جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

جنگ عراق و نفوذ استراتژیک جوامع اطلاعاتی


جنگ عراق و نفوذ استراتژیک جوامع اطلاعاتی
درک دوره‌های تغییر و تحول جنگ بسیار مشکل است و مشکل‌ترازآن، پیش‌بینی این دوره‌هاست؛ چرا که ‏خوشبختانه وقوع مستمر جنگ برخلاف آنچه در امور مالی، پزشکی، یا حقوق صورت می‌پذیرد، امری غیرمعمول ‏است. جنگ به دفعات رخ نمی‌دهد، لذا سربازان برای کسب تجربه‌های جنگی باید بر آزمایشگاه تجربیات گذشته ‏تکیه کنند.‏
مسلماً حرکت پرجوش و خروش دگرگونی فناورانه در جهان مدرن، فاصله بین دوره‌های تغییر را کوتاه و دامنه ‏تأثیر آنها را افزایش داده است. با وجود این، هنوز هم دوره‌های تغییر غیرقابل اجتناب دیگری را پیش رو داریم و ‏برای تشخیص این دوره‌های جدید باید بتوانیم گذشته نزدیک را مورد بررسی قرار دهیم مقاله حاضر به بررسی ‏روند شکل‌گیری و شناخت و فهم از جنگ در سال ۱۹۹۹ از زمان حمله ناتو به یوگسلاوی سابق که امریکاییها ‏آن را به عنوان سقوط یک جنگ اطلاعاتی ارزیابی می‌کنند رواج پیدا کرد، ولی با اعلام جنگ علیه تروریسم از ‏سوی دولت بوش، رادیکالیزه کردن تدریجی مفاهیم دخالت اطلاعات استراتژیکی شدیدتر شد. از این رو می‌توان ‏در یک جنگ به راحتی تصویر و تعریف دلخواه خود از جنگ را در ذهن عموم ایجاد کنند. اخبار و اطلاعاتی که ‏به طور رسمی بیان می‌شوند می‌توانند به عنوان تهدید تلقی شوند.‏
● مقدمه‏
به لحاظ اهداف تمایلات و گرایش‌ها، جوامع اطلاعاتی نسبت به جنگ بی‌میل هستند. این جوامع ‏همواره از طریق نظام‌های اداری [سیاسی، نظامی] خود نسبت به مشروعیت متقاعد می‌شوند. بنیان‌های ‏سیاسی موجود که دخالت نظامی در آن اجتناب‌ناپذیر، خردمندانه یا بر حق است و حتی استدلال‌های استراتژیکی ‏که در آن دستاوردهای انقلاب فناوری نظامی یک جنگ عقلانی و انسانی را فراهم می‌سازد، هیچ‌کدام ‏نمی‌توانند برتری اجتماعی این جوامع را (به مثابه ابزار سیاست) نسبت به فهم جنگ انکار کنند. در توضیح این ‏نکته کافی است به این موضوع بسنده کنیم که از اواسط دهه ۱۹۹۰ برتری جهانی قدرت نظامی ایالات متحده طی جنگ اطلاعات در معنای پیشرفت از طریق برتری اطلاعاتی، نه تنها در میدان جنگ بلکه در برابر افکار ‏عمومی و جامعه بین‌الملل نیز عامل اصلی تعیین‌کننده جنگ بوده است.
لازم به ذکر است که این برتری بیشتر ‏از طریق تفاسیر روزنامه‌ای که واقعیت جنگ را سانسور می‌کنند و بر بسیاری از اقدامات از جمله جنگ اطلاعات ‏سرپوش می‌گذارند حاصل می‌شود؛ از این رو می‌توانند به راحتی تصویر و تعریف دلخواه خود از جنگ را در ‏ذهن عموم ایجاد کنند. اخبار و اطلاعاتی که به طور رسمی بیان می‌شوند می‌توانند به عنوان تهدیدی تلقی شوند که با نادیده گرفتن ‏اهمیت پیروزمندانه جنگ و یا عملکردی معکوس، اهمیت جنگ را در چشم مردم بسیار ‏مبالغه‌آمیز نشان دهند. این شناخت و فهم از جنگ در سال ۱۹۹۹ از زمان حمله ناتو به یوگسلاوی سابق که امریکاییها آن را به عنوان سقوط یک جنگ اطلاعاتی ارزیابی می‌کنند رواج پیدا کرد؛ ولی با اعلام جنگ ‏علیه تروریسم از سوی دولت بوش، رادیکالیزه کردن تدریجی مفاهیم دخالت اطلاعات استراتژیکی شدیدتر شد.‏
● نگاه به گذشته: عملیات اطلاعات استراتژیکی در جنگ کوزوو
در بهار سال ۱۹۹۹ زمانی که حمله ناتو به یوگسلاوی سابق - که به منزله اقدامی انسانی تلقی می‌شد - در نظر ‏افکار عمومی جهان جنگی خونین، مرگبار و ویرانگر توصیف گردید، مقامات نظامی ناتو با این ترس مواجه شدند ‏که انتقاد فزاینده از سوی مردم و حتی برخی مقامات سیاسی دولتهای عضو ناتو ممکن است مشروعیت آنها را ‏در این جنگ زیر سؤال ببرد. از این رو کارشناسان روابط عمومی بریتانیا و امریکا تصمیم گرفتند از طریق مطبوعات و رسانه‌های ناتو جنایات مقامات و رهبران یوگسلاوی و قربانیان و ویرانیهای حاصل از عملکرد آنها را به ‏نمایش گذارند. بنابراین ناتو برای نخستین‌بار توانست نابودی زیرساختار اطلاعات مدنی یک کشور را مشروع جلوه دهد. ناتو ساختمان ملی رادیو - تلویزیون را بمباران کرد، ایستگاههای پخش اخبار را نابود و انتقال امواج ‏رادیویی و تلویزیونی ماهواره‌ای صربها را مختل کرد. با پخش اخبار بد تبلیغات علیه رهبران جنایتکار ‏یوگسلاوی شدت گرفت و افکار عمومی را متأثر و انسجام حوزه فرماندهی ‏صربها را از هم گسست: نخست از طریق روابط و امور عمومی (روزنامه‌نگاری) و آن گاه از طریق ‏عملیات روانی (نفوذ بر احساس، انگیزه، داوری و نفوذ بر افکار عمومی، حکومتها، سازمانها، گروهها و ‏افراد).‏
پس از پایان جنگ سرد، برای نخستین‌بار، تحت شرایط ساختارهای ارتباطاتی جوامع اطلاعاتی، عملیات روانی ‏‏(انگیزه یا تقویت شیوههای مهار بیرونی به نفع هدف کارگزاران) به عنوان ابزار استراتژیکی، در برابر افکار عمومی کشورهای در حال جنگ و متحد به کار گرفته شد. پیامدهای گسترده جنگ اطلاعاتی در رسانه‌های ‏بین‌المللی می‌تواند حملات برنامه‌ریزی شده - با بمباران رسانه‌های دشمن و جعل، فریب و تحریف ‏حقوق بشر با توسل به اطلاعات - را تحت تأثیر قرار دهد.
گری پاندر، کارشناس جنگ اطلاعاتی در نیروی ‏هوایی ایالات متحده، در ارزیابی خود از جنگ کوزوو نتیجه هدفمندی گرفت: «هر فرمانده و متخصص جنگ ‏اطلاعاتی و افسر روابط عمومی باید اطلاعات عمومی را به مثابه میدان نبردی تلقی کند که گویی در میان آن عرصه قرار دارد و باید بر محیط کاملاٌ مسلط باشد.»۱
در بهار سال ۱۹۹۹ و تابستان ۲۰۰۱، کانونهای فکری ایالات متحده نبود فرماندهی و کنترل در عملیات ‏اطلاعاتی ناتو در طول جنگ کوزوو را مورد بررسی نظام‌مندی قرار دادند.‏ در سال ۱۹۹۹ - دوران کلینتون - در سطح سیاست خارجی اکثر افرادی که وزارت امور خارجه را از نو ‏سازماندهی و به لحاظ محتوایی مدرنیزه کردند، مسؤلان و مقامات دیپلماسی عمومی بودند که تا پایان ‏جنگ سرد نیز مشغول فعالیتهای ضد تبلیغاتی ضد کمونیستی بودند:
«دیپلماسی عمومی از آن رو پیشرفت کرد تا ‏موقعیت ایالات متحده را بهتر تبیین کند و به نوعی علت پیروی ایالات متحده از این رویکرد را که به نفع این کشور و دیگر ملتهاست، نشان دهد.»۲ به این ترتیب، وزارت دفاع ایالات متحده بخش ویژه‌ای را ‏تشکیل داد تا چگونگی و تأثیرگذاری این فعالیتها را بررسی کند … «بخش ویژه عملیات روانی یک بخش ‏دائمی است که می‌بایست با مقامات دیپلماسی عمومی وزارت امور خارجه، ارتباطی تنگاتنگ داشته باشد؛ گفتنی است که هدف ‏اصلی آن حمایت و پشتیبانی از وزارت امور خارجه است … برنامه‌ای برای مهیا کردن اطلاعات استراتژیکی و ‏تأثیر آن بر افکار عمومی جهان … بخش ویژه عملیات روانی مسؤل پخش فیلمهای کوتاه تبلیغاتی با هدف ‏توسعه اقدامات عملیات روانی خواهد بود … این بخش همچنین با آن دسته از نهادهای علمی که ‏در پی نفوذ بالقوه بر اطلاعات و محتوای گروههای خارجی هستند همکاری خواهد کرد.»۳
● جنگ ضد ترور به مثابه نفوذ بر قلبها و ذهن شهروندان‏
بازاندیشی در پیامدهای اجتماعی، رسانه‌ای و سیاسی حملات یازدهم سپتامبر ‏‏۲۰۰۱ موجبات ظهور یک فرایند فزاینده و فضای عملی آماده شدن به جنگ را فراهم کرد. غرور ملی و ‏احساس انتقام نیز زمینه را برای تأیید و موافقت با جنگ علیه تروریسم که از سوی بوش مطرح شده بود، مهیا کرد. سناریوی تهدیدآمیز جدید تروریسم بین‌المللی و ایجاد تصاویری خصومت‌آمیز از چهره افراط‌گرایی / ‏بنیادگرایی توانست زمینه‌ای طولانی مدت برای ایالات متحده فراهم آورد تا هژمونی سیاسی، ‏فرهنگی و اقتصادی خود را در جهان اسلام تحقق بخشد.۴
در فضای مذکور، خشم سیاسی ملی می‌توانست مبارزات تبلیغاتی اطلاعاتی و سیاست خارجی را با ‏فعالیتهای عمومی، نظامی و جنگ روانی علیه افکار عمومی جامعه همراه سازد و بدون اینکه مقاومتی صورت ‏گیرد، اهداف امریکایی محقق شود. امریکا در جبهه داخلی مبارزات تبلیغاتی و رسانه‌ای خود را آغاز کرد، ‏مبارزاتی که با بهره‌گیری از اسطوره‌های قهرمانانه، باستانی و اخلاقی روحیه جنگ و اراده ملی را در میان نظامیان تقویت می‌کرد. جهان اسلام را در برابر اندیشه یک جنگ صلیبی جهانی قرار داد، جنگی به رهبری ‏امریکا که خود را متعهد به مبارزه علیه دولتهای یاغی و حامی تروریسم و یا به تعبیری دشمنان ‏امریکا معرفی نمود. ریچارد هالبروک، سفیر پیشین امریکا در سازمان ملل متحد، در اکتبر ۲۰۰۱ اعلام کرد: «این کار را چه دیپلماسی عمومی، چه جنگ روانی و تبلیغاتی خشن علیه افکار عمومی بنامید، هیچ فرقی ‏نمی‌کند. توجیه اینکه چرا میلیونها مسلمان در این جنگ قربانی می‌شوند، از اهمیت تاریخی زیادی برخوردار ‏است.»۵ وزارتخانه‌های متعدد و متخصصان روابط عمومی، برای ایجاد تصویر و تعریف دلخواه خود از جنگ ‏علیه تروریسم، به طور مشترک دست به استراتژیهای مشروعیت‌سازی و تفاسیر دروغ‌پردازانه زدند تا با مبارزه ‏برای تسخیر قلبها و ذهن شهروندان، منافع امریکا را تأمین نمایند.‏
● جهان‌بینی به عنوان دشمن ایالات متحده
در جنگ افغانستان، اکثر طرفداران بین‌المللی، از آن دسته از عملیات اطلاعاتی استراتژیکی حمایت کردند که ایالات ‏متحده توانست با کمک آنها افکار عمومی را به سلطه خود درآورد و مرزها را درنوردد. اما با فاصله ‏زمانی و عاطفی از رویداد یازدهم سپتامبر میزان توجیه جنگ علیه تروریسم، به ویژه شکل ‏تهاجمی آن و قرار دادن دولتهای یاغی در برابر افکار عمومی جهانی نیز به مراتب دشوارتر می‌شود.۶ در فوریه سال ‏‏۲۰۰۲، طی نظرسنجی هاریس که در آن ۲۴ درصد از شهروندان ایالات متحده تروریسم را به مثابه یکی از ‏مهم‌ترین موضوعات سیاسی مذهبی ارزیابی کردند (در مقایسه با ۴۳ درصد در اکتبر ۲۰۰۱)، اطلاعات زیادی ‏فاش شد.۷ نگاهی به همه‌پرسیهای متعدد پیش از ماههای آخر جنگ عراق، وضعیت کلی افکار ‏عمومی را روشن می‌سازد: تلویزیون فاکس نیوز در سپتامبر ۲۰۰۳، نتایج تحقیقاتی را منتشر ساخت که تقریباً از ۷۴ ‏درصد (ژانویه۲۰۰۲) تا ۵۸ درصد (سپتامبر ۲۰۰۲) از جنگ علیه صدام حسین حمایت کرده بودند؛۸ این در ‏حالی بود که اکثر مردم امریکا جنگ علیه عراق را بدون مجوز سازمان ملل متحد رد می‌کردند، چنانکه با جنگ علیه تروریسم نیز مخالف بودند. اما در ۲۴/۲۳ ژانویه ۲۰۰۳، ۵۳ درصد از مردم امریکا به حمله عراق ‏‏[در مقایسه با ۴۰ درصد که پاسخ مثبت دادند]، بدون مجوز سازمان ملل متحد از سوی امریکا یا نیروهای ‏ائتلافی پاسخ منفی دادند.۹ در اواخر ژانویه ۲۰۰۳، خبرگزاری ای.بی.سی واشینگتن طی یک نظرسنجی اعلام کرد، ۵۷ درصد از شهروندان ایالات متحده در حمله امریکا به عراق و سرنگونی صدام حسین، ‏خواهان مدارک و دلایل بیشتری هستند.۱۰ در فوریه همان سال، لس‌آنجلس تایمز گزارش داد که تقریباً ۵۶ ‏درصد از شهروندان امریکا استدلالهای بوش را در این خصوص که عراق ارتباط مخفیانه‌ای با شبکه تروریستی ‏القاعده دارد، بی‌اهمیت تلقی می‌کنند.۱۱
لازم به ذکر است که به مرور وضعیت و جایگاه بوش در صحنه بین‌المللی تنزل یافت و جبهه حمایت گسترده از نخستین سال اعلام جنگ ‏علیه تروریسم، رو به کاهش نهاد. دولتهای عضو اتحادیه اروپا در آوریل ۲۰۰۲ علیه آمار مرکز تحقیقاتی پیو( )‏ در امریکا اعتراض کرده و اعلام نمودند که فقط ۴۶ درصد از مردم بریتانیا و فرانسه و ۳۴ درصد از مردم آلمان و ایتالیا به اقدام نظامی امریکا علیه عراق پاسخ مثبت داده‌اند.۱۲ با این اوضاع و احوال، اعتبار بین‌المللی ایالات ‏متحده روزبه‌روز کاهش می‌یافت. دو مؤسسه مهم نظرسنجی نیز در فرانسه و آلمان، نتایج تحقیقات و آمار خود را در ‏مورد جنگ عراق منتشر کردند: در ژانویه ۲۰۰۳، رسانه‌ها گزارش دادند که تنها ۹ درصد از مردم آلمان۱۳ و ۲۴ ‏درصد از مردم فرانسه۱۴ به جنگ عراق پاسخ مثبت داده‌اند.
بر این اساس، نه تنها در آلمان و فرانسه بلکه ‏در سراسر جهان شمار مخالفان جنگ مدام در حال افزایش بود. در آغاز همان سال، نظرسنجی گالوپ طی یک ‏همه‌پرسی بین‌المللی اعلام کرد که استرالیا تنها کشوری بود که ۵۳ درصد نظر مثبت به جنگ عراق داشت. شایان ذکر است که ‏نظرسنجی گالوپ این میزان را در بریتانیا ۴۴ درصد اعلام کرد.۱۵ حتی در کشورهای دیگری که حکومت آنها ‏وعده کمک نظامی به ایالات متحده داده بودند، اکثریت با حمله امریکا به عراق بدون مجوز سازمان ملل ‏متحد مخالف بودند: در اسپانیا ۷۰ درصد، در هلند۷۲ درصد، و در ایتالیا ۶۶ درصد.۱۶ تنها در لهستان بود که ۵۲ ‏درصد از مردم وعده کمک سیاسی به ایالات متحده داده بودند ولی ۶۳ درصد با حمله امریکا به عراق، بدون ‏مجوز سازمان ملل متحد مخالفت کرده و تنها به اعزام گروه اندک نظامی برای کمک به امریکا اکتفا ‏کردند.۱۷ در ترکیه نیز وضع به همین صورت بود؛ در ژانویه ۲۰۰۳ نزدیک به ۸۰ الی ۹۰ درصد شهروندان ‏ترک مخالف جنگ بودند.‏۱۸
وضعیت ناامیدانه جبهه ائتلاف در جنگ عراق، بسیاری از ناظران و سیاستمداران ایالات متحده را متوجه این ‏موضوع کرد. جریان سیاسی حکومت بوش در جنگ علیه تروریسم مبارزه‌ای برای فروش کالای صلح و ‏عدالت در جهان تلقی شد، کالایی که مشتری نداشت و فقط مارک آزادی و رفاه امریکایی روی آن خورده ‏بود. از این رو بود که کاترین اسکات، از دانشمندان علوم سیاسی در ایالات متحده هشدار داد: «دمکراسی ‏مستلزم وجود امکانات انتخاب و انسانهای عاقل، مباحثه و اعتراض است …، سیاست خارجی در یک نظام دمکراتیک ‏باید حاصل مشورت فراوان با دولتهای مقتدری باشد که جریانات را پیش می‌برند.۱۹ در حالی که نظرسنجیهای مربوط به جنگ در واشینگتن و لندن اینگونه نشان نمی‌دهند؛ بلکه این جنگ حاصل یک عملیات روانی است که ‏لابیهای سیاسی، اقتصادی و متخصصان روابط عمومی، با نظرسنجیهای اطلاعاتی افکار عمومی جهان را ‏متقاعد کردند.
● عملیات روانی در عراق
در بهار سال ۲۰۰۲، واحدهای عملیات روانی نیروهای ایالات متحده، جنگ روانی خود را علیه ‏شهروندان و نظامیان و حکومت عراق شدت بخشیدند. در این رابطه می‌توان به پخش یک میلیون اعلامیه از ‏طریق هواپیماها، ارسال نامه‌های الکترونیکی سیاسی و اجتماعی، پخش برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی ماهواره‌ای که با ‏موسیقی سنتی و اروپایی همراه بود و نیز برگزاری کنفرانسهای متعدد مطبوعاتی پنتاگون و سخنرانیهای ‏پی‌درپی بوش اشاره کرد. شهروندان از طریق عملیات اطلاعاتی، به مخالفت با رژیم تحریک می‌شدند و به سربازان توصیه می‌شد که سلاحهای خود را بر زمین گذارند و تسلیم شوند. ایستگاه پخش رادیویی عملیات روانی صدای ‏مردم عراق که از سال ۱۹۹۱ تأسیس شده بود فعال‌تر شد و دو ایستگاه دیگر با عناوین رادیو المعلومات و رادیو ‏تکریت که از کویت پخش می‌شدند به آن اضافه شدند.‏
در طول جنگ، این دخالتها بار دیگر اوج گرفت و این کار بیشتر از طریق نصب ابزارهای بلند‌گو در میدان نبرد و ‏نفوذ عملیاتی از طریق گردانهای عملیات روانی درون جامعه صورت می‌گرفت تا مقاومت مردمی را در برابر ‏نیروهای اشغالگر تضعیف کنند. مشخصه تهاجم بریتانیا ترکیبی از عملیات نرم و موسیقی راک در بصره ‏بود که در ۲۷ مارس، فرستنده‌های عراقی را با حملات هوایی نابود و فرستنده‌های خود را با برنامه‌هایی ‏خاص جایگزین آنها کرد.
در دهم آوریل، مرحله جدید عملیات روانی آغاز شد: تیمهای عملیات روانی بریتانیا و ‏امریکا مسئولیت رسانه‌های منهدم شده عراق را بر عهده گرفتند. و اقدام به انتشار روزنامه‌هایی نمودند که در ‏آنها فقط در مورد نیات خوب نیروهای ائتلافی از حمله به عراق مطلب نوشته می‌شد. همزمان با این اقدام، نیروهای ویژه ‏هوایی عملیات روانی امریکا، اخبار و بروشورهایی را با عنوان پیش به سوی آزادی (نحو‌الحدّیت) در آسمان بغداد پخش کردند و در پی آن، با حمایت و کمک گروههای تبعیدی در لندن، اقدام به پخش رادیویی سخنان بوش و بلر نمودند؛ سخنانی که نیروهای اشغالگر را بار دیگر دوست و آزادی‌بخش ملت عراق توصیف می‌کرد.‏
● به چه قیمتی باید دست به جنگ زد؟
از آگوست سال ۲۰۰۲ بود که وزارت امور خارجه ایالات متحده اسناد مربوط به عراق را در اختیار ‏روزنامه‌نگاران خارجی گذاشت و از تبعیدیان تحصیل‌کرده عراقی در خارج دعوت کرد تا با برگزاری میزگردها و ‏سخنرانی‌هایی در سراسر دنیا، جنگ علیه عراق را تأییدکرده و آتش جنگ را شعله‌ور سازند.۲۰ آنها با تمرکز بر نام صدام، سخنان تکراری کالین پاولین با عنوان صدام دروغگو، تلاش کردند جنگ طراحی شده را به عنوان شکار دیکتاتور توصیف کنند. بوش و رامسفلد با تأکید و مقایسه‌های پی‌درپی صدام حسین با هیتلر و ‏استالین کوشیدند تا مخالفتهای مطرح شده علیه جنگ را بی‌اعتبار سازند و این نبرد را آزادی‌بخش جلوه دهند.۲۱ اما ائتلاف ‏اراده آنها را در وضعیتی دشوار قرار داد: بوش در ۲۵ مارس، با تقاضای بودجه‌ای معادل ۷۵ میلیارد دلار از کنگره در صدد برآمد تا برای هزینه‌ها و اعتبار عمومی همراهان و دوستان ایالات متحده را تأمین نماید؛ دوستان و ‏همراهانی همچون اردن، مصر، اسرائیل، کلمبیا، فیلیپین، اسلواکی و ترکیه.۲۲ زمانی که فشار سیاسی کفایت ‏نکرد، به تهدید متوسل شدند:
حکومت ایالات متحده در ۱۸ مارس، طی نامه‌ای به نمایندگان سازمان ملل متحد ‏هشدار داد که فراخوانی مجمع عمومی برای بحث در مورد جنگ، مخالفت با داوری ایالات متحده ‏تلقی نمی‌‌‌‌شود.۲۳ پیش از آغاز جنگ، تبلیغات جنگی انگلیس و امریکا با ارائه مدارک مخفیانه فرضی و پرونده‌های جعلی (که ‏حتی سی.آی.ای هم از آنها خبر نداشت)۲۴ تحت عنوان نقض قطعنامه‌های سازمان ملل متحد و نیز وجود ‏سلاحهای کشتار جمعی در عراق و ارتباط آن با القاعده، فضا را برای جنگ مهیا نمود.۲۵‏ پرونده جعلی تونی بلر با در دست گرفتن پرونده‌ای جعلی با عنوان سلاحهای ‏کشتار جمعی عراق و نیز نمایشهای کالین پاول در سازمان ملل متحد، حاصل تولید مراکز اطلاعاتی ائتلاف ‏لندن و واشینگتن بود. در لشکر‌کشی به افغانستان، طی سال ۲۰۰۱ نیز دفتر تبلیغات و رسانه‌ای کاخ سفید ‏فعالیتهای مطبوعاتی جنگ علیه تروریسم را در زمانها و مکانهای متعددی سازماندهی کرد؛ در این فعالیتها ‏دکتر آلسیتارکمپل از بریتانیا و طراحان مبارزات انتخابی حزب کارگر و مسئول دفتر تبلیغات و رسانه‌ای ناتو در ‏زمان جنگ کوزوو نیز شرکت کرده بود.‏
آنها در طول چندین مرحله بمباران شبانه‌روزی، با بهره‌گیری از استراتژی اطلاعاتی، ماراتن رسانه‌ای به راه انداختند. در ‏واشینگتن، مسئولان رسانه‌ای کاخ سفید، وزارت امور خارجه و پنتاگون، شبانه‌روز مراقب رسانه‌های بین‌المللی ‏بودند. دفتر ارتباطات جهانی کاخ سفید که از اوایل همان سال همکاریهای نزدیکی با کارشناسان ‏‏اطلاعات استراتژیک دفتر رسانه‌ای بوش، وزارت امور خارجه، سیا، شورای امنیت ملی و پنتاگون ‏داشت) صحنه‌ها و نمایشهای تلویزیونی برای سیاستمداران آماده می‌کرد؛ سخنگویان نظامی را آموزش داد و ‏هرروز برای افسران امریکایی در سراسر جهان نامهای الکترونیکی می‌فرستاد که در آنها وضعیت جنگ را به دروغ تشریح ‏می‌‌کردند. رسانه‌های بین‌المللی در ۲۴ مارس، از پیشروی نیروهای ائتلافی در عراق چنین گزارش دادند: «اخبار ‏روزانه تصاویر امیدوارکننده و مسرت‌بخشی از عراق نشان می‌دهند.
امریکایی‌ها و نیروهای ائتلافی مورد ‏استقبال مردم خوشحال عراق قرار گرفته‌اند.۲۶ اما بیرون از خود ایالات متحده، نه خودنمایی‌ها بر ‏توانمندی‌های نظامی و نه تبلیغات عمومی همانند آزادی جسیکالینچ از بیمارستان نظامی ناصریه، پاره‌کردن ‏تصاویر صدام و برانداختن مجسمه او، اخبار و گزارش قربانی شدن مردم عراق بر اثر سلاحهای کشتار ‏جمعی چندان تأثیری بر جای نگذاشت. بجز رسانه‌های ایالات متحده، اکثر روزنامه‌نگاران سایر کشورها، تحت ‏کنترل شدیدی قرار گرفته بودند. روزنامه‌نگاران خارج از خط امریکا مرزبندی شدند (برای مثال، هیچ خبرنگاری بجز خبرنگاران نیروهای ائتلافی و امریکایی حق شرکت در کنفرانس مطبوعاتی دوحه را نداشتند)، در نبرد روزنامه‌نگاران مستقل که در مناطق جنگی حاضر بودند، به خاطر گزارش از گرفتاریهای جنگ ایالات متحده و یا از غارتگریهای ‏گسترده در عراق آشکارا ‏مورد تیراندازی قرار می‌گرفتند و یا ‏آگاهانه مورد ضرب و شتم واقع می‌شدند؛ آنها (برای مثال، حمله به روزنامه‌نگاران در هتل فلسطین بغداد) و حتی به ‏هنگام اوج‌گیری جنگ برتری اطلاعاتی کشته می‌شدند نمونه آن کشته شدن یکی از همکاران تلویزیون عراق و شبکه ‏الجزیره و ابوظبی در بغداد). اما اخبار دروغ نمی‌‌توانست واقعیتهای مذکور جنگ را پنهان کنند. در اواخر ماه ‏آوریل، حدود ۲۱۹۷ الی ۲۶۷۰ شهروند عراقی، مرد و زن و کودک در این جنگ کشته شدند، البته شمار زخمیها، ‏معلولین و بیماران روانی اعلام نشد. لازم به ذکر است که تا کنون هیچ خبر موثقی پیرامون وجود سلاحهای کشتار جمعی در ‏عراق و همکاری صدام با القاعده اعلام نشده است؛ و این در حالی است که بخش اعظم زیرساختار عراق نابود شده و شادی از ‏چهره مردم رخت بربسته و خصومت آشکار علیه اشغالگران در حال افزایش است.‏
● هنوز هم دروغ؟
استراتژی دیپلماسی عمومی جنگ و پیامدهای آن می‌بایست به درستی تشریح شوند تا جوامع تأثیرگذار ‏اسلامی در حوزه منطقه خلیج‌فارس و نیز اندیشه‌های امریکایی به خوبی قابل درک باشند: جنگ عراق موجب واکنشهای ‏سیاسی و مذهبی گردید و انگیزه‌های همبستگی گروههای هدف و بیزاریهای ضدامریکایی جدید را تحریک ‏کرد. ایالات متحده و انگلیس اکنون باید به سرعت در پی عوامل سازش‌کارانه‌ای باشند نه اینکه با ایجاد ‏تصاویری دروغین، خود را پیامبر آزادی و دمکراسی بنامند و به اشغال عراق در برابر افکار عمومی بین‌المللی ‏مشروعیت بخشند.‏
شاید این سؤال مطرح شود که عملیات نفوذ امریکا و جنگ عراق، چه تأثیراتی بر گفتمان جوامع آینده در خصوص سیاست بوش خواهد داشت؟ ‏بی‌پرده بگویم که جامعه مدنی نمی‌تواند با دروغ‌پردازی در مورد جنگ و انگیزه و اهداف آن به این راحتی برقرار ‏شود. باید امیدوار بود که این تجربه بتواند فهم سیاسی از پیام بوش در مورد جنگ علیه تروریسم را تقویت ‏نماید و انسانها این جرأت را پیدا کنند که تعاریف و مفاهیم ارائه شده در خصوص جنگ از سوی امریکا را به چالش بکشند.‏۲۷
نویسنده: الوی کلاسن‏
منابع:
۱. Pounder, G.: Opportunity Lost. Public Affairs, Information Operations, and the Air War against Serbia. In: Airpower Journal ۲/۰۲; www.airpower.maxwell.af.mil/airchronicles/apj/apj۰۰/sum۰۰/pounder.htm.
۲. America"s Overseas Presence in the ۲۱st Century. Report of the Overseas Presence Advisory Panel, November ۱۹۹۹, S. ۳۲. Zit. nach: U.S. Advisory Commission on Public Diplomacy. Consolidation of USIA Into The State Department: An Assessment After One Year. Oktober ۲۰۰۰; www.state.gov/www.policy/pdadcom/acpdreport.pdf.
۳. Zit. nach: Office of the Undersecretary for Defense: The Creation and Dissemination of All Forms of Information in Support of Psychological Operations (PSYOP) in Time of Military Conflict. Report of the Defense Science Board Task Force. Mai ۲۰۰۰; www,acq.osd.mil/dsb/psyop.pdf, S. ۹f.
۴. Vgl. hierzu u,a. Wagner, J.: Vom Containment zur Pax Americana. Die nationale Sicherheitsstrategie der USA. in: "Sozialismus", Nov. ۲۰۰۲; dok. unter www.uni-kassel,de/fb۱۰/frieden/regionen/US/doktrin-wagner.html. Ronnefeldt, C.: Angriffskrieg als Ordnungsprinzip. oder: Hinter der US-Militarpolitik steht die US-Wirtschaftspolitik. No data, dok.
unterwww.versoehnungsbund.de/paid/vcr-angriff۰۲.html. Rilling, R.: "American Empire" als Wille und Vorstellung. Die neue grobe Strategie der Regierung Bush. In: Rosa-Luxemburg-Stiftung (Hg.) standpunkte, ۹/۲۰۰۲; www.unikassel.de/fb۱۰/frieden/regionen/USA/doktrin-rilling .html.
۵. Holbrooke, R.: Get the message Out. In: The Washington Post, ۲۸.۱۰.۲۰۰۱; S. B۰۷.
۶. Vgl.: The White House (Hg.): The National Security Strategy of the United States. ۲۰.۹.۲۰۰۲; www.whitehouse.gov/nsc/nss.pdf.
۷. The Harris Poll: Political Ratings Trends, Table ۱۱: "What do you think are the two most important issues for the government to address?" ۲۷.۲.۲۰۰۲; www.harrisinteractive.com/harris-poll/tables/۲۰۰۲/Feb-۲۷ -۲۰۰۲.htm.
۸. FOX News/Opinion Dynamics Poll. ۲۴.-۲۵.۹.۲۰۰۲. In: The Polling Report, ۵.۱۰.۲۰۰۲; http://pollingreport.com/iraq۵.htm.
۹. Newsweek Poll/Princeton Survey Research Associates. ۲۳./۲۴.۱.۲۰۰۳. In: The Polling Report, ۵.۲.۲۰۰۳; http://pollingreport.com/iraq ۱.htm.
۱۰. ABC News/Washington Post Poll. ۳۰.۱./۱.۲.۲۰۰۳. In: The Polling Report, ۱۵.۳.۲۰۰۳; http://pollingreport.com/iraq۳.htm.
۱۱. Brownstein, R.: Americans Wary of War but Willing to Let Bush Wage It. In: Los Angeles Times, ۴.۲.۲۰۰۳; www .Iatimes.com/news/custom/timespoll/la-na-poll۴feb۰۴,۰,۵۸۲۰۳۱۰.story?coll=la-home-headlines.
۱۲. The Pew Research Center: Americans and Europeans Differ Widely on Foreign Policy Issues. ۲۰.۴.۲۰۰۲; www .pewtrusts.com/ideas/ideas-item.cfm?content-item-id= ۱ ۰۲۵&content-type-id= ۱۸&page= ۱۸&issue= ۱۱ &issue-name=Polling&name= Public%۲۰Opi n ion %۲۰ Polls %۲۰and %۲۰Su rvey%۲۰Results.
۱۳. Zit. nach Lauterbach, J.: Nur ۹ Prozent der Deutschen fur Krieg. Ginge es nach den Gallup-Umfragen, fiele der Militarschlag gegen den Irak wohl aus. ۴.۴.۲۰۰۳; www.welt.de/data/۲۰۰۳/۰۲/۰۴/۳۸۸۹۷.html.
۱۴. ntv: Zogern und Zaudern. Front gegen Irak brockelt. Pressemeldung vom ۹.۱.۲۰۰۳; www.n-tvde/۳۰۹۲۴۳۴.html.
۱۵. Gallup International Iraq Poll. January ۲۰۰۳; www.gallup-international.com/docs/GIA%۲۰press%۲۰release%۲۰Iraq%۲۰Survey%۲۰۲۰۰۳.pdf. Die Tageszeitung "Daily Mirror" meldete im Januar, ۸۴ Prozent der Briten seien gegen einen Krieg ohne UN-Mandat; ۴۳ Prozent gegen einen Krieg auch mit einem Mandat des UN-Sicherheitsrats; vgl. Der Spiegel: ,,۸۴ Prozent der Briten gegen Irak-Krieg", ۳۱.۱.۲۰۰۳. Die hochsten Zustimmungsraten daruber hinaus wurden in RumBnien (۴۵%), GroBbritannen(۴۴%) und Danemark (۴۲ %) ermittelt; spitzenreiter der Kriegsgegnerschaft waren die Schweiz (dort stimmten ۹۰ Prozent gegen einen Irak-Krieg), Argentinien (۸۹%), Bosnien-Herzgovina (۸۴%), Uruguay (۸۴%) und Nigeria (۸۱%).
۱۶. Crumley, B.: War Torn. There"s a new gulf in Europe -between pro-U.S. leaders and antiwar majorities in their countries. In: Time Europe, ۱۷.۲.۲۰۰۳, Voi. ۱۶۱, No. ۷; www.time.com/time/europe/magazine/printout/O,۱۳۱۵۵,۹۰۱۰۳۰۲۱۷-۴۲۰۹۸۸,۰۰.html.
۱۷. The Center for International Policy"s Project on Iraq: Different Polls show different ranges of support for U.S. action in Iraq. Marz ۲۰۰۳; www.ciponline.org/iraq/opinion.html.
۱۸. Vgl. Der Spiegel: Bush im Umfragetief. Warum sollen wir den Irak angreifen? ۲۲.۱.۲۰۰۳; www.spiegel.de/politik/ausland/۰,۱۵۱۸,۲۳۱۷۷۷,۰۰.html.
۱۹. Scott, C.: Americans aren"t consumers who have to be sold on war. In: The Atlanta Journal-Constitution, ۲۲.۱.۲۰۰۳; www.accessatlanta.com/ajc/opinion/۰۱۰۳/۲۲marketing.html.
۲۰. Vgl.: Los Angeles Times: Exiles recruited as US steps up war of words. ۲۶.۸.۲۰۰۲; www.smh.com,au/articles/۲۰۰۲/۰۸/۲۵/۱۰۳۰۰۵۳۰۱۱۱۷۰.html.
۲۱. Vgi. z.B. DoD News Briefing.۱.۴.۲۰۰۳; www.defenselink.mil/news/Apr۲۰۰۳/t۰۴۰۱۲۰۰۳-t۰۴۰۱sd.html.
۲۲. Entous, A.: Bush Slates Billions for Coalition Allies. Reuters, ۲۶.۳.۲۰۰۳; dok. Unter http://story.news.yahoo.corn/news?tmpl=story&ncid=۵۸۴&e=۹&cid =۵۸۴&u=/nm/۲۰۰۳۰۳۲۶/pl-nm/iraq-usa-cash-dc.
۲۳. Greenpeace: US tells UN to Butt out. ۲.۴.۲۰۰۳; www.greenpeace.org.nz/news/news-war-item.asp?PRID=۵۰۲.
۲۴. Vgl.: Bush-Regierung erzwingt tendenziose CIA-Berichte. Frankfurter Rundschau. ۲۴.۳.۲۰۰۳.
۲۵. Vgl.: White. M. und Whitaker, B.: UK War Dossier a Sham. say Experts.۷.۲.۲۰۰۳; www.guardian.co.uk/lraq/Story/۰.۲۷۶۳.۸۹۰۹۱۶,۰۰.html. Und: BBC: Leaked Report Rejects Iraqi al-Qaeda Link. ۵.۲.۲۰۰۳; dok. Unter www.commondreams.org/headlines۰۳/۰۲۰۵-۱۰.htm.
۲۶. Zit. nach Kemper, B.: Agency wages media battle. Team makes sure war message is unified, positive. In: Chicago Tribune, ۷.۴.۲۰۰۳; www .chicagotribune.com/templates/misc/printstory.jsp?slug=chi%۲D۰۳۰۴۰۷۰ ۱۸۹apr۰۷ §ion=/printstory.
۲۷. Vgl.: Armatta, J. (Institute for War and Peace Reporting): Milosevic"s propaganda machine on trial. ۲۸.۰۲.۲۰۰۳; www.isn.ethz.ch/infoservice/secwatch/index.cfm?service=cwn&parent=detail&menu=۸&sNewslD=۵۹۳۷.
منبع: فصلنامه عملیات روانی شماره ۱۲
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید