جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


توسعه‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ در افق ایران ۱۴۰۰


توسعه‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ در افق ایران ۱۴۰۰
● مقدمه‌
اکنون‌ با گذشته‌ چهار برنامه‌ میان‌ مدت‌ پس‌ از انقلاب‌ که‌ نگاهی‌ بخشی‌ به‌ توسعه‌ داشته‌اند، نیاز به‌ برنامه‌ریزی ‌فضایی‌ و منطقه‌ای‌ ضروری‌ به‌ نظر می‌رسد. در سایر کشورهای‌ جهان‌ نیز نیاز به‌ برنامه‌ریزی‌ فضایی‌ و منطقه‌ای‌ زمانی‌ احساس‌ شد که‌ رشد و توسعه‌ بخشی‌ موجب‌ عدم‌ توازنی‌ در مناطق‌ مختلف‌ شده‌ بود، از این‌ روی‌ جهت ‌متعادل‌ و متوازن‌ ساختن‌ توسعه‌ مناطق‌ مختلف‌، رویکرد به‌ توسعه‌ بر طبق‌ معیارها و قابلیت ها و محدودیت های‌ منطقه‌ای‌ ضروری‌ به‌ نظر می‌رسد. برنامه‌ توسعه‌ بخش‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ نیز از این‌ قاعده‌ مستثناء نیست‌ و با بررسی‌ توزیع‌ امکانات‌ فرهنگی‌ و زیربناهای‌ اجتماعی‌ ـ فرهنگی‌ موجود در مناطق‌ مختلف‌ کشورمان به‌ این‌ عدم ‌توازن‌ پی‌ خواهیم‌ برد، از این‌ روی‌ رویکرد به‌ برنامه‌ریزی‌ منطقه‌ای‌ نیز در توسعه‌ اجتماعی‌ ـ فرهنگی‌ ضروری‌ خواهد بود.
● آمایش‌ سرزمین‌ و جغرافیای‌ فرهنگی‌
با نظری‌ به‌ برنامه‌های‌ توسعه‌ در کشور ما می‌توان‌ دریافت‌ که‌ به‌ ابعاد جغرافیایی‌ فرهنگ‌ کم‌ توجهی‌ شده‌است‌. شاید یک‌ دلیل‌ موجه‌ آن‌، محتوای‌ جغرافیای‌ فرهنگی‌ است‌ که‌ در قالب‌ برنامه‌ریزی‌های‌ کوتاه‌ مدت‌ و حتی‌ میان‌ مدت‌ نمی‌گنجد و تحقیقات‌ دامنه‌داری‌ را در قالب‌ برنامه‌ریزی‌های‌ بلندمدت‌ طلب‌ می‌کند. در بخش ‌اهداف‌ بلندمدت‌ آمایش‌ که‌ علاوه‌ بر فرهنگ‌ عمومی‌، به‌ جوامع‌ منطقه‌ای‌ و فرهنگ های‌ بومی‌ و پراکندگی‌های‌ شان‌ در سرزمین‌ ایران‌ و هم‌ چنین‌ به‌ زبان‌، دین‌ و قومیت‌ مناطق‌ مختلف‌ پرداخته‌ می‌شود، چنان‌ تحقیقات‌ و برنامه‌هایی‌ ضروری‌ خواهند بود.
● ساختار فرهنگی‌ هویت‌ ملی‌ و جوامع‌ منطقه‌ای‌ در آمایش‌ سرزمین‌
در فرایند توسعه‌ درازمدت‌، بهره‌برداری‌ بهینه‌ از تمامی‌ منابع‌ سرزمین‌، پیوستگی‌های‌ متقابل‌ بین‌ مناطق‌ و جوامع‌ ساکن‌ در آنها را عمق‌ خواهد بخشید. حفظ و تقویت‌ گوناگونی‌های‌ فرهنگی‌ در اقصاء نقاط کشور از یکسو و تلاش‌ در بسط و گسترش‌ فرهنگ‌ ملی‌ در پهنه‌ سرزمین‌ به‌ طور همزمان‌، در مجموع‌ به‌ تقویت‌ ساختار فرهنگی‌ هویت‌ می‌انجامد و زمینه‌ مطمئنی‌ برای‌ پایداری‌ فرهنگی‌ و هویتی‌ در فرایند جهانی‌ شدن‌ به‌ وجود خواهد آورد. در صورتی‌ که‌ اطلاعات‌ و تحلیل های‌ آن‌ مبتنی‌ بر مطالعات‌ و تحقیقات‌ علمی‌ با شاخص های‌ کمّی‌ از یک‌ طرف‌ و شناخت‌ فرهنگ‌ بومی‌ و محلی‌ از سویی‌ دیگر بوده‌ و برنامه‌ریزی ها نیز بر طبق‌ آن‌ تحقیقات‌ ‌و فراتحلیل های‌ برخاسته‌ از آن ها باشد.
● شاخص های‌ کمی‌ توسعه‌ فرهنگی‌
تشخیص‌ وضعیت‌ فرهنگی‌ جامعه‌ از طریق‌ شاخص هایی‌ کمی،‌ معیاری‌ است‌ که‌ یونسکو در کشورهای‌ مختلف‌ استفاده‌ کرده‌ و به‌ عنوان‌ متغیرهایی‌ برای‌ شناسایی‌ میزان‌ توسعه‌ فرهنگی‌ به‌ کار برده‌ است‌. آن ها به‌ دو طبقه‌ کلی‌ تقسیم‌ می‌شوند: ۱ ـ شناسایی‌ منابع‌ فرهنگی‌ موجود و در دسترس‌ جامعه‌. ۲ ـ شناسایی‌ میزان‌ استفاده‌ از منابع‌ فرهنگی‌ و مشارکت‌ در کارهای‌ فرهنگی‌. منابع‌ فرهنگی‌ خود بر اساس‌ رسانه‌های‌ جدید برای‌ انتشار، رسانه‌های‌ سنتی‌ برای‌ انتشار و ابزار و تجهیزات‌ فرهنگی‌در نظر گرفته می‌شوند. رسانه‌های‌ جدید شامل‌ کتاب‌، روزنامه‌، مجله‌، رادیو و تلویزیون‌ بوده‌ و رسانه‌های‌ سنتی‌ شامل‌ سنن‌ شفاهی‌اند. میزان‌ استفاده‌ از منابع‌ فرهنگی‌ نیز برطبق‌ شناسایی‌ فعالیت هایی‌ که‌ از خلال‌ آن‌ منابع‌ فرهنگی‌ در دسترس‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گیرند و شناسایی‌ فعالیت های‌ انجام‌ شده‌ در اوقات‌ فراغت‌ می‌شود.
● درجه‌ توسعه‌ یافتگی‌ فرهنگی‌ استان های‌ ایران‌
یکی‌ از راه های‌ سنجش‌ توسعه‌ یافتگی‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌، ارزیابی‌ شاخص های‌ کمی‌ با بهره‌گیری‌ از الگوهای‌ مرسوم‌ است‌. با استفاده‌ از ۲۳ شاخص‌ کمی‌ فرهنگی‌ از طریق‌ الگوی‌ رایانه‌ای‌ تاکسونومی‌ عددی‌، چگونگی‌ درجه‌ برخورداری‌ یا توسعه‌ یافتگی‌ فرهنگی‌ استان های‌ کشور بررسی‌ و تحلیل‌ شده‌ است‌ تا به‌ وجود یا فقدان‌ تفاوت‌ در میان‌ سطوح‌ فرهنگی‌ استان های‌ کشور پی‌ برده‌ شود و سپس‌ بر مبنای‌ ضرایب‌ برخورداری‌ جایگاه‌ سلسله‌ مراتبی‌ استان ها، برنامه‌ها و راهکارهای‌ بلند مدت‌ لازم‌ برای‌ بهبود وضعیت‌ آنها ارائه‌ گردد.‌
بر این اساس، تفاوت‌ آشکار و محسوسی‌ در میزان‌ درجه‌ توسعه‌ یافتگی‌ فرهنگی‌ در بین‌ استان های‌ کشور به چشم می خورد. استان ها به‌ لحاظ توسعه‌ یافتگی‌ فرهنگی‌ یکسان‌ و برابر نیستند و در سه‌ سطح‌ قرار می‌گیرند که‌ سازماندهی‌ فضایی‌ بخش‌ را تشکیل‌ می‌دهند. سطح‌ اول‌: دارای‌ امکانات‌، سطح‌ دوم‌: دارای ‌امکانات‌ محدود و سطح‌ سوم‌: محروم‌ از امکانات‌ قرار دارند. از نظر کیفیت‌ توسعه‌ فرهنگی‌ ضرایب‌ صفر تا۷۷۴/۰ دارای‌ امکانات‌، ۷۷۵/۰ تا ۸۸۴/۰ دارای‌ امکلانات‌ محدود و ۸۸۵/۰ تا ۱ محروم‌ از امکانات‌ فرهنگی‌ نامیده‌ می‌شود. در این‌ بررسی‌ می‌توان‌ دریافت‌ که‌ جایگاه‌ سلسله‌ مراتبی‌ استان های‌ کشور بر اساس‌ میزان‌ درجه ‌توسعه‌ یا امکانات‌ فرهنگی‌ مبتنی‌ بر شاخص های‌ انتخابی‌ به‌ قرار زیر است‌:
استان های‌ سطح‌ ۱:
▪ تهران‌ و قم‌
▪ سمنان‌
▪ یزد
▪ کرمان
▪ اصفهان
▪ مازندران‌ و گلستان
▪ آذرباییجان‌ شرقی
▪ گیلان‌.
استان های‌ سطح‌ ۲:
▪ خراسان‌
▪ زنجان‌ و قزوین
▪ چهارمحال‌ و بختیاری
▪ اردبیل‌
▪ مرکزی
‌▪ فارس
▪ همدان
▪ آذربایجان‌ غربی‌
استان های‌ سطح‌ ۳:
▪ کهگیلویه‌ و بویراحمد
▪ خوزستان‌
▪ بوشهر
▪ هرمزگان‌
▪ کردستان‌
▪ کرمانشاه‌
▪ لرستان‌
▪ ایلام‌
▪ سیستان‌ و بلوچستان.‌
● سازماندهی‌ فضایی‌ بخش‌ اجتماعی‌ ـ فرهنگی‌
روشن‌ است‌ که‌ در استان های‌ مختلف‌ کشور از نظر توسعه‌ یافتگی‌ اجتماعی‌ ـ فرهنگی‌ نابرابری‌ وجود دارد وشکاف‌ میان‌ آنها کاملا مشهود است‌. مسئله‌ مهم‌ در علل‌ این‌ عقب‌ افتادگی‌ رویکرد حاکم‌ بر نظام‌ برنامه‌ریزی‌ درکشور طی‌ پنجاه‌ سال‌ گذشته‌ است‌. چون‌ معیارهای‌ تصمیم‌ گیری‌ با الگوی‌ مرکز ـ پیرامونی‌ صورت‌ گرفته ‌است‌، بیشترین‌ امکانات‌ فرهنگی‌ در شهرهای‌ بزرگ‌ و به‌ خصوص‌ تهران‌ متمرکز شده‌ است‌، در مقابل‌ درمناطق‌ جنوبی‌ و جنوب‌ غربی‌ با قطب‌ محروم‌ فرهنگی‌ کشور مواجه‌ هستیم‌. این‌ در حالی‌ است‌ که‌ بسیاری‌ ازاستانهای‌ این‌ منطقه‌ (خوزستان‌، فارس‌) از پیشینه‌ و قابلیتهای‌ فرهنگی‌ بالایی‌ برخوردارند. بنابراین‌ برنامه‌ریزی‌منطقه‌ای‌ که‌ از یک‌ سوی‌ به‌ توازن‌ توسعه‌ اجتماعی‌ ـ فرهنگی‌ مناطق‌ مختلف‌ کمک‌ کرده‌ و از دیگر سوی‌ بانگاهی‌ به‌ کشورهای‌ همسایه‌، توانایی‌ گسترش‌ و اشاعه‌ فرهنگ‌ این‌ مرز و بوم‌ را به‌ کشورهای‌ منطقه‌ فراهم‌ آورد،ضروری‌ به‌ نظر می‌رسد.
به‌ بیان‌ دیگر، با آنچه‌ در برنامه‌های‌ توسعه‌ گذشته‌ تحقق‌ یافته‌ ضروری‌ است‌ تا جهت‌ کاهش‌ تفاوتهای‌استانی‌ توسعه‌ یافتگی‌ فرهنگی‌ به‌ برنامه‌ریزیهای‌ منطقه‌ای‌ و دوری‌ از برنامه‌ریزی‌ بخشی‌ و پیروی‌ از سیاستهای‌متعادل‌ و متوازن‌ در ایجاد فرصتهای‌ برابر برای‌ منابع‌ تمام‌ مناطق‌ و استانها اقدام‌ شود. از این‌ روی‌ بدیهی‌ خواهد بود که‌ در برنامه‌ریزی های‌ منطقه‌ای‌ باید استان های‌ مناطق‌ محروم‌ (سطح‌ ۳) در اولویت‌ نخست‌ توسعه‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ قرار گرفته‌ و استان ها و مناطق‌ نیمه‌ برخوردار (سطح‌ ۲) در اولویت‌ بعدی‌ باشند و در نهایت‌ مناطق‌ برخوردار از امکانات‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ (سطح‌ ۱) قرار می‌گیرند. البته این به معنای کم توجهی به مناطق سطح۱ نخواهد بود؛ چرا که به طورکلی شاخص های توسعه یافتگی فرهنگی در کشور ما نسبت به سطح جهانی آن پایین است، از این روی ارتقاء سطح کلی آن در برنامه آتی ضروری است.
● نقش‌ و عملکرد مناطق‌ مختلف‌
برنامه‌ریزی‌ منطقه‌ای‌ کشور بر اساس‌ معیارها و شاخص های‌ اجتماعی‌ ـ فرهنگی‌ که‌ از قابلیت ها و تنگناهای‌ هر منطقه‌ ناشی‌ می‌شود، به‌ نقش‌ و عملکرد آتی‌ هر منطقه‌ و استان‌ می‌پردازد. از این‌ نقطه‌نظر استان ها و مناطق‌ کشوربا سه‌ عملکرد فراملی‌، ملی‌ ـ منطقه‌ای‌ و استانی‌ تفکیک‌ و مشخص‌ می‌شوند. پیشنهاد عملکردهای‌ تخصصی‌ مناطق‌ مختلف‌ برای‌ افق‌ ۱۴۰۰ بر اساس‌ معیارهای‌ ذیل‌ صورت‌ گرفته‌ است‌:
۱) مناطقی‌ با عملکرد اجتماعی‌ و فرهنگی‌ فراملی‌
الف‌) پیشینه‌ تاریخی‌ ـ فرهنگی‌.
ب‌) خاستگاه‌ تمدن های‌ کهن‌ بوده‌ از نمادهای‌ مرکزیت‌ فرهنگی‌ برخوردار باشد.
پ‌) برخوردار از امکانات‌ و فرآوردهای‌ فرهنگی‌ که‌ توان ‌پوشش‌ جوامع‌ دیگر را داشته‌ باشد.
ت‌) برخورداری‌ از معیارهای‌ زبان‌، مذهب‌ و قومیت‌ که‌ فصولی‌ مشترکی‌ باجوامع‌ دیگر داشته‌ باشند.
ث) جایگاه‌ جغرافیای‌ فرهنگی‌ که‌ برای‌ نقش های‌ فراملی‌ کلیدی‌ است‌.
ج) تحولات‌ ژئوپولتیک‌ منطقه‌ای‌ و جهانی‌. چ‌ ـ برخورداری‌ از زیرساخت های‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ (سرمایه‌های‌ اجتماعی‌، سازمان های‌ غیردولتی‌ و...)
۲) مراکزی‌ با عملکرد اجتماعی‌ و فرهنگی‌ ملی‌ ـ منطقه‌ای‌: الف‌ ـ برخورداری‌ از امکانات‌ و فرآوردهای‌ فرهنگی‌ که‌ توان‌ پوشش‌ ملی‌ و منطقه‌ای‌ داشته‌ باشد. ب‌ ـ وضعیت‌ مناطق‌ محروم‌ پیرامونی‌. پ‌ ـ مرکزیتی‌ از فرآورده‌های‌ سنتی‌ ـ فرهنگی‌ برای‌ استان ها و مناطق‌ دیگر. ت‌ ـ برخورداری‌ از معیارهای‌ زبان‌، مذهب‌ و قومیت ‌که‌ فصول‌ مشترکی‌ با استان های‌ همجوار داشته‌ باشند.
۳) مراکزی‌ با عملکرد اجتماعی‌ و فرهنگی‌ استانی‌:
الف‌) عدم‌ برخورداری‌ از شرایط مذکور در مناطقی‌ با عملکرد فراملی‌ و ملی‌ ـ منطقه‌ای‌.
ب‌) بحرانی‌ بودن‌ اوضاع‌ اجتماعی‌.
پ‌) آسیب های‌ اجتماعی‌ و میزان‌ بزه‌کاری‌ و باندهای‌ غیرقانونی‌.
ت‌) عدم‌ کفایت‌ امکانات‌ فرهنگی‌ برای‌ مردم‌ استان‌.
● توصیه‌های‌ سرزمینی‌ بخش‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌
قابل‌ توجه‌ است‌ که‌ بسیاری‌ از مناطق‌ محروم‌ کشور ما در جوار مرزهای‌ ما قرار دارند. چنان‌ شکافی‌ هم‌ می‌تواند منجر به‌ تضعیف‌ هویت‌ ملی‌ شود و هم‌ امنیت‌ کشور را به‌ خطر اندازد، از این‌ روی‌ توجه‌ به‌ آنها در اولویت‌ قرار دارد. از طرفی‌ اگر مناطق‌ محروم‌ مرزی‌ در جوار کشورهایی‌ قرار داشته‌ باشند که‌ چه‌ از طریق ‌رسانه‌های‌ این‌ کشورها و چه‌ از طریق‌ مسافرت های‌ مختلف‌ با آنان‌ در تعامل‌ باشند، بخشی‌ از نیازهای‌ فرهنگی‌ خود را از طریق‌ آن ها برطرف‌ می‌سازند. این‌ وضع‌ در مورد مناطق‌ محروم‌ ساحلی‌ جنوب‌ کشور ما صدق‌ می‌کند . ولی‌ مناطق‌ محروم‌ مرزی‌ کشور هنگامی‌ که‌ در کنار کشوری‌ قرار داشته‌ باشند که‌ از توان‌ زایش‌ فرهنگی‌ امروزین ‌برخوردار نیست‌، با وضعیت‌ بحرانی‌تری‌ روبروست‌ و در اولویت‌ توجه‌ قرار می‌گیرد. آن‌ شامل‌ حال‌ استان های‌ غربی‌ و شرقی‌ کشور ما می‌شود. مناطق‌ محروم‌ هنگامی‌ که‌ در همسایگی‌ خود با تمایلات‌ تجزیه‌ طلبانه‌ روبرو هستند، وضع‌ بحرانی‌ را نشان‌ می‌دهند. بی‌شک‌ اگر توسعه‌ در ابعاد اقتصادی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی‌ در این ‌مناطق‌ ایران‌ به‌ گونه‌ای‌ باشد که‌ آنان‌ خود را در وضعیتی‌ مطلوب تر از اقوام‌ خود در آن‌ سوی‌ مرزها ببینند، تمایلات‌ تجزیه‌ طلبانه‌ رشد نخواهد یافت‌، چه‌ به‌ جای‌ این‌ که‌ به‌ چالشی‌ جدی‌ بدل‌ شود؛ مناطق‌ غربی‌ ما از این‌بحران‌ رنج‌ می‌برند.
در کلیه‌ استان هایی‌ که‌ نرخ‌ بیکاری‌ بالاست‌، اگر فرصت های‌ اوقات‌ فراغت‌ جوانان‌ برنامه‌ریزی‌ نشود، رویکرد آنان‌ به‌ جایگزین های‌ همچون‌ مواد مخدر و مفاسد مختلف‌ به‌ دور از واقعیت‌ نیست‌. خیل‌ جوانان‌ بیکار ظرفیت‌ آن‌ را فراهم‌ می‌آورد تا از آنان‌ جهت‌ کارهای‌ داوطلبانه‌ نیز استفاده‌ شود. از نظر آسیب های‌ اجتماعی‌ نیز استان هایی‌ که‌ آمار جرم‌ و جنایات‌ در آن ها بالاست‌، می‌بایست‌ نه‌ تنها افزایش‌ امکانات‌ فرهنگی‌، بلکه‌ توجه‌ به ‌زیرساخت های‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ و تحولاتی‌ در این‌ حوزه‌ در اولویت‌ برنامه‌های‌ توسعه‌ این‌ استان ها قرار گیرد. مناطق‌ غربی‌ و جنوب‌ غربی‌ ما از این‌ ویژگی‌ برخوردارند.
اگر مجمومه‌ مناطق‌ محروم‌ از امکانات‌ فرهنگی‌، در خطر تمایلات‌ تجزیه‌ طلبانه‌، برخوردار از آسیب های ‌اجتماعی‌ عمیق‌ و محروم‌ از زیرساخت های‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ را در کنار هم‌ قرار دهیم‌، خواهیم‌ دید که‌ آن ها در مناطق‌ غربی‌ و جنوب‌ غربی‌ همپوشی‌ خواهند داشت‌ که‌ قطب‌ محروم‌ فرهنگی‌ کشور را تشکیل‌ می‌دهند. استان‌ لرستان‌، کردستان‌، کرمانشاه‌، ایلام‌، خوزستان‌، بوشهر و کهگیلویه‌ و بویراحمد متأسفانه‌ از محرومیتی‌ فراتر از استان‌ برخوردار بوده‌ و در حقیقت‌ قطب‌ محروم‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ کشور را در این‌ منطقه‌ تشکیل‌ می‌دهند.
در مرزهای‌ شرقی‌ ما با دو "گرداب‌ فرهنگی" به‌ معنای‌ دقیق‌ کلمه‌ مواجه‌ایم‌. گرداب‌ به‌ این‌ مفهوم‌ که‌ هم‌ از حفره‌ و خلائی‌ برخوردار است‌ که‌ نیاز به‌ تغذیه‌ دارد و هم‌ به‌ معنای‌ این‌ که‌ محیط اطراف‌ خود را نیز تحت‌ تأثیر خود قرار داد و می‌تواند حتی‌ آن‌ را غرق‌ سازد. اتفاقی‌ که‌ بر اثر تعامل‌ پاکستان‌ با گرداب‌ فرهنگی‌ ناشی‌ از افغانستان‌ روی‌ داد و موجب‌ پسرفت‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ این‌ کشور در دو دهه‌ گذشته‌ گردید. به‌ بیان‌ دیگر، یک‌ گرداب‌ فرهنگی‌ در تعامل‌ با فرهنگی‌ غنی‌تر، هم‌ از آن‌ تأثیر پذیرفته‌ و هم‌ بر آن‌ تأثیر می‌گذارد و میزان‌ و قطبی‌ شدن‌ یکی‌ از آن‌ دو سوی‌، بستگی‌ به‌ تحولات‌ و برنامه‌ریزی های‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ این‌ جوامع‌ دارد. ما در شرق‌ و شمال‌ شرقی‌ با گردابی‌ از سوی‌ افغانستان‌ روبروییم‌ که‌ هر نوع‌ برنامه‌ریزی‌ برای‌ این‌ منطقه‌ با در نظر گرفتن‌ شرایط حاکم‌ بر گرداب‌ آن‌ سوی‌ مرز دارد. وضع‌ مشابهی‌ در شرق‌ و جنوب‌ شرقی‌ کشورمان‌ حاکم‌ است‌، ولی‌ با ابعادی‌ وسیعتر و پیچیده‌تر. بدین‌ معنی‌ که‌ بافت‌ عشیره‌ای‌ استان‌ سیستان‌ و بلوچستان‌ در آن‌ سوی‌ مرز پیوندهایی‌ دارد. در آن‌ سوی‌ مرز نظام‌ عشیره‌ای‌ با قاچاق‌ مواد مخدر و اسلحه‌ در هم‌ آمیخته‌ و تحت‌ تأثیر کنترل ‌نظامی‌ دولتی‌، باندهای‌ پیچیده‌ و مخوفی‌ را ساخته‌ است‌ که‌ به‌ خوبی‌ در مقابل‌ هر کنترل‌ قانونی‌ مقاومت‌ کرده‌ و از هم‌ پاشیدن‌ آسیب های‌ اجتماعی‌ آن ها به‌ هیچ‌ وجه‌ نمی‌تواند به‌ راحتی‌ تحقق‌ یابد. سوی‌ غربی‌ این‌ گرداب‌ که‌ مرکزش‌ در پاکستان‌ است‌، امواج‌ خود را به‌ درون‌ سیستان‌ و بلوچستان‌ کشیده‌ است‌ و کشیده‌ شدن‌ آن‌ به‌ درون ‌مرزهای‌ ما، آن‌ را بحرانی‌تر جلوه‌ می‌دهد. از این‌ روی‌ نیاز به‌ برنامه‌ریزی‌ بلند مدت‌ دارد که‌ تحولاتی‌ در بستر اجتماعی‌ و عشیره‌ای‌ به‌ وجود آورد تا در بلند مدت‌ به‌ ارتقاء سطح‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ منطقه‌ در ابعاد مختلف‌ شود. مناطقی‌ از کشور که‌ در جوار خود از استان هایی‌ با تفاوت‌ فرهنگی‌ برخوردار هستند، در صورتی‌ که‌ این ‌تفاوت‌ بسیار زیاد به‌ نظر نمی‌رسد و آمد و شد بین‌ دو استان‌ زیاد است‌، برخی‌ از نیازهای‌ فرهنگی‌ استان های‌ محروم‌ از طریق‌ استان های‌ برخوردار از امکانات‌ فرهنگی‌ قابل‌ برطرف‌ شدن‌ است‌، اما در صورتی‌ که‌ شکاف‌ عمیقی‌ بین‌ آن ها دیده‌ شود، چنان‌ تفاوت هایی‌ بیشتر به‌ چشم‌ می‌خورد و ایجاد بحران‌ می‌کند. این‌ وضع‌ در مناطق ‌شمال‌ غربی‌ و مرکزی‌ صادق‌ است‌.
اگر درصدد یافتن‌ قطبهای‌ فرهنگی‌ در مناطقی‌ از کشور هستیم‌ تا نقشی‌ فراملی‌ و منطقه‌ای‌ ایفاء کنند، مناطقی‌ که‌ در گذشته‌ در زمره‌ محورهای‌ فرهنگی‌ بوده‌ یا اکنون‌ از توان‌ آن‌ برخوردارند، مناسب‌ خواهند بود . استان های‌ خراسان‌، کرمان‌، اصفهان‌، تهران‌، گیلان‌، آذرباییجان‌ شرقی‌، فارس‌ و خوزستان‌ در زمره‌ این‌ مناطق‌ هستند.
فهرست‌ منابع‌
۱ـ آئینه‌ پژوهش‌. معرفی‌ فعالیتهای‌ پژوهشی‌ موسسه‌ فرهنگ‌، هنر و ارتباطات‌. از ابتدا تا سال‌ ۸۰.
-۲ بورن‌، اد. ۱۳۷۹، بعد فرهنگی‌ ارتباطات‌ برای‌ توسعه‌، ترجمه‌ مهرسیما فلسفی‌، مرکز تحقیقات‌، مطالعات‌ وسنجش‌ صدا و سیما، تهران‌.
۳ـ پیام‌ یونسکو. مجله‌ یونسکو. مرکز انتشارات‌ کمیسیون‌ ملی‌ یونسکو در ایران‌، شماره‌ ۳۱۶.
-۴ تری‌ یاندیس‌، هری‌، س‌. ۱۳۷۸، فرهنگ‌ و رفتار اجتماعی‌، ترجمه‌ نصرت‌ فتی‌، انتشارات‌ رسانش‌، تهران‌.
۵ـ طرح‌ تدوین‌ برنامه‌ ایران‌ ۱۴۰۰، ۱۳۷۵، گروه‌ فرهنگی‌، سازمان‌ مدیریت‌ و برنامه‌ریزی‌، تهران‌.
۶ـ گزارش های‌ فرهنگی‌ سالهای‌ ۷۷ و ۷۸. مجموعه‌ آمار فعالیتهای‌ فرهنگی‌ کشور. مرکز آمار و برنامه‌ ریزی‌ پژوهشهای‌ فرهنگی‌ و هنری‌، ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰.
۷ـ سند برنامه‌ اول‌ توسعه‌ اقتصادی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی‌. ۱۳۶۷، سازمان‌ مدیریت‌ و برنامه‌ ریزی‌، انتشارات‌سازمان‌ برنامه‌ و بودجه‌.
۸ـ سند برنامه‌ دوم‌ توسعه‌ اقتصادی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی‌. ۱۳۷۲، سازمان‌ مدیریت‌ و برنامه‌ ریزی‌، انتشارات‌سازمان‌ برنامه‌ و بودجه‌.
۹ـ سند برنامه‌ سوم‌ توسعه‌ اقتصادی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی‌. ۱۳۷۸، سازمان‌ مدیریت‌ و برنامه‌ ریزی‌، انتشارات‌سازمان‌ برنامه‌ و بودجه‌.
۱۰ـ سیاستهای‌ فرهنگی‌، فعالیتهای‌ فرهنگی‌، ۱۳۷۸، معاونت‌ پژوهشی‌ و آموزشی‌ وزارت‌ فرهنگ‌ و ارشاداسلامی‌، انتشارات‌ باز، تهران‌.
-۱۱ مطالعات‌ طرح‌ پایه‌ آمایش‌، ساختار فرهنگی‌ هویت‌ ملی‌، ۱۳۷۸، سازمان‌ مدیریت‌ و برنامه‌ریزی‌، جلدپنجم‌، تهران‌.
۱۲ـ مطالعات‌ طرح‌ پایه‌ آمایش‌ سرزمین‌، ۱۳۶۴، مطالعات‌ امور مناطق‌ دفتر برنامه‌ ریزی‌ منطقه‌ای‌، انتشارات‌وزارت‌ برنامه‌ و بودجه‌، ۲۵ مجلد.
۱۳ـ نامه‌ انجمن‌ جامعه‌شناسی‌ ایران‌. ویژه‌ مسائل‌ اجتماعی‌ ایران‌. ۱۳۸۰، شمارهای‌ ۴ و ۶.
۱۴ـ نامه‌ علوم‌ اجتماعی‌. ۱۳۷۸، ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰، نشریه‌ علمی‌ ـ پژوهشی‌. انتشارات‌ دانشکده‌ علوم‌ اجتماعی‌دانشگاه‌ تهران‌، شماره‌ ۱۳، ۱۶ و ۱۸.
۱۵ـ رجب‌ زاده‌، احمد. بررسی‌ مصرف‌ کالاهای‌ فرهنگی‌ خانوار. آئینه‌ پژوهش‌، معرفی‌ فعالیتهای‌ پژوهشی‌موسسه‌ فرهنگ‌، هنر و ارتباطات‌، از ابتدا تا سال‌ ۸۰.
۱۶ـ زیاری‌، کرامت‌ ا...، سنجش‌ درجه‌ توسعه‌ یافتگی‌ فرهنگی‌ استان های‌ ایران‌. نامه‌ علوم‌ اجتماعی‌، نشریه‌ علمی‌ ـپژوهشی‌. دانشکده‌ علوم‌ اجتماعی‌ دانشگاه‌ تهران‌، شماره‌ ۱۶.
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌ آبادی‌
دکترای جامعه شناسی از تگزاس آمریکا
پژوهشگر سابق آمایش‌ سرزمین‌


همچنین مشاهده کنید