوده و هستند. گارد تزار لازار و ارتش ملی آلبانی با حضور و ظهور کوتاه مدت نظامی خود این پیام را رساند که می تواند به سردرگمی و ناشکیبایی فزاینده دامن بزند. این بلاتکلیفی در میان آلبانیایی تبار ها در حال افزایش است زیرا رفته رفته نسبت به وعده اعطای استقلال ناامید می شوند و در مقابل ناشکیبایی در میان صرب ها روز به روز بیشتر می شود، یعنی همان کسانی که حتی نام کوزوو برای آنها بازتاب «خطر برای قوم صرب» به شمار می آید و حتی مرثیه خوانی خود را با عملیات شبه نظامی همراه می کنند.
نمایندگان تروئیکای متشکل از اتحادیه اروپایی، روسیه و ایالات متحده آمریکا طبق قرار قبلی نتایج مذاکرات خود با طرف های درگیر صرب و آلبانیایی تبار کوزوو (در مورد آینده این منطقه) را باید در روز دهم دسامبر به «بان کی مون» دبیر کل سازمان ملل متحد ارائه دهند. از قرار معلوم خبر خوب این گزارش این مورد است که اتحادیه اروپایی توانسته است بالاخره ارتباطی میان دو طرف مناقشه برقرار کند و خبر بد این که بلگراد و پریشتینا به هیچ روی حاضر به مصالحه نیستند زیرا عقیده دارند که کوزوو به صحنه دیگری برای رویارویی های ایالات متحده و روسیه تبدیل شده است. اما در این میان احتمالی افزایش یافته است که تا چند ماه پیش حتی کسی تصور آن را هم نمی کرد یعنی تقسیم کوزوو در امتداد به اصطلاح خطوط ملیتی.
خواسته های دو طرف مناقشه کوزوو کاملاً معلوم است: پریشتینا به چیزی کمتر از استقلال کامل رضایت نمی دهد و البته با اعطای خودمختاری های گسترده به مناطق صرب نشین کوزوو کاملاً موافق است. بلگراد هم اعلام کرده که با اعطای خود مختاری گسترده به کوزوو موافق اما به هیچ عنوان حاضر به جدایی کوزوو از صربستان نیست. آلبانیایی تبارهای کوزوو تا حد زیادی از پشتیبانی های ایالات متحده آمریکا برخوردارند اما صرب ها و بخصوص ناسیونالیست ها و به اصطلاح نخبگان آنها از حمایت های ولادیمیر پوتین برخوردار هستند زیرا شخص پوتین اصولاً مسأله استقلال کوزوو را توقعی بیجا از سوی آلبانیایی تبار ها می داند و در برابر حیرت غربی ها اصل این مسأله را زیر سؤال می برد. اما اتحادیه اروپایی غالباً موضعی به اصطلاح میانی داشت یعنی جایگاهی مابین ابرقدرت زخم خورده ای به نام آمریکا و روسیه ای که همچنان در رؤیای گذشته خود در بالکان به سرمی برد. به همین خاطر در اجلاس اخیر بروکسل توافق شد تا این اتحادیه بزرگترین پروژه سیاست خارجی خود تا به امروز را آماده کند. بر این اساس اتحادیه اروپایی موظف می شود به همراه یکی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل جایگزین این سازمان در کوزوو شده و علاوه بر تشکیل پلیس و قوه قضائیه برخی از اختیارات اجرایی را نیز عهده دار گردد و این استان کوچک را گام به گام به سوی استقلال ببرد. اما مسأله اینجاست که بدون همراهی روسیه شورای امنیت هم در عمل کاری از پیش نخواهد برد و حال امکان تحقق بدترین و نامطلوب ترین وضعیت می رود یعنی اعلام یک طرفه استقلال کوزوو و در پی آن به رسمیت شناختن آن توسط آمریکا و بایکوت روسیه و کشمکش درونی اعضای اتحادیه اروپایی. زیرا برخی کشورهای عضو اتحادیه یعنی اسپانیا، رومانی و اسلواکی به دلیل مشکلات خود در مورد استقلال طلبی اقلیت های کاتالانیایی و باسکی و مجاری، از اساس نسبت به مسأله استقلال کوزوو نظر خوشی ندارند. فشارهای داخلی اتحادیه اروپا موجب شده است تا تروئیکا نخستین وظیفه خود را به این صورت تعریف کند: در وهله اول باید برای اعضای ناراضی اتحادیه اروپا توضیح داده شود که همه تلاش های دیپلماتیک انجام گرفته و خواهد گرفت و حتی اگر پس از دهم سپتامبر استقلال کوزوو به صورت یکطرفه هم اعلام شود، باز هم اتحادیه اروپایی بر سر این مسأله توافق خواهند داشت. «ولفگانگ ایشینگر» سفیر آلمان در لندن و نماینده فعلی اروپا در تروئیکا هم اعلام کرده است که توافق نظر در اتحادیه همچنان باقی خواهد ماند. بدین ترتیب احتمالاً اتحادیه اروپایی از این چالش نجات پیدا می کند اما کوزوو همچنان دچار چالش خواهد ماند.
تروئیکا یا همان هیأت ۳ نفره که علاوه بر ایشینگر، «فرانک وایزنر» از آمریکا و «الکساندر بوزان-خارچنکو» از روسیه نیز در آن عضویت دارند، در حال حاضر سرگرم یافتن راه حلی برای رسیدن به مصالحه است، راه حلی که در آن کلمه مناقشه برانگیز «استقلال» چندان آشکارا درج نشده باشد. بدین ترتیب می توان حتی الامکان بر روی کاغذ بسیاری از مسائل را حل کرد که از جمله مهم ترین آنها عبارتند از: نزدیکی دو طرف مناقشه به ناتو و اتحادیه اروپایی، استقلال احتمالی کوزوو در آینده و ارتباط آن با نهادهای مالی بین المللی و دیگر مسائل ضروری. ظاهراً قرار است در متنی که تهیه می شود از به کارگیری واژه مناقشه برانگیز «استقلال» تاحد امکان پرهیز شده و نسبت به آن تجاهل شود. ایشینگر در مصاحبه ای با روزنامه آلمانی «فرانکفورتر آلگماینه» گفته است که این متن شباهت زیادی به پیمان نامه های آلمان در سال های دور خواهد داشت: «این فکر که هرگز نمی توان از مفاد قراردادی سرپیچی کرد، اندیشه ای ناصواب است». از قرار معلوم از این جمله ایشینگر چنین بر می آید که هر متنی نوشته شود، در آینده می توان همه و یا قسمتی از آن را نادیده گرفت اما در وضعیت فعلی می توان بر مبنای آن به توافق و مصالحه رسید!
بلگراد هم به خوبی می داند که زمانی دو آلمان شرقی و غربی با امضای یک چنین پیمان نامه ای موفق به کسب کرسی در سازمان ملل متحد شدند. برای دولت صربستان عضویت کوزوو در سازمان ملل قابل پذیرش نیست. برای دولت موقت پریشتینا هم قراردادی که در آن به صراحت از پذیرش استقلال کوزوو حرفی به میان نیامده باشد، قابل قبول نیست و اگر هم باشد به خاطر احتمال شورش و اعتراض آلبانیایی تبار ها و استقلال طلبان، نمی توانند آن را مورد پذیرش قرار دهند.
گزینه «اصلاح مرزی» هم از جمله گزینه هایی است که به مانند گزینه «تقسیم کوزوو» مناقشه برانگیز می نماید. کلمات «تقسیم و تجزیه» از جمله واژه هایی بودند که سال ها برای دیپلمات ها به عنوان تابو به شمار می آمدند، تا این که بالاخره واژه «نظم مرزی» در سال های دهه نود انتخاب شد و آمریکا و اروپا هم با استفاده از همین کلمه قصد آن داشتند تا از جنگ و تحریم در بالکان جلوگیری کنند، کلمه ای ترکیبی که مفهوم آن چنین است: نظم قومی حاکمیت ها.
اما در آگوست همین امسال بود که ایشینگر این تابو را شکست و اعلام کرد که تروئیکا زمانی می تواند با یک تقسیم یا تجزیه موافقت کند که این مسأله مورد توافق هر دو طرف مناقشه باشد. در حال حاضر هم کوزوو به صورت دو فاکتو تقسیم شده است. زیرا صرب های ساکن شمال دریاچه ایبار از حاکمیت سازمان ملل در این منطقه خارج شده و تحت کنترل بلگراد قرار گرفته اند و در صورتی که اعلام یکطرفه استقلال کوزوو محقق شود همین صرب ها هستند که می توانند ارتباط کوزوو با صربستان را قطع کنند.
گرچه سیاستمداران برجسته آلبانیایی تبار همچون «آدریان گژینی» (وزیر طرح ها و محیط زیست کوزوو) در سخنان رسمی خود هر گونه تقسیم کوزوو را غیر قابل قبول عنوان می کنند اما در حال حاضر آن «نظم مرزی» درسکوت در حال انجام است، بدین صورت که آلبانیایی تبارهایی که هنوز در شمال دریاچه ایبار زندگی می کنند، در حال فروش خانه های خود به صرب ها هستند و در مقابل صرب هایی که هنوز در جنوب این دریاچه ساکن هستند، خانه های خود را به آلبانیایی تبار ها می فروشند. البته این کار هم مسأله کوزوو را حل نمی کند زیرا سیاستمداران کوزوویی در پشت پرده اعلام کرده اند که در مقابل انصراف از کوزووی شمالی خواهان منطقه کوهستانی «پرسوو» با اقلیت آلبانیایی تبار آن هستند، منطقه ای که در جنوب غربی صربستان واقع است. این مسأله می تواند به شکاف های میان اقلیت آلبانیایی تبار مقدونیه و بوسنی نیز دامن بزند. علاوه بر آن باید از آن ۶۰ هزار صربی هم یاد کرد که هنوز در جنوب کوزوو زندگی می کنند و احتمالاً در آینده نزدیک به صورت گروهی به سوی شمال روانه می شوند.
پس تکلیف چیست و چه کار باید کرد «رونا کناوس» مدیر نمایندگی تینک تنک اروپایی موسوم به «ابتکار ثبات اروپایی» در پریشتینا عقیده دارد که تنها با یک اتحادیه اروپایی دارای اعتماد به نفس می توان برای حل بحران کوزوو گامی برداشت. کناوس در عین حال ازاین مسأله نگران است که چه بسا اتحادیه اروپایی از این هماهنگی جدیدی که در مورد کوزوو به آن دست یافته به ناگاه تغییر جهت داده و «استراتژی های زودگذر» را دستور کار خود قرار دهد. به عقیده وی آثار این تغییر جهت از همین حالا مشاهده می شود بدین صورت که بروکسل نمایندگانش را به منطقه اعزام می کند اما در همان حال پرداختن به آینده و تقسیم کوزوو را به تعویق می اندازد: «در حال حاضر در اتحادیه اروپا هیچ کس به صورت روشن و شفاف در مورد استقلال کوزوو و همین طور در مورد لزوم اعزام یگان های ویژه جهت جلوگیری از تجزیه شمال کوزوو، حرفی نمی زند». به عقیده کناوس هیچ کس این جسارت را به خود نمی دهد تا بلوف های سیاستمداران صرب را خنثی کند. به گفته این کارشناس امور بالکان حل نشدن مسأله کوزوو موجب توقف روند اصلاحات صربستان گردیده وسیاستمداران اصلاح طلب صرب هیچ خواسته ای جز به کارگیری یک تصمیم قاطع از سوی اتحادیه اروپایی ندارند. ملاقات های اخیر در بلگراد نیز این گفته کناوس را تأیید می کند و به قول یکی از نمایندگان معترض پارلمان صربستان: «این پرسش مطرح است که چرا آمریکا و غرب در دوران حکومت میلوشویچ هیچ صحبتی در مورد استقلال کوزوو مطرح نمی کردند و ناگهان امروز این مسأله را به عنوان خواست خود مطرح می کنند».
ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی‎/ دی سایت
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید