شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


سیاست تنظیم بازار و تورم برنامه های شکست خورده گذشته نباید تکرار شود


سیاست تنظیم بازار و تورم برنامه های شکست خورده گذشته نباید تکرار شود
بانک ها ضمن آنکه امین پول مردم هستند باید با مشتریان به گونه ای برخورد کنند که آنها احساس تبعیض نکنند.
همچنین تسهیلات باید به افرادی داده شود که به تولید کشور کمک می کنند نه کسانی که مال اندوزی هدف اصلی آنهاست و درنهایت فساد اقتصادی به دنبال دارد.
دومین سخن اینکه برخی کارکنان بانک ها شکوائیه از بی عدالتی و تبعیضی در سیستم اداری خود دارند، به گونه ای که ادعا می کنند هم اکنون برخی مدیران شعب بانک ها با پاداش های کلان مورد تشویق قرار می گیرند، حال آنکه کار اصلی را کارمندان انجام می دهند.
سخن سوم و پایانی را اینگونه بیان می کنم که در شأن نظام جمهوری اسلامی نیست همچنان به فکر احداث ساختمان های بلندمرتبه باشیم، کمی هم به فکر تحول اقتصاد ی باشیم.
● یک هموطن
تورم، یک عارضه مهم اقتصاد کلان است که از طریق تغییرات شاخص قیمت مصرف کننده اندازه گیری می شود و شاخص قیمت مجموعه ای از کالاها و خدمات است که اقلام عمده سبد مصرفی خانوار را تشکیل می دهد و اهمیت هر یک از اقلام براساس مقدار مصرف آنها در سال پایه تعیین می شود و تغییر قیمت آن ها متناسب با اهمیت در تغییر شاخص قیمت مؤثر است.
چنانچه قیمت یک کالا افزایش یابد در حالی که قیمت سایر کالاها ثابت مانده باشد متناسب با اهمیت این کالا شاخص قیمت افزایش پیدا می کند که در آن صورت درصد تورم ایجاد شده است.
در واقع، تورم با افزایش مستمر سطح عمومی قیمتها تعریف می شود که به صورت ناخواسته اتفاق می افتد یعنی کسی تورم را دعوت نکرده؛ بلکه تورم یک پدیده و یک عارضه کلان اقتصادی است که عوامل متعددی دارد و رشد نقدینگی که صندوق بین المللی پول (IMF) نیز بر آن تأکید دارد یکی دیگر از عوامل تورم است.
نتیجه اغلب پژوهشهای اقتصادی حاکی از آن است که در اغلب موارد چنانچه رشد نقدینگی جامعه از رشد اقتصادی آن که معمولا با درصد افزایش ناخالص داخلی اندازه گیری می شود فراتر رود، پول اضافی تبدیل به تقاضای پولی اضافی شده و سطح قیمت ها را افزایش می دهد.
کارشناسان معتقدند در صورت افزایش سطح قیمتها حتی اگر دولت قیمت نان و شکر را ثابت نگهداشته باشد یا حتی قیمت شکر هم در بازار کاهش یابد اما سطح عمومی قیمتها کاهش نمی یابد.
بدون تردید انتظارات مدرن، یکی دیگر از عوامل تورم به شمار می رود. عدم اطمینان ها، عوامل روانی و هرگونه حرکت در متغیرهای اقتصادی که مردم و عوامل اقتصادی را ترغیب کنند نگران آینده باشند و مصرف را جلو بیاندازند و یا فراتر از آن احتکار نیز نمایند، در آن صورت جامعه بیش از توان عرضه کلی افزایش پیدا می کند و تورم حادث می شود.
کارشناس مسائل اقتصادی معتقدند اگر سیاست تنظیم بازار حداکثر کارایی و تلاش خود را نشان دهد همچنان توان شکست عوامل تورم را ندارد زیرا فشار تورمی فقط با سیاست های ضدتورمی و نه تنظیم بازار خنثی می شود.
بدون تردید حداکثر کارایی تنظیم بازار تأمین مایحتاج تحت مسئولیت خود با کمترین عدم دسترسی و کمترین تأثیرپذیری از فشار تورمی است اما فشار تورمی به تمامی خنثی پذیر نیست. در این میان حفظ بنیان تولید داخلی کالاهای مشمول تنظیم بازار ایجاب می کند که قیمت این کالاها اگر نه متناسب با تورم، به مقداری که جلوی لطمات جدی بر پیکر تولید گرفته شود افزایش یابد.
از نظر کارشناسان تنظیم بازار سیاستی است که برای جلوگیری از نوسانات شدید قیمت، پیشگیری از کمبود و روان سازی تهیه و توزیع و دسترسی در مورد کالاهایی که مشمول آن می شوند اتخاذ می شود و سیاست تنظیم بازار ضروری است به طور عموم در مورد کالاها و مواد اولیه مصرفی استفاده شود و شامل اقلام معینی است.
هدف اجتماعی تنظیم بازار، دسترسی گروه های کم درآمد به کالاها و خدمات ضروری است و این دسترسی در شرایط کاهش عرضه و کمبود موجودی تحت تاثیر افزایش قیمت آن محصولات به خطر می افتد.
به اعتقاد کارشناسان سیاست تنظیم بازار با هدف تضمین تولید و دسترسی تولیدکنندگان کالا و خدمات ضروری به مواد اولیه مورد نیاز اتخاذ می شود.
ابزارهای سیاست تنظیم بازار از یکسو بسترسازی لازم برای ذخیره سازی است که لزوما نباید توسط دولت صورت گیرد بلکه دولت باید شرایط تامین تاسیسات لازم نگهداری و ذخیره سازی توسط بخش خصوصی را فراهم سازد.
دولت باید میزان لازم موجودی متناسب با مقاطع زمانی و به ویژه منظور داشتن مناسبت ها و ایام ملی و مذهبی را پایش کرده و در صورت کمبود نظارت داشته و آن را با استفاده از ابزار دیگر نظیر واردات، تنظیم کند.
● تورم واقعی چیست؟
تورم یکی از موضوعات مهم اقتصادی و چالش برانگیز در کشور ماست. همان گونه که در آمارها اعلام شده است در ایران، درصد تورم در سالهای اخیر بسیار زیاد بوده به طوری که قیمت ها در هر سال بسیار افزایش یافته و قدرت خرید مردم کم می شود.
تعاریف مختلفی از تورم وجود دارد که همه آنها تقریبا بیانگر یک موضوع هستند: «تورم عبارت است از افزایش دائم و بی رویه سطوح عمومی قیمت کالاها و خدمات که در نهایت به کاهش قدرت خرید و نابسامانی اقتصادی منجر می شود.»
در نظریه های اقتصادی، تورم را به سه نوع تقسیم می کنند:
▪ تورم خزنده (آرام یا خفیف):
به افزایش ملایم قیمت ها گفته می شود. در تورم خفیف، افزایش قیمت بین ۱ تا ۶درصد، حداکثر ۴درصد یا بین ۴ تا ۸ درصد در سال ذکر شده است.
▪ تورم شدید (تورم شتابان یا تازنده):
در این نوع تورم آهنگ افزایش قیمت ها تند و سریع است و برای تورم شدید، ۱۵ تا ۲۵ درصد در سال را نوشته اند.
▪ تورم بسیار شدید (تورم افسار گسیخته، فوق تورم و ابرتورم):
این نوع تورم شدیدترین حالت تورم به شمار می رود. معیار تورم بسیار شدید را ۵۰ درصد در ماه یا دو برابر شدن قیمت ها در مدت شش ماه و... بیان داشته اند. البته نمی توان نرخ ثابتی ارائه کرد زیرا این مقادیر با توجه به شرایط زمانی و... عوض می شوند.
کارشناسان اقتصادی علاوه بر این تقسیم بندی کلی، تورم را به دسته های کوچکتری نیز تقسیم کرده اند:
▪ تورم پنهان:
در آن قیمت ثابت ولی کیفیت کمتر می شود.
▪ تورم خزنده:
تورمی آرام و پیوسته است. معمولا به علت افزایش تقاضا است. بعضی اقتصاددانان معتقدند که محرکی برای افزایش درآمد است و بعضی دیگر معتقدند که سبب کاهش قدرت خرید است (هر ۲۵ سال ۵۰درصد)
▪ تورم رسمی:
به علت افزایش عرضه پول از سوی دولت.
▪ تورم ساختاری: به علت افزایش قیمت ها به دلیل وجود تقاضای اضافی. در این نوع تورم دستمزدها به دلیل وجود فشار (کمبود) در برخی بخش ها افزایش می یابد. این نوع تورم در کشورهای در حال پیشرفت زیاد است.
▪ تورم سرکش:
افزایش سریع و بی حد و مرز قیمت ها. آثار تورم سرکش عبارتند از
۱) کاهش ارزش پول،
۲) گسستگی روابط اقتصادی،
۳) فروپاشی نظام اقتصاد.
▪ تورم شتابان:
افزایش سریع و شدید نرخ تورم. مثلا وقتی دولت سعی کند بیکاری را پایین تر از حد طبیعی نگاه دارد، این اقدام باعث افزایش تورم می شود.
▪ تورم مهار شده:
تورمی است که به دلیل وجود شرایط تورمی در کشور ایجاد شده است و در مقابل از افزایش آن جلوگیری شده است.
این شرایط معمولا از فزونی تقاضای کل بر عرضه کل کالاها و خدمات پدید می آید که با فرض ثابت بودن دیگر شرایط به ازدیاد قیمت ها می انجامد.
▪ تورم فشار سود:
تورمی که در آن تلاش سرمایه داران برای تصاحب سهم بزرگی از درآمد ملی منشأ تورم می گردد.
▪ تورم فشار هزینه:
تورمی که مستقل از تقاضا، صرفا از افزایش هزینه های تولید ناشی می شود. مثال بارز چنین تورمی را در تمام کشورهای صنعتی غرب پس از افزایش استثنایی بهای نفت در سالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۷۸ می توان دید.
برخی اقتصاددانان معتقدند که متداولترین منبع تورم، اضافه هزینه های مربوط به طرف تقاضاست که این خود، در یک مارپیچ تورمی موجب افزایش قیمت ها و متقابلا تقاضا برای دستمزد بیشتر می شود.
منتقدان این نظریه استدلال می کنند که اگر اتحادیه های کارگری هنگامی موفق به افزایش دستمزد شوند که سطح تقاضای کل برای جبران آن به اندازه ی کافی افزایش نیافته باشد گرایش هایی در جهت افزایش بیکاری بوجود خواهد آمد که اثرات رکوردی بر اقتصاد خواهد داشت.
چنین فرآیندی نمی تواند به طور نامحدود ادامه یابد و بنابراین تورم فشار هزینه یقینا نمی تواند بیان کننده تورم مزمنی باشد که کشورهای اروپای غربی پس از جنگ جهانی دوم به آن دچار شدند.
لذا افزایش قیمت را، در مرحله نخست، یا باید حاصل تقاضای اضافی یا حاصل بالابردن کل تقاضای پولی برای جلوگیری از بیکاری دانست.
▪ تورم فشار تقاضا:
تورم ناشی از فزونی تقاضای کل نسبت به کل جریان کالا و خدمات ایجاد شده در اقتصاد که همه عوامل تولید را با ظرفیت کاملا بکار گرفته باشد.
هرگاه تقاضای مصرف کنندگان دولت و بنگاهها برای کالاها و خدمات بر عرضه موجود فزونی گیرد قیمت ها در اثر این عدم تعادل افزایش خواهد یافت.
در اصل افزایش قیمت باید تقاضای اضافی را از میان بردارد و بار دیگر تعادل بر قرار سازد و بر این اساس باید برای گرایش مستمر به سوی تورم، که ویژگی بسیاری از اقتصادهای پس از جنگ شده است، توصیفی یافت.
یکی از نظریه های رایج در این باره مازاد مستمر تقاضا را ناشی از سیاست دولت می داند. بنابراین نظریه درحالی که مصرف کنندگان و شرکت ها به هنگام افزایش قیمت ها تقاضای خود را کاهش می دهند، دولت به دلیل توانایی اش در تامین مالی مخارج خود از محل ایجاد پول، می تواند میزان مخارج خود را به ارزش واقعی حفظ کند یا حتی افزایش دهد. در نتیجه این اقدام نه تنها میل مستمر به تورم بوجود می آید بلکه سهم بخش دولتی از کل منابع موجود در اقتصاد نیز افزایش می یابد.
▪ تورم انتقال تقاضا:
نظریه ای عناصر تورم فشار تقاضا و فشار هزینه را با هم ترکیب می کند و تغییر در ساخت تقاضای کل را دلیل تورم می شمارد.
هرگاه اقتصاد دچار انعطاف ناپذیری های ساختاری باشد، گسترش برخی صنایع با افول برخی دیگر از صنایع همراه خواهد بود و عوامل تولید را به آسانی نمی توان به بخش های تولیدی انتقال داد.
از این رو و برای جذب وسایل تولید به سوی صنایع درحال گسترش باید قیمت های بالاتری پرداخت شود. در نتیجه کارگران بخش های افول یابنده خواستار دستمزدی برابر با کارگران دیگر بخش ها می شوند و ترکیب این عوامل به تورم می انجامد.
▪ تورم فشار قیمت:
نوعی تورم فشار هزینه که در اثر تحمیل قیمت های بسیار گزاف از سوی صاحبکاران اقتصادی با هدف دستیابی به سودهای کلان بدست می آید.
تورم فشار دستمزد: نوعی تورم فشار هزینه که سرچشمه فرآیند تورم را فشار اتحادیه کارگری بر بازار کار می داند. این برداشت دارای طیف گسترده ایست که در یک سوی آن اعمال قدرت انحصاری اتحادیه های کارگری و الگوهای قدرت چانه زنی آنها بر پایه متغیرهای اقتصادی قرار دارد و در سوی دیگر الگوهای غیراقتصادی مبارزه جویی این اتحایه ها.
● راه های مبارزه با تورم چیست؟
الف) سیاست های پولی و مالی:
هدف این روش محدود کردن تقاضای کل است. این کار از طریق جمع آوری پول به شکل سرمایه های غیرنقدی صورت می گیرد (سیاست های انقباضی).
ب) سیاست های درآمدی:
با دخالت مستقیم در بازار و عوامل تولیدکننده، تورم کنترل می شود. این روش کاربردی نیست زیرا در آن مناطق زیادی نیاز به اصلاح دارند و ثبات ارزش پول از بین می رود.
ثبات ارزش پولی درحالی بدست می آید که توسعه پیش رونده وجود داشته باشد والا، رسیدن به این شاخص مهم غیرممکن است. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که در زمان توسعه پیش رونده، ممکن است به جایی برسیم که پایین تر رفتن قدرت خرید و قدرت پول خطرناک باشد. در چنین مقطعی حرکت جامعه از توسعه به ثبات تبدیل می شود.
معمولا توسعه و پیشرفت نمایانگر تورم پایین است به طوری که می توان بیان نمود که ا کثر کشورهایی که به توسعه اقتصادی و اجتماعی مطلوب رسیده اند، دارای تورم های کمتر از ۱۵ درصد بوده اند.
¤ راه های مقابله با تورم:
کارشناسان اقتصادی با توجه به تجارت اقتصادی و مدل های موفق اقتصادی، عوامل ذیل را راه های مقابله با تورم می دانند:
▪ طراحی نظام اقتصادی و اجتماعی بازار با درنظر گرفتن تعادل اجتماعی
▪ معیار اساسی اقتصاد برای انسانها نه انسانها برای اقتصاد
▪ تکیه براین امر که در جو سرشار از ثبات پولی، رشد اقتصادی مطمئن تر تحقق می یابد.
▪ قدرت خرید حداقل درآمد را تثبیت کردند.
▪ اهمیت دادن به توزیع درآمد عادلانه
▪ اعمال سیستم جامع و موثر بیمه های اجتماعی
▪ حاکمیت مربع سحرآمیز ثبات پولی، اشتغال کامل، تعادل تراز پرداخت ها، تناسب در توزیع درآمدها
▪ خارج نمودن پول بیش از ظرفیت تولیدی
بدون تردید با توجه به موارد گفته شده، عرضه و تقاضا و به عبارتی تولید و مصرف مهمترین عوامل در شکل گیری میزان تورم هستند و هرچه عرضه بیشتر و تقاضا کمتر باشد قیمت ها سیر نزولی می یابد و هر چه عرضه کمتر و تقاضا بیشتر باشد قیمت ها روند صعودی به خود می گیرند.
بنابراین هر عاملی که موجب افزایش عرضه شود تاثیر کاهشی در تورم و هر عاملی که موجب کاهش عرضه گردد تاثیر افزایش بر تورم و در نتیجه در قیمت آن کالا خواهد داشت. همچنین هر عاملی که موجب کاهش تقاضا (مصرف) گردد، تأثیر ضدتورمی و هر عاملی که موجب افزایش تقاضا (تولید) شود، موجب افزایش تورم و یا به عبارتی گرانی کالای موردنظر را خواهد داشت.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که بهتر است به جای عبارت تنظیم بازار، از عبارت کنترل قیمت ها استفاده شود و کنترل قیمت ها نیز راهکارهای خود را دارد.
اگر عوامل تأثیرگذار بر قیمت ها نادیده گرفته شود و روش های دستوری برای مهار تورم اتخاذ گردد، نه تنها نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد، بلکه اثر معکوس را درپی خواهد داشت.
سینا اطهری
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید