یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

آیا جنگ در عراق اجتناب ناپذیر بود؟


آیا جنگ در عراق اجتناب ناپذیر بود؟
مطلب زیر حاوی برخی نقل‌قول‌ها از نامه‌های فیدل کاسترو به صدام حسین است. انتشار ترجمه بخشی از این مطلب در سایت «آذین داد» ضرروت انتشار کامل آن را ایجاد کرد. در ارتباط با این مطلب توضیح چند نکته ضروری به نظر می رسد:
۱) اولاً، توصیه‌های کاسترو به صدام در ارتباط با حمله نظامی عراق به یک کشور کوچک و مستقل بود، حمله‌ای که برخلاف تمام هنجارهای حقوق و روابط بین‌الملل صورت گرفته بود؛ در نتیجه نباید آن را به توطئه‌های اخیر آمریکا علیه ایران که به بهانه پرونده هسته‌ای ایران پیش برده می‌شود، ربط داد و به بهانه تنش‌زدایی، مبلغ سیاست تسلیم حقوق حقه ملت ایران به امپریالیسم آمریکا شد، و یا برای تبلیغات آمریکایی توجیهات «چپ» تراشید.
۲) ثانیاً، کاسترو در ارتباط با حمله عراق به کویت (جنگ اول خلیج) و حمله آمریکا به عراق (جنگ دوم خلیج) صحبت کرده است. باید نظرات فیدل را در کلیت آن در نظر گرفت، به خصوص نظر او در پایان مطلب پیرامون ناگزیر بودن ادامه مقاومت مردمی در عراق علیه اشغالگران.
۳) ثالثاً، نظرات فیدل به عنوان یک رهبر جهانی در باره صدام را باید با توجه به بستر تحولات و رویدادهای دوره‌های مشخص تاریخی، در نظر گرفت. زمانی که فیدل در فرودگاه بغداد با صدام ملاقات کرد، در عراق ٣۶ جنبش آزادی‌بخش ملی دفتر داشتند، و رهبری عراق هنوز به ورطه استبداد و سرکوب نیروهای مردمی عراق در نغلطیده بود. ارزیابی کمونیست‌های ایران از نقش صدام به عنوان یک رهبر ناسیونالیست و مستبد که در مرحله‌ای به تحریک امپریالیسم، به جنگ تجاوزکارانه علیه مردم ایران اقدام کرد، در تاریخ ثبت است و هیچ تناقضی با ارزیابی فیدل از نقش صدام در دوره‌های تاریخی مورد بحث ندارد.
آرشیوهای کوبا، گنجینه‌ای از اسناد تاریخی است. بسیاری از پرونده‌های دیپلماتیک آن علنی شده اند، اما مکاتبات بین فیدل کاسترو و دیگر رهبران جهان، زمانی- روزی- که در دسترس قرار گیرند، منبعی به ویژه غنی خواهند بود.
این گزیده از فصل ٢۵ کتاب «یک‌صد ساعت با فیدل»، در برگیرنده برخی نقل‌قول‌ها از نامه‌های فیدل کاسترو به صدام حسین، طی دوره‌ای است که به جنگ اول خلیج منتهی شد- بعد از آن‌که صدام در نتیجه مانور فریبکارانه اپریل گلاسپی، دیپلمات آمریکایی در بغداد، فریب خورد و به کویت حمله کرد. در این نقل‌قول‌ها، فیدل در باره تجاوز سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق و اشغال آن کشور، صحبت می‌کند.
▪ آیا به نظر شما، جنگ عراق غیر قابل اجتناب بود؟
ـ در فوریه ۲۰۰۳، چند هفته قبل از شروع جنگ، من برای شرکت در نشست عدم تعهد در مالزی بودم و در آنجا، در کوالالامپور، با اعضای هیأت عراقی، و با طه یاسین رمضان، معاون رییس‌جمهور وقت عراق، صحبت طولانی داشتم. من به آن‌ها گفتم: «اگر شما واقعاً سلاح‌های شیمیایی دارید، برای تسهیل کار بازرسان سازمان ملل، آن‌ها را از بین ببرید.» آن، تنها شانس آن‌ها برای جلوگیری از جنگ بود. و من فکر می‌کنم، حتا اگر در آغاز سلاح‌هایی [شیمیایی] داشتند، آن را از بین بردند. در آن زمان، تصمیم حمله به عراق گرفته شده بود، و فرقی نمی‌کرد که سلاح داشته باشند یا نه.
▪ نظر شما راجع به صدام حسین چیست؟
ـ در ۱٩٩۱، بعد از تجاوز به کویت، او در زنجیری از افکار گرفتار شد که به یک بحران جدی انجامید. ما به قطع‌نامه سازمان ملل که تجاوز را محکوم می‌کرد، رای مثبت دادیم. من همراه با فرستاده‌های شخصی، دو نامه برای او فرستادم و توصیه کردم وارد مذاکره شده و قبل از آن‌که خیلی دیر شود، از کویت خارج شود.
در نامه اول، به تاریخ ٢ اوت ١٩٩٠، نوشتم:
» با درد بسیار، به شما می‌نویسم، امروز شنیدم که نیروهای کشور شما، وارد کشور کویت شده اند. انگیزه‌هایی که به چنین تصمیم دراماتیکی انجامیدند، هر چه می‌خواهد باشد، من احساس می‌کنم باید نگرانی‌مان پیرامون پی‌آمدهای جدی که این می‌تواند در درجه اول برای عراق و کویت، و هم‌چنین برای تمام کشورهای جهان سوم داشته باشد، ابزار کنم. کوبا، به رغم رشته‌های مودتی که آن را با عراق پیوند می‌زند، باید با یک راه‌حل نظامی برای اختلاف بین عراق و کویت، مخالفت کند. واکنش فوری جامعه بین‌المللی، که از طریق خبرگزاری‌های بین‌المللی از رویدادها مطلع شد، وضعیت بسیار خطرناک و آسیب‌پذیری را برای عراق ایجاد می‌کند. من احساس می‌کنم، به احتمال قوی، ایالات متحده و دیگر متحدین از فرصت برای مداخله نظامی در درگیری و وارد کردن یک ضربه قوی به عراق، استفاده خواهند کرد. علاوه بر این، واشنگتن در صدد برخواهد آمد تا نقش خود- تعیین کردن ژاندارمی جهان و خلیج را مستحکم نماید. در این شرایط، عامل زمان تعیین کننده است، و من از شما درخواست می‌کنم به بیرون کشیدن نیروها از کویت، تمایل نشان دهید و فوراً برای یک راه‌حل سیاسی برای درگیری و مذاکره از طریق دفاتر دایمی جامعه عرب و جنبش عدم تعهد، که ما برای کمک به آن‌ها مرجعه می‌کنیم، کار کنید. این اقدامات، در مقابل نقش آمریکا به عنوان یک ژاندارم، به تقویت موضع بین‌المللی کشورهای جهان سوم کمک خواهد کرد، و هم‌چنین موضع عراق در ارتباط با افکار بین‌المللی را تقویت خواهد کرد. اساسی این است که در این شرایط از یک مداخله امپریالیستی به بهانه دفاع از صلح و از حاکمیت یک کشور کوچک در منطقه، جلوگیری شود. چنین رویه‌ای هم برای عراق و هم برای باقی جهان سوم، فاجعه‌بار خواهد بود. موضع روشن عراق، همراه با گام‌های مشخص و فوری به سمت یک راه‌حل سیاسی، مانع نقشه‌های تجاوزکارانه و مداخله‌جویانه آمریکا شده و آن نقشه‌ها را عقیم خواهد کرد. کوبا آماده همکاری برای هر اقدامی است که به پیشبرد این راه‌حل کمک نماید. من اطمینان دارم که نظرات منعکس‌شده من در اینجا، در این زمان نظرات ده‌ها کشور در سرتاسر جهان است که همیشه به کشور شما با احترام و تکریم برخورد کرده اند.
درخواست ما برای یک راه‌حل عادلانه و منطقی، در اینجا به پایان می‌رسد. کمی بعد از آن، در ۴ سپتامبر ١٩٩٠، در پاسخ به یک پیام از عراق، من بر آن موضع اصولی، که قبلاً مطرح کرده بودم و خواستار یک راه سیاسی برای آن مساله دشوار شده بودم تاکید کردم- مساله‌ای که به طور فزاینده‌ای پیچیده و غیرشفاف می‌شد و به پی‌آمدهای جدی‌تری برای جهان شکل می‌داد. ما یک بار دیگر پافشاری کردیم. یک پاراگراف نامه دوم چنین می‌گوید:
»من تصمیم گرفتم این پیغام را برای شما بنویسم، پیغامی که از شما خواهش می‌کنم آن را بخوانید و به خاطر محتوای آن، پیرامون آن تعمق کنید، به این دلیل که خود را ملزم می‌دانم نظراتم را در باره یک واقعیت بسیار تلخ با شما در میان بگذارم؛ امیدوارم در این زمان که شما باید برخی تصمیمات دراماتیک اتخاذ کنید، برای شما قابل استفاده باشد.»
در ادامه نوشتم:
»نظر من این است که اگر عراق مایل به یافتن یک راه‌حل سیاسی از طریق مذاکره، بر اساس خروج از کویت نباشد، جنگ به نحو بی‌رحمانه‌ای شروع خواهد شد. این جنگ، علی‌رغم شجاعتی که مردم عراق با آن آماده نبرد می‌شوند، می‌تواند در منطقه و به ویژه در عراق، آسیب‌های جدی وارد کند. آمریکا توانسته است یک ائتلاف نظامی بزرگ- شامل نه تنها ناتو بلکه نیروهای عرب و مسلمان را به وجود آورد؛ در عرصه سیاسی- در نتیجه رویدادهای فوق‌الذکر- آمریکا یک تصویر بسیار منفی از عراق در چشم اکثریت جامعه بین‌المللی ترسیم کرده است، که موجب واکنش و احساسات عمیق خصومت در سازمان ملل و در بسیاری از کشورهای جهان شده است. این بدین معنا است که شرایط ایده‌آل برای نقشه‌های سلطه‌طلبانه و تجاوزگزانه آمریکا فراهم شده است، در حالی که شرایط سیاسی و نظامی عراق برای رفتن به جنگ بدتر از این نمی‌تواند باشد. در این شرایط، جنگ برای سال‌های بسیار، موجب تفرقه اعراب خواهد شد؛ آمریکا و غرب یک حضور نظامی نامحدود را در منطقه حفظ خواهند کرد و پی‌آمدهای آن نه تنها برای ملت عرب، بلکه برای کل جهان سوم فاجعه‌بار خواهند بود. عراق بدون یک توجیه سیاسی درست و بدون حمایت جامعه بین‌المللی- البته، به استثنای سمپاتی‌هایی که بسیاری از کشورهای عرب نشان داده اند- خود را در معرض یک نبرد نابرابر قرار داده است.«
این‌ها اصولاً نظرات ما پیرامون موضوع بود و ما به درخواست خود از صدام برای تغییر موضعش، ادامه دادیم:
»نباید گذاشت آن‌چه که مردم عراق طی سال‌ها ساخته اند، و هم‌چنین امکانات عظیم آن‌ها برای آینده، با سلاح‌های پیچیده امپریالیسم نابود شود. اگر برای این، دلایل موجه و غیرقابل انکاری وجود داشت، من آخرین کسی بودم که از شما می‌خواستم دست از این فداکاری بردارید. پذیرش درخواست اکثریت قریب به اتفاق کشورهای عضو سازمان ملل، برای خروج شما از کویت هرگز نباید به عنوان روسیاهی یا سرشکستگی عراق تصور شود. بدون توجه به دلایل تاریخی که عراق احساس می‌کند در ارتباط با کویت در سمت خود دارد، حقیقت این است که جامعه بین‌المللی در عمل به اتفاق آرا مخالف شیوه‌های به کار گرفته شده است. و نقشه امپریالیستی برای نابودی عراق و به دست گرفتن کنترل منابع انرژی تمام منطقه، تحت این اجماع وسیع بین‌المللی، پناه گرفته است.«
معهذا، هیچ‌کدام از این تلاش‌ها، به نتیجه نرسید.
▪ آیا شما هیچ‌وقت با صدام حسین دیدار حضوری داشتید؟
ـ بله، در سپتامبر ١٩٧٣. من در الجزیره بودم، در نشست عدم تعهد و سر راه خود به هانوی به دعوت دولت ویتنام. ویتنام هنوز کاملاً آزاد نشده بود. صدام حسین برای استقبال از من به فرودگاه بغداد آمد. در آن موقع، او معاون رییس‌جمهور بود، او هنوز رییس‌جمهور عراق نشده بود؛ او رهبر حزب بعث بود. به نظر من، انسان محترمی بود؛ دوستانه بود؛ شهر را به من نشان داد، شهر بسیار زیبایی، با خیابان‌های پهن بسیار، و پل‌های متعدد بر رودخانه‌های دجله و فرات. من یک روز در آنجا ماندم. در حالی که در بغداد بودم، از کودتای نظامی علیه آلنده در شیلی مطلع شدم...
▪ از نقطه‌نظر نظامی، نظر شما در باره سیستم دفاعی که نیروهای عراقی در آن جنگ به کار گرفتند، چیست؟
ـ ما از مارس تا مه ٢٠٠٣ آن جنگ را با دقت دنبال کردیم. چرا عراق مقاومت نکرد؟ این یک معما است. چرا آن‌ها جهت سد کردن پیشرفت نیروهای آمریکایی، پل‌ها را منفجر نکردند؟ چرا آن‌ها انبار‌های مهمات و فرودگاه را قبل از آن‌که به دست متجاوزین بیافتد، منفجر نکردند؟ این یک معمای بزرگ است. بدون تردید، از طرف برخی از رهبران صدام، به او خیانت شد.
▪ قبل از آن‌که جنگ شروع شود، همه ملل به استثنای شما، سفارتخانه‌های خود در عراق را تعطیل کردند. شما چه مدت در بغداد ماندید؟
ـ سفارت ما، در کنار سفارت واتیکان، آخرین سفارتی بود که در بغداد باقی ماند. حتا روس‌ها بغداد را ترک کردند. تنها بعد از ورود نیروهای آمریکایی به پایتخت عراق بود که ما به افراد خود دستور دادیم بغداد را ترک کنند. ما نمی‌توانستیم با پنج نفری که در سفارتخانه ما بودند، از آن در برابر دو ارتش دفاع کنیم. دیپلمات‌های ما حق عبور کسب کردند و توانستند بدون مزاحمت، عراق را ترک کنند. مدارک عبور آن‌ها را یک سازمان بین‌المللی صادر کرد، نه آمریکایی‌ها.
▪ نظر شما راجع به چگونگی تحول اوضاع عراق چیست؟
ـ به نظر من، مادام که اشغال عراق ادامه دارد، مقاومت مردمی‌ تشدید خواهد یافت. یک جهنم زنده است و چنین خواهد بود. به این دلیل، انتقال فوری کنترل به سازمان ملل، و شروع روند احیای حاکمیت عراق برای تشکیل یک دولت مشروع، با تصمیم مردم عراق، باید هدف اصلی باشد. اما، این باید یک تصمیم معتبر و مشروع باشد و نه برآمده از انتخاباتی که تحت اشغال کامل نظامی نو- استعماری برگزار شده است. تقسیم شرم‌آور ثروت عراق باید فوراً متوقف شود.
برگردان: ع. سهند
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید