جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


زندگی و زمانه آستین


زندگی و زمانه آستین
جین آستین در چنین روزی یعنی ۱۶ دسامبر سال ۱۷۷۵ به دنیا آمد و در ۸ ژوئیه سال ۱۸۱۷ از دنیا رفت.
به تاریخ که نگاه می‌کنیم آستین در زمانی می‌زیسته که هنوز بخش عمده‌ای از بزرگان ادبیات و فلسفه که سرنوشت جهان را تعین بخشیدند پا به عرصه وجود نگذاشته بودند. هنوز طبقه اشراف و اصیل زادگان دارای قدرت و اعتبار بودند و قانون مرگ برای نویسندگانی که خارج از عرف جامعه می‌نوشتند
پا برجا بود. حتی سال‌های زیادی پس از آن، زنان در آثار نویسندگانی مثل دیکنز هنوز با تردید و وحشت از تمایلات شان نمایانده می‌شدند.
در همان سال‌ها (یعنی اواخر قرن هجدهم) آستین چندین رمان نوشت و خود را به عنوان استثنایی از آن قاعده نشان داد که بعد از آن خودش تبدیل به قاعده شد. نویسنده‌ای که قدرت کم نظیری در خلق شخصیت‌های زنده و موقعیت‌های ناب داشت، موقعیت‌هایی که به شیوایی تمام هویت شخصیت‌ها را نمایان می‌کرد.
غرور و تعصب معروف‌ترین رمان جین آستین است که در زمانی که وی فقط ۲۱ سال داشت، یعنی در ۱۷۹۶، نوشته شد. این اثر که در ابتدا «تصورات نخستین» نام داشت، حدود ۱۷ سال چاپش به تاخیر افتاد تا اینکه پدر جین آستین آن را با نام غرور و تعصب به ناشری سپرد و با نام مستعاری (یک خانم) در سال ۱۸۱۳ به چاپ رسید. اما کتاب به چنان شهرت و محبوبیتی رسید که در دوران حیات خود جین آستین سه بار تجدید چاپ شد.
عقل و احساس، منسفیلد پارک، اما، ترغیب از دیگر آثار آستین است. امروزه رمان‌های آستین جزو شاخص‌ترین داستان‌های کلاسیک تاریخ ادبیات جهان به ‌حساب می‌آید.
آستین راوی زندگی است، خوشی‌ها و رنج‌ها، کاستی‌ها و ملالت‌ها همه در رمان‌های او رنگ و بوی زندگی می‌دهند. او از واقعیت پیرامونش برای ساخت شخصیت‌هایش و نشان دادن جامعه و تفکر زمانه‌اش نهایت استفاده را کرد. الیزابت که به نوعی شخصیت اول رمان محسوب می‌شود و با وجود دانای کل بودن، داستان بیشتر از پس ذهن او روایت می‌شود،
بیست ساله است، درست هم سن آستین هنگامی که رمان غرور و تعصب را می‌نوشت و تا حد زیادی نشان از خلق و خو و عقاید نویسنده را دارد و به ‌نوعی نماینده شخصیت خود آستین در داستان است، شخصیتی که برخلاف عرف و فرهنگ غالب در جامعه قدم برمی ‌دارد.
جامعه‌ای که آستین به تصویر می‌کشد و به آن شکل می‌دهد جامعه‌ای روستایی است. شهرها هنوز به شکل پررنگی وارد رمان نشده‌اند و آدم‌های شهری و مشکلات روابط شهری در آن دیده نمی‌شود. جامعه‌ای است که هنوز میان طبیعت قرار گرفته و انسان هنوز بر آن مسلط نشده و آن را به کناری ننهاده است.
به همین خاطر طبیعت را هم به صورت فیزیکی و هم عرفی در رمان مشاهده می‌کنیم.
وقتی رمان‌های قرن ۱۸ را می‌خوانیم با موقعیت‌هایی اغلب آکنده از رمانتیسم، سانتی مانتالیسم و با حکایت قهرمانی باهوش و زیبا مواجه می‌شویم. که همه تلاشش گذشتن از موانع است و رسیدن به آنکه او را محبوب خود یا چاره کار خود می‌داند. اما اینکه این رمان هنوز تازگی خود را حفظ کرده و هنوز آن را می‌خوانیم و لذت می‌بریم به‌خاطر معاصر بودن آن است.
معاصر بودن صفتی است که نمی‌توانیم به همه متونی که امروز نوشته می‌شود نسبت دهیم. آستین در زمانی که همه شخصیت‌های ادبیات آن زمان سیاه و سفید بودند شخصیتی چند بعدی خلق کرد. او با تعهد و تسلطش به واقعیت‌های جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کرد به شکل شیوایی تاریخ را به تصویر کشید: موقعیت نازل فرهنگی آدم‌های جامعه آن مقطع زمانی که زنانش در پی شوهرند و مردانش در جست‌وجوی زنانی فرمانبردار و متعهد به سنن اشرافی.
آستین با مهارت، شخصیت‌هایی را فرا روی ما قرار می‌دهد که از ما جداشدنی نیستند زیرا که ما نیز با آنها در فراز و نشیب غرور و تعصب و قضاوت‌های اولیه آنها، درگیر می‌شویم، تجربه می‌کنیم و زندگی می‌کنیم.
رمان غرور و تعصب آستین که یکی از بهترین کارهای اوست، هر چند پر از احساسات لطیف است ولی یک رمان عاشقانه و آبکی نیست. در اینجا عشق به معنای کاملا زمینی خود رسیده است. او عشق را نیز مفهومی می‌داند که طی یک پروسه اجتماعی ایجاد شده و به انجام می‌رسد و گاهی سرنوشت شومی در انتظارش است.
شاید بتوان گفت که در رمان او چیزی به نام عشق وجود ندارد بلکه یک ارتباط مفید اجتماعی است. این رمان نه تنها در زمان خودش بلکه تا به امروز جزو رمان‌های پرفروش ادبیات به حساب آمده است. رمانی که توصیه شده قبل از مردن حتماً باید آن را خواند.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید