جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

آمریکا بانی اصلی تروریسم در صحنه بین المللی


آمریکا بانی اصلی تروریسم در صحنه بین المللی
زمانی که هنوز اتحاد جماهیر شوروی سابق آخرین نفسهایش را به عنوان یک ابرقدرت جهانی به شماره نشسته بود , دستگاه تولید فکر و اندیشه در آمریکا چاره لازم را برای علم کردن یک رقیب و دشمن برای تمدن غربی اندیشیده بود. گذشته از اهداف اقتصادی نهفته در پس دشمن تراشی فرضی برای تمدن غرب , نکته مهمتر حاکمیت جهانی دادن به ارزشهای تمدنی بود که بالاخره موفق شد بعد از نیم قرن مشکلات اقتصادی , سیاسی , نظامی و... رقیب سرسخت خود را از میدان به در کرده و آخرین لحظات احتضارش را به نظاره بنشیند. روزی که « ساموئل هانتینگتون » ایده « جنگ تمدنها » را مطرح کرد شاید در آن زمان این مساله حتی برای سیاستمداران آمریکا که بیش از نیم قرن رهبری جهان سرمایه داری را در مقابل دنیای کمونیستی برعهده داشتند مبهم بود. اگرچه این مساله در محافل فکری دنیا بویژه جهان اسلام به ریشخند گرفته شد و محافل سیاسی و سیاستمداران این کشورها هم چندان اهمیتی که باید به آن ندادند , ولی سیاستمداران آمریکا و غرب با پی بردن به اهمیت و ضرورت چنین ایده پرسودی , راههای کاربردی کردن آن را اندیشندند. بحث نظم نوین جهانی پس از پایان عمر ابرقدرت شرق را شاید بتوان نخستین قدم در کاربردی کردن ایده جنگ تمدنها با کمترین هزینه ممکن برای غرب به سردمداری آمریکا تلقی کرد. بن لادن , هدیه ای پرارزش برای نظم نوین اما این بحث در همین جا نیز متوقف نماند و اندکی بعد با سود و هزینه کردن آن برای غرب , بحث تروریسم بهانه لازم را برای عملیاتی کردن این ایده به دست داد. شاید بتوان در این زمینه « اسامه بن لادن » را به عنوان هدیه ای آسمانی برای هانتینگتون و سیاستمداران پیرو جنگ تمدنها تلقی کرد که سبب شد بعد از ۲۰ شهریور سال ۱۳۸۰ , توجیه لازم برای به کرسی نشاندن نظم نوین جهانی آمریکا فراهم شود.
از آن پس سیاستمداران کاخ سفید راه خود را یافتند و اندک اندک تا آنجا پیش رفتند که امروز جهان اسلام یکپارچه نزد افکار عمومی غرب به عنوان کانون تروریسم و تهدید تمدن غربی معرفی می شود. فهرست کردن سلسله اقدامات تروریستی در جهان پس از واقعه یازدهم سپتامبر خواه با نگاه تحلیلی « تئوری توطئه » به آنها نگاه شود و خواه با نگاه دیگر , این نتیجه قطعی را برای افکار عمومی غرب بوجود آورده که امروز تمدن آنها از سوی تمدن اسلامی در معرض نابودی قرار گرفته است . از سوی دیگر نتیجه زودهنگام این گونه اقدامات خواه حساب شده باشد و یا نباشد , جوامع اسلامی را به این انفعال کشانده که بپذیرند برای از بین رفتن ریشه تروریسم باید با سردمداران آمریکا همراهی کنند! تنها یک نگاه سطحی و مروروار به حجم تبلیغاتی که در پس حملات تروریستی گروههای افراطی که خود را منتسب به اسلام می دانند , نشان می دهد که تا چه حد ایده جنگ تمدنها و سیاست نظم نوین آمریکایی جای خود را در جهان کنونی باز کرده است . حلقه های منطقی , اقدامات کور! تازه ترین اقدام تروریستی که منجر به گروگانگیری در مسکو شده به مسلمانان چچن نسبت داده شده است . واقعه تروریستی در جزیره توریستی « بالی » در اندونزی به یک گروه مسلمان افراطی منتسب شده است . انفجار نفت کش فرانسوی در یمن که چند هفته پیش از واقعه بالی رخ داد به نیروهای وابسته به القاعده نسبت داده شد. این سلسله اقدامات تروریستی را باید با اقدامات دیگری ازجمله کشته شدن چند سرباز آمریکایی در یک جزیره کشور کویت , کشته شدن ۱۸ نفر و زخمی شدن ۱۳ آلمانی در تونس , انفجار در کنسولگری آمریکا در کراچی پاکستان , انفجار در پارلمان هند , دستگیری « ریچارد رید » در پاریس به خاطر جاسازی کردن بمب در کفشهایش برای انفجار پرواز پاریس به میامی و انفجار در الخبر عربستان در کنار هم قرار داد تا پی به معنی داربودن آنها برد.
از واقعه تروریستی بالی باید به عنوان « حسن انفجار » برای آمریکا و انگلیس به عنوان سردمداران پیش بردن نظم نوین جهانی نام برد. زیرا چنان سود و هزینه آن سنجیده شده به نظر می رسد که گویی دست یک اقتصاددان مجرب برای سازماندهی کردن آن در کار است . برای انگلیس که در این انفجار ۳۳ شهروند خود را از دست داد , فرصتی رخ نمود تا بحث تهدید تروریستی از سوی مسلمانان نزد افکار عمومی این کشور که بیش از سه میلیون مسلمان را در خود جای داده به صورت جدیتر مطرح شود.
درست یک روز پس از این انفجار ۱۰ درصد به حمایت کنندگان از اقدام نظامی علیه عراق افزوده شد , وزیر کشور کابینه دولت کارگری بلر بر حقانیت خود برای تصویب و اجرای قانون ضدتروریسم پس از یازدهم سپتامبر سال گذشته تاکید کرد و جک استراو وزیر خارجه انگلیس نیز بر طولانی بودن جنگ علیه تروریسم شاید برای دهها سال تاکید نمود. افزایش حمایت افکار عمومی انگلیس از اقدام نظامی علیه عراق که پس از راهپیمایی ۴۰۰ هزار نفره در شهر لندن در مخالفت با این اقدام , دولت بلر را با مشکل جدی مواجه ساخته بود , دستاورد کمی نمی تواند باشد. برای « دیوید بلانکت » وزیر کشور انگلیس هم که از هر سو حتی از سوی جامعه اروپا به خاطر قانون ضدتروریسم که دستاورد آن دستگیری و بازداشت بدون دلیل مسلمانان بود تحت فشار قرار داشت , واقعه بالی نعمتی بزرگ و استدلالی متقن بر حقانیت بود. وزیر خارجه انگلیس هم توانست در این فرصت استثنایی دنباله روی سیاست خارجی کشورش از آمریکا را برای افکار عمومی کشورش که همیشه بر برتری خود تاکید دارند(!) توجیه نماید.
اینکه گروههای اسلامی افراطی واقعا تهدیدی برای امنیت جهانی هستند یا نه , شاید نیازمند کار تبلیغاتی بیشتری باشد تا افکار عمومی غرب را نسبت به این مساله قانع سازد. تنها چند روز پس از واقعه « بالی » روزنامه « ایندیپندنت » چاپ لندن برای اثبات این مدعا گام پیش می گذارد و با مطرح کردن سوابق چند گروه اسلامی در کشورهای مختلف اسلامی در این جهت می کوشد. این روزنامه در مطلبی با عنوان « تهدید جهانی گروههای تروریست اسلامی » از گروههایی در کشورهای مصر , پاکستان , مالزی , فیلیپین و اندونزی به عنوان مصداقهای این تهدید یادکرده است . ایندیپندنت علت تهدید جهانی بودن این گروهها را ارتباط احتمالی آنها با گروه القاعده و برخی از سران این گروه ذکر می کند. یک هفته بعد همین روزنامه در مطلب دیگری که به نظر می رسد تکمیل کننده مطلب اولیه اش باشد در شماره روز چهارشنبه اول آبان با ترسیم نموداری حضور وابستگان به القاعده را کاملاة جهانی می کند. اگرچه این مطلب بر گرفته از نوشته یک روزنامه نگار فعال در شبکه الجزیره است , ولی کاملا اثبات می کند که تروریسم برخاسته از فکر بن لادن تنها در کشورهای اسلامی جا خوش نکرده بلکه رد پای آنها را باید در آمریکایی شمالی , فرانسه و انگلیس هم جستجو کرد.
توبیخ جنایی مخالفان نظم نوین در چنین فضای مسموم و پرآشوبی دیگر کسی را توان استدلال برای رد جدی بودن تروریسم نیست . اگر « پوتین » رییس جمهوری روسیه هنوز هم فکر می کند می تواند به عنوان یک قدرت جلوی نظم نوین آمریکایی بایستد و دو هفته پیش با تونی بلر نخست وزیر انگلیس چنان برخورد کند که گویی همچنان رییس جمهوری یک کشور ابرقدرت است , نشان دادن پاشنه آشیلش چندان سخت نخواهد بود. واقعه گروگان گیری در قلب مسکو و نسبت دادن آن به مسلمانان چچن باید برای پوتین درس آموز باشد که او هم از این ناحیه آسیب پذیر است . اینکه « دبلیو بوش » بلافاصله پس از واقعه گروگان گیری در سالن تاتر مسکو به پوتین پیشنهاد کمک برای حل مساله می کند و جک استراو وزیر خارجه انگلیس نیز آماده هرگونه همکاری برای پایان دادن به ماجراست , باید پوتین را سرعقل آورده باشد که دیگر نه کشورش ابرقدرت است و نه به تنهایی می تواند از پس مشکلات داخلی خود برآید. آیا اظهارات پوتین درباره ساماندهی شدن واقعه گروگان گیری در مسکو توسط خارجیان , می تواند پاسخی دو پهلو به آمریکا و انگلیس باشد یا آنکه نشانه ای از اقرار به ضربه پذیربودن در برابر تروریسم است انفجار نفت کش فرانسوی در یمن اگر برای رییس جمهوری آن کشور درس آموز نبود , باید از واقعه بالی و گروگان گیری مسکو درس بگیرد. شوخی کردن با دولتمردان آلمان شاید به خاطر آغازگربودن دو جنگ جهانی اندکی خطرناک جلوه کند , ولی واقعه بالی و مسکو اندکی مواضعشان را نرمتر کرده است . هشدار به اتباع آلمانی برای سفر به یکی از کشورهای آسیای جنوب شرقی را باید نشانه ای برای نرمترشدن مواضع و پیروی از سیاستهای آمریکا و انگلیس توسط آن کشور دانست .
پیش از این , پس از واقعه بالی انگلیس توصیه های مسافرتی برای اتباعش به کشورهای آسیای جنوب شرقی را بازبینی کرده و برای سفر به چندین کشور در این منطقه هشدار داده بود. آمریکا حتی پیش از واقعه بالی چنین اقدامی را صورت داده بود و اکنون آلمان اندک اندک متوجه می شود که باید « توصیه های ایمنی » را جدی بگیرد و الا احتمالا تنبیه سختی آنگونه که برای فرانسه در یمن و برای روسیه در مسکو رخ داده , در انتظارش خواهد بود. با این همه آیا زمزمه های مخالفت خوانی با سیاست جنگ طلبانه بوش در قبال عراق نزد افکار عمومی آمریکا که از کنه قضیه نظم نوین آمریکایی برگرفته از جنگ تمدنها بی خبرند , باید لجام گسیخته باقی بماند قطعا چاره این کار هم اندیشیده شده و هدیه دیگری به نام « آلن محمد » تازه مسلمان جلوه می کند تا با کشتن بیش از ۱۰ نفر نشان دهد که تروریسم اسلامی چگونه در خانه آمریکاییها هم لانه کرده است .
آیا سلسله وقایع تروریستی حتی با عقب نشینی دادن کشورهای مخالف نظم نوین آمریکایی هم ادامه خواهد یافت پاسخ به این پرسش را باید از صاحب نظران غربی دریافت کرد , کسانی که ایده های لازم را به دولتمردان خود داده و راههای عملیاتی کردن آن را نیز بسته به شرایط زمانی و مکانی ارائه می کنند. باید از « گری سیک » مشاور امنیت ملی جیمی کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا , به عنوان یکی از این صاحب نظران یاد کرد. وی یک هفته پیش در یک سخنرانی در انستیتوی سلطنتی روابط بین الملل در لندن سیاستهای جورج دبلیو بوش را دارای دو مشخصه پیش دستی و بازدارندگی ارزیابی کرد. گری سیک هنگامی که روز بعد با خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی گفت وگو می کرد , در توضیح منظورش گفت که هدف اتخاذ چنین سیاستی سلطه گری نظامی بر جهان است . وی با انتقاد از این سیاست آمریکا , دستمایه قراردادن استقرار دمکراسی در عراق پس از رژیم صدام از سوی بوش را به عنوان یک شعار مسخره توصیف کرد و افزود. فرآیند دمکراسی در عراق به دلیل ناآشنایی مردم عراق , بسیار پیچیده و غیرعادی است . این کارشناس ارشد مسایل خاورمیانه که هم اکنون پروژه ای با عنوان « خلیج (فارس ) ۲۰۰۰ » را در دانشگاه کلمبیای آمریکا به پیش می برد , در عین حال پیش بینی کرد که نتایج محاربه با عراق نقطه عطفی در تعیین سیاست خارجی آینده آمریکا باشد. وی همچنین این دیدگاه را که آمریکا به دنبال نفت در صدد راه اندازی جنگ علیه عراق است , کاملا رد کرده و معتقد است که حفظ و سلطه بر نفت خاورمیانه نیازی به این همه هزینه ندارد و راههای بهتر و کم هزینه تری هم وجود دارد!
اگرچه « گری سیک » صراحتا هدف غایی سیاست آمریکا را که همانا حاکم کردن نظم نوین جهانی است , بیان نمی کند , ولی با رد برخی تحلیلهای کوته بینانه درباره اهداف آمریکا در جنگ علیه عراق بر این مدعا صحه می گذارد که تحول بزرگی در راه است . هنگامی که خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی از گری سیک درباره انتظار آمریکا از ایران در قبال اقدام نظامی علیه عراق می پرسد , پاسخ صریح وی این است که « آمریکا انتظار دارد ایران همانند جنگ خلیج فارس در سال ۱۳۷۰ بی طرف باقی بماند .
● نوام چامسکی و ادامه وقایع
شاید تکمله اظهارات گری سیک را باید در تازه ترین اظهارات « نوام چامسکی » استاد دانشگاه « ام .آی .تی » آمریکا جستجو کرد که در تازه ترین گفت وگو با نشریه « آستین کرونیکل » گفت , آمریکا بعد از پیروزی در جنگ با عراق به دنبال درگیری با ایران و بعد سوریه خواهد رفت . چامسکی با تاکید بر اینکه « آمریکا به دو دلیل خارجی و داخلی نیازمند جنگ می باشد » افزود , اول اینکه سیاستگذاران خارجی بوش همان اعضای تیم سیاست خارجی رونالد ریگان رئیس جمهور اسبق آمریکا هستند که براساس دکترین تسلط بر دنیا عمل می کنند.
وی گفت اما دلیل مهمتر از آن اوضاع داخلی آمریکا می باشد , به طوری که با افزایش کسر بودجه و کاهش بودجه بهداشت , آموزش و سایر ابعاد زیربنایی جامعه , نارضایی مردم آمریکا به تدریج بیشتر و بیشتر خواهد شد و در چنین شرایطی بهترین راه خفه کردن جریان مخالف , ترساندن مردم از یک دشمن خارجی است . وی افزود در شرایط فعلی هیچ دشمنی بهتر از عراق نیست زیرا این کشور بسیار ضعیف بوده و کسی نیز حاضر به دفاع از یک جانی به نام « صدام حسین » نمی باشد. وی گفت انگلیس که آماده حمله است , فرانسه و روسیه نیز با قول سهم نفت عراق موافقت خواهند کرد و بالاخره چین نیز به سکوت خود ادامه خواهد داد.
چامسکی گفت از نظر زمانی آمریکا هرچه زودتر تا پیش از خاتمه زمستان به عراق حمله می کند و تکلیف این کشور را یکسره می کند. وی گفت پس از عراق آمریکا براساس منطق مشابهی بدنبال ایران خواهد رفت . چامسکی گفت ریگان نیز براساس این سیاست به لیبی حمله کرد و هر روز به نقطه ای لشکرکشی می کرد.
در واقع در چنین شرایطی است که اهداف و چشم انداز آینده حلقه های معنی دار و به هم پیوسته اقدامات تروریستی با محوریت نسبت دادن آن به گروههای افراطی اسلامی رخ می دهد و ذهنیت غرب را برای جدی بودن دشمنی تمدن اسلامی آشفته می سازد.
● بی بی سی , نخستین اقرار در قالب تبلیغات
رخ نمایاندن این مساله آنقدر آشکار شده که حتی رادیو « بی بی سی » روز جمعه گذشته طی برنامه ای اعلام کرد « برخی در غرب دچار ترس از وجود جهادی جهانی توسط مسلمانان علیه خود شده اند » ! این رادیو افزود برخی در غرب با دیدن و شنیدن اخبار راجع به یازدهم سپتامبر سال گذشته , بمب گذاری در بالی و اکنون گروگانگیری در مسکو دچار ترس از وجود جهادی جهانی توسط مسلمانان علیه خود شده اند.
بی بی سی آنگاه این سئوال را مطرح می کند آیا زمینه های واقعی برای چنین تصوری از جهاد جهانی به رهبری سازمان القاعده واقعا صحت دارد « راجر هاردی » تحلیلگر امور اسلامی این رادیو برای پاسخ دادن به این پرسش گفت اول حمله به دو برج ساختمان تجارت جهانی در نیویورک و بعد بالی و اکنون مسکو است . از هنگام حملات یازدهم سپتامبر سال گذشته گرایش بر این بوده که در پشت هر حادثه ای اعم از کوچک یا بزرگ نوعی توطئه وجود دارد. وی افزود برخی مواقع مقامات دولتی , کارشناسان و رسانه های گروهی دست القاعده را همه جا می بینند. شبکه فعالان تامین کنندگان بودجه و مدیران این گروه مسلما گسترده است و کاملا می تواند ردپای خود را مخفی نگاه دارد , ولی پدیده افراط گرایی اسلامی پیچیده است .
وی گفت برخی گروهها ارتباطی با القاعده ندارند و دیگر گروهها ممکن است به نوعی با یکدیگر مرتبط باشند , بدون اینکه بخشی از خود شبکه باشند. وی افزود چچنها نمونه خوبی هستند. در طی سالها سازمان القاعده جوانان چچنی زیادی را استخدام کرده است و این ظن وجود دارد که برخی از گروهها در خود چچن ممکن است از « بن لادن » کمک دریافت می دارند , ولی در داخل جهان اسلام چچن ها گروه قومی ویژه ای با آرمانهای خودشان هستند. آنها برخلاف بن لادن در حال جنگ با غرب نیستند , بلکه با روسیه می جنگند.
وی گفت به چشم آنان روسها از دوره حکومت تزاری با آنها بدرفتاری کرده اند , هیچ کس نگفته است که بن لادن , مسئول ماجرایی است که در مسکو رخ می دهد , اگرچه « پوتین » فورا گفت که مسئولین گروگانگیری از خارج کمک گرفته اند. وی افزود از هنگام بمب گذاری بالی , مقامات و کارشناسان در بسیاری کشورها مجددا به ارزیابی خطر جانی بنیادگرایی اسلامی پرداخته اند. بمب گذاری بالی این احساس را تائید کرد که دیگر آمریکایی ها و مظاهر قدرت آمریکا تنها هدف حملات نیستند.
وی گفت حملات سالجاری موجب کشته شدن توریستها در تونس , مهندسین آلمانی در پاکستان و نیز تفنگداران دریایی در کویت شد. به یک تانکر فرانسوی در نزدیکی سواحل یمن حمله شد و در بالی بیشتر تلفات را استرالیایی هایی که برای تفریح به آنجا آمده بودند تشکیل می دادند. وی افزود در هر مورد اتهام , مسئولیت حمله متوجه شبکه القاعده یا یک گروه محلی طرفدار القاعده شده است . بنا بر بیانیه ای که به رهبران القاعده نسبت داده شده , جهاد اکنون علاوه بر خود آمریکا متوجه متحدین آمریکا نیز هست به زبان بن لادن استرالیایی هم سربازان جنگ صلیبی هستند.
● گاردین و جدی بودن جنگ تمدنها
نگاهی به یادداشت روز جمعه گذشته روزنامه « گاردین » چاپ لندن نیز که حلقه های سلسله اقدامات تروریستی را هشداری برای جدی دانستن جنگ تمدنها ارزیابی کرد , شاید بد نباشد. این روزنامه در مطلبی با عنوان « عشق به غریبه ها » می نویسد , ما نباید پدیده تبلیغاتی را که « شرق را در برابر غرب قرار می دهد نادیده بگیریم .
گاردین با اشاره به بحث برخورد تمدنهای هانتینگتون می نویسد که نباید انفجاری را که در بالی صورت گرفت و دیگر حوادث تروریستی مشابه را به عنوان یک جریان تبلیغی قوی برای اثبات رویارویی دو حوزه تمدنی جهان نادیده گرفت . نویسنده تصریح دارد , در این میان چیزی نادرست به نظر می رسد و آن حضور گردشگران خوشگذران و بی اعتنا به اصول اعتقادات مذهبی شرقیها در سرزمین متدینین به اعمال مغایر با باورهای اجتماعی و فرهنگی آنان است .
پیش از همه اینها روزنامه « تایمز » درست دو روز پس از واقعه تروریستی بالی هشدار داد که این واقعه باید درسی برای عقلای قوم در شرق و غرب باشد که بحث گفت وگوی تمدنها را جدی بگیرند و با ادوات نظامی در پی ریشه کن کردن تروریسم نباشند. این روزنامه در سرمقاله اصلی بیست و سوم مهرماه خود با انتقاد از سطحی نگری نسبت به مساله تروریسم , نسبت دادن واقعه بالی به گروههای مختلف از تندروان اندونزیایی گرفته تا القاعده را « انتخاب کورکورانه هدف » نامیده است .
تایمز علت دامن گستردن تروریسم را ناشی از نادیده گرفتن بحث گفت وگوی میان تمدنها دانسته و نوشت , غربیها نه به دلایل سیاسی , بلکه تنها به خاطر این که بخشی از تمدنی هستند که اسلامگرایان شبه نظامی اکنون به آن به عنوان دشمن می نگرند , قربانی (تروریسم ) شده اند. این روزنامه افزود , غرب نیز عملا مقابله با تروریسم را به رویارویی با کل مسلمانان تسری داده و هر نوع موفقیت خود علیه طالبان و دستگیری اعضای القاعده را به پیروزی علیه مسلمانان منتسب کرده است .
روزنامه چاپ لندن تصریح کرد , دولتمردان غربی باید بفهمند که جنگ علیه تروریسم از طریق دشمنی و توهین به انجام نخواهد رسید , این امر مستلزم اندیشه , تصمیم و اقدام دقیق و متمرکز است . تایمز نوشت , هیچ چیزی به اندازه واکنشها و اظهارنظرات افراطی افرادی چون « جفری فالول » و « سیلویو برلوسکونی » (نخست وزیر ایتالیا) علیه مسلمانان به رشد تروریستها کمک نخواهد کرد. این روزنامه افزود , هر اشاره ای به جنگهای صلیبی و یا حمله بی خردانه به مساجد در غرب , نشانگر آن است که این غرب است و نه اسلام که در پی یافتن دشمنی جدید است .
تایمز تاکید کرد , میانه روهایی که قبلا در پی امید و پیشرفت از طریق فناوری و دموکراسی غربی بودند , اکنون با معیارهای دوگانه و تناقض رفتاری غرب به خصوص در برابر خاورمیانه مواجهند. سرمقاله نویس تایمز همچنین واقعه بالی را نشانگر آن دانست که « حتی در میان دولتهای حامی غرب نیز تروریسم می تواند پدید آید » . تایمز در پایان این مقاله از « مگاواتی سوکارنو » رییس جمهوری اندونزی خواسته تا « شجاعت نشان داده و با برخورد قاطع خود در برابر حادثه بالی مانند دیگر رهبران مسلمان نشان دهد که رویارویی اسلام و غرب به نابودی هر دو منجر خواهد شد » !
حسن فلاحتی
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید