چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

بالاتر از جنگ سرد جنگ همه با همه


بالاتر از جنگ سرد جنگ همه با همه
آرام آرام نوک کوه یخی که محیط جغرافیایی پاکستان و افغانستان را احاطه کرده است از میان هوای مه آلود بیرون می آید و در برابر دیدگان حیرت زده جهانیان و مردم دو کشور، خود را به رخ می کشد. اصولاً سنت تعجب و حیرت کردن در ژئوپولتیک خاورمیانه اگرچه برای مردم بومی معمول و عادی است ولی برای دیگران و به خصوص غربی ها موجب انگشت به دهان گرفتن و گیجی می شود. طی هفته های اخیر رهبران هر دو کشور و همچنین مقامات ائتلاف جنگی مستقر در افغانستان هر کدام بنا به دلیلی عنان اختیار از کف داده و دیگری را مسبب تمام بدبختی های خود فرض می کنند. البته در این اتهام افکنی ها عناصری از واقعیت نیز نهفته است که هیچ کدام از آنان نمی خواهند به ریشه و بنیان آن توجه کنند، چرا که افشای این حقایق آبرو و حیثیت همه را یکجا بر باد می دهد.
تاریخ سه دهه منازعه در افغانستان نشان می دهد که بدون تعارف ریشه فاجعه سازان امروز دقیقاً در کشتزار مجاهدان و طلاب افغانی، پشت جبهه پاکستانی، پول سعودی و رهبری غرب برای تکمیل پازل «جنگ مقدس» علیه متجاوزین ملحد شوروی آبیاری شده است. اینکه امروز بیانیه دولت کابل و اخطارهای مستقیم «حامد کرزی» رئیس جمهور افغانستان علیه اسلام آباد و به خصوص سازمان اطلاعاتی ارتش پاکستان ( ای اس ای) صادر می شود، تنها بیان یک واقعیت در سطح عمودی قضیه بوده است که بعد از سه دهه خود را به سطح افقی تحمیل کرده است. فاجعه کنونی یک شبه به وجود نیامده است که با نسخه های اورژانسی چند روزه سامان پذیرد و اصولاً این درد را دردسازان نمی توانند درمان کنند. زمانی که لیلی افغانستان در لباس عروس و در جشن عروسی خود در «ننگرهار» با بمب هواپیماهای نیروهای ائتلاف تحت هدایت ناتو همراه با ده ها مهمان و زن و کودک در خون می غلتد و مجنون خویش را داغدار می کند، چگونه می توان انتظاری بهتر از این دیگ دهان گشوده خشونت فعلی را داشت. زمانی که کشت و تجارت مواد مخدر در این کشور فقیر و بلاخیز هر ساله رشد چند برابری را تجربه می کند، چگونه می توان امید به ثبات و دموکراسی را برای مرد شولاپوش و زن برقع پوش افغان انتظار کشید. زمانی که «دنبالگی قومی» در قالب محیط ماقبل ملت سازی، افغانستان را به جزایر جداگانه یی تبدیل کرده است ( این دنبالگی قومی امروزه حتی در جوامع مدرنی چون بلژیک شکاف اجتماعی - سیاسی مابین هلندی زبانان و فرانسوی تباران را به نقطه جوش گسست ملی کشانده است) و پشتون های دو سوی مرز به عنوان قدرتمندترین اقلیت بازی ساز در این کشور، قبیله گرایی خود را در زرورق تروریسم و بنیادگرایی بر محیط پیرامونی خود تحمیل می کند، چگونه می توان به رهبری دولت مستقر در کابل امید بست. بیدارخوابی تازه رئیس جمهور کرزی بعد از سال های متمادی که از دفن زباله های اتمی پاکستان در زمان طالبان در مناطقی از افغانستان می گذرد و بیش از سه ماه است که در مذاکرات دو طرف عامدانه با تمام شواهد مسکوت گذاشته شده و اینک یک باره مطرح می شود، چگونه می توان به معاملات و معادلات پشت پرده و صداقت این قبیل سیاستمداران در خصوص طرح دعاوی اعتماد داشت. اتهام افکنی کابل علیه اسلام آباد در چنین چارچوبی باید مورد توجه قرار گیرد با این ویژگی که تنها قسمتی از واقعیت را بازگو می کند و همچنین اعتراض طرف پاکستانی مبنی بر اینکه مشکلات کشور همسایه ریشه در مسائل داخلی دارد نیز قسمت دیگر این پازل فاجعه است.
تصویر «یک به هم ریختگی تمام عیار» را می توان هم اینک در محیط جغرافیایی افغانستان مشاهده کرد جایی که «جنگ همه با همه» و رقص شمشیر جنگاوران عصر حجر طالبانی با موشک و بمب های هدایت شونده لیزری جنگاوران دنیای مدرن در قالب طنزهای «آنتوان چخوف» خودنمایی می کند. امروز کرزی آنچنان خشمگین است که همسایه اتمی خود را تهدید به تلافی جویی و ورود به خاک آن کشور می کند و از آن سو «یوسف رضا گیلانی» نخست وزیر بهار دموکراسی کنونی پاکستان با هزار دلیل و برهان می خواهد ثابت کند گناهی در بی ثباتی افغانستان ندارد. با روند کنونی اوضاع در افغانستان و جو پرتنش فعلی در روابط این کشور با پاکستان به نظر می رسد که از این پس باید بی ثباتی و ناامنی را فراتر از مرزهای افغانستان به حساب آورد. تهدیدات کنونی دولت کابل علیه پاکستان چنانچه با چراغ سبز واشنگتن ابراز شده باشد، نشان دهنده سیاست جدید کاخ سفید برای دخالت مستقیم در نواحی قبیله یی و پشتون نشین پاکستان خواهد بود. این اظهارات اگر هم مستقل و بدون صلاحدید متحد امریکایی کابل ابراز شده باشد، نشان می دهد که دولت بی اراده و منفعل حامد کرزی برون رفت از بن بست کنونی را در منطقه یی کردن جنگ مدنظر قرار داده است. اگر وضعیت جدید در روابط دو کشور همسایه را بعد از حمله به سفارت هند، تحت تاثیر فشارهای فزاینده دهلی برای مات کردن اسلام آباد در صفحه شطرنج افغانی نیز تحلیل کنیم باز هم در چارچوب سیاست منطقه یی کردن بحران انجام شده است. منطقه یی شدن بحران افغانستان هرچند از همان ابتدا نیز تا حدود زیادی از این خصوصیت بهره مند بوده است، اما در این سطح از تنش آشکار می تواند بسیار خطرناک و احتمالاً در آینده غیرقابل کنترل تلقی شود. قدرت نیروهای ناتو مستقر در افغانستان و ارتش ملی این کشور برای مهار یک جنگ منطقه یی که پایگاه و ریشه در سنت های قبیله یی داشته و ساختار اتمی همسایه را به این بازی جنگی بکشاند، در حدی نیست که زمان و مکان این جنگ فرسایشی برای آنان قابل دوام و برخوردار از ابتکار عمل تلقی شود. طرح این مباحث با چنین لحن خشم آلودی چنانچه برای شانتاژ و اعمال فشار بر دولت گیلانی به کار گرفته شده باشد نیز چندان تاثیرگذار نخواهد بود، چرا که ژلاتین سیاسی در پاکستان خود هم اکنون در چنبره مسائل داخلی دست و پا می زند و هرگونه حرکت اشتباهی می تواند گام های تازه فعلی در این کشور برای برون رفت از فضای دیکتاتوری نظامی را با ناکامی روبه رو کند.
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید